بدعت در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: بدعت، فتنه، فساد، تحریف، ضلالت، گمراهی.
پرسش: خطر بدعت در
جامعه اسلامی از دیدگاه
قرآن را بنویسید؟
پاسخ: لفظ «بدعت» صریحاً در قرآن نیامده جز یک بار و مشتقات آن چهار بار آمده، اما الفاظی که معنای بدعت را میرساند در
آیات متعددی مطرح شده است و خطرات آن برای جامعه بسیار است. زیانبار چون ایجاد
فتنه و
فساد، از بین رفتن سنتها
ضلالت و
گمراهی را در پی دارد و
سکوت در مقابل آنان خطرش از خود بدعت کمتر نیست.
«بدعت» در لغت چیز نو و جدید را گویند، و هرگاه به
خداوند نسبت داده شود، «بدیع السموات، ایجادکننده آسمانها» به معنای ایجاد و
خلقت چیزی بدون وسیله و ماده و بدون زمان و مکان است.
در اصطلاح
شرعی عبارت است از: آنچه در
دین به صورت جدید به وجود آمده، در حالی که نه در
قرآن ریشه دارد و نه در
سنت اساس، و به این جهت آن را «بدعت» گویند که گوینده آن از ناحیه خود آن چیز را در
دین ایجاد و افزوده است».
در قرآن، واژه «بدعت» به همین صورت نیامده است، بلکه مشتقات آن (که در قرآن چهار نوبت آمده) گاهی به صورت «بدیع»
و یا «بدْعاً»
آمده که معنای لغوی دارد، یعنی چیز تازه، و به معنای اصطلاحی یک بار به صورت «اِبْتَدعَ» آمده است، ولی معنای بدعت با
الفاظ دیگر که همان معنی را میرساند، در قرآن آمده، که در این بخش به برخی از آنها اشاره میشود.
در اینجا به آیاتی از
قرآن کریم درباره بدعت اشاره میکنیم:
«
فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِاللَّهِ؛
وای بر آنها (
یهودیها) که کتاب (
تورات) را با دست خود مینوشتند و سپس به افراد (عوام) میگفتند این
کتاب از جانب
خدا است» در این آیه، «یکتبون» همان معنای
تحریف و بدعت را دارد.
«
وَ مِنَ الَّذِینَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ بِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُو و یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ...؛
... گروهی از
یهودیان که خوب به سخنان تو (پیامبر اکرم (صلياللهعليهوآله)) گوش میدهند، تا دستآویزی برای
تکذیب تو بیابند، آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامدهاند، آنها سخنان را از مفهوم اصلیاش تحریف میکنند (و در آن نوعی بدعت ایجاد میکنند)».
این مضمون در آیات متعددی از قرآن وارد شده است.
«
وَ جَعَلْنا فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ؛
و بعد از آنها (
پیامبران)
عیسی بن مریم را مبعوث ساختیم و به وی
انجیل عطا نمودیم، و در دل افرادی که از
عیسی پیروی کردند،
رأفت و
رحمت قرار داریم و رهبانیتی را که خود آن را
ابداع (و از طریق
بدعتگذاری ایجاد) کرده بودند، بر آنها مقرر نداشته بودیم...».
در این
آیه، خداوند از بدعت
مسیحیت پرده بر میدارد و
رهبانیت و «دیرنشینی» آنان را یک
عمل ابداعی دانسته، عملی که باعث
فحشاء و
منکرات در بین آنها شده است.
«
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا؛ ای کسانی که
ایمان آوردهاید، آنچه بر شما
حلال شده بر خویش
حرام نکنید».
مسئله بدعت در
روایات رسیده از پیامبر اکرم (صلياللهعليهوآله) و
ائمه اطهار (علیهمالسلام) نیز به عنوان
مفسران قرآن و «ثقل» و همراهان آن فراوان مطرح شد که به برخی موارد اشاره میشود:
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) «
اَهْلُ البِدْعَةِ فالمخالِفُون لِاَمْرِ الله و لِکتابِهِ و رسُولِهِ الْعامِلُون بِرأیِهِمْ و اَهْوائِهِمْ و اِنْ کَثُرُوا؛ اهل بدعت کسانی هستند که با فرمان الهی و
کتاب آسمانی قرآن، و (سخنان) پیامبر اکرم مخالفت میورزند و طبق خواستهها و
هواهای نفسانی خویش رفتار میکنند (آنها اهل بدعتاند)؛ هر چند جمع زیادی باشند».
و آن حضرت فرمود: زمانی فرا میرسد که عدهای از دانایان امت من مسائلی را بهم مخلوط نموده و اشتباه (و بدعت ایجاد) میکنند، آنان بدترین افراد امت من میباشند».
آری هنوز پیامبر اکرم (صلياللهعليهوآله) زنده بود که برخی دست به بدعت و
تحریف میزدند، و حتی به پیامبر اکرم (صلياللهعليهوآله) پیشنهاد میدادند که جمله «حیّ علی خیر العمل» را از
اذان نماز بردارند، حضرت فرمود: «جملات اذان «
وحی» الهی است و در
اختیار من نیست» و چون بعد از وفات آن حضرت این جمله را برداشتند، «
بلال» از اذان خودداری نمود.
و این شروع بدعتها بود بعد از
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در دوران
خلفا، تا رسید به زمان
معاویه که با استخدام مزدورانی چون «
ابوهریره،
عمرو بن عاص،
مغیرة بن نقبه،
عروة بن زبیر، و
سمرة بن جندب» هزاران
حدیث را
جعل و صدها بدعت را در
جامعه اسلامی ایجاد نمودند.
در روایات فراوانی،
بدعت گذاران به عنوان بدترین و منفورترین چهره معرفی شدهاند، به دو
روایت زیر توجه شود:
از پیامبر (صلياللهعليهوآله) نقل شد که آن حضرت فرمود: «
اولئک شرار اُمّتی؛ بدعتگذاران، بدترین افراد امت من میباشند.
هم چنین
حضرت علی (علیهالسلام) فرموده است: «
اِنّ اَبْغَضَ الخلائق اِلی الله رجُلان...؛ منفورترین آفریدهها نزد خدا دو شخصند، مردی (و شخصی) که خدا او را به حال خود گذاشته و از راه راست دور افتاده است؛ دل او شیفته بدعت است و مردم را
گمراه کرده به فتنهانگیزی میکشاند و
راه رستگاری گذشتگان را گم کرده و طرفداران خود و آیندگان را گمراه ساخته است، بار
گناه دیگران را بر دوش کشیده و گرفتار زشتیهای خود نیز میباشد. و مردی که مجهولاتی به هم بافته و در میان انسانهای نادانِ امت، جایگاهی پیدا کرده و در تاریکیهای فتنه فرو رفته است...».
و در جای دیگر فرمود: «و بدترین مردم نزد خدا
رهبر ستمگری است که خود گمراه و مایه
گمراهی دیگران است که سنت پذیرفته را بمیراند و بدعت ترک شده را زنده گرداند».
«بدعت» آثار و خطرات بسیار ناگواری برای جامعه اسلامی داشته و دارد، فتنهها و آشوبهای به پا میکند،
فرهنگ اصیل
اسلام را که براساس مصالح مردم پایهگذاری شده است دگرگون میسازد، مانعی است برای پیشرفتهای مذهبی و اجتماعی، باعث
گمراهی و
انحراف انسانها میگردد، زیانهای فکر و روحی غیر قابل جبرانی به خانوادهها میرساند و ممکن است نسلهای بشر را برای همیشه گرفتار و بدبخت نماید،
فاطمه زهرا (علیهاالسلام) میفرماید: قسم به خدا اگر حق (
خلافت) را به اهلش واگذار میکردند، و از
عترت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) اطاعت مینمودند (و بدعت در
خلافت ایجاد نمیکردند) دو نفر هم (درباره
حکم خداوند) با یکدیگر اختلاف نمیکردند
». اینک به نمونههایی از مفاسد و خطرات آن اشاره می شود:
پیامبر اکرم (صلياللهعليهوآله) فرمود: امت من به هفتاد و سه گروه تقسیم میگردند، که فتنهانگیزترین آنان در میان امت اسلام (بدعتگذاران است یعنی) آن فرقهای است که براساس
قیاس عمل نموده و
حرام را حلال، و
حلال را حرام میکنند».
و
علی (علیهالسلام) میفرماید: «
انّما بَدْءُ وُقوع الفتن اَهْواءٌ تتبعُ و احکام تبتدع یخالف فیها کتاب الله» ریشه فسادها و فتنهها در میان مردم،
تبعیت از خواستههای
نفس و بدعتهایی است که بر خلاف قرآن و
احکام الهی صادر میگردد».
در این دو
روایت آثار بدعت را فتنهها و
فساد دانسته است. و فتنه هم از دیدگاه قرآن از
قتل و کشتار هم خطرناکتر است
و تمام مسائل را زیر و رو میکند، و جامعه را از هم میپاشد.
علی (علیهالسلام) میفرماید: «
و ما اَحَدثَتْ بِدْعَةٌ اِلا ترک بها سُنّةٌ...؛ هیچ بدعتی در دین ایجاد نمیشود مگر آن که سنتی (نیکو) ترک گردد، پس از بدعتها بپرهیزید و با راه راست و جاده
آشکار حق باشید، نیکوترین کارها سنتی است که سالیان بر آن گذشته و درستی آن ثابت شده باشد و بدترین کارها (بدعت و) آنچه که تازه پیدا شده و آیندة آن روشن نیست».
رسول اکرم فرمود: «
ایّاکُمْ و ابتدع فانّ کُلَّ بدْعَةٍ ضلالَةٌ؛ از بدعت گذاری دوری کنید که باعث گمراهی و
ضلالت میشود.
و علی (علیهالسلام) در این زمینه میفرماید: «همانا خداوند پیامبری راهنما را با کتابی گویا، و دستوری استوار بر انگیخت، هلاک نشود جز کسی که
تبهکار است و بدانید که «
المبتدعاتِ المشتبهاتِ هن المهلکات اِلا ما حفظ الله فیها» بدعتها به رنگ حق درآمده و هلاک کنندهاند، مگر خداوند ما را از آنها حفظ فرماید».
و در جای دیگر فرمود: «بدترین مردم نزد خدا رهبر ستمگری است که خود گمراه و مایةه گمراهی دیگران است، که
سنت پذیرفته را بمیراند و بدعت ترک شده را زنده گرداند».
در روایات فوق به روشنی به آثار خطرناک بدعت که گمراهی و هلاکت باشد، اشاره شده است.
درباره ریشه بدعتها به موارد زیر توجه کنید:
قرآن میفرماید: وای بر کسانی که مطالبی را با دست خود مینویسند، و آن را سپس به خدا نسبت میدهند و میگویند این از جانب خداست (عامل و انگیزه این بدعت این است) تا بدین وسیله آن را به بهای کمتری بفروشند.
و در آیه دیگر فرمود: «آنان که
آیین خود را به بازی و سرگرمی گرفتند (و در آن بدعت ایجاد کردند) و گرفتار
دنیا و فریفته
زندگی دنیا شدند.
قرآن میفرماید: «
افرایت من اتخذ الهه هواهُ؛ آیا دیدی آن کسی را که هوای خویش را خدای خود قرار داد
».
و علی (علیهالسلام) فرمود: «ریشه فسادها و فتنهها در میان مردم، تبعیت از خواستههای نفس و بدعتها است.
و در جای دیگر فرمود: «
فاِنّ هذا الّذین قد کان اسیراً فی ریْدی الاشرار یُعْمَلُ فیه بالهوی و تطلُبَ به الدنیا؛ همانا این دین در دست
اشرار اسیر بود، که در آن از روی هوا و
هوس رفتار میشد، و برای رسیدن به دنیا صورت میگرفت».
امام رضا (علیهالسلام) در
مناظره با
سران یهود و
نصارا، آنها را مجاب و محکوم نمود، «
راس الجالوت» رئیس یهودیها گفت: به خدا
سوگند ای پسر پیامبر! اگر مسئله
ریاست و سرپرستی تمام یهودیها مانع نبود من به رسول خدا
ایمان آورده
تابع او میشدم.
ملاحظه میکنید که کسانی که دست به
تحریف و بدعت در تورات زدند، بخاطر حفظ ریاست و
مقام بوده است.
گاهی عامل بدعتها نیازمندی است علی (علیهالسلام) «
او یَسْتَنْجِحُ حاجَةَ الی النّاسِ باظهار بدْعةٍ فی دینِهِ؛ (یکی از صفات زشت این است که) به خاطر حاجتی که به مردم دارد بدعتی در
دین خدا بگذارد».
و قرآن برای تقویت انسانها میفرماید: «
أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ؛ ای مردم! شما (همگی) نیازمند به خدایید، تنها
خداوند است که بینیاز و شایسته هرگونه ستایش است».
بر تمام
مسلمانان ـ بهویژه عالمان و آگاهان جامعه ـ لازم است که در برابر هر گونه
انحراف فکری و کجاندیشیها مقاومت و مبارزه و مقابله نماید، و یکی از مصداقهای مهم «
امر به معروف و
نهی از منکر» مبارزه با بدعتها است.
درباره مقاومت در مقابل بدعتها
علی (علیهالسلام) میفرماید: «اگر از این فتنهها و لغزشگاه با قدرت بگذرم، دگرگونیهای بسیار پدید میآورم».
اما درباره وظیفه آگاهان پیامبر اکرم (صلياللهعليهوآله) فرمود:
هرگاه بدعتها ظاهر شد باید آگاهان جامعه (برای مقابله با آنها)
علم خود را نشر دهد، (و جواب بدعتگذاران را بدهد) و اگر کسی
علم خود را کتمان و پنهان کند، مثل این است که تمام آنچه را که بر محمد (صلياللهعليهوآله) نازل گشته (یعنی قرآن را) کتمان و انکار نموده است».
در
حدیث فوق سکوت در برابر بدعت و بدعتگذاران
گناه بسیار بزرگ در حد
انکار قرآن شمرده شده است.
در
روایت دیگر فرمود: سکوت در مقابل بدعتگذاران باعث میشود که خداوند افسار آتشین بر دهان آنان (که در مقابل بدعتگذاران سکوت نموده) بزند «
من کتم علماً الجم بلجام من النار»
و حتی کنار آمدن بر آنها و یا
احترام گذاشتن به آنها
جرم سنگینی دارد.
پیامبر اکرم (صلياللهعليهوآله) فرمود: «
مَنْ وَقَرَ صاحِبَ بِدْعَةِ فَقَدْ اَعانَ عَلی هَدیم الاسلام؛ هر کس با بدعتگذار (کنار آمده) و او را مورد احترام قرار دهد (در واقع) به نابودی
اسلام کمک (و کمر) بسته است.
اگر مقابله علمی و کنارهگیری از بدعتگذاران نتیجه نداد باید برخورد شدیدتری با آنها صورت گیرد.
نتیجه این شد که لفظ «بدعت» صریحاً در قرآن نیامده جز یک بار و مشتقات آن چهار بار آمده، اما الفاظی که معنای بدعت را میرساند در
آیات متعددی مطرح شده است و خطرات آن برای جامعه بسیار است. زیانبار چون ایجاد
فتنه و
فساد، از بین رفتن سنتها
ضلالت و
گمراهی را در پی دارد و
سکوت در مقابل آنان خطرش از خود بدعت کمتر نیست.
۱. تفسیر نمونه، استاد ناصر مکارم شیرازی و همکاران.
۲. زمینههای فساد در جامعه، علی اکبر بابازاده، ج ۱، ص۱۶۲ ـ ۱۸۳.
۳. فهرست موضوعی نهج البلاغه، محمد دشتی، ص ۷۹۴.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «بدعت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۹/۲۴.