عمرو بن عاص
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: عمرو بن عاص.
پرسش: عمرو بن عاص در طول زندگی خود، چگونه چهرهای داشته است؟
پاسخ: عمرو بن عاص که همان "عمرو بن عاص بن وائل سهمی "است یکی از افراد فرصتطلب و حیلهگر، از زنی به نام "نابغه" متولد شد و از جهت پدری به "عاص بن وائل" منسوب است. "عاص بن وائل سهمی" همان عنصر مشرکی است که بعد از فوت حضرت
قاسم پسر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به آن حضرت طعنهی بسیار زشت ابتر بودن را زد که به دنبال آن آیهی "
ان شانئک هو الابتر" درباره او نازل شد. عمرو بن عاص به حیلهگری و مکاری معروف بود و در زمان خلافت امیر المؤمنین ـ علیهالسلام ـ بهعنوان بازوی قوی معاویه
جنگ صفین را علیه
امام علی علیهالسلام به راه انداخت و با همان حیلهگری در طول
جنگ مسلمانان زیادی را فریب داد و در جریان حکمیت با فریب ابوموسی اشعری سادهلوح، خدمت بزرگی به معاویه کرد و بعد از آن به امارت
مصر منصوب شد و در سن ۹۰ سالگی در سال ۴۳ هجری درگذشت.
عمرو بن عاص بن وائل سهمی، یکی از چهرههای حیلهگر و فرصتطلب است که از زنی به نام نابغه متولد شد.
اما به علت همبستر شدن این زن آلوده (نابغه) با پنج مرد (
ابولهب، امیه بن خلف، هشام بن مغیره، و
ابوسفیان و عاص بن وائل)، همه این پنج نفر مدعی پدری او شدند تا اینکه قرار شد خود نابغه قضاوت کند، او نیز عاص بن وائل را انتخاب کرد (علیرغم اینکه ابوسفیان میگفت عمرو از صلب من است و شباهتی هم به او داشت)؛ زیرا نابغه ابوسفیان را
بخیل میدانست و میگفت عاص کمک بیشتری به من میکند.
بدین ترتیب عاص بن وائل بهعنوان پدر عمرو انتخاب شد.
عاص بن وائل همان عنصر مشرکی است که بعد از فوت قاسم پسر
پیامبر صلیاللهعلیهوآله به آن حضرت طعنهی بسیار زشتی زد (او را العیاذ بالله، "ابتر" و "دمبریده" خواند؛ یعنی کسی که نسلی (پسری) ندارد تا راه او را ادامه دهد) که به دنبال این طعنهی زشت، سورهی مبارکه
کوثر نازل شده و آیه آخر آن در مذمت این شخص یعنی عاص بن وائل میباشد.
وی در زمان پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ دارای چهرهای بسیار منفور و
شخصیت پلیدی بود؛ چراکه او همان کسی است که هفتاد بیت شعر سروده بود و
کودکان مکه هنگامی که
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را میدیدند، آن شعرها را با صدای بلند میخواندند و موجب ناراحتی و آزار پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ میشدند؛ ازاینرو رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ دعا کردند: «خداوندا عمرو مرا هجو کرده؛ ولی من
شاع ر نیستم و شاعری زیبنده من نیست تا پاسخ سخنش را به
شعر گویم؛ پس او را در برابر هر یک از حروف شعرش هزار بار لعن کن».
وی همان کسی است که بزرگان قریش گروهی را به سرپرستی او به حبشه فرستادند تا از نجاشی بخواهد مسلمانانی را که برای گریز از دست مشرکان به حبشه هجرت کرده بودند، تسلیم آنان کند؛ ولی نجاشی نپذیرفته و عمرو عاص و همراهانش دست خالی باز گشتند.
سرانجام عمرو عاص در سال هفتم هجری
مسلمان شد و به این شرط که بدهیهای گذشتهاش بخشیده شود، با رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بیعت کرد.
و بنا به نقل بعضی از کتب
تاریخ، پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ پس از مسلمان شدن عمرو او را به فرماندهی سریه ذات السلاسل
و پس از آن به جمعآوری زکات مردم عمان منصوب کرد.
عمرو عاص در دوران
خلافت ابوبکر و عمر از نزدیکترین افراد به آنان محسوب میشد و در فتح شام از فرماندهان سپاه مسلمین بود، در دوران عمر مدتی والی فلسطین شد و سپس مأمور فتح
مصر گردید. پس از فتح مصر خودش والی آنجا شد. تا چند سال پس از
مرگ عمر در این سمت باقی بود، عثمان او را عزل کرد و او به
فلسطین بازگشت و از آن پس به منتقدان عثمان پیوست و به ندرت به
مدینه میآمد.
پس از به قتل رسیدن عثمان و به خلافت رسیدن امیر المؤمنین،
علی علیهالسلام، حضرت علی ـ علیهالسلام ـ
معاویه را از حکومت شام عزل نمود، معاویه چون حکومتش را در خطر دید، حضرت علی ـ علیهالسلام ـ را عامل قتل عثمان معرفی نموده و خود بهعنوان خونخواه عثمان پرچم مخالفت با حکومت
عدل حضرت علی ـ علیهالسلام ـ را به دست گرفت. او در این راه از همکاری عمرو عاص بینیاز نبود؛ لذا نامهای به عمرو عاص نوشته و از او دعوت به همکاری نمود.
عمرو بن عاص در جواب نوشت: «نامهات را خواندم و فهمیدم؛ اما اینکه از من خواستهای از
دین اسلام خارج شده با تو به وادی ضلالت وارد شوم و تو را در راه باطلت یاری کنم، و به روی امیرالمومنین شمشیر بکشم؛ درحالیکه او برادر، ولی، وصی و وارث رسول خداست، هم اوست که دین پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را (بعد از هجرت پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به مدینه) ادا کرد و وعدههایش را جامعه
عمل پوشاند، هم او که داماد پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و شوهر بانوی
زنان جهان و پدر حسن و حسین ـ علیهالسلام ـ سرور جوانان بهشتی است، از این جهت دعوت تورا نمیپذیرم و اما اینکه گفتهای من خلیفه عثمانم، با مرگ عثمان تو عزل شده و خلافتت زائل میشود. آیا نمیدانی که ابوالحسن جانش را در راه خدا ایثار کرد و در بستر رسول خدا خوابید و رسول خدا دربارهاش فرمود: «هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست؟».
با همه این حرفها زمانی که معاویه وعده خلافت مصر را به او داد، خود را در
اختیار او قرار داد و با معاویه
کمال همکاری را نمود و با فریب اهل شام و بهانه قرار دادن خون عثمان جنگ صفین را علیه
حضرت علی علیهالسلام به راه انداخت و با فریب مردم و شایعه پراکنی و جوسازی جنگ را اداره کرد. با این همه، با رشادتهای حضرت علی ـ علیهالسلام ـ و اصحابش، معاویه و عمرو عاص در آستانه شکست قطعی قرار گرفتند؛ اما باز عمرو عاص با فریب سپاه حضرت علی ـ علیهالسلام ـ و با به نیزه کردن
قرآن حضرت علی ـ علیهالسلام ـ را مجبور به پذیرش جریان حکمیت کرد. افرادی چون "اشعث بن قیس" فریب عمرو عاص را خورده و هم حکمیت و هم حکم بودن مرد سادهلوحی به نام ابوموسی اشعری را به حضرت علی ـ علیهالسلام ـ تحمیل نمودند. عمرو عاص در این حکمیت همچنان که از قبل پیشبینی میشد، بهسادگی ابوموسی اشعری را فریب داده و
معاویه را به
خلافت رساند. پس از آن، حضرت علی ـ علیهالسلام ـ مجبور به جنگ با کسانی شد که
خوارج نام داشتند.
عمرو عاص نیز بنا به وعده معاویه عازم مصر شد. در مصر محمد بن ابابکر از طرف حضرت علی ـ علیهالسلام ـ حاکم بود، طولی نکشید که حضرت علی ـ علیهالسلام ـ مالک اشتر را به مصر فرستاد؛ اما مالک در بین راه توسط عمال معاویه و عمرو عاص مسموم و به شهادت رسید. محمد بن ابابکر نیز به طرز فجیعی به شهادت رسید و عمروعاص منصب استانداری مصر را غصب کرد.
او در همین منصب بود تا اینکه بعد از مدتی به جهت عدم پرداخت خراج مصر به معاویه از طرف او تهدید به عزل شد! وی در جواب معاویه نامهای نوشت و شعری به نام جلجلیه را برای او فرستاد و در این شعر به بسیاری از
فضایل حضرت علی ـ علیهالسلام ـ اعتراف کرده و معاویه را
تهدید به آشوب در مملکتش نموده است.
سرانجام وی در مصر در همان منصب حکومت در سال ۴۳ هجری
در
سن ۹۰ سالگی
از دار
دنیا رفت.
پایگاه اسلام کوئست.