تفریح
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تفریح، سرگرمی، انگیزه، تفریحات مباح، خوشگذرانی،
غفلت از خدا، تنوع در زندگی.
پرسش: در
تحفالعقول، از
امام صادق ـ علیهالسلام ـ نقل شده: "إنما حرم الله الصناعة التی حرام هی کلها التی یجیء منها الفساد محضاً نظیر البرابط و المزامیر و الشطرنج و کل ملهو به و الصلبان و الأصنام و ما أشبه ذلک من صناعات الأشربة الحرام و ما یکون منه و فیه الفساد محضاً"؛ یعنی که آنچه باعث
لهو باشد،
حرام است. منظور از لهو اینجا چیست که حرام اعلام شده؟ و آیا اموری که انسان صرفاً برای تفریح و سرگرمی میکند، حرام است؟
پاسخ: گرچه ظاهر حدیث بهویژه، عبارت "کل ملهو به"، حرمت هرگونه تفریحی را میرساند، اما با مروری در آیات
قرآن و دیگر روایات، به این نکته پی خواهیم برد که تفریح و سرگرمی در دیدگاه اسلام، دارای احکام متفاوتی است؛ بدین ترتیب که آن نوع از سرگرمیهایی که هدفی جز خوشگذرانی و گذران عمر به بطالت در آنها نباشد، مورد تأیید نبوده و سزاوار شخصیت یک فرد با
ایمان ارزیابی نمیشود. سرگرمیهایی که طی آن، دستورات
خداوند زیر پا گذاشته میشود، هرچند با هدفی خیرخواهانه و انساندوستانه هم باشد، از لحاظ دینی ممنوع است.
نخست باید ارزش استنادی
روایت موجود در پرسش را بررسی کرده و سپس در ارتباط با سرگرمی و تفریح، مطالعهای داشته باشیم:
بر اساس منابعی که در
اختیار ماست، اولین کتابی که این حدیث را نقل کرده، کتاب "تحفالعقول" تألیف "حسنبن علیبن شعبه حرانی" از دانشمندان شیعی قرن چهارم هجری و از معاصران شیخ صدوق است.
مؤلف این کتاب، تصریح میکند که روایات جمعآوری شده توسط او، جنبه فقهی نداشته، بلکه کتابش با نگاهی اخلاقی تألیف شده است.
به همین دلیل، ایشان اسناد
روایات را حذف کرده و به بیان متن روایت بسنده نموده است.
در همین راستا، روایت موجود در پرسشتان از دیدگاه حدیثشناسی، روایتی مرسل بوده و با وجود معتبر بودن کتاب، نمیتواند بهتنهایی، مستندی برای حکم فقهی قرار گیرد و به همین دلیل، باید آن را با بررسی و انطباق بر آیات
قرآن کریم و دیگر روایات بررسی نمود.
در یک نگاه بسیار وسیع، میتوان گفت که اگر
نعمتهای
آخرت و دوام آن را به یاد آوریم، تمام امور مرتبط با زندگی دنیا، چه حرام و چه
حلال، جز بازی و بازیچهای نخواهد بود. آیات بسیاری از قرآن، چنین مفهوم وسیعی را ارائه کرده و
دنیا و هر آنچه را در آن است، "لهو" و "لعب" معرفی میکنند ("
وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُون").
در مقابل و در نگاهی محدودتر، گاهی "لهو"، تنها به سرگرمیهای معمولی گفته میشود که انسان را از
یاد خدا باز میدارد ("
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْم").
دانشمندان لغت، معانی بسیاری را برای "لهو" در
کتابهای خود گنجاندهاند.
از سوی دیگر، آنچه ما در
زبان فارسی از آن به نام "تفریح" یاد میکنیم، اگرچه از ریشه عربی "فرح" به معنای خوشحالی است، اما در متون اسلامی برای نشان دادن این معنا، معمولاً از کلمات دیگری، چون "تنزه"، "تفرج" یا "لهو" استفاده میشود و افراد خوشگذران، با عنوان "فرحین" شناخته میشوند.
خداوند با آنکه در بخشی از قرآن اعلام میدارد که "فرحین" و یا خوشگذرانان را دوست ندارد ("
إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحین")
یا اینکه یکی از دلایل مجازات دوزخیان را خوشگذرانیهای ناحق آنان در دنیا میداند ("
ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَمْرَحُون")،
اما از طرف دیگر، با استفاده از همان ریشه لغوی "فرح"، به افراد با ایمان دستور میدهد که به دلیل امدادهای معنوی خداوند، خوشحال باشند ("
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ")
و در وصف شهیدان نیز بیان میدارد که آنان با استفاده از نعمتهایی که در اختیارشان قرار داده شد، به خوشگذرانی مشغولند ("
فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه").
آنچه گفته شد و نیز مواردی از این دست، نشانگر آن است که الفاظ تقریباً مترادفی نظیر "لهو"، "لعب"، "لغو"، "تفریح"، "سرگرمی" و ...، هم دارای مصادیق مختلفی بوده و هم یک فرد میتواند با انگیزههای متفاوت، به آنها بپردازد که طبیعتاً نمیتوان پاسخی کلی در ارتباط با آن بیان کرد؛ بلکه هر مورد آن، دارای حکمی جداگانه از دیدگاه
اسلام خواهد بود که به ترتیب به آنها خواهیم پرداخت:
سرگرمی و تفریح با اموری که از طرف
دین مقدس اسلام ممنوع شمرده شده است: این تفریحات نظیر مصرف
مشروبات الکلی یا
مواد مخدر و روانگردان،
قمار،
موسیقی مطرب و ... با هر انگیزهای که باشد، مجاز نبوده و در این موارد، هیچگاه هدف، وسیله را توجیه نخواهد کرد. بهعنوان نمونه، نمیتوان کنسرت مختلطی را بدون رعایت شئون مذهبی ترتیب داده و هدف آن را صرف درآمد فروش بلیط برای کمک به افراد بیبضاعت، آزادی زندانیان و ... عنوان کرد.
در اینگونه موارد، مقدس بودن هدف، نمیتواند توجیهی برای سرگرمیهای حرام باشد. در قرآن کریم، دوری از چنین اموری، از ویژگیهای افراد با ایمان شمرده شده است ( "
وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ").
انسانها برای ادامه زندگی و داشتن روحیهای قوی، خواستار
تنوع و تفریح هستند و یکنواخت شدن زندگی، در ادامه فعالیتهای معمول مادی و حتی در زندگی معنوی آنان، خلل و آسیب وارد خواهد کرد. با این وجود، آیا اسلام مخالف هرگونه
تفریح بوده یا با آن به مبارزه برمیخیزد؟
تحقیق در منابع اسلامی، ما را به این نتیجه میرساند که اگر تفریح و سرگرمی در حدی باشد که موجب غفلت انسان از
خداوند و دوری از هدف اصلی زندگی نشده و نیز رفتارهای حرامی در جریان این سرگرمیها وارد نشود، نهتنها منعی از آن وجود ندارد، بلکه آنچه از
قرآن و روایات برداشت میشود، این است که چنین تفریحاتی کاملاً مورد تأیید بوده و نقش آن در ادامه یک زندگی سالم انکارناپذیر است.
اکنون شواهدی را در این ارتباط ارائه می کنیم:
با اینکه از واژه "لعب" در بسیاری از موارد به زشتی یاد شده،
اما هنگامی که
فرزندان یعقوب ـ علیهالسلام ـ به پدرشان پیشنهاد دادند که یوسف ـ علیهالسلام ـ را برای تفریح و بازی همراه آنها بفرستد ("
أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَب")،
با این پاسخ روبهرو نشدند که تفریح، شایسته افراد با ایمان نیست؛ بلکه تنها نگرانی خود را از احتمال آسیب رسیدن به
یوسف ابراز داشتند ("
قالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنی أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُون")
و حتی وقتی که برادران برگشته و عرضه داشتند که ما برای
مسابقه رفتیم و او را نزد اثاث خود گذاشتیم و... ("
قالُوا یا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ وَ تَرَکْنا یُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا...")،
یعقوب علیهالسلام، آنان را توبیخ نکرد که چرا مسابقه گذاشتید و به تفریح مشغول شدید و....
از مجموع این داستان میتوان نتیجه گرفت که اصل تفریح و مسابقه و ...، موضوعی ناپسند محسوب نمیشد.
امام صادق ـ علیهالسلام ـ به نقل از کتاب پیامبران گذشته بیان میفرماید: هر مسلمان دانا، باید فرصتهای زندگی خود را بر سه بخش تقسیم کند، بدین ترتیب که بخشی از آن را جهت کسب درآمد و گذران زندگی صرف کرده و بخش دیگری را به جمعآوری توشه و زاد برای
آخرت بپردازد. بخش سوم زندگی او نیز باید به تفریحات سالمی که از رفتار حرام در آن خبری نیست، سپری شود و پرداختن به این بخش سوم (تفریحات)، کمکی برای این فرد
مؤمن خواهد بود که آن دو بخش اول را با کیفیتی بهتر انجام دهد.
این
حدیث، بهتنهایی میتواند نشانگر مجاز بودن و حتی استحباب تفریحات سالم باشد.
در برخی روایات، پا از این فراتر گذاشته شده و نوع سرگرمیها را با توجه به ویژگیهای افراد مشخص نموده و بهعنوان نمونه، بیان داشته که پارچهبافی، سرگرمی خوبی برای یک زن نیکوکار است.
یا در حدیثی دیگر، نگهداری و تربیت اسبان، سواری و نیز مسابقات تیراندازی از سرگرمیهای مناسب اعلام شده است.
برداشت ما از این دسته روایات، این است که بهتر است حتی در تفریحات، به اموری پرداخت که فایدهای جز سرگرمی نیز داشته باشد، نه اینکه لزوماً در
جهان معاصر و با
پیشرفت علم و صنعت و وجود کارخانههای نساجی و خودروسازی، باز هم خود را به موارد اشاره شده در روایات، محدود کرد.
گذشته از لهو و تفریح حرام که مطلقاً ممنوع بوده و غیر از تفریحات هدفمندی که مجاز، بلکه
مستحب است، آیا در تفریح و سرگرمی، حتی نوع
مباح آن، محدودیتی وجود دارد؟
ما در اطراف خود با اشخاصی برخورد میکنیم که تمام و یا بیشتر زندگیشان را بیهوده میگذرانند و گذراندن
عمر به لهو و تفریح و خوشگذرانی، بهصورت یک ویژگی اخلاقی برای آنان درآمده است.
تفریح برای اینگونه افراد، وسیله برای رسیدن به یک هدف بالاتر نیست؛ بلکه خود سرگرمی بهعنوان هدف نهایی بهشمار میآید. چنین افرادی، مفهوم زندگی را در خوشگذرانی و تفریح دانسته و بالاتر از آن به چیز دیگری نمیاندیشند. آنها حتی
دین و دینداری را چون بازیچهای میپندارند که نوعی سرگرمی را برای آنان فراهم میکند ( "
وَ ذَرِ الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا").
این افراد خوشگذران، وضعیتی متعادل نداشته و هرگاه به خواستههای خود رسیده و از
نعمتهای مادی خدا بهرهمند شدند، به خوشگذرانی و بطالت پرداخته و اگر با مشکلی در زندگی خود مواجه شوند، افسرده و ناامید میشوند ("وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیهِمْ إِذا هُمْ یَقْنَطُون").
آیا اسلام که دینی هدفمند بوده و ارزش واقعی یک انسان را در رشد معنوی او میداند، میتواند چنین رفتاری را تأیید کند؟!
چنانچه در بخش دوم بیان شد، تفریح سالم نیز زمانی مناسب است که تنها یک بخش از زندگی
انسان را تشکیل داده و کمکی برای پیشبرد اهداف مادی و معنوی انسان باشد، اما نباید این سرگرمیها به حدی گسترش یابد که تمام
عمر انسان را تحت پوشش خود قرار دهد.
امام علی ـ علیهالسلام ـ در این زمینه میفرمایند: تمام عمر خود را با بطالت و تفریح سپری نکن که نتیجهاش آن است که برای جهان آخرت هیچ توشهای نیندوخته باشی.
و نیز میفرمایند: لهو و خوشگذرانی، انسان را از امور جدی باز میدارد.
اگر گاهی مشاهده میکنیم که بزرگان دینی ما، مردم را از پرداختن به لهویات باز میدارند و بهعنوان نمونه، بیان میدارند که "اسلام
شوخی ندارد؛ همهاش جدی است، هزل ندارد؛ لغویات ندارد؛ لهویات ندارد؛ همهاش جدی است، جدیات است"،
دلیلش این نیست که تفریح حرام است؛ بلکه توصیه این بزرگواران، آن است که سرگرمیها نیز باید هدفمند طراحی شوند که در این صورت، تفریح نیز نهتنها حرام و مکروه نخواهد بود، بلکه امری لازم در زندگی جدی انسان به شمار خواهد آمد.
با مروری در آنچه گفته شد، به این نتیجه میرسیم که هر تفریحی حرام نیست و اگر مرتکب حرامی دیگر نشویم، میتوانیم برای تنوع در زندگی، تفریحاتی نیز داشته باشیم، اما نکات زیر را نباید از یاد ببریم:
حتی هنگام تفریح و سرگرمیهای حلال نیز نباید از یاد خداوند غافل شد.
خداوند به افراد با
ایمان توصیه میکند که حتی اموال و فرزندانشان، آنان را از
یاد خدا غافل نکند ( "
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّه").
در جای دیگر میفرماید که
مؤمنان واقعی افرادی هستند که خرید و فروش و
تجارت (که اموری مباح و لازم هستند)، آنان را از یاد خدا باز نمیدارد ("
رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّه").
به فرموده امیر المؤمنین علیهالسلام، هرچه انسان را از یاد خداوند باز دارد، تفاوتی با
قمار ندارد.
در قرآن،
داستان افراد سستایمانی بیان شده که با شنیدن صداهایی که نشان از آغاز خرید و فروش و تفریح داشت،
نماز جمعه را رها کرده و پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را تنها گذاشتند. این افراد مورد توبیخ خداوند واقع شدند ("
وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقین").
در این راستا، باید دقت داشت که در دام افرادی گرفتار نشد که با در نظر داشتن تمایل انسانها به تفریح، آنان را از
راه مستقیم خداوند جدا میکنند ("
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّه").
سرگرمیهایمان، تمام فکرمان را مشغول نکند، تا جایی که حتی زمانی که تفریحمان به پایان رسیده و در ظاهر به
عبادت و
نماز مشغولیم، اندیشه ما هنوز در دنیای تفریحات سیر کند؛ چون خداوند، خواستههای فردی را که با افکار پراکنده به
دعا برمیخیزد،
اجابت نخواهد کرد.
امام خمینی (ره)، در این راستا و در نکوهش توجه بیش از حد به موسیقی، چنین اظهار میدارد: "تمام توجه، تمام این مغز، مغز
موسیقی میشود. بهجای مغز جدی، مغز لَهْوی مینشیند. باید یک آدمی باشد که به
سرنوشت خودش فکر کند، این
فکر را از او گرفتهاند".
سرگرمیها هدفدار باشد؛ زیرا یک کار میتواند با چند نیت متفاوت، احکامی گوناگون داشته باشد.
یکی از شیعیان، نظر
امام صادق ـ علیهالسلام ـ را در مورد شکار که نوعی سرگرمی است جویا شد.
امام در پاسخ، شکارچیان را به سه گروه تقسیم کردند: گروهی برای تأمین آذوقه
خانواده خود اقدام به این کار میکنند. شغل گروه دوم، شکار است و از این راه کسب درآمد میکنند و آخرین گروه نیز فقط برای خوشگذرانی دست به این کار میزنند. گروه اول و دوم، مشکلی ندارند؛ اما فرد با ایمان فرصت نمیکند که (روزها و هفته ها را) به دنبال شکاری که هیچ نفعی به او نمیرساند، سپری کند (و به عبارتی در گروه سوم قرار گیرد).
بر این اساس شکاری که جز از بین بردن
محیط زیست، فایده دیگری ندارد، تفریح سالم به شمار نمیآید؛ اگرچه با هدفی متفاوت میتواند، هم تفریح و هم کسب درآمد باشد.
به همین ترتیب
ورزش تفریحی نیز اگر با هدف حفظ
سلامت بدن و ایجاد نشاط باشد، موضوعی بسیار پسندیده است؛ اما برای فرد با ایمان سزاوار نیست که تنها با هدف وقتگذرانی به ورزش بپردازد! در دیگر تفریحات هم، این انگیزه افراد است که معیاری برای تأیید و یا عدم تأیید تفریح او از جانب
اسلام میباشد.
چون هر فرد، به درونش، آگاهتر از دیگران است ("
بَلِ الْإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصیرَة")،
خود او بهترین گزینه برای تشخیص هدف تفریح است که آیا انگیزهاش، تنوع در زندگی و آماده شدن برای تلاشهای جدی است یا گذران
عمر به بطالت.
هنگامی که همراه دیگران در حال
تفریح هستیم، باید مراقب باشیم که هیجانها خود را کنترل کرده و احترام طرف مقابل را رعایت کنیم؛ چون گاهی "اول تفریح با بازی و سرگرمی شروع شده و آخر آن به
نزاع و درگیری میانجامد".
اکنون میتوان گفت که روایت تحفالعقول هم در همین راستا بوده و هر تفریحی را
حرام نمیداند؛ زیرا در آن روایت، عبارتی وجود دارد که مطلب ما را مورد تأئید قرار میدهد.
روایت میگوید: "ما یکون منه و فیه الفساد محضاً " و میدانیم از تفریح سالمی که دارای اهداف مثبت باشد،
فسادی بر نخواهد خواست.
پایگاه اسلام کوئست.