چندهمسری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: چندهمسری، نعدد زوجات، تبعیض.
پرسش: چرا مردان میتوانند چهار زن اختیار کنند؟ آیا این تبعیض نیست و راه را برای هوسرانی مردان باز نمیکند؟
پاسخ: اسلام با توجه به تفاوتهای جسمی و روحی
زن و مرد و با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات جامعه چنین حکمی را مطرح کرده است. بدیهی است تفاوتهای جسمی و روحی زن و مرد اقتضای احکام و مسئولیتهای آنان فرق گذاشته شود. اسلام اگر اجازه
تعدد زوجات را به مردان داده است و چنین اجازهای به
زنان نداده، به دلیل تفاوتهای جسمی و روحی زنان و مردان است؛ چه اینکه چندشوهری از یکسو با
طبیعت و
فطرت عفیفانه زن ناسازگار است و از سوی دیگر، موجب گم شدن نسب فرزندان میگردد و از سوی سوم چهبسا بیماریهایی را برای زن و از طریق او برای
مردان پدید آورد.
همچنین در تعدد زوجات با وجود شرایط و مسئولیتهایی که متوجه
مردان است، هیچگونه راه هوسبازی برای مردان باز نمیشود؛ بلکه بدین وسیله راه مشروع برای کسانی که دارای شرایط و امکانات اداره چند
زن باشند که تعداد آنان زیاد هم نخواهد بود، باز خواهد شد. البته نمیتوان انکار کرد که بعضی افراد بدون رعایت این قانون، از آن سوءاستفاده، و به حقوق همسران خود تجاوز کردهاند، ولی
عیب از قانون نیست. کدام قانون خوبی است که افراد سودجو از آن سوءاستفاده نکرده باشند، نمیتوانیم به خاطر پیآمدهایی که احیاناً تعدد زوجات دارد، بهکلی آن را نفی کنیم و به جای حل مسئله صورت مسئله را پاک کنیم، باید راهکارهایی اندیشیده شود که زمینههای سوءاستفاده از این
قانون کاهش یابد.
در پاسخ باید گفت همانگونه که زن و مرد از جهت جسمی و ظاهری متفاوتاند و در اصطلاح تفاوت فیزیولوژیکی (Physiological) دارند، تفاوت روحی و احساسی نیز دارند که اصطلاحاً به آن تفاوت سایکولوژیکی (psychological) گفته میشود. بنابراین با در نظر گرفتن این نکته، هرگاه بر طبق استعدادهای ویژه هر کدام از
زن و مرد، قوانین و مقررات و تکالیف و وظایفی وضع گردد، مطابق با
عدل و
عدالت خواهد بود.
بنابراین روشن است که در شرایط مختلف (جسمی و روحی) دستورالعمل و قوانین مختلفی نیز پیدا میشود ـ ولی مطابق با هر وضعیت ـ از این جهت عدالت محض است و برخلاف آن اگر رفتار شود،
تبعیض و
ظلم محسوب خواهد شد.
اما اینکه چطور مردان اجازه
تعدد زوجات و چندهمسری دارند باید گفت که چندهمسری به سه صورت متصور است که به اجمال اشاره میشود:
اینکه هم زن و هم مرد اختصاص به شخص معین و مشخصی پیدا نکند و در روابط آمیزشی و
زناشویی الزامی به داشتن صرفاً یک نفر نداشته باشند که از آن به
کمونیسم جنسی تعبیر میشود و نمونه آن را در
قبایل بدوی میتوان مشاهده کردکه گروهی از پسران
قبیله با گروهی از دختران قبیله دیگر
ازدواج میکنند، بدون اینکه معلوم باشد که کدامین دختر با کدامین پسر باید معاشرت زناشویی داشته باشد و هر مرد میتوانسته با هر زن که میخواسته همبستر شود و بالعکس.
این نوع چندهمسری که در آغاز جنبش مارکسیستی نیز از سوی افراطیون مطرح شده بود، به واسطه اینکه موجب انقراض نهاد
خانواده میشود، مورد پذیرش و اقبال عمومی واقع نشد؛ به گونهای که از جانب طرفدارانش نیز ممنوع اعلام گشت، علاوه اینکه با
فطرت انسان نیز ناسازگار است.
صورت دوم چندهمسری این است که زنان بتوانند چند شوهر همزمان داشته باشند که این روش علاوه بر آنکه مخالف
طبیعت و
فطرت زن است، موجب گم شدن نسب فرزندان وی نیز میگردد.
حضرت رضا (علیهالسلام) در این زمینه چنین میفرمایند:
هرگاه مردان چند زن
اختیار کنند، فرزندان آن زنها به او منسوباند (و والدین مشخص است) و اما اگر زن بیش از یک شوهر داشته باشد، پدر قطعی فرزند معلوم نمیشود
و در نتیجه مسئله نسب،
ارث و
شناخت صحیح به خطر میافتد.از آنجا که فرزند مجهول مورد حمایت هیچیک از مردان قرار نخواهد گرفت و حتی در این صورت مورد علاقه مادر نیز نخواهد بود، چنین فرزندانی از نظر عاطفی در محرومیت مطلق قرار میگیرند و از نظر حقوقی نیز وضعشان کاملاً مبهم است.
همچنین میتوان اضافه کرد که زنی که متعلق به چند شوهر است، از جهت حقوقی و مسائل
نفقه و دفاع از حریم او نیز تشتت و
اختلاف پیش خواهد آمد و ممکن است هیچکدام از شوهران او متکفل مسائل حقوقی و مسئولیتهای محوّله نشوند.
صورت سوم چندهمسری، چند زنی است که مرد بتواند همزمان بیش از یک زن داشته باشد که با توجه به متون تاریخی این نوع چندهمسری در میان
اقوام و ملل گوناگون مرسوم بوده است و
اسلام نیز آن را منسوخ نکرده؛ بلکه آن را محدود به شرایطی از جمله «عدالت» و «عدد» (چهارتا) کرده است.
البته هرگاه کسی از روی انصاف به تحلیل و بررسی آن بپردازد، وجود چنین حکمی را در نظر اسلام از جایگاه و منزلتی خواهد یافت که همچون سایر احکام دین،
کرامت انسان ـ و به ویژه «زن» ـ به نحو شایسته مدنظر قرار گرفته است و شاید فلسفه تجویز چنین صورتی از چندهمسری را بتوان به امور زیر مربوط دانست که از آنها به عنوان «حکمت حکم» جواز تعدد زوجات تعبیر میشود:
با توجه به بلوغ زودتر دختران نسبت به پسران و از طرفی مقاومت
زنان در برابر بیماریها و در نتیجه مرگومیر کمتر آنان و از سوی دیگر مرگومیر زیاد
مردان که به واسطه مشاغل سختی که در اجتماع به عهده دارند و میدان دار جنگها و معرکهها هستند، تعداد زنان جامعه بیشتر از مردان خواهد بود. حال اگر به مردان اجازه
ازدواج بیش از یک زن داده نشود چهبسا از ناحیه عدم ارضایی غریزه زنان بیهمسر،
فساد و
فحشا و در نتیجه تزلزل
خانواده در جامعه زیاد شود.
لذا چندهمسری که از سوی
خداوند نیز امضا شده است، راهی میتواند باشد جهت استیفای حق ازدواج زنان؛ بنابراین با عنایت به این نکته که عدد زنان زیادتر است و حق ازدواج حق طبیعی همه افراد بشر از زن و مرد است، جهت احقاق حق بانوان، ازدواجهای مکرر (تعدد زوجات) راهگشاست که مسئولیت آن را هم مردان و هم زنان باید به عهده بگیرند و جهت رسیدن و رساندن افرادی به
حق خود (حق ازدواج) همه افراد باید سختی آن را تحمل نمایند. پس روشن شد که هر چند تعدد زوجات از نظر ظاهر امتیازی برای مردان محسوب میشود، ولی در
باطن در راستای اعطای حق زنان تجویز شده است.
دوره سنی محدودی که خانمها قادر به تولید مثل هستند ممکن است نتواند نیاز مردان و شوهران را به فرزند تأمین کند و از این جهت نیاز به ازدواج مجدد داشته باشند. علاوه بر اینکه در مواردی زن عقیم است و شوهر خواستار فرزند است، که در این صورت یا باید به اصل چندهمسری ملتزم شد یا اینکه مرد را از این خواسته مشروعش باز داشت که در این صورت ممکن است مرد برای رسیدن به
هدف خود مجبور به
طلاق زن اول خویش خواهد شد و زنی به جمع زنان بیشوهر اضافه خواهد شد، روشن است که راه اول منطقیتر از راه دوم است.
علاوه بر اینکه زنان هنگام
عادت ماهیانه و قسمتی از دوران بارداری ممنوعیت جنسی دارند، درحالیکه مردان این ممنوعیت را ندارند. بعضی مردان از نظر جسمی و روانی به گونهای هستند که ممکن است
طبیعت گرممزاج آنان اکتفای به یک همسر نداشته باشد و از طرفی ممکن است چنین افرادی همسران سردمزاج داشته باشند که بهترین راه جلوگیری از
فحشا و فساد اینان، ازدواج قانونی با پذیرش مسئولیتهای حقوقی آن است.
از آنجا که اصولاً نیاز زن به جفت و مرد به خاطر فداکاریهای او و شجاعتش در دفاع از حریم وی است، هرگاه این خواسته وی تأمین باشد، از زندگی و کانون خانوادگی مناسبی برخوردار خواهد بود.از این جهت اگر در کنار خود برای شوهرش همسر دیگری نیز باشد، به خواسته او ضرر و لطمهاش وارد نمیشود و بهترین شاهدش موافقت زنان (همسران دوم) با ازدواج با چنین مردانی است (که همسر اول دارند) و علاوه اینکه گاهی خود همسران اول برای شوهرانشان به دنبال یافتن همسر دوم هستند.
با توجه به عوامل بالا، یکی از دو راه بیشتر نیست یا اینکه روابط نامشروع با زنان بیشوهر رسمیت یابد یا اینکه
تعدد زوجات برای کسانی که نیاز دارند و امکانات مالی و مادی را دارا هستند جایز دانسته شود، قطعاً راه دوم مناسبتر و منطقیتر از راه اول خواهد بود که در پرتو آن هم به نیاز طبیعی افراد توجه خواهد شد و هم شخصیت و کرامت زنان بهخوبی حفظ خواهد شد و از اینکه زنان ملعبه دست مردان قرار بگیرند، به بهترین شکل جلوگیری خواهد شد؛ ازاینرو
اسلام با در نظر گرفتن نیاز طبیعی افراد و شرایط و مقتضیات جامعه با رعایت شروطی، مسئله تعدد زوجات را مطرح کرده است.
مورخ مشهور فرانسوی گوستاولوبون قانون تعدد زوجات اسلام را که به صورت محدود و مشروط است، یکی از مزایای این آیین شمرده و هنگام مقایسه آن روابط نامشروع مردان با چندین زن در
اروپا چنین مینویسد:
تکهمسری در اروپا چیزی است که ما آن را فقط در کتابهای قانون میبینم والا گمان نمیکنم که بشود انکار کرد که در معاشرت واقعی اثری از آن باشد، راستی من متحیرم و نمیدانم که تعدد زوجات مشروع و محدود شرق از تعدد زوجات سالوسانه غرب چه چیزی کم دارد؛ بلکه من میگویم اولی از هر حیث از دومی بهتر و شایستهتر است.
با این توضیح روشن شد که هیچ تبعیضی در این مورد وجود نداشته و اسلام با توجه به تفاوتهای جسمی و روحی زن و مرد و با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات جامعه چنین حکمی را مطرح کرده است. بدیهی است تفاوتهای جسمی و روحی زن و مرد اقتضای احکام و مسئولیتهای آنان فرق گذاشته شود. اسلام اگر اجازه تعدد زوجات را به مردان داده است و چنین اجازهای به زنان نداده، به دلیل تفاوتهای جسمی و روحی زنان و مردان است؛ چه اینکه چندشوهری از یکسو با طبیعت و فطرت عفیفانه زن ناسازگار است و از سوی دیگر، موجب گم شدن نسب فرزندان میگردد و از سوی سوم چهبسا بیماریهایی را برای زن و از طریق او برای مردان پدید آورد.
نکته دیگری که باید بدان توجه داشت این است که در تعدد زوجات با وجود شرایط و مسئولیتهایی که متوجه مردان است، هیچگونه راه هوسبازی برای مردان باز نمیشود؛ بلکه بدین وسیله راه مشروع برای کسانی که دارای شرایط و امکانات اداره چند زن باشند که تعداد آنان زیاد هم نخواهد بود، باز خواهد شد. البته نمیتوان انکار کرد که بعضی افراد بدون رعایت این قانون، از آن سوءاستفاده، و به
حقوق همسران خود تجاوز کردهاند، ولی
عیب از قانون نیست. کدام قانون خوبی است که افراد سودجو از آن سوءاستفاده نکرده باشند، نمیتوانیم به خاطر پیآمدهایی که احیاناً تعدد زوجات دارد، بهکلی آن را نفی کنیم و به جای حل مسئله صورت مسئله را پاک کنیم، باید راهکارهایی اندیشیده شود که زمینههای سوءاستفاده از این قانون کاهش یابد.
۱. شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، صدرا، ۱۳۷۴ش.
۲. قدرتالله خسروشاهی و مصطفی دانشپژوه، فلسفه حقوق، مؤسسه امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، ۱۳۷۹ش.
۳. عبدالله جوادی آملی، زن در آیینه جلال و جمال، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۷۴ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «چندهمسری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۱/۱۴.