ولایتعهدی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام رضا ـ علیهالسلام،
ولایتعهدی.
پرسش: چرا
امام رضا ـ علیهالسلام ـ ولایتعهدی را پذیرفت؟
پاسخ: امام رضا ـ علیهالسلام ـ ولایتعهدی را از روی
اجبار و ناخشنودی پذیرفتند.
برخی از اظهارات امام
رضا اشاره به
غم و اندوه عمیق آن حضرت دارد و نیز نمایانگر سختی و فشاری است که آن حضرت از آن رنج میبرند که خود دلیل بر عدم رضایت امام از ولایتعهدی است.
یاسر خادم روایت میکند که امام رضا ـ علیهالسلام ـ هنگامی که در
روز جمعه از
مسجد بازگشته بود و عرق و غبار بر او نشسته بود، دستهای خود را بلند کرد و گفت: پروردگارا، اگر
فرَج من از این گرفتاری که دچارم، به
مرگ من است، همین ساعت آن را برسان.
یا در جایی که کسی سؤال میکند، خداوند کارهایت را اصلاح کند، چگونه ولایتعهدی را از
مأمون پذیرفتی؟ امام فرمودند:
عزیر مصر که
مشرک، و
یوسف پیامبر بود؛ ولی مأمون
مسلمان و من وصی پیامبرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و یوسف از عزیز مصر درخواست کرد که او را والی و حاکم کند؛ درحالیکه من مجبور بودم.
و در حدیثی دیگر که امام دستهای خود را به
آسمان بلند کرده بود و میگفت: پروردگارا! تو میدانی که من مجبور و مضطرم، مرا مؤاخذه نکن؛ چنانکه بنده و پیغمبرت یوسف را مؤاخذه نکردی.
حتی وقتی
محمد بن عرفه به امام رضا ـ علیهالسلام ـ عرض کرد: ای پسر پیامبر! چه چیزی تو را بر قبول ولایتعهدی واداشت، امام به وی پاسخ داد: همان عواملی که جد مرا وادار به ورود در
شورا نمود.
اینگونه روایات حاکی از این است که ولایتعهدی امام از روی اجبار بوده و در چنین موقعیتی در وقت پیشنهاد امر ولایتعهدی از طرف مأمون، برای امام دو راه بیش نبود:
اینکه امام نمیپذیرفت و همانطور که خود مأمون بر زبان رانده بود، امام را
شهید میکرد و بعید نبود که خاصان از
شیعه و طرفداران امام را نیز به
قتل برساند و با این کار به هدفش که تثبیت
قدرت باشد، میرسید. و حتی باعدم پذیرش امام، بگوید که
علی بن موسی قصد داشته در
حکومت او توطئه و اخلال کند و احیاناً اقدام امام در نظر دیگران قابل پذیرش نمیبود.
پذیرش امر ولایتعهدی که خود فوایدی را هم به دنبال داشت.
انگیزههای امام رضا ـ علیهالسلام ـ هم از پذیرش عبارت بود از:
حفظ جان خویش و دیگر اینکه
یاران و
شیعیان، و دیگر قبول ولایتعهدی از طرف امام خود اعتراف زبانی و اقرار عملی
عباسیان به این حقیقت بود که
علویان در امر خلافت صاحب
حق هستند و بلکه سزاوارترند.
و نیز امام چون از اهداف مأمون آگاه بود و مشکلات حکومت مأمون را میدانست و با اتخاذ این موضع
مأمون را در این بازی سیاسی شدیداً به رسوایی میکشاند؛ چراکه ابتدا با ابراز مخالفت و اظهار عدم رضایت در مقابل مأمون اهداف او را خنثا کرد و بعد از قبول پیشنهاد مأمون باز فرمود: که من میپذیرم، به شرطی که هیچ عزل و نصبی به دست من نباشد.
و اینها خود خط بطلان بر اهداف مأمون بود و برای اینکه مردم ایشان را فراموش نکنند و
امید و آرزوهایشان از آنان قطع نگردد و و از علل پذیرش
ولایتعهدی توسط امام ـ علیهالسلام ـ اینکه مردم شایعاتی را پیرامون آن حضرت ساخته بودند، مبنی بر اینکه ایشان فقط
دانشمند و فقیهیاند و به عمل و اقدامی که در برگیرنده خیر
امت باشد، اهمیتی نمیدهند.
و از فواید دیگر پذیرش ولایتعهدی میتوان به این نکته اشاره کرد که چون مردم نیاز مبرم به وجود
امام داشتند و در آن روزها امت با جریانات فکری و فرهنگی غریبی که توسط زنادقه و ملحدین که شبهات فراوانی را وارد میساختند، روبهرو بودند؛ پس بر امام
واجب بود که پایمردی کند و امت را نجات دهد و او در عمل با قبول ولایتعهدی کوتاهمدت خویش، این وظیفه را انجام داد.
و گذشته از این،
امام رضا ـ علیهالسلام ـ توانست در دوران ولایتعهدی، ماهیت مأمون را برای مردم افشا کند. و آنان را به واقعیت و هدفهای نهفته در هر اقدامی که مأمون میکرد، آگاه سازد و هر شبهه و تردید را عملاً از بین ببرد.
و امام رضا ـ علیهالسلام ـ در پی قبول ولايتعهدی فرصت پيدا كرد تا به بيدارسازی امت و آشنا ساختن مردم به تعاليم
اسلام بپردازد و اين فرصت موجب افزايش نفوذ امام و گسترش پايگاه مردمی او گشت.
سایت اندیشه قم