مراد از پل صراط
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: پل صراط، سبیل.
پرسش: منظور از پل «صراط» چیست؟ آیا واقعاً چیزی است که انسان از روی آن رد میشود یا چیز دیگری است؟
پاسخ: صراط، راه
معرفت خداوند است و دو صراط وجود دارد: صراطی در
دنیا و صراطی در آخرت؛ اما صراط دنیا امامی است که اطاعتش
واجب است، هرکس او را در
دنیا بشناسد و از
هدایت او پیروی کند، از صراطی که پل
دوزخ است، در آخرت، عبور کند و هر کس او را در دنیا نشناسد، قدم او بر صراط آخرت میلغزد و در
آتش دوزخ میغلطد. بنابراین در دنیا باید از
صراط گذشت تا در آخرت بتوان از آن گذر کرد.
ابتدا چند واژه مربوط به همدیگر را ـ که این مفهوم جزء آنهاست ـ با توجه به دیدگاه
قرآن کریم و
تفسیر روایات شریف ترسیم کرده و سپس به پاسخ پرسش خواهیم پرداخت:
۱. «سبیل» دو قسم است: یکی: «سبیل مؤمنین»
یا «
سَبِیلِ اللَّهِ»
و دیگری: «غیر سبیل المؤمنین».
۲. «صراط» نیز دو قسم است: «
صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ»
و «صراط جحیم».
«سبیل» و «صراط» از لحاظ لغوی هر دو به معنای راهاند که واژه «طریق» نیز در این معنا شریک است. (در یکی از معتبرترین منابع لغوی فرق بین لغات آمده است: «طریق» (جاده و) راه است که میتواند هموار و ناهموار باشد، لکن «
صراط» طریق و راه هموار است؛ اما «سبیل» میتواند «طریق» (به معنای جاده) باشد و نباشد و غالباً در مفاهیم مثبت به کار برده میشود). (به این منبع رجوع شود:
)
در اصطلاح قرآنی هر سه واژه به کار برده شدهاند که از مجموع
آیات درمییابیم که واژه «طریق» عمومیترین آنهاست و به معنای مطلق راه است. (مانند: «
فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقًا فِی الْبَحْرِ»؛
«بندگانم را شبانه ببر و راهی خشک در
دریا برای آنان باز کن».)
ــ واژه «سبیل» مقداری محدودتر از آن است و به معنای راهی است که امکان سرپیچی در آن وجود دارد و راه برگشت در آن قابل تصور باشد که این راه میتواند راه مستقیم ـ به سوی جاده منتهی به رضوان الهی ـ باشد و میتواند چنین نباشد: «
وَمَن یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالاِیمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِیلِ»؛ «و هر کس
کفر را با
ایمان عوض کند مسلماً از راه درست گمراه شده است».
ــ اما واژه «صراط» ـ در اصطلاح قرآن ـ محدودتر از «سبیل» است و بهمعنای راهی است که امکان سرپیچی در آن نیست و راه برگشتی در آن نیز قابل تصور نباشد. (درسهای تفسیری آیتالله محسن اراکی) به همین علت، «سبیل» ـ چون به معنای راه فرعی است میتواند متعدد باشد ـ در
قرآن با صیغه جمع آمده («
سُبُلَ السَّلاَمِ»؛
«
وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ»؛
«
وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا»؛
«
لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا».
) و «صراط» ـ چون به معنای راه اصلی است نمیتواند متعدد باشد ـ در قرآن، یک بار هم با صیغه جمع نیامده است. (به این منبع رجوع شود:
)
بههرحال هم راه فرعی (سبیل) و هم راه اصلی (صراط) یا به رضوان الهی («
یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ»
) منتهی میشود یا نمیشود که از دیدگاه قرآن در حالت اول راه
خدا («
سَبِیلِ الله»
و ... بسیار به کار برده شده است، «
سَبِیلِ رَبِّک»
؛ «
صِرَاطُ رَبِّکَ مُسْتَقِیمًا»
؛ «
صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ»
؛ «
اِنَّ رَبِّی عَلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ»
) و راه
انبیا،
صالحان، صدیقین و
شهدا و راه
مؤمنان، یعنی: راه ایمنی،
هدایت («
سَبِیلِ الْمُؤْمِنِین»
؛ «
سُبُلَ السَّلاَمِ»
؛ «
سَبِیلَ الرُّشْدِ»
؛ «
سَبِیلَ الرَّشَادِ»
؛ «
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ»
) و خلاصه راه «سویّ» («
سَبِیلَ السَّبیل»
؛ «
سَوَاء الصِّرَاطِ»
؛ «
صِرَاطًا سَوِیًّا»
؛ «
الصِّرَاطِ السَّوِیِّ»
؛ «
یَمْشِی سَوِیًّا عَلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ»
به کار رفته است.) و «مستقیم»،
است و در حالت دوم راه
طاغوت («
سَبِیلِ الطَّاغُوتِ»
) و راه گمراهان و کسانی که مورد
غضب الهی واقع شدهاند (
؛ «
سَبِیلَ الْغَی»
؛ «
ضَلَّ سَوَاء السَّبِیلِ»
؛
) (یعنی: «راه کسانی که با تمرد از جاده
حق سرپیچی کردهاند و کسانی که از روی
جهل و تقصیر گمراه گشتهاند» (به این منبع رجوع شود:
) و راه
مجرمان و
مفسدان و نادانان («
سَبِیلُ الْمُجْرِمِینَ»
؛ «
سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ»
؛ «
سَبِیلَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ»
) و خلاصه راه «جهنم» («
فَاهْدُوهُمْ اِلَی صِرَاطِ الْجَحِیمِ»
است.
طبق
آیات قرآن و روایات معصومین هادیان به
صراط مستقیم، پیامبر و
امامان معصوم (علیهمالسلام) هستند؛ لذا در این باره قرآن از
زبان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید: «
وَاَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ؛ «و (بدانید) این است راه راست من پس از آن پیروی کنید و از راهها(ی دیگر) که شما را از راه وی پراکنده میسازد پیروی مکنید».
و در مقابل، امامان کفر کسانی هستند که دیگران را به
ضلالت میکشانند: «
اَئِمَّةَ الْکُفْر»؛ «پیشوایان کفر»
، «
اَئِمَّةً یَدْعُونَ اِلَی النَّارِ»؛ «پیشوایانی که به سوی
آتش میخوانند»؛
پس در دنیا هر کسی از هر امامی پیروی کرده است، در
قیامت نیز همراه او خواهد بود و از صراطی که آن
امام دعوت به پیمودن آن کرده است، عبور خواهد کرد:
خداوند در این باره میفرماید: «(یادکن) روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان فرا میخوانیم؛ پس هر کس کارنامهاش را به دست راستش دهند آنان کارنامه خود را میخوانند و به قدر نخک هسته خرمایی به آنها ستم نمیشود و هر که در این (دنیا) کور(دل) باشد، در آخرت (هم) کور (دل) و گمراهتر خواهد بود».
پس از بیان مقدمه به اصل سؤال میپردازیم:
«صراط» از امور مسلّم اعتقادات اسلامی است (ضروریات دین) که در بودن آن هیچگونه اختلافی در میان نیست و
آیات و روایات صحیح بسیاری در این باره وجود دارد. (به این منبع رجوع شود:
)
جایگاه بحث از این مفهوم ـ در مجموعه
علم کلام (اصول اعتقادی) ـ مربوط به مباحث
معاد است. در آنجا گفته میشود: پس از طی مراحلی حکم قاطع الهی درباره هر انسانی صادر میگردد که در این مرحله، همه اهل محشر از پلی که از آن به «صراط» تعبیر شده است عبور داده میشوند که
بهشتیان از این پل، به
سلامت میگذرند و
دوزخیان در گذر کردن از آن ناکام مانده، به درون
دوزخ سقوط میکنند. (
قرآن کریم در ترسیم این صحنهها میفرماید: «
وَاِن مِّنکُمْ اِلا وَارِدُهَا کَانَ عَلَی رَبِّکَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا• ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیًّا»؛ «و هیچکس از شما نیست مگر (اینکه) در آن وارد میگردد، این (امر) همواره بر پروردگارت حکمی قطعی است، آنگاه کسانی را که
پرهیزکار بودهاند میرهانیم و ستمگران را به زانو درافتاده در (دوزخ) رها میکنیم».)
؛ (به این منبع رجوع شود:
)
در بیان چیستی این «صراط» در روایات
اهل بیت (علیهمالسلام) آمده است: صراط، راه
معرفت خداوند است و دو صراط وجود دارد: صراطی در
دنیا و صراطی در آخرت؛ اما صراط دنیا امامی است که اطاعتش
واجب است، هرکس او را در دنیا بشناسد و از
هدایت او پیروی کند، از صراطی که پل دوزخ است، در آخرت، عبور کند و هر کس او را در دنیا نشناسد، قدم او بر صراط آخرت میلغزد و در
آتش دوزخ میغلطد. (
هو الطریق الی معرفة الله عزوجل، وهما صراطان: صراط فی الدنیا وصراط فی الآخرة، واما الصراط الذی فی الدنیا فهو الامام المفترض الطاعة، من عرفه فی الدنیا واقتدی بهداه مر علی الصراط الذی هو جسر جهنم فی الآخرة ومن لم یعرفه فی الدنیا زلّت قدمه عن الصراط فی الاخرة، فتردی فی نار جهنم به این منبع رجوع شود:
)
بنابراین در دنیا باید از صراط گذشت تا در آخرت بتوان از آن گذر کرد.
یعنی
انسان همواره روی پل صراط در حال گذر است و لحظه به لحظه در مرصاد و کمینگاه حقتعالی قرار دارد و عقاید و
اخلاق و
اعمال او در دیدگاه خدا و رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است.
انسان در دنیا بر هر طریقی که گذران عمر کرده است و در هر مکتب و مسلکی که طی مسیر کرده است، همان را در
قیامت به صورت پلی مجسم میبیند و باید از آن گذر کند. اگر از راه
حق و حقیقت پیروی کرده است و به تمام وظایف خود
عمل کرده است، گذشتن او از
پل صراط بهراحتی است و در نهایت به
بهشت وارد خواهد شد و اگر پیروی از ائمه
کفر و طاغیان زمان خود کرده است، سرانجام از این پل مجسم در
روز قیامت به
جهنم سقوط خواهد کرد. (به این منبع رجوع شود:
)
۱. معاد از دیدگاه امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، صی ۲۷۳ـ ۲۸۴.
۲. آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدیمهر، ج۲، ص۳۰۵.
۳. معاد از نظر روح و جسم، محمدتقی فلسفی، ج۳، ص۱۷۸ـ ۲۱۰، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مراد از پل صراط»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۴/۱۸.