مذهب تشیع
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تشیع.
پرسش: مذهب تشیع در چه تاریخی به وجود آمد؟
پاسخ: در مورد آغاز تشیع اظهارنظرهای متفاوتی شده و بهطور کلی میتوان این نظرات را به دو دسته کلی تقسیم کرد:
ابتدا نویسندگان و محققانی که قائلاند که تشیع بعد از
رحلت پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ ایجاد شده است و اینان نیز به چند دسته تقسیم میشوند:
آن عده که قائلاند تشیع در
روز سقیفه پدید آمده، همان روزی که جمعی از بزرگان صحابه بهصراحت گفتند: علی ـ عليهالسلام ـ اولی به
امامت و خلافت است.
دسته دوم، پیدایش شیعه را مربوط به اواخر خلافت
عثمان میدانند و انتشار آرای عبدالله بن سباء را در این زمان، به شروع
تشیع ربط میدهند.
گروه سومی نیز معقدند که
شیعه در روز فتنة الدار (یعنی روز قتل خلیفه سوم) به وجود آمده است. بعد از این پیروان
علی ـ عليهالسلام ـ که همان
شیعیان بودند، در مقابل خونخواهان
عثمان و به اصطلاح عثمانیان قرار گرفتند.
چنانکه ابن ندیم مینویسد: وقتی که
طلحه و زبیر با علی ـ رضیاللهعنه ـ مخالفت کردند و جز به خونخواهی عثمان به چیز دیگری قانع نشدند و علی نیز خواست با آنها بجنگد، تا سر به فرمان
حق نهند، آن روز کسانی را که از او پیروی کردند، به نام شیعه خواندند و او خود نیز به آنها میگفت:
شیعیان من.
ابن عبد ربه اندلسی میگوید: «شیعیان کسانی هستند که علی را بر
عثمان تفضیل دادند».
دسته چهارم، معتقدند که تشیع بعد از
حکمیت تا
شهادت علی ـ عليهالسلام ـ به وجود آمده است.
دسته پنجمی نیز آغاز تشیع را به
واقعه کربلا و
شهادت امام حسین ـ عليهالسلام ـ ربط میدهند.
در مقابل اینها محققانی قرار دارند که معتقدند: تشیع ریشه در عصر
رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ دارد.
از میان دانشمندان
شیعه، مرحوم کاشف الغطا،
شیخ محمدحسین مظفر و
حسین زین عاملی
را میتوان نام برد.
و از میان علمای اهلسنت «محمد کردعلی» است که میگوید: عدهای از صحابه در عصر
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ معروف به شیعه علی بودند.
با توجه به نظراتی مذکور میتوان گفت: ایام سقیفه، اواخر خلافت عثمان،
جنگ جمل، حکمیت و واقعه کربلا مقاطعی هستند که حوادثی در آنها واقع شده که بر
تاریخ تشیع تأثیر گذاشتهاند؛ علاوه بر اینکه وجود شخصی چون عبدالله بن سباء مورد تردید است؛ اما اینکه تشیع در این مقاطع ایجاد شده باشد، صحیح به نظر نمیرسد؛ زیرا اگر احادیث نبوی را مورد بررسی قرار دهیم، خواهیم دید که نام شیعه پیش از همه، توسط رسول خدا، محمدمصطفی صلیاللهعلیهوآله، در احادیث متعددی بر دوستداران علی ـ عليهالسلام ـ اطلاق شده است که به تعدادی از آنها اشاره میکنیم که همه در منابع اهلسنت نقل شده است.
مسعودی نوشته است: عباس بن
عبدالمطلب میگوید: «روزی نزد رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بودیم، ناگهان
علی بن ابیطالب وارد شد، همین که چشم پیامبر به علی افتاد، چهرهاش شکفته شد. عرض کردم: یا رسولالله! شما بهخاطر دیدن این پسر چهرهتان باز شد! فرمود: عمو! به خدا سوگند که خداوند بیش از من او را دوست دارد؛ هیچ پیامبری نیست مگر اینکه اولادش از صلب خود اوست؛ اما اولاد من پس از من از نسل علی هستند؛ وقتی که روز
قیامت شود، مردم را به نام خود و نام مادرشان بخوانند ـ بهخاطر اینکه خداوند پردهپوشی کند ـ جز علی و شیعیانش که آنان را به نام خود و نام پدرانشان صدا زنند».
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به علی ـ عليهالسلام ـ فرمود: «خدا
گناهان شیعیان و دوستداران شیعیان تو را بخشیده است».
باز پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمود: «تو و شیعیانت در
حوض کوثر بر من وارد میشوید، از آن سیراب شده و صورتتان مفید است و
دشمنان تو تشنه و در غل و زنجیر بر من وارد میشوند.
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در ضمن حدیث طولانی درباره
فضایل علی ـ عليهالسلام ـ به دخترش فاطمه ـ سلاماللهعلیها ـ میفرماید: «یا فاطمه! علی و شیعیان او رستگاران فردا هستند».
همچنین رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمود: «یا علی! خدا گناهان تو، خاندانت و شیعیان و دوستداران شیعیانت را بخشیده است...».
باز
رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمود: «یا علی! آنگاه که روز قیامت شود، من به خدا تمسک میکنم و تو به دامن من چنگ میزنی و فرزندانت دامن تو را میگیرند و حتی روایاتی از رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در خصوص بعضی از شیعیان وارد شده و جالب اینکه از زبان مخالفان شیعه نقل گشته است! مثل روایتی که
عایشه درباره
حجر بن عدی نقل کرده است: آنگاه که
معاویه بعد از
قتل حجر و یارانش،
حج گزارد و به
مدینه آمد، عایشه به او گفت: «
معاویه! هنگامی که حجر و یارانش را میکشتی، حلمت کجا رفته بود؛ آگاه باش از رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ شنیدم که فرمود: جماعتی در محلی به نام «مرج عذراء کشته میشوند که اهل آسمانها بهخاطر قتل آنان خشمگین میگردند.»
چون این احادیث قابل انکار نیستند و محدثان بزرگ اهلسنت نقل کردهاند، بعضی از نویسندگان اهلسنت دست به تأویل ناروایی از آنها زدهاند.
ابن ابیالحدید میگوید: «منظور از شیعه که در روایات متعدد، وعده بهشت به آنان داده شده است، کسانی هستند که قائل به افضلیت و برتری علی ـ عليهالسلام ـ بر تمام خلق هستند، بدین لحاظ عالمان معتزلی ما در تصانیف و کتابهایشان نوشتهاند: در حقیقت ما شیعه هستیم و این حرف اقرب به سلامت و اشبه به حق است».
ابن حجر هیثمی نیز در کتاب «الصواعق المحرقه فی الرد علی اهل البدع و الزندقه» ـ که کتابی در رد اعتقادات و مبانی شیعه است ـ هنگام نقل این احادیث گفته: «منظور از شیعه، در این احادیث شیعیان نیستند. بلکه منظور خاندان و دوستداران علی هستند که مبتلا به بدعت سب اصحاب نشوند».
مرحوم مظفر هم در جواب او میگوید: «عجیب است که ابن حجر گمان کرده، مراد از شیعه در اینجا اهلسنت هستند! و من نمیدانم این به جهت مترادف بودن دو لفظ شیعه و
سنی است؟ یا به جهت اینکه این دو
فرقه یکی هستند؟ و یا اهلسنت بیشتر از شیعیان از خاندان پیامبر
پیروی کرده و آنان را
دوست میدارند؟»
مرحوم کاشف الغطاء نیز میگوید: با نسبت دادن لفظ
شیعه به علی ـ عليهالسلام ـ میتوان مراد را فهمید؛ زیرا غیر از این صنف، شیعه دیگران هستند؟
ظهور معنای شیعه در احادیث و سخنان پیامبر آشکار و روشن است؛ لذا ظهور شیعه به عصر پیامبر برمیگردد و اینکه برخی خواستهاند این معنا را
تحریف کنند، بهخاطر این بوده است که از حقیقت فرار کنند، اینان در واقع خود را
فریب دادهاند؛ بهخصوص با توجه به اینکه
مصداق شیعه در همان عصر پیامبر مشخص بوده است و عدهای از
اصحاب پیامبر در این زمان مشهور به «
شیعه علی» بودند.
پس طبق احاديث موجود، نام شيعه پيش از همه، توسط
رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بر دوستداران علی ـ عليهالسلام ـ
اطلاق شده است و حوادث ديگری مانند سقيفه، جنگ جمل، حكميت و واقعه كربلا، بر
تاریخ تشیع تأثير گذاشتند.
سایت اندیشه قم