• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محبّت الهی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: محبت الهی، روایت.

پرسش: با توجه به روایات، محبت الهی چه آثار و فوایدی دارد؟



با تمسک به تعدادی روایت، آثار محبت الهی را نشان می‌دهیم:

۱.۱ - استجابت دعا

«رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): قالَ اللّهُ ‌(عز‌و‌جل): مَن اهانَ لی وَلِیا فَقَد ارصَدَ لِمُحارَبَتی. و ما تَقَرَّبَ الَی عَبدٌ بِشَیءٍ احَبَّ الَی مِمَّا افتَرَضتُ عَلَیهِ، و انَّهُ لَیتَقَرَّبُ الَی بِالنّافِلَةِ حَتّی احِبَّهُ، فَاِذا احبَبتُهُ کنتُ سَمعَهُ الَّذی یسمَعُ بِهِ، و بَصَرَهُ الَّذی یبصِرُ بِهِ، و لِسانَهُ الَّذی ینطِقُ بِهِ، و یدَهُ الَّتی یبطِشُ بِها، ان دَعانی اجَبتُهُ، و ان سَاَلَنی اعطَیتُهُ»
«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): خداوند (عزّوجلّ) فرمود: «هرکس یکی از دوستانم را خوار سازد، به پیکار من برخاسته است. هیچ بنده‌ای با چیزی محبوب‌تر در نزد من از آنچه بر او واجب ساخته‌ام، به من نزدیک نمی‌شود. بنده، با کارهای مستحب به من نزدیک می‌شود، تا آن‌جا که او را دوست می‌دارم. پس چون دوستش داشتم، گوش شنوایش، چشم بینایش، زبان گویایش و دست نیرومندش می‌شوم. اگر مرا بخواند، پاسخش می‌دهم و اگر از من بخواهد، به او می‌بخشم».

«عنه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): انَّ اللّهَ تَعالی قالَ: مَن عادی لی وَلِیا فَقَد آذَنتُهُ بِالحَربِ. و ما تَقَرَّبَ الَی عَبدی بِشَیءٍ احَبَّ الَی مِمَّا افتَرَضتُ عَلَیهِ. و ما یزالُ عَبدی یتَقَرَّبُ الَی بِالنَّوافِلِ حَتّی احِبَّهُ، فَاِذا احبَبتُهُ کنتُ سَمعَهُ الَّذی یسمَعُ بِهِ، و بَصَرَهُ الَّذی یبصِرُ بِهِ، و یدَهُ الَّتی یبطِشُ بِها، و رِجلَهُ الَّتی یمشی بِها، و ان سَاَلَنی لَاعطِینَّهُ، و لَئِنِ استَعاذَنی لَاعیذَنَّهُ»
«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): خداوند متعال فرمود: «هرکس با یکی از دوستانم دشمنی کند، به او اعلان جنگ می‌کنم. بنده‌ام با چیزی محبوب‌تر در نزد من از واجباتی که بر او واجب ساخته‌ام، به من نزدیک نمی‌شود. بنده‌ام با کارهای مستحب هم‌چنان به من نزدیک می‌شود، تا آن‌جا که دوستش می‌دارم. پس چون دوستش داشتم، گوش شنوایش، چشم بینایش، دست کارایش و پای راهروش می‌شوم. اگر از من درخواست کند، به او خواهم بخشید و اگر از من پناه جوید، پناهش خواهم داد».


۱.۲ - دیدار خدا

«ارشاد القلوب فی حدیث المعراج: [قالَ اللّهُ تعالی:] یا احمَدُ، هَل تَدری‌ ای عَیشٍ اهنی، و ای حَیاةٍ ابقی؟
قالَ: اللّهُمَّ لا.
قالَ: امَّا العَیشُ الهَنیءُ فَهُوَ الَّذی لا یفتُرُ صاحِبُهُ عَن ذِکری، و لا ینسی نِعمَتی، و لا یجهَلُ حَقّی، یطلُبُ رِضای لَیلَهُ و نَهارَهُ.
و امَّا الحَیاةُ الباقِیةُ فَهِی الَّتی یعمَلُ لِنَفسِهِ حَتّی تَهونَ عَلَیهِ الدُّنیا و تَصغُرَ فی عَینَیهِ، و تَعظُمَ الآخِرَةُ عِندَهُ، و یؤثِرَ هَوای عَلی هَواهُ، و یبتَغی مَرضاتی، و یعَظِّمَ حَقَّ عَظَمَتی، و یذکرَ عِلمی بِهِ، و یراقِبَنی بِاللَّیلِ وَ النَّهارِ عِندَ کلِّ سَیئَةٍ و مَعصِیةٍ، و ینفی قَلبَهُ عَن کلِّ ما اکرَهُ، و یبغِضَ الشَّیطانَ و وَساوِسَهُ، لا یجعَلَ لِاءِبلیسَ عَلی قَلبِهِ سُلطانا و سَبیلاً.
فَاِذا فَعَلَ ذلِک اسکنتُ فی قَلبِهِ حُبّا حَتّی اجعَلَ قَلبَهُ لی، و فَراغَهُ وَ اشتِغالَهُ و هَمَّهُ و حَدیثَهُ مِنَ النِّعمَةِ الَّتی انعَمتُ بِها عَلی اهلِ مَحَبَّتی مِن خَلقی، و افتَحَ عَینَ قَلبِهِ و سَمعِهِ حَتّی یسمَعَ بِقَلبِهِ و ینظُرَ بِقَلبِهِ الی جَلالی و عَظَمَتی، و اضَیقَ عَلَیهِ الدُّنیا، و ابَغِّضَ الَیهِ ما فیها مِنَ اللَّذّاتِ، و احَذِّرَهُ مِن الدُّنیا و ما فیها کما یحَذِّرُ الرّاعی غَنَمَهُ مِن مَراتِعِ الهَلَکةِ.
فَاِذا کانَ هکذا یفِرُّ مِنَ النّاسِ فِرارا، و ینقُلُ مِن دارِ الفَناءِ الی دارِ البَقاءِ، و مِن دارِ الشَّیطانِ الی دارِ الرَّحمنِ. یا احمَدُ، لَازَینُهُ بِالهَیبَةِ وَ العَظَمَةِ.
فَهذا هُوَ العَیشُ الهَنیءُ وَ الحَیاةُ الباقِیةُ، و هذا مَقامُ الرّاضینَ.
فَمَن عَمِلَ بِرِضائی الزِمُهُ ثَلاثَ خِصالٍ: اعَرِّفُهُ شُکرا لا یخالِطُهُ الجَهلُ، و ذِکرا لا یخالِطُهُ النِّسیانُ، و مَحَبَّةً لا یؤثِرُ عَلی مَحَبَّتی مَحَبَّةَ المَخلوقینَ. فَاِذا احَبَّنی احبَبتُهُ، و افتَحُ عَینَ قَلبِهِ الی جَلالی، فَلا اخفی عَلَیهِ خاصَّةَ خَلقی، فَاناجیهِ فی ظُلَمِ اللَّیلِ و نورِ النَّهارِ حَتّی ینقَطِعَ حَدیثُهُ مِنَ المَخلوقینَ و مُجالَسَتُهُ مَعَهُم، و اسمِعُهُ کلامی و کلامَ مَلائِکتی، و اعَرِّفُهُ السِّرَّ الَّذی سَتَرتُهُ عَن خَلقی»
«ارشاد القلوب در ضمن حدیث معراج: [خداوند متعال فرمود:] «ای احمد! می‌دانی کدام زندگی، گواراتر و کدام حیات، پایدارتر است؟».
گفت: بارالها! نه.
فرمود: «اما زندگی گوارا آن است که دارنده‌اش، از یادم خسته نمی‌شود، نعمتم را فراموش نمی‌کند، حقّم را نادیده نمی‌گیرد و در شب و روزش، جویای خشنودی من است.
امّا حیات پایدار، آن است که دارنده‌اش چنان برای خود عمل می‌کند که دنیا بر او خوار شود و در چشمانش کوچک گردد و آخرت، نزدش بزرگ شود. خواسته‌ام را بر خواسته‌اش مقدّم می‌دارد و جویای خشنودی من است. حقّ بزرگی مرا به جای می‌آورد، آگاهی مرا نسبت به خودش به یاد دارد و در شب و روز و در کنار هر زشتی و گناهی، مرا مراقب خود می‌بیند و قلبش را از هر آنچه ناخوش می‌دارم، می‌زداید. شیطان و وسوسه‌هایش را دشمن می‌دارد و برای شیطان بر قلبش سلطه‌ای و راهی نمی‌گذارد.
پس چون چنین کند، در قلبش محبّتی می‌نهم تا آن‌جا که قلبش را از آنِ خود می‌سازم و فراغت و اشتغال و‌ اندیشه و سخنش را از نعمتی که به دوستانم در میان خلق بخشیده‌ام، ویژه خود می‌گردانم و چشم و گوش و قلبش را می‌گشایم تا آن‌که با قلبش بشنود و با قلبش به جلال و عظمتم بنگرد. دنیا را بر او تنگ می‌سازم و لذّت‌هایش را منفور او می‌گردانم و او را چنان از دنیا برحذر می‌دارم که شبان، گوسفندانش را از چراگاه‌های هلاکت‌بار برحذر می‌دارد. پس چون چنین شود، سخت از مردم می‌گریزد و از سرای ناپایدار، به سرای پایدار و از سرای شیطان، به سرای رحمان منتقل می‌گردد.‌ ای احمد! او را با هیبت و عظمت می‌آرایم.
این است زندگی گوارا و حیات پایدار، و این است مقام خشنودان.
هرکس بر طبق خشنودی من رفتار کند، سه صفت را همراه او می‌سازم: به او شکری را می‌شناسانم که جهل با آن در نیامیزد، و یادی که فراموشی با آن در نیامیزد، و محبّتی که با وجود آن، محبّت آفریدگان را بر محبّت من مقدّم ندارد. پس چون مرا دوست بدارد، دوستش می‌دارم و چشم دلش را به سوی جلالم می‌گشایم و خاصّانِ خلقم را از او پنهان نمی‌دارم و در تاریکی‌های شب و روشنایی‌های روز، با او رازگویی می‌کنم تا آن که از سخن گفتن با آفریدگان و همنشینی با آنان ببُرد و سخن خود و سخن فرشتگان را به او بشنوانم و رازی را که از خلقم پنهان داشته‌ام، به او بشناسانم».

۱.۲.۱ - روایات از امام علی

«الامام علی (علیه‌السّلام): انَّ اللّهَ اوحی الی موسی (علیه‌السّلام): مَن احَبَّ حَبیبا انِسَ بِهِ، و مَن انِسَ بِحَبیبٍ صَدَّقَ قَولَهُ و رَضِی فِعلَهُ، و مَن وَثَقَ بِحَبیبٍ اعتَمَدَ عَلَیهِ، و مَنِ اشتاقَ الی حَبیبٍ جَدَّ فِی السَّیرِ الَیهِ. یا موسی، ذِکری لِلذّاکرینَ، و زِیارَتی لِلمُشتاقینَ، و جَنَّتی لِلمُطیعینَ، و انَا خاصَّةً لِلمُحِبّینَ»
[۱۶] دیلمی، حسن بن ابی‌الحسن، اعلام الدّین، ص۲۷۹ کلاهما عن وهب بن منبّه نحوه و فیهما «اوحی اللّه الی داود (علیه‌السّلام)».
[۱۸] راجع: الترغیب، فضل محبّة اللّه.

«امام علی (علیه‌السّلام): خداوند به موسی (علیه‌السّلام) وحی کرد: «هرکه محبوبی را دوست بدارد، با او همدم می‌شود و هرکه با محبوبی همدم گشت، سخنش را تصدیق می‌کند و از کردارش خشنود می‌شود، و هرکه به محبوبی اطمینان کند، به او اعتماد می‌ورزد و هرکه مشتاق محبوبی شود، در رفتن به سویش می‌کوشد.
‌ای موسی! یادم از آنِ یادآوران، دیدارم از آنِ شیفتگان، و بهشتم از آنِ فرمان‌بران است و من خود، ویژه دوست‌دارانم هستم.»
«الامام علی (علیه‌السّلام): قالَ رَسولُ اللّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): یزورُ اهلُ الجَنَّةِ الرَّبَّ تَبارَک وتَعالی فی کلِّ یومِ جُمُعَةٍ، و ذَکرَ ما یعطَونَ، قالَ: ثُمَّ یقولُ اللّهُ تَعالی: اکشِفُوا الحُجُبَ. فَیکشِفوا حِجابا ثُمَّ حِجابا حَتّی یتَجَلّی لَهُم تَبارَک وتَعالی عَن وَجهِهِ فَکاَنَّهُم لَم یرَوا نِعمَةً قَبلَ ذلِک، و هُوَ قَوله تَعالی: «وَ لَدَینَا مَزِیدٌ».»
«امام علی (علیه‌السّلام): پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «بهشتیان هر روز جمعه با پروردگار متعال دیدار می‌کنند». سپس حضرت، آنچه را که به آنان عطا می‌شود یاد کرد و افزود: «آن‌گاه خداوند متعال می‌فرماید: "پرده‌ها را بردارید". پس از آن پرده‌ها یکی یکی برداشته می‌شوند، تا آن‌که خداوند متعال با رخسار بزرگوارش چنان بر آنان تجلّی می‌کند که گویی پیش از آن، هیچ نعمتی ندیده‌اند؛ و این است معنای گفته خداوند متعال: «و بیش از آن نزد ماست».

۱.۲.۲ - روایت در کتاب حلیة الاولیاء

«حلیة الاولیاء عن ابراهیم بن ادهم: انَّ اللّهَ تَعالی اوحی الی یحیی بنِ زَکرِیا (علیه‌السّلام): یا یحیی، انّی قَضَیتُ عَلی نَفسی ان لا یحِبَّنی عَبدٌ مِن عِبادی اعلَمُ ذلِک مِنهُ الّا کنتُ سَمعَهُ الَّذی یسمَعُ بِهِ، و بَصَرَهُ الَّذی یبصِرُ بِهِ، و لِسانَهُ الَّذی یتَکلَّمُ بِهِ، و قَلبَهُ الَّذی یفهَمُ بِهِ. فَاِذا کانَ ذلِک کذلِک بَغَّضتُ الَیهِ الاشتِغالَ بِغَیری، و ادَمتُ فِکرَتَهُ، و اسهَرتُ لَیلَهُ، و اظمَاتُ نَهارَهُ.
یا یحیی، انَا جَلیسُ قَلبِهِ، و غایةُ امنِیتِهِ و امَلِهِ، اهَبُ لَهُ کلَّ یومٍ و ساعَةٍ فَیتَقَرَّبُ مِنّی و اتَقَرَّبُ مِنهُ، اسمَعُ کلامَهُ، و اجیبُ تَضَرُّعَهُ. فَوَعِزَّتی و جَلالی لَاَبعَثَنَّهُ مَبعَثا یغبِطُهُ بِهِ النَّبِیونَ وَ المُرسَلونَ، ثُمَّ آمُرُ مُنادِیا ینادی: هذا فُلانُ بنُ فُلانٍ، وَلِی اللّهِ و صَفِیهُ و خِیرَتُهُ مِن خَلقِهِ دَعاهُ الی زِیارَتِهِ؛ لِیشفِی صَدرَهُ مِنَ النَّظَرِ الی وَجهِهِ الکریمِ.»
«حلیة الاولیاء به نقل از ابراهیم بن ادهم: خداوند متعال به یحیی بن زکریا (علیه‌السّلام) وحی کرد: «ای یحیی! با خود عهد بسته‌ام که هرگاه بنده‌ای از بندگانم مرا دوست بدارد و این حالت را از او بدانم و ببینم، گوش شنوایش، چشم بینایش، زبان گویایش و قلب دریابنده‌اش شوم. پس چون چنین شود، پرداختن به جز مرا منفورِ او می‌گردانم، فکرش را دوام می‌بخشم و شبش را به شب‌زنده‌داری و روزش را به روزه‌داری خواهم گذراند.
‌ای یحیی! من همنشین قلبش و نهایت امید و آرزویش هستم و هر روز و هر ساعت به او می‌بخشم. پس به من نزدیک می‌شود و من به او نزدیک می‌شوم، سخنش را می‌شنوم و زاری‌اش را پاسخ می‌دهم. به عزّت و جلالم سوگند که او را منزلتی خواهم داد که پیامبران و رسولان، به سبب آن بر او رشک خواهند برد. سپس به مُنادی‌ای فرمان می‌دهم که ندا کند: این، فلانی پسر فلانی است؛ ولی و دوست صمیمی خداست و برگزیده‌اش از میان خلقش.خداوند، او را به زیارت خود خوانده است تا سوز درونش را با دیدار رخسار بزرگوار خویش شفا بخشد».

۱.۲.۳ - روایت در کتاب المحجة البیضاء

«المحجّة البیضاء: فی اخبارِ داودَ (علیه‌السّلام): انَّ اللّهَ (عزّوجلّ) اوحی الَیهِ: یا داودُ، الی کم تَذکرُ الجَنَّةَ و لا تَساَلُنِی الشَّوقَ الَی؟!
قالَ: یا رَبِّ، مَنِ المُشتاقونَ الَیک؟
قالَ: انَّ الُمشتاقینَ الَی الَّذینَ صَفَّیتُهُم مِن کلِّ کدَرٍ، و انبَهتُهُم بِالحَذَرِ، و خَرَقتُ مِن قُلوبِهِم الَی خَرقا ینظُرونَ الَی...
یا داودُ، انّی خَلَقتُ قُلوبَ المُشتاقینَ مِن رِضوانی، و نَعَّمتُها بِنورِ وَجهی، وَ اتَّخَذتُهُم لِنَفسی مُحَدَّثینَ، و جَعَلتُ ابدانَهُم مَوضِعَ نَظَری الَی الاَرضِ، و قَطَعتُ مِن قلُوبِهِم طَریقا ینظُرونَ بِهِ الَی، یزدادونَ فی کلِّ یومٍ شَوقا.»
«المحجّة البیضاء: در اخبار داوود (علیه‌السّلام) آمده است که خداوند (عزّوجلّ) به او وحی کرد: «ای داوود! تاکی از بهشت یاد می‌کنی و شوق دیدار مرا درخواست نمی‌کنی؟
فرمود: «مشتاقانم، کسانی هستند که آنان را از هر غبار کدورتی پیراسته‌ام و با پرهیز، هشیارشان ساخته‌ام و حجاب را از برابر دل‌هایشان چنان برداشته‌ام که به من می‌نگرند...
‌ای داوود! من دل‌های مشتاقان را از رضوان (خشنودی) خود آفریده‌ام و با نور رخسارم پروریده‌ام و آنان را چونان سخنگویانی برای خود برگزیده‌ام و پیکرهایشان را جایگاه نگاهم به زمین ساخته‌ام و از دل‌هایشان راهی به سوی خود گشوده‌ام که از آن به من می‌نگرند و هر روز، بر شوقشان افزوده می‌شود.»

۱.۳ - خیر دنیا و آخرت

«رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): القَلْبُ ثَلاثَةُ انْواعٍ، قَلْبٌ مَشْغُولٌ بِالدُّنیا، وَ قَلْبٌ مَشْغُولٌ بِالْعُقْبی، وَ قَلبٌ مَشْغُولٌ بِالْمَولی، اَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغُولُ بِالدُّنْیا فَلَهُ الشِّدَّةُ وَ الْبَلاءُ، وَ امَّا الْقَلْبُ الْمَشْغُولُ بِالعُقْبی فَلَهُ الدَّرَجاتُ العُلی، وَ اَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغُولُ بِالْمَوْلی فَلَهُ الدُّنْیا وَ العُقْبی وَ الْمَولی.»
[۲۲] المواعظ العددیة، ص۱۴۶.

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): قلب‌ها سه گونه‌اند: قلبی مشغول به دنیا، قلبی مشغول به عُقبا و قلبی مشغول به مولا. امّا قلب مشغول به دنیا را سختی و بلاست. امّا قلب مشغول به عُقبا را درجات والاست؛ و امّا قلب مشغول به مولا را دنیا و عُقبا و مولاست.»

«الامام زین العابدین (علیه‌السّلام) فی الدّعاء: وَ انْهَجْ لی الی مَحَبَّتِک سَبیلاً سهَلَةً، اکمِل لی بِها خَیرَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ.»
«امام سجّاد (علیه‌السّلام) در دعا: و به سوی محبّتت، راهی آسان برایم بگشا که بدان، خیر دنیا و آخرت را برایم کامل گردانی.»


۱.۴ - دیگر آثار

«الامام الصادق (علیه‌السّلام): مَن احَبَّ اللّهَ احَبَّهُ اللّهُ، و مَن احَبَّهُ اللّهُ (عزّوجلّ) کانَ مِن الآمِنینَ.»
«امام صادق (علیه‌السّلام): هرکس خدا را دوست بدارد، خدا دوستش می‌دارد و هرکس خدا دوستش بدارد، از ایمنان خواهد بود.»

«رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): مَن آثَرَ مَحَبَّةَ اللّهِ عَلی مَحَبَّةِ نَفسِهِ کفاهُ اللّهُ مُؤنَةَ النّاسِ.»
«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): هرکه خدادوستی را بر خوددوستی مقدّم بدارد، در برابر سختی و دشواری مردم، خداوند، او را بسنده است.»

«لامام علی (علیه‌السّلام): حُبُّ اللّهِ نارٌ لا یمُرُّ عَلی شَیءٍ الَّا احتَرَقَ، و نورُ اللّهِ لا یطلُعُ عَلی شَیءٍ الّا اضاءَ.»
«امام علی (علیه‌السّلام): دوستی خدا، آتشی است که بر هرچه بگذرد، می‌سوزد و نور خدا بر هر چه بتابد، درخشیدن می‌گیرد.»

«رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فی دُعائِهِ: یا خَیرَ مَقصودٍ و مَطلوبٍ، یا خَیرَ حَبیبٍ و مَحبوبٍ، یا مَن هُوَ لِمَن دَعاهُ مُجیبٌ، یا مَن هُوَ لِمَن اطاعَهُ حَبیبٌ، یا مَن هُوَ الی مَن احَبَّهُ قَریبٌ.»
«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): ‌ای بهترین مقصود و خواسته! ‌ای بهترین دوست و محبوب! ‌ای آن‌که به خواهانش پاسخ می‌دهد! ‌ای آن که دوستِ کسی است که از او فرمان می‌برد! و‌ای آن که به دوستدارش نزدیک است!»

«الامام الصادق (علیه‌السّلام) فیما نُسِبَ الَیه فی مِصباحِ الشَّریعَة: نَجوَی العارِفینَ تَدورُ عَلی ثَلاثَةِ اصولٍ: الخَوفِ، وَ الرَّجاءِ، وَ الحُبِّ. فَالخَوفُ فَرعُ العِلمِ، وَ الرَّجاءُ فَرعُ الیقینِ، وَ الحُبُّ فَرعُ المَعرِفَةِ. فَدَلیلُ الخَوفِ الهَرَبُ، و دَلیلُ الرَّجاءِ الطَّلَبُ، و دَلیلُ الحُبِّ ایثارُ المَحبوبِ عَلی ما سِواهُ.
فَاِذا تَحَقَّقَ العِلمُ فِی الصَّدرِ خافَ. و اذا صَحَّ الخَوفُ هَرَبَ. و اذا هَرَبَ نَجا...و اذا تَمَکنَ مِنهُ رَجا. و اذا وَجَدَ حَلاوَةَ الرَّجاءِ طَلَبَ. و اذا وُفِّقَ لِلطَّلَبِ وَجَدَ. و اذا تَجَلّی ضِیاءُ المَعرِفَةِ فِی الفُؤادِ‌هاجَ ریحُ المَحَبَّةِ، و اذا‌هاجَ ریحُ المَحَبَّةِ استَانَسَ (فی) ظِلالِ المَحبوبِ، و آثَرَ المَحبوبَ عَلی ما سِواهُ، و باشَرَ اوامِرَهُ، وَ اجتَنَبَ نَواهِیهُ. و اذَا استَقامَ عَلی بِساطِ الانسِ بِالمَحبوبِ مَعَ اداءِ اوامِرِهِ وَ اجتِنابِ نَواهیهِ وَصَلَ الی روحِ المُناجاةِ.»
«مصباح الشریعة در سخنی که به امام صادق (علیه‌السّلام) نسبت داده شده است: مناجات عارفان، بر سه اصل می‌چرخد: بیم، امید و دوستی.
بیم، خود، زاده دانش است و امید، زاده یقین و دوستی، زاده شناخت.
نشانِ بیم، گریز است و نشانِ امید، جستجوست و نشانِ دوستی، مقدّم داشتن محبوب بر جز اوست.
پس چون دانش در سینه پدیدار شد، شخص بیمناک می‌شود و چون بیم درست گردد، شخص گریزان می‌گردد و چون بگریزد، نجات می‌یابد...و چون دلش استوار گردد، امید می‌بندد و چون شیرینی امید را دریابد، به جستجو برمی آید و چون توفیق جستجویش دهند، می‌یابد. هرگاه روشنی شناخت بر دل بتابد، نسیم دوستی می‌وزد و چون نسیم دوستی بوزد، شخص در سایه‌سار محبوب، انس می‌گیرد و محبوب را بر جز او رجحان می‌نهد و با فرمان‌هایش همگام می‌شود و از نافرمانی‌هایش دوری می‌گزیند و چون کنار بساط انس با محبوب، استقامت ورزد و فرمان‌هایش را به جای آورد و از نافرمانی او بپرهیزد، به روح مناجات، دست می‌یابد.»


«عنه (علیه‌السّلام) ایضا: حُبُّ اللّهِ اذا اضاءَ عَلی سِرِّ عَبدٍ اخلاهُ عَن کلِّ شاغِلٍ. و کل ذِکرٍ سِوَی اللّهِ تَعالی ظُلمَةٌ. وَ المُحِبُّ اخلَصُ النّاسِ سِرّا للّهِ تَعالی، و اصدَقُهُم قَولاً، و اوفاهُم عَهدا، و ازکاهُم عَمَلاً، و اصفاهُم ذِکرا، و اعبَدُهُم نَفسا، یتَباهَی المَلائِکةُ بِهِ عِندَ مُناجاتِهِ، و یفخَرُ بِرُؤیتِهِ، و بِهِ یعمُرُ اللّهُ بِلادَهُ، و بِکرامَتِهِ یکرِمُ عِبادَهُ، یعطیهِم اذا سَاَلوا بِحَقِّهِ، و یدفَعُ عَنهُمُ البَلایا بِرَحمَتِهِ. فَلَو عَلِمَ الخَلقُ ما مَحَلُّهُ عِندَ اللّهِ و مَنزِلَتُهُ لَدَیهِ ما تَقَرَّبوا الَی اللّهِ تَعالی الّا بِتُرابِ قَدَمَیهِ.»

۱.۴.۱ - روایت در کتاب امالی طوسی

«الامالی للطوسی عن وهب بن منبّه: قَرَاتُ فی زَبورِ داودَ (علیه‌السّلام): ...یا داودُ، اسمَع مِنّی ما اقولُ وَ الحَقَّ اقولُ: مَن اتانی و هُوَ یحِبُّنی ادخَلتُهُ الجَنَّةَ.»
الامالی طوسی به نقل از وَهْب بن مُنَبّه: در زبور داوود (علیه‌السّلام) خواندم: «ای داوود! آنچه را می‌گویم، از من بشنو که حق می‌گویم. هرکه در حالی که دوستم دارد، نزدم بیاید، او را به بهشت درمی آورم».

۱.۴.۲ - روایت در کتاب مستدرک الوسائل

«مستدرک الوسائل: سَاَلَ اعرابِی عَلِیا (علیه‌السّلام) عَن دَرَجاتِ المُحِبّینَ ما هِی؟
قالَ: ادنی دَرَجاتِهِم مَنِ استَصغَرَ طاعَتَهُ وَاستَعظَمَ ذَنبَهُ و هُوَ یظُنُّ ان لَیسَ فِی الدّارَینِ مَاخوذٌ غَیرُهُ.
فَغُشِی عَلَی الاَعرابِی، فَلَمّا افاقَ، قالَ: هَل دَرَجَةٌ اعلی مِنها؟
قالَ: نَعَم، سَبعونَ دَرَجَةً.»
«مستدرک الوسائل: عربی بادیه‌نشین، از علی (علیه‌السّلام) درباره درجات دوستداران پرسید که چیست.
حضرت فرمود: «پایین‌ترین درجه‌شان، کسی است که طاعت خود را کوچک و گناهش را بزرگ می‌شمارد و می‌پندارد در این جهان و آن جهان، جز او را به کیفر نمی‌گیرند».
بادیه نشین، بیهوش شد. چون به هوش آمد، پرسید: آیا درجه‌ای بالاتر از آن نیز هست؟
حضرت فرمود: «آری، هفتاد درجه».

۱.۴.۳ - روایت در کتاب مجمع البیان

مجمع البیان: «رَوَوا عَن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ (علیه‌السّلام) فی تفسیر قوله تعالی: «وَ سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَاباً طَهُورًا»: یطَهِّرُهُم عَن کلِّ شَیءٍ سِوَی اللّهِ؛ اذ لا طاهِرَ مِن تَدَنُّسٍ بِشَیءٍ مِنَ الاَکوانِ الَّا اللّهَ.»
[۴۳] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۲۳.

«امام باقر (علیه‌السّلام) در تفسیر گفته خداوند متعال: «و پروردگارشان به آنان شرابی پاک نوشاند: از هر چیزی جز خدا پاکشان می‌کند؛ زیرا جز خدا چیزی نیست که از آلودگی‌های هستی (ممکن) پاک باشد.»

۱.۴.۴ - روایت در کتاب مصباح الشریعة

«مصباح الشریعة در سخنی که به امام صادق (علیه‌السّلام) نسبت داده شده است: دوستی خدا چون بر ضمیر بنده‌ای بتابد، او را از هر مشغولیتی می‌پردازد (خالی می‌کند). هر یادی جز یاد خداوند متعال، تاریکی است. شخص دوست‌دار، ضمیرش از همه مردم برای خدا خالص‌تر، سخنش راست‌تر، عهدش وفادارانه‌تر، کردارش پاک‌تر، یادش پاکیزه‌تر و جانش بنده‌تر است. چون مناجات کند، فرشتگان به او مباهات می‌ورزند و به دیدارش افتخار می‌کنند. خداوند به سبب او، سرزمین‌ها را آباد می‌کند، و به سبب گرامی‌داشت او، بندگانش را گرامی می‌دارد و به سبب حقّ او، چون بندگان از او درخواستی کنند، به آنان می‌بخشد، و به سبب رحمت بر او، بلاها را از آنان برطرف می‌کند. اگر خلق می‌دانستند که وی در نزد خداوند، چه جایگاه و منزلتی دارد، جز با خاک پای او، به خداوند ‌(عز‌و‌جل) تقرّب نمی‌جستند.»


۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۵۲، ح۷.    
۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۵۲، ح۸.    
۳. احمد بن محمد بن خالد البرقی، المحاسن، ج۱، ص۴۵۴، عن حنان بن سدیر عن الامام الصادق (علیه‌السّلام) عنه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و «تحبّب» بدل «تقرّب» و «لیتحبّب» بدل «لیتقرّب».    
۴. صدوق محمد بن علی، التوحید، ص۳۹۹، ح۱.    
۵. صدوق محمد بن علی، علل الشرایع، ص۱۲، ح۷ کلاهما عن انس.    
۶. کوفی اهوازی، حسین بن سعید، المؤمن، ص۳۲، ح۶۱ عن الامام الصادق (علیه‌السّلام) عنه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و کلّها نحوه.    
۷. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۷۰، ص۲۲، ح۲۱.    
۸. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۵، ص۲۳۸۵، ح۶۵۰۲.    
۹. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۱۰، ص۳۷۰، ح۲۰۹۸۰ کلاهما عن ابی‌هریرة.    
۱۰. ابن‌حنبل شیبانی، احمد، مسند ابن‌حنبل، ج۴۳، ص۱۱۲، ح۲۶۱۹۳ عن عائشة.    
۱۱. متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج۱، ص۲۲۹، ح۱۱۵۶.    
۱۲. دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، ص۳۷۹.    
۱۳. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۷۷، ص۲۸، ح۶.    
۱۴. دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، ص۱۹۸.    
۱۵. حلی، احمد ابن‌فهد، عدّة الدّاعی، ص۲۳۷.    
۱۶. دیلمی، حسن بن ابی‌الحسن، اعلام الدّین، ص۲۷۹ کلاهما عن وهب بن منبّه نحوه و فیهما «اوحی اللّه الی داود (علیه‌السّلام)».
۱۷. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۷۷، ص۴۲، ح۱۰.    
۱۸. راجع: الترغیب، فضل محبّة اللّه.
۱۹. متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمّال، ج۲، ص۵۰۹، ح۴۶۱۴ نقلاً عن ابی القاسم اللالکائی.    
۲۰. اصفهانی، ابو نعیم، حلیة الاولیاء، ج۱۰، ص۸۲.    
۲۱. فیض کاشانی، محمدمحسن، المحجة البیضاء، ج۸، ص۵۹.    
۲۲. المواعظ العددیة، ص۱۴۶.
۲۳. امام سجاد (علیه‌السلام)، الصحیفة السّجادیة، ص۸۷، الدعاء ۲۰.    
۲۴. صدوق، محمد بن علی، الخصال، ص۱۸۸، ح۲۵۹.    
۲۵. صدوق، محمد بن علی‌، علل الشرائع، ص۱۳، ح۸.    
۲۶. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۹۲، ح۶۵ کلّها عن یونس بن ظبیان.    
۲۷. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین، ص۴۱۶ و فیه «و کان» بدل «و من احبّه اللّه (عزّوجلّ) کان».    
۲۸. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۷۰، ص۱۸، ح۹.    
۲۹. متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمّال، ج۱۵، ص۷۹۰، ح۴۳۱۲۷ نقلاً عن ابی‌عبد الرحمن السلمی    
۳۰. متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمّال، ج۱۵، ص۷۹۰، ح۴۳۱۲۸ نقلاً عن الدیلمی و کلاهما عن عائشة و فیه «الناس» بدل «نفسه».    
۳۱. گیلانی، عبدالرزاق، مصباح الشریعه، ص۵۲۳.    
۳۲. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۷۰، ص۲۳، ح۲۳.    
۳۳. کفعمی، ابراهیم بن علی، البلد الامین، ص۴۱۰.    
۳۴. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۹۴، ص۳۹۶.    
۳۵. امام صادق (علیه‌السلام)، مصباح الشریعة، ص۱۹.    
۳۶. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۷۰، ص۲۲، ح۲۲.    
۳۷. امام صادق (علیه‌السلام)، مصباح الشریعة، ص۵۲۱.    
۳۸. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۷۰، ص۲۳، ح۲۳.    
۳۹. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۱۰۷، ح۱۶۲.    
۴۰. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۶، ص۴، ح۴.    
۴۱. نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۱، ص۱۳۳، ح۱۸۸ نقلاً عن لبّ اللباب للراوندی.    
۴۲. انسان/سوره۷۶، آیه۲۱.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۲۳.
۴۴. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۸، ص۱۱۳.    



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «محبت الهی» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۵/۲۰.    


رده‌های این صفحه : صفات خدا | محبت | مقالات حدیث‌نت




جعبه ابزار