غلوّ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پرسش:آیا عقیده شیعه درباره«اهل بیت»، غلو آمیز نیست؟نمایه ها:شیعه، اهل بیت، غلو.
پاسخ:
«غلو» در فرهنگ عربی به معنای «تجاوز از حد و مرز» است؛ مثلاً پزشك عمومی، به عنوان متخصص قلب و عروق معرفی شود، یا در ستایش زیباییهای ظاهری و معنوی فردی، بیش از حدّ سخن گفته شود. و از آنجا كه غلو یك امر نكوهیده است،
خداوند اهل کتاب را پند میدهد كه در
دین خود زیاده روی نكنند؛ چنان كه میفرماید:
«یا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغلُوْا فِی دِینِكُم».
«ای اهل كتاب، در دین خود غلو و زیاده روی نكنید»، (چه غلوی بالاتر از این كه بشر را خدا و فرزند خدا بدانند).
امیرمؤمنان، رفتار و گفتار
اهل بیت پیامبر را حد و مرز
شریعت و
عقیده معرفی میكند و میفرماید:
«ما جایگاه میانه و حد وسط هستیم. عقب ماندگان باید به ما ملحق شوند و تندروانِ غلو كننده، باید به سوی ما بازگردند».
متهم كردن پیروان
اهل بیت به غلو، اندیشه باطلی است كه بر اثر ناآگاهی از
عقاید آنان و یا مبانی و دلایل آنها پدید میآید.
در قلمرو
توحید، غالی كسی است كه
امامان را از مقام
عبودیت وبندگی فراتر ببرد و آنها را
خدا و یا مصدر
افعال خدا بپندارد؛ مثلاً بگوید : آنان خالق زمین و آسمانند(شرك در خالقیت)یا معتقد باشد كه تدبیر نظام آفرینش ـ پس از ایجاد ـ به دست آنها است و آنها «
رازق»، «
محیی» و «
ممیت» میباشند.(
شرک در تدبیر).
یا بگوید: امر
تشریع به آنان واگذار شده و
تحریم و
تحلیل در دست آنها است (
شرک در تقنین).
پیروان
اهل بیت در تمام مراتب
توحید كه برخی را یادآور شدیم، ذرّهای از مرز توحید حقیقی تجاوز نكرده، تنها
خدا را
خالق،
مدبر و
مشرع میدانند و
امامان را انسانهای برتر و والا میشمارند.
به عقیده
شیعیان، اگر در یك مورد خاص و در پرتو
دعا ی آنان، تحوّلی در
جهان آفرینش رخ دهد و یا بیمار ی
شفا پیدا كند، همگی به
اذن خدا بوده و شبیه كارهای
معجزه آسای
حضرت مسیح(ع) میباشد.
شفاعت آنان در
روز رستاخیز هم به
اذن خدا است و
توسل به آنان، به خاطر موقعیتی است كه آنان نزد
خد ا دارند.
ذكر
فضایل و
مناقب آنان نیز نوعی اظهار مهر و مودت به
خاندان رسالت است كه مورد تأكید
قرآن و
سنت پیامب ر میباشد.
حب عترت و
مودت ذوی القربی از اصولی است كه
قرآن و
سنت بر آن تأكید دارند.
اعتقاد به آگاهی آنان از
غیب نیز به معنای آن است كه آنان به
اذن الهی و تعلیم وی از غیب خبر میدهند.
امیرمؤمنان پس از فتح بصره برفراز منبر رفت و از رویدادهای بزرگی كه در آینده در شهر بصره رخ خواهد داد، خبر داد.
فردی از یاران گفت: «قد اُعطِیَت عِلمَ الغیب؟» : آیا به شما علم غیب داده شده؟ امام خندید و فرمود: آنچه گزارش میدهم علم غیب نیست، بلكه آموزشی از صاحب علم (پیامبر) است.
بنابراین «
علم غیب» ذاتی،(نه اكتسابی و آموزشی) از آنِ خدا است و آگاهی دیگران از [[|علم غیب]] غیب به صورت اكتسابی و آموزشی میباشد.
اگر
قرآن،
علم غیب را از آن
خدا دانسته و میفرماید:
«قُلْ لا یَعْلَمُ الْغَیب فِی السَّماواتِ وَالأَرْض إِلاّ اللّه».
«بگو كسانی كه در آسمانها و زمین هستند، غیب را نمیدانند، جز خدا».
مقصود،
علم غیب ذاتی و نامحدود است كه از آنِ
آفریدگار هستی است و غیر او، در همه چیز نیازمند او میباشند.
بنابراین، به هیچ عنوان نمیتوان این عقاید را نشانه غلو و زیاده روی درباره آنان دانست.
امامان ما پیوسته از
غالیان تبرّی جسته و آنان را از ساحت خود طرد میكردند.
امام هشتم(ع)، در یكی از دعاهای خویش، از غالیان زمان خود تبرّی و دوری میگزیند.
آن حضرت در این دعا از
عقیده غالیان، كه
خلقت جهان و روزی دادن بندگان را به دست امامان میدانستند، تبرّی میجوید.
این دعا حاكی است كه برخی از كوتهنظران با مشاهدهامور خارقالعاده از آنان، اندیشههای ناروا و غیر صحیحی را به خود راه میدادند ـ لذاـ امام برای تبرّی از اندیشههای باطل، دعایی به شرح زیر دارد:
«پروردگارا! من ازگفتار كسانی كه در حق ما مطالبی را میگویند كه ما نگفتهایم، تبرّی میجویم. پروردگارا! خلقت جهان و روزی بندگان از آن تو است. تو را میپرستیم و از تو كمك میطلبیم...».
«بارالها! تو آفریدگار ما و آفریدگار پدران و فرزندان ما هستی. پروردگارا! ربوبیت و الوهیت شایستهتو است، از كسانی كه تصور میكنند كه ما پروردگار آنها هستیم و یا میاندیشند كه خالق و رازق آنها هستیم،
برائت و بیزاری میجوییم. بارالها! ما این سخنان را به آنان نگفتهایم، ما را به گفتار آنان مؤاخذه نکن!».
امام با این راز و نیاز، به انتقاد از آن اندیشههای باطل برخاسته و از كسانی كه معتقدند سرپرستی و قیمومت جهان هستی به پیامبر و امامان تفویض شده و آنان از جانب خداوند، آفریننده زمین و آسمان، روزی دهنده بندگان و زنده كننده و میرانندهآنان در جهان و روز رستاخیز میباشند، بیزاری جسته است.
هیچ یك از افراد بشر ، هر چند كه در مقام بالا قرار داشته باشد، جانشین هیچیك از واسطههای فیض نمیگردد، بلكه خود او فیض را از همان واسطهها میگیرد، اشعه خورشید، ریزش برف و باران و شكفته شدن غنچهها، همگی تأمین كننده زندگی
پیامبران و
پیشوایان معصوم و
اولیای الهی است، همچنانكه
وحی را
فرشته به
پیامبر میرساند و جان او را
ملک الموت میگیرد
و از روز نخست حافظان و نگهبانان برای حفاظت جان او و تكمیل ملكات و فضایل اخلاقی او گمارده میشوند.
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی سبحانی.