علل وجوب صیغه عقد در ازدواج
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: خطبه
عقد ،
ازدواج .
پرسش: چرا دو نفر که میخواهند برای همیشه با هم زندگی کنند باید حتما
خطبه عقد بخوانند؟ آیا صرفا
جشن عروسی و اعلام به همه کافی نیست؟
پاسخ: خواندن
صیغه عقد نکاح ،
واجب است، زیرا به وسیله آن، نکاح واقع میشود و اگر
صیغه اجرا نشود، ازدواج صورت نگرفته و مرد و زن به یکدیگر
محرم نشدهاند. ازدواج به معنای رضایت دو طرف و یا اعلام همگانی آن نیست بلکه رضایت طرفین یکی از شروط لازم ازدواج است که باید به همراه دیگر شرایط از جمله انشاء صیغه عقد باشد تا ازدواج صحیح شرعی تحقق یابد.
در ابتدا تذکر یک نکته لازم است و آن اینکه در
ازدواج آنچه
واجب است خواندن
صیغه عقد است نه خطبه
عقد . توضیح آنکه:در مراسم عقد ابتدا
مستحب است خطبهای خوانده شود، بعد از آن صیغه عقد خوانده میشود. خطبه عقد را میتوان به زبانهای مختلف خواند ولی غالباً به صورت عربی خوانده میشود مثل:« الحمد لله الذی أحلّ النکاح و حرّم السفاح و الزنا؛ ستایش
خدایی که نکاح را
حلال کرد و
زنا و
فساد را
حرام نمود».
از نظر
اسلام ، ازدواج یک پیمان مقدس برای تشکیل
خانواده و بالطبع، اجتماع است و دارای آثار و نتایج بسیاری از جمله: ارضای
غریزه جنسی ، تولید و بقای نسل،
تکامل انسان ،
آرامش و سکون،
پاکدامنی و
عفاف ، تحکیم عواطف و بسیاری مواهب دیگر است.
از آنجا که ازدواج امر مهمی است که تعهدآور است لذا برقراری این پیمان مقدس تنها بر اساس مقررات، قوانین و شرایط خاصی که
خداوند متعال معین کرده است، امکان پذیر میباشد. از جمله این شرایط، انشاء صیغه عقد با الفاظ خاص است ( که در رسالههای عملیه ذکر شده است). پروردگار متعال به عنوان شارع و قانون گذار به این الفاظ ارزش و اعتبار بخشیده و انشاء آنها را به عنوان صیغه عقد، سبب زوجیت بین زن و مرد قرار داده است.
خوب است بدانید از نظر لغت « عقد » به معنای «گره» و «گره زدن» است.
در اصطلاح، رابطهای است که میان دو فرد یا دو گروه ایجاد میشود و بر اساس آن
تعهداتی برای هر یک از طرفین در مقابل دیگری ایجاد میگردد.
قرآن کریم با جمله « یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا اَوْفُوا بِالْعُقُودِ...»؛ ای کسانی که
ایمان آوردهاید! به
پیمانها (و قراردادها)
وفا کنید...»
؛ عمل به پیمانهای صحیح و انسانی را بر
مؤمنان واجب کرده است. راه ایجاد هر عقدی انشاء صیغه آن است که از الفاظ خاصی تشکیل شده است.
«عقد ازدواج» عبارت است از ایجاد پیوندی مشترک بین زن و شوهر که در سایه آن،
حقوق ، تعهدات و مسؤولیتهای دو جانبه پدید میآید.
اما در پاسخ به این سوال که « چه نیازی به خواندن صیغه عقد است» توجه به نکات زیر حائز اهمیت است:
این گونه امور حقوقی، اعتباری و قراردادی است و با امور تکوینی و طبیعی متفاوت است. زندگی اجتماعی و روابط حقوقی بر اساس همین الفاظ و کلمات شکل میگیرد. اگر شخصی به دیگری بگوید « منزل تو را
اجاره مینمایم» و او قبول کند، رابطه خاصی بین آنها به وجود میآید ( رابطه موجر و مستاجر) و اگر بگوید « منزل تو را میخرم» و او قبول کند، رابطه خاص دیگری بین این دو به وجود خواهد آمد ( رابطه فروشنده و خریدار). بنابراین روابط حقوقی افراد در زندگی اجتماعی بر اساس الفاظ و کلمات، معنا و سامان یافته و این الفاظ و کلمات از قدرت تاثیر و حمایت قانون برخوردار میباشند.
اصولا شرع و قانون در صدد ضابطه مند کردن رفتارهای فردی و اجتماعی هستند و اعتبارات در این زمینه بنای وضع قوانین و پیاده کردن آن است. در تمامی نظامها، حقوق بر اساس یک یا چند کلمه و یا یک مهر و امضا برقرار میگردد. اصلا آیا فاصله بین
کفر و
مسلمانی جز چند کلمه
شهادتین است؟! بنابراین نبایستی نقش کلمات و اعتبارات را اندک شمرد.
صیغه ازدواج یک نوع عقد است، با همه مشخصات عقدهای دیگر که حتی در ضمن آن میتوان شروطی را قرار داد و قانون نیز از آن حمایت میکند. کلمات که حکایت از منویات دارند، نقشی اساسی در همه روابط فردی و اجتماعی ایفا میکنند. پذیرش زوجیت به واسطه عقد در حقیقت الزام طرفین به رعایت
احکام و ضوابط
شرعی و اعلام
وفاداری به آن است و این کم چیزی نیست.
بنابراین آنچه اساس زندگی مشترک است، توافق طرفین است که از هماهنگی خواستهای دو طرف حاصل میشود. اما آیا قصد طرفین از این پیمان الزام و پایبندی بدان نیست و صرف انتخاب مقطعی و گذرا برای یک زندگی مشترک کافی است؟ هرگاه دو نفر همدیگر را برای یک زندگی مشترک انتخاب کنند تا با
عشق و
علاقه در کنار هم زندگی نمایند، پیمان استوار و هماهنگی آمیخته با الزام و پایبندی رخ میدهد که از آن به
تعهد یاد میکنند. منظور از عقد این است که این پیمان و توافق استوار بماند و یک سری آثار حقوقی ایجاد بنماید، نه صرفا یک
وعده دوستانه و
اخلاقی باشد. برای آغاز زندگی مشترک باید عهدی استوار بست عهدی که به مقتضای آن بتوان حتی حمایت قانون و دادگاه را جلب کرد. این
اراده باطنی و خواست واقعی آنان امری درونی و نفسانی است و به تنهایی اثری در
جهان حقوق ندارد. برای این که توافق دو اراده ظاهر شود، به ناچار باید اعلان شود تا
نیت درونی آنان روشن گردد و هنگام بروز اختلاف، بر اساس آن حکم شود.
خلاصه این که
پیمان زناشویی ، عقد و تعهدی برای
تشکیل خانواده و التزام به عشق و وفاداری بدان میباشد. لکن آیا همه کسانی که مدعی عشق و وفاداری هستند، به راستی عاشقند؟ اگر کسی در مقطعی از زمان عاشق باشد چه دلیلی وجود دارد که تا پایان عمر و یا در ادامه زندگی نیز بدان پایبند بماند. مهمتر از همه، آیا در زندگی زن و شوهر فقط دوست داشتن آنها نسبت به یکدیگر کافی است یا یک سلسله تعهدات و حقوق و وظایفی برای این نهاد برخاسته از عشق، ضروری است؟ برای بیان این تعهدات و نیز امکان حمایت قانونی از آن در صورتی که یکی از طرفین عمدا یا ناخواسته قصور ورزد یا تخلف کند باید این عشق و وفاداری و انتخاب آگاهانه در قالب واژهها، که یک وسیله بیان اراده است اعلان شوند. واژهها که بیانگر اراده واقعی طرفین است با توجه به نوع عقد متفاوتند، البته این امری است اعتباری که در هر سیستم حقوقی، شکل و قالب خاصی دارد.
ازدواج از جمله کارهای بزرگی است که نیازمند تعهد و مسؤولیت است و روشن است که عقلا در کارهای بزرگ مثل انجام معاملات بزرگ از عقد استفاده می کنند و به رضایت دو طرف معامله بسنده نمیکنند و صرف رضایت دو طرف را تامین کننده تعهد و
مسئولیت مورد نیاز در اینگونه امور مهم نمیدانند و معتقدند که تثبیت این تعهدات در قالب عقد، تحقق مییابد.
برای ترتب آثار شرعی و حقوقی، تصمیم به ازدواج و برگزاری جشن کافی نیست. طرفین تا از طریق ازدواج معتبر
دائم یا
موقت ، با یکدیگر پیوند برقرار نکنند، نسبت به همدیگر نامحرمند. این امر تنها مختص پیوند زناشویی نیست، بلکه اگر قصد خرید منزلی را هم داشته باشند، قبل از خرید آن منزل و قبل از وقوع معامله، آثار
خرید و فروش از جمله تخلیه مسکن و... صورت نمیگیرد. این مسأله درباره پیوند زناشویی به لحاظ ویژگیهای خاص خود تأکید و تشدید شده است، چون
شرافت و حیثیت انسانی، به مراتب ارزشمندتر است و با مال مادی قابل قیاس نیست.
از سوی دیگر تاثیر این کلمات بر امور واقعی هم غیر قابل انکار است؛ همانند آنکه شنیدن نام "ترشی" تغییراتی در کام شما ایجاد میکند.
لزوم عقد با توجه به مطالب گفته شده روشن میشود. در شرع مقدس
اسلام نیز، پذیرش زوجیت و اعلام انتخاب دو طرف برای زندگی مشترک با عقد ازدواج صورت میگیرد. عربی بودن آن نیز، به لحاظ نظم اجتماعی خاصی است. اصولاً باید توجه داشت که عقد ازدواج، مستند به آموزههای دینی است و جایگاه ویژه در کتب
فقهی و
سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و
ائمه معصومین علیهمالسلام داشته و دارای آثار مهم حقوقی است و مانند
عقد بیع یا برخی عقود دیگر نیست که حتی معاملاتی ( بده و بستان) و به صورت ساده صورت بگیرد. لذا برای نفوذ حقوقی و شرعی آن برخی محدودیتها یا تشریفات خاصی لحاظ شده است و بدون این تشریفات نفوذ شرعی و حقوقی نداشته، التزامی نیز به بار نمیآورد.
ازهمین رو، همه مراجع فرمودهاند: در ازدواج رضایتِ تنها کافی نیست و باید صیغه خوانده شود.
اما در مورد عربی بودن صیغه عقد، مراجع اینگونه فتوی داده اند: آیات عظام
امام ،
تبریزی ،
خامنهای ،
مکارم ،
سیستانی و
وحید : بنابر
احتیاط واجب باید صیغه به عربی صحیح خوانده شود.
آیات عظام
صافی ،
فاضل و
نوری :باید صیغه به عربی صحیح خوانده شود.
آیتالله بهجت : خیر شرط نیست؛ بلکه میتوانند به هر زبانی که خواستند بخوانند. اما
احتیاط مستحب (بهتر) آن است که به عربی بخوانند.
این مسئله اختصاصی به
دین اسلام ندارد و در دیگر ادیان هم وجود دارد. مثلا در دین
یهود ازدواج عقدی است که در آن نوعی امر معنوی و الهی نهفته است. ازدواج عقدی است میان دو نفر که بر اساس آن برکت خدا را طلب میکنند. این قرارداد به صورت کتبی است که شوهر به همسرش میدهد و «کتوبه» نام دارد.
آنان
مراسم ازدواج را زیر سایبان و در حضور صدها نفر برگزار میکنند و جشن میگیرند.
امروزه
اقلیتهای مذهبی ، یهودیان و
مسیحیان در
ایران ، همانند مسلمانان برای رسمیّت بخشیدن به ازدواجشان در اماکن مذهبی خویش، عقد ازدواج را توسط عالم دینی خویش جاری میکنند و او خطبه عقد را میخواند، اگر چه شاید بسیاری از پیروان آنها این مسئله را رعایت نکنند.
سایت پرسمان دانشجویی.