جایگاه زن در غیر اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: زنان، اروپا، یونان باستان، یهودیت، مسیحیت، اسلام.
پرسش: جایگاه زن در غیر اسلام چگونه است و اسلام چه اهمیتی برای زن قائل شده و نظر اسلام در این مورد چیست؟
پاسخ:
در
اسلام، زن همانند مرد، مخلوقی از مخلوقات خداست و این دو موجود از یک گوهر آفریده شدهاند. از نظر ارزشی نیز بین
زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد. اگر در زمینه پارهای حقوق و احکام، تفاوتهایی میان زن و مرد وجود دارد، این تفاوتها نه به معنای
تبعیض است؛ بلکه به خاطر نوع مسئولیت و ویژگیهای جسمی و روحی هر یک از این دو جنس است.
از دیرباز مدعیان دروغین دفاع از
حقوق زنان در پی آن بودند که این تفاوتها را به معنای تبعیض جلوه داده و جامعه
زنان و
مردان را در مقابل یکدیگر قرار دهند. اگرچه در برخی کشورهای اسلامی کاری از پیش نبردهاند، اما در بسیاری از کشورها به موفقیت دست یافتند و با طرح
شعار تشابه حقوق زن و مرد، تفاوتهای طبیعی این دو جنس نادیده انگاشتند و از این طریق
ظلم و ستم فراوانی بر زنان ارزانی داشتند.
قبل از آن که به نگرش اسلام درباره زنان بپردازیم، نخست به جایگاه زنان در دوران باستان و در
اروپا میپردازیم. آنگاه زن را از منظر اسلام مورد توجه قرار میدهیم تا روشن شود که اسلام چه جایگاه رفیعی برای زنان قائل است.
همواره در طول
تاریخ، برخوردهای متفاوتی با زن شده است؛ مثلاً در روم قدیم
دختران و زنان مانند شیئی مملوک، توسط پدرانشان معامله میشدند و با
اختیار پدر، فروخته شده یا قرض و کرایه داده میشدند و یا به
قتل میرسیدند. این حقوق پدر بعد از ازدواج دختر به شوهرش که قانوناً مالک زن بود منتقل میشد. زنان در نظر آنان به علت نداشتن
روح انسانی، در
معاد قابل حشر نبودند ... در نظر رومیان زن مظهر تامِ
شیطان و انواع ارواح موذیه بود. بدین جهت آزار دادن زنان را تسلط بر ارواح موذیه میدانستند.
در یونان قدیم نیز زن موجودی پاکنشدنی و زاده شیطان تلقی میشد و از هر کاری جز خدمتکاری و
ارضای غرایز جنسی مرد، منع میشد. ازدواج امری اجباری بوده و زن از
ارث و
حق طلاق محروم بوده است. همچنین پس از مرگ شوهر، حق
زندگی نداشت. در
یونان باستان زن نهتنها مخلوقی حقیر شناخته میشد، بلکه حداقل به عنوان
انسان با وی رفتار نمیشد.
زن در نزد ایرانیان قدیم ـ به ویژه در عصر هخامنشیان و اشکانیان ـ جزء
اموال پدر محسوب میشد، حق انتخاب شوهر را نداشت و از ارث نیز محروم بوده و از هر نظر تحت قیومیت رئیس
خانواده قرار داشت و حتی مورد معامله قرار میگرفت.
وضعیت زنان در
قوم یهود و
مسیحیت تحریفشده بهتر از این نبوده است. به عقیده قوم یهود، طبیعت آنجا که از آفریدن مرد، ناتوان است، زن را میآفریند. زنان و بندگان از روی
طبیعت محکوم به اسارت هستند و به هیچ وجه سزاوار شرکت در کارهای عمومی نیستند. «یهوه» در آخرین بند از فرمانهای دهگانهاش که، بنا به گفته مشهور، به
موسی فرستاد، زنان را در ردیف چارپایان و اموال غیر منقول ذکر کرد.
یهودیان، زن را مایه مصیبت و بدبختی میدانستند.
یهودیان قدیم، هنگام تولد دختر شمع روشن نمیکردند، مادری که دختر میزایید، بایستی دوباره
غسل کند؛ اما پسر که به عهد خود با «یهوه» میبالید، همیشه در
نماز خود تکرار میکرد، «خدایا! تو را سپاسگزارم که مرا
کافر و زن نیافریدی».
در
مسیحیت نیز فرقهای عقیده داشتند که زن به خاطر پستی فطری که دارد، قابل زناشویی نیست و ذاتاً ناپاک است و حتی میکوشیدند تا
کلیسا را وادار به تحریم
ازدواج نمایند.
امروزه نیز ارباب کلیسا و کشیشها به پیروی از پیشینیان خویش ازدواج نمیکنند؛ زیرا
زن را مانع ترقی و
کمال و ازدواج را منافی
زهد و دوری از
دنیا به حساب میآورند.
در
عربستان و دوره
جاهلیت قبل از اسلام، وضعیت زنان بدتر از هر جای دیگر بوده است. در نظر آنان، زنان ملک پدران و شوهران تلقی شده و قابل معامله بودند. حتی در میان عرب جاهلی،
سنت زشت و غیر انسانی
زنده به گور کردن دختران، رایج بوده است.
در برخی قبایل عرب جاهلی (مانند بنیتمیم) زنان باردار هنگامی که احساس
درد زایمان میکردند، به صحرا رفته و در کنار گودالی که برای آنها آماده میشد، زایمان میکردند. اگر نوزاد پسر بود، زنان قبیله و اطرافیان، نوزاد و مادرش را با هلهله و شادی نزد
مردان میبردند؛ اما اگر نوزاد دختر بود، غبار غم بر
چهره همه مینشست و سکوت مرگبار بر همگان حکمفرما میشد و نوزاد بیگناه را در همان گودال زنده به گور میکردند و با سرافکندگی از اینکه نوزاد دختر به
دنیا آمده، به سوی
قبیله خویش باز میگشتند.
عمق این فاجعه به قدری بود که شخصی به نام «
قیس بن عاصم»، سیزده دختر خود را با دستان خویش
زنده به گور کرد و زمانی که به ملاقات
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نائل شد و داستان زنده به گور کردن دخترانش را بازگفت، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در حالی که
اشک میریخت فرمود:
«
انَّ هذه لقسوه و انَّ من لا یرحم لا یرحم؛
این
عمل،
قساوت قلب و سنگدلی است و همانا کسی که رحم نمیکند، مورد
رحمت نیز قرار نمیگیرد».
همچنین شخصی به نام «
صعصعة بن ناجیه مجاشعی» که جد
فرزدق(
شاعر معروف) بود، روزی خدمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) گفت: من ۳۶۰ دختر را به بهای هر یک سه
شتر از زنده به گور شدن و
مرگ نجات دادهام.
گاهی که برخی پدران اجازه میدادند دخترانشان زنده بمانند، در مورد
ازدواج آنان به قدری ستم میکردند که در واقع زن و دختر را ملک شوهر قرار داده و بر سر آن معامله میکردند.
این وضعیت اسفبار، در
اروپا حتی در
قرون وسطا نیز باقی مانده بود؛ چنانکه نه در بین عوام، بلکه در مجامع علمی، در انسانیت زن تهدید میشد؛ چنانکه در سال ۵۸۶ میلادی، کنفرانسی در
فرانسه برای بررسی این موضوع منعقد شد که آیا زن انسان است یا نه؟
و بعد از بحث و بررسیهای زیاد، در نهایت به این نتیجه رسیدند که زن انسان است؛ اما انسان طفیلی که فقط برای خدمت به مردان
خلق شده است.
و قبل از آن در اصل اینکه آیا زنان دارای «
روح» هستند یا نه،
شک و تردید شده؛ پس از بحث و تبادل به این نتیجه رسیدند که، زنان دارای روح هستند، اما روح حیوانی به گفته «ویل دورانت» در اروپا زنان تا حدود سال ۱۹۰۰ کمتر دارای حقی بودند که مرد ناگزیر باشد براساس قانون آن را مراعات کند.
در دوران کنونی نیز با همه پیشرفتهایی که نصیب زنان شده و تحولاتی که ایجاد شده، باز هم در بسیاری از موارد، زنان مورد ستم و تجاوز و
تبعیض قرار میگیرند و شان انسانی آنها رعایت نمیشود.
تا جایی که یکی از نویسندگان زن در مقالهای، که به مناسبت پنجاهمین سالگرد تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر نگاشته به
طنز یا از روی
خشم و ناراحتی، تحت عنوان Are Women Homan? (آیا زنان انسان هستند؟) مینویسد: با این همه تبعیض و خشونتها و استفادههای ابزاری از زنان، آیا باز هم میتوان گفت: زن، انسان است و مشمول حکم کلی مقررات اعلامیه جهانی حقوق بشر که انسان را به عنوان انسان دارای
حق میشناسد و همه را در برخورداری از حقوق، مساوی میداند، قرار میگیرد؟
در یک چنین محیطی که در همه نظامها و آیینها،
زن از هر سو مورد ستم قرار میگرفت و به حقوق مسلّم وی تجاوز میشد، با ظهور
اسلام، تمام سنتهای غلط،
باطل اعلان شده و زن از قیدوبندهای جاهلیت آزاد شده بود. در اسلام، زن مظهر صفا و
صداقت، منبع
ایثار و
کرامت و کانون
عاطفه، مهربانی و مایه
آرامش است. غالب مردهای موفق در دامن مادران پرورش یافته و در کنار همسران باشرافت خویش به قلههای رفیع
علم و دین صعود کردهاند و همه کامیابیهایشان را مدیون فداکاری مادران و همسران خویشاند؛ ازاینرو اسلام آداب و رسوم جاهلی را مورد
انتقاد قرار داده و
زنده به گور کردن دختران را نیز بهشدت محکوم کرده است: («
وَاِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ • بِاَیِّ ذنبٍ قُتِلَت».
اسلام همواره بر حفظ جایگاه زن و احترام به مقام مادر و همسر، تأکید فراوان نموده است. پیشوایان دینی نیز به نقش و جایگاه زن اشاره کرده و رعایت حقوق آنان را امری لازم شمردهاند؛
لذا رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: «
الْجَنَّةُ تَحْتَ اَقْدَامِ الامَّهَات»؛
بهشت زیر پای مادران است، و هر چه
ایمان بندگان خدا فزونی یابد،
دوستی و
محبت آنان به زنان نیز فزونی مییابد: «
کلّما ازداد العبد ایماناً ازداد حبّاً للنساء».
و نیز فرمود: گرامی نمیدارند زنان را مگر انسانهای کریم و بزرگوار و به آنان اهانت نمیکنند و سبک نمیشمارند مگر انسانهای پست و فرومایه:
ما اکرم النساء الاّ الکریم و ما اهانهنّ الاّ لئیم.
همچنین
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: از جمله اخلاق
پیامبران، دوست داشتن زنان بوده است:
من اخلاق الانبیاء حبّ للنساء.
امام علی (علیهالسلام) زنان را گلهای خوشبوی عالم
آفرینش معرفی میکند: قال علی (علیهالسلام): «وَلاَ تُمَلِّکِ الْمَرْاَةَ مِنْ اَمْرِهَا مَا جَاوَزَ نَفْسَهَا، فَاِنَّ الْمَرْاَةَ رَیْحَانَةٌ، لَیْسَتْ بِقَهْرَمَانَة؛ به زن کاری که از توان او فراتر است مسپار، زیرا زن گل خوشبو است نه قهرمان».
سیره پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نیز حکایت از احترام به حقوق زنان و پاسداشت حرمت آنان دارد.
در حدیثی آمده است که به پیامبر خبر دادند خداوند به او دختری داده است. پیامبر نگاهی به صورت یارانش کرد، دید آثار ناخشنودی در چهره آنان نمایان گردید. آن حضرت فوراً فرمود: ««
ما لکم! ریحانه اشمها، و رزقها علی الله عزوجل این چه حالتی است که در شما میبینم! خداوند گلی خوشبو به من داده آن را میبویم، اگر غم روزی او را میخورید، روزیاش با خداست».
بنابراین از نظر اسلام، زن در
خلقت انسانی، کامل است؛ و
زن و مرد در اصل
خلقت هیچگونه تفاوتی با یکدیگر نداشته و از نظر ارزشی نیز بر یکدیگر برتری ندارند. بلکه در
اسلام تنها ملاک برتری انسانها بر یکدیگر، داشتن
تقوای الهی است: «
اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقَاکُمْ».
در نگرش متعالی اسلام، نظام آفرینش مسئولیتهای متفاوتی را بر عهده
زن و مرد نهاده است. طبیعی است که مسئولیتهای متفاوت، حقوق و
تکالیف متفاوتی نیز در پی خواهد داشت و این تفاوت نه به معنای
تبعیض، بلکه به معنای
عدالت و براساس
حکمت است.
با ظهور اسلام،
کرامت انسانی زن احیا شد و زن در کنار مرد به عنوان نیمی از پیکره حیات بشری مطرح شد. اسلام، زنده به گور کردن دختران را ممنوع کرد و حرمت نهادن به زنان را جزو تعالیم خود قرار داد.
لذا در توصیف نقش زنان
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید: «
نِعْمَ اَلْوَلَدُ اَلْبَنَاتُ مُلْطِفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُونِسَاتٌ مُبَارَکَاتٌ ... چه خوب فرزندانی هستند، دختران؛ زیرا آنان، موجوداتی لطیف، مجهزکننده، مایه
آرامش، مایه
برکت و ... هستند».
لذا اگر نگرشهای اسلام نسبت به مسائل زنان بهخوبی مورد پژوهش و اجرا قرار گیرد، زنان به حقوق مطلوب و آرمانی خویش خواهند رسید. نگرش مثبت دین به زنان و کمک در باور کردن استعدادهای آنان و بسترسازی جهت
رشد و پرورش
علم و ایمان آنان و تغییر نگرش برخی مردان نسبت به زنان و همچنین تغییرات اساسی در ساختار فرهنگها و سنتهای غیر اسلامی، میتواند زمینههای احقاق حقوق زنان را فراهم سازد.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «جایگاه زن در غیر اسلام»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۳/۰۹.