تفرقه در دین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تفرقه، اختلاف،
دین اسلام، ادیان آسمانی، ظلم، حسد، دنیادوستی، انحراف از حق، دشمنی.
پرسش: از نگاه قرآن علت تفرقه و اختلاف در دین چیست؟ (آیه مبارکه
«وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ ...» چندین بار در قرآن آن هم درباره بنیاسرائیل آمده است، لطفاً در این باره توضیح دهید؟)
پاسخ: عبارت
«بَغْیاً بَیْنَهُمْ» کلیدیترین عبارت آیه است؛ «بغی» در لغت، به
حسد و ظلم معنا شده است. بنابراین معنا، خداوند یکی از علل اصلی افتراق از
حق و دین الهی را حسادت و ظلم عدهای بر عدهای دیگر دانسته که البته میتواند در یک معنای عام سرچشمه آن را امیال نفسانی و شیطانی نیز دانست؛ اما در مورد
«تَفَرَّقُوا» برخی مفسران معنای تفرقه را، تفرقه میان پیروان اهل کتاب در دین خود دانستهاند. همچنین
تفسیر دیگری نیز وجود دارد که منظور از تفرق در این آیه ایمان نیاوردن اهل کتاب به پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ میباشد؛ آنها از پیامبر جدا ماندند و اینگونه تفرقه در دین الهی را سبب شدند؛ درحالیکه به نبوت و رسالت پیامبر اسلام علم و اطمینان داشتند.
اصل وجود اختلاف در میان جوامع بشری امری طبیعی بوده و حتی گاه وجود عقل و
طبیعت بشری نیز چنین امری را اقتضا میکند. اما گاه اختلاف تنها اثر تخریبی در پی داشته و مورد مذمت عقل و شرع واقع میشود. از جمله این نوع اختلاف، جدایی از حق و حقیقت، به جهت منافع شخصی و امیال نفسانی است. وجود بسیاری از اختلافات دینی نیز در زمره همین نوع از اختلاف قرار میگیرد؛ لذا از اختلاف به معنای منفی ـ که جدایی از حق به جهت نفس و شخص باشد ـ باید پرهیز کرد و این
عمل در عقل و شرع مورد نکوهش واقع شده است.
قرآن کریم در آیهای علت شیوع اختلاف و افتراق در میان پیروان
ادیان آسمانی را که منشأ واحدی دارند و همه به دین واحدی ختم میشوند، اینگونه بیان میدارد:
«وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَینَهُمْ وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی لَقُضِی بَینَهُمْ وَ إِنَّ الَّذینَ أُورِثُوا الْکِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفی شَکٍّ مِنْهُ مُریب»؛
آنان پراکنده نشدند مگر بعد از آنکه علم و آگاهی به سراغشان آمد و این تفرقهجویی به خاطر
انحراف از حق (و عداوت و حسد) بود و اگر فرمانی از سوی پروردگارت صادر نشده بود که تا سرآمد معینی (زنده و آزاد) باشند، در میان آنها داوری میشد و کسانی که بعد از آنها وارثان
کتاب شدند، نسبت به آن در شک و تردیدند، شکی همراه با بدبینی!.
این آیه در واقع جواب از سؤال مقدری است که از
آیه قبل به وجود میآید.
خداوند در آیه قبل به انبیای الهی دستور داده دین را بر پا دارند و دچار تفرقه نشوند:
«شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيب» ؛ «از
دین آنچه را به
نوح سفارش کرده بود، برای شما تشریع کرد و آنچه را به تو
وحی کردیم و آنچه را به
ابراهیم و
موسی و عیسی به آن توصیه نمودیم (این است) که: دین را برپا دارید و در آن فرقه فرقه و گروه گروه نشوید...».
حال این سؤال پیش میآید که با این توضیح چرا در میان ایمانآورندگان به ادیان الهی
تفرقه و جدایی به وجود آمده است؟ که خداوند در جواب، آیه مورد بحث را بیان میفرماید.
همچنین آیه شریفه، این تفکر را که دین موجب اختلاف در میان ابناء بشر شده است، نفی کرده و بیان میکند که
دنیادوستی و
حسادت و ظلم مسبب ایجاد اختلاف در دین الهی و
پیروان آن بوده است.
با وجود اینکه
خداوند با فرستادن
پیامبران و دین و قانون
شریعت، اراده کرده بود تا همه در یک مسیر که همان
صراط مستقیم بود، قرار گرفته و راه تعالی را طی کنند، اما برخی مردم به خاطر هوای نفس و حسادت و
حب دنیا و وجود دشمنی در بینشان، از پذیرش قوانین الهی و طیّ کردن راه
کمال سر باز زدند و مسیر خود را از
مؤمنان جدا کرده و باعث تفرقه در جامعه شدند. اما این گمراهی و مخالفت با حق، از روی
جهل و نشناختن راه صحیح نبود، بلکه آنها حق را به خوبی میشناختند و بهصورت آگاهانه و به خاطر پیروی از خواستههای نفس، بنده
شیطان و هوای نفس خود شدند.
در این بین برخی عالمان ادیان مختلف نیز جزو جداشوندگان از مسیر حق بودهاند. این افراد به دلیل خُبث باطن،
آموزههای دینی را تحریف کردند؛ مانند برخی مسیحیان که
حضرت عیسی علیهالسلام را بهعنوان خدا معرفی کرده و یا مانند یهودیان که به او
تهمت دروغگو بودن زدند.
هر قسمت آیه نقشی در تفسیر معنای کلی آیه دارند که به اختصار بیان میشود:
علم در عبارت
«ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ» به معانی مختلف تفسیر شده است:
علم به اینکه تفرقه و
گمراهی ضلالت است و موجب
فساد میشود.
منظور از علم، علم به حق و حقیقت است
به اینکه آنها
حق و حقیقت را شناختند و درعینحال به تفرقه پرداختند، این معنای دوم که در آیه دیگری آمده و بهجای کلمه علم از «بیّنات» استفاده شده است، تأیید میشود:
«وَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیَا بَیْنَهُمْ» ؛ «و اختلاف را در آن پدید نیاوردند مگر کسانی که به آنان
کتاب داده شد، (این اختلاف) بعد از دلایل و برهانهای روشن و آشکاری بود که برای آنان آمد، (و سبب آن) برتریجویی و حسد در میان خودشان بود».
و در آیه دیگری نیز از کلمه «
بینه» استفاده شده است:
«وَ مَا تَفَرَّقَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَتهمُ الْبَیِّنَةُ».
بنابراین معنای
«وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ» این است که آنها بعد از به دست آوردن علم، به تفرقه و جدایی در دین خود پرداختند.
اما معنای دیگری نیز از این قسمت آیه بیان شده: منظور از تفرقه در این آیه شریفه،
ایمان نیاوردن
اهل کتاب به
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله است به اینکه آنها از پیامبر جدا ماندند و اینگونه تفرقه در دین الهی را سبب شدند؛ درحالیکه به نبوت و رسالت پیامبر اسلام علم و اطمینان داشتند.
این محتوا از آیات دیگر نیز به دست میآید:
«إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الْاسْلَامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیَا بَیْنَهُم...»؛ «مسلماً دینِ (واقعی که همه پیامبرانْ مُبلّغ آن بودند) نزد
خدا اسلام است و اهل کتاب (درباره آن) اختلاف نکردند، مگر پس از آنکه آنان را (نسبت به حقانیت آن) آگاهی و
دانش آمد، این اختلاف به خاطر حسد و تجاوز میان خودشان بود... ».
اگر اسلام را به معنای دین اسلام که
حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله رسول آن بوده، بگیریم، معنای تفرقه و
اختلاف، ظهور در معنای جدایی از اسلام و قبول نکردن پیامبر
اسلام توسط برخی از پیروان سایر
ادیان دارد.
عبارت
«بَغْیاً بَیْنَهُمْ» کلیدیترین عبارت آیه است. «بغی» در لغت، به حسد
و ظلم
معنا شده است و کلمه «بغیاً» در این ترکیب، مفعول لأجله، یعنی بیانکننده علت است.
بنابراین خداوند یکی از علل اصلی افتراق از حق را حسادت و
ظلم برخی بر برخی دیگر دانسته است که البته سرچشمه آن، امیال نفسانی و
وسوسه های شیطان دانست.
منظور از
«إِنَّ الَّذینَ أُورِثُوا الْکِتابَ»، اهل کتاب زمان پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ هستند که بعد از
انبیای خود و درحالیکه از آنان کتابهایی نیز داشتند، به
قرآن رسیده و با آن مواجه شدهاند. این تعیین مصداق توسط برخی آیات دیگر نیز تأیید میشود.
همانگونه که در بالا
ذکر شد، محتوای این آیه در آیات دیگری نیز وجود دارد. اما در یکی از آنها خداوند مسلمانان را در اینکه مانند این
قوم شوند و چنین صفتی داشته باشند و از یکدیگر جدا شوند، نهی کرده است:
«وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ»؛ «و (شما ای اهل ایمان!) مانند کسانی نباشید که پس از آنکه دلایل روشن برای آنان آمد، پراکنده و گروه گروه شدند و (در دین) اختلاف پیدا کردند، و آنان را عذابی بزرگ است».
پایگاه اسلام کوئست.