اعتقادات وهابیت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: وهابیت، شرک.
پرسش: برخی از اعتقادات
وهابیت را ذکر کنید.
پاسخ: وهابیان، پیروان محمد بن عبدالوهاب میباشند و او پیرو مکتب
ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی بود که عقاید جدیدی را در
جزیرة العرب بنیاد نهاد. وهابیت فرقهای از فرق اسلامی است که در
عربستان و برخی از کشورها نظیر پاکستان و هند طرفدارانی دارد. به اعتقاد آنان حاجت خواستن از پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و
ائمه علیهمالسلام، زیارت، احترام و تعظیم قبور
پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و ائمه اطهار نوعی بدعت و
بتپرستی محسوب میشود و حرام است. آنها سلام و تکریم و احترام به پیامبر را جز در
نماز جایز نمیدانند و پایان زندگی دنیایی او را پایانی بر بزرگداشت و گرامیداشت او میدانند. هرگونه آثار، گنبد و بارگاه بر قبور
ائمه و بزرگان را
بدعت میدانند و معتقدند که حضرت رسول ـ صلیاللهعلیهوآله ـ یک
انسان با همه ناتوانیها و ضعفهای بشری بوده و از دنیا رفته و هیچ خبری از ما و
جهان امروز ندارد و زیارت قبرش حرام است.
به نظر وهابیها هیچ انسانی موحد و
مسلمان نیست؛ مگر اینکه امور فوق را ترک نماید. ناگفته نماند که این عقاید از طرف علمای زیادی از
شیعه و
اهل سنت، مورد نقد قرار گرفته و رد شده است.
وهابیها (وهابیان) پیروان محمد بن عبدالوهاب بن سلیمان نجدی (۱۱۱۵ ـ ۱۲۰۶) هستند و او پیرو مکتب ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی بود که عقاید جدیدی را در جزیرةالعرب بنیاد نهاد. نام این فرقه از نام پدر او عبدالوهاب گرفته شده است.
وهابیت فرقهای از فرق اسلامی است که در عربستان و برخی از کشورها نظیر
پاکستان و
هند طرفدارانی دارد.
محمدجواد مغنیه در کتاب «هذه هی الوهابیة» با استناد به کتب محمد بن عبدالوهاب و آثار دیگر وهابیان مینویسد: به نظر وهابیها هیچ انسانی نه موحد است و نه مسلمان، مگر اینکه امور معینی را (که در ادامه به آنها اشاره میشود) ترک نماید؛
درحالیکه همه مسلمانان معتقدند که هر کس شهادتین را بر زبان جاری کند، مسلمان است و خون و مالش محفوظ است؛ اما وهابیها میگویند: قول بدون عمل ارزش و اعتباری ندارد؛ بنابراین هر کس شهادتین را بخواند، ولی از مردگان استعانت بخواهد، چنین کسی
کافر و
مشرک خواهد بود و خون و مال او
حلال است.
مذهب وهابی اکنون در عربستان سعودیمذهب رسمی است و فتاوای
علما ی آن مذهب از طرف دولت اجرا میشود. آنان در فروع مذهب، تابع احمد حنبل هستند و بر هیچ یک از پیروان مذاهب اربعه (حنفی، شافعی، حنبلی و مالکی) ایراد نمیگیرند؛ ولی پیروان دیگر مذاهب از قبیل
شیعه و زیدیه را مورد طعن قرار میدهند.
قبل از آنکه به طرح
اعتقادات وهابیت بپردازیم لازم است، مقدمهای کوتاه درباره
شرک بیان کنیم:
شرک در لغت به معنای نصیب قرار دادن و درهم آمیخته شدن دو شریک است.
شرک در اصطلاح قرآنی، در مقابل حنفیت به کار برده میشود و مراد از شرک، شریک، مثل و مانند قراردادن برای
خداوند متعال است.
حنیف، به معنای تمایل پیدا کردن از گمراهی بهدرستی و راستی است. از آنجا که پیروان
توحید خالص، از شرک رویگردان شده و به این اصل اساسی متمایل میشوند، به آنها حنیف گفته میشود.
خداوند متعال در
قرآن کریم، به پیامبر خود میفرماید: «
قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم دیناً قیماً ملة ابراهیم حنیفاً و ما کان من المشرکین»؛ «بگو: پروردگارم مرا به
راه راست هدایت کرده، آیینی پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا)، آیین
ابراهیم ـ علیهالسلام ـ که از آیینهای خرافی روی برگرداند و از مشرکان نبود».
همچنین میفرماید: «
و ان اقم وجهک للدین حنیفاً و لاتکونن من المشرکین»؛ «و به من دستور داده شده که روی خود را به آیینی متوجه ساز که از هرگونه شرک خالی است و از
مشرکان مباش».
بنابراین از نظر
قرآن، شرک، نقطه مقابل دین حنیف است و برای
شناخت شرک باید دین حنیف را شناخت، از جهت «تعرف الاشیاء باضدادها»؛ یعنی، اشیا بهواسطه ضدشان شناخته میشوند. در یک جمله، میتوان گفت که شرک، ضد توحید است و همانطور که توحید دارای اقسامی است، شرک نیز دارای اقسامی است.
در یک تقسیمبندی کلی، شرک به دو قسم تقسیم میشود: أ. «شرک در عقیده»؛ ب. «شرک در
عمل».
شرک در عقیده، خود به سه قسم تقسیم میشود:
اعتقاد به موجودی غیر از خداوند که بهطور مستقل دارای تمام صفات جمال و
کمال است. چنین اعتقادی موجب
کفر میشود؛
به همین جهت خداوند در قرآن کریم میفرماید: «
لقد کفرالذین قالوا ان الله هو المسیح بن مریم»؛ «آنها که گفتند خدا، همان مسیح بن
مریم است، بهطور مسلم کافر شدند.
انسان دو مبدأ مستقل برای
عالم قائل شود؛ بهطوری که
خلق و تصرف در شئونات عالم به دستشان است؛ همانگونه که مجوس (زرتشتیها) قائل به دو مبدأ
خیر (یزدان) و شر (اهرمن) است.
آن است که
انسان معتقد شود در عالم،
ارباب (پروردگاران) متعددی است و خداوند رب الارباب است. به این معنا که
تدبیر عالم به هر یک از ارباب متفرق، بهطور مستقل تفویض شده است؛ همانگونه که مشرکان عصر
حضرت ابراهیم ـ علیهالسلام ـ به این نوع شرک مبتلا بودند و گروهی
ستارگان را مدبر عالم میدانستند و گروه دیگر ماه را و گروهی خورشید را.
شرک در مقام عمل را شرک در طاعت و عبادت مینامند و به این معناست که انسان خضوع و خشوعش ناشی از اعتقاد به الوهیت یا خالقیت و یا ربوبیت کسانی باشد که برای آنها خضوع و
خشوع دارد و به آنها احترام میگذارد.
اینها ملاکها و معیارهای شرک است که از
قرآن مجید استفاده میشود.
عدهای و از جمله آنها وهابیت، از پیش خود معیارها و ملاکهایی برای شرک ابداع کردهاند و با آنها، دیگر مسلمانان را به شرک متهم میکنند.
از نظر ما، ملاکها و معیارهایی که آنها برای شرک تعیین کردهاند، هیچگونه اعتباری ندارد؛ زیرا معیارهای آنان با آیات قرآن و
سیره پیامبر گرامی
اسلام (ص) و جانشینان آن حضرت (دوازده امام) منافات دارد.
در اینجا به بعضی معتقدات فرقه وهابیت اشاره میکنیم:
۱. اعتقاد به سلطه غیبی برای غیر خداوند: آنها میگویند: «اگر کسی به پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ یا غیر او از اولیا الله استغاثه (و از آنها طلب یاری) کند و به این مسئله که او دعایش را میشنود و از احوالش با خبر است یا حاجتش را برآورده میکند، معتقد باشد، اینها انواعی از شرک اکبر است».
۲.
حاجت خواستن از
اموات: به اعتقاد وهابیت از انواع شرک، حاجت خواستن از اموات و استعانت از آنان و توجه به آنان است و این اصل و اساس شرک در عالم است».
۳.
دعا و
توسل نوعی عبادت است: آنها گفتهاند: «عبادت مخصوص خداست و دعا هم نوعی
عبادت است، پس درخواست از غیر خدا، شرک است».
۴.
زیارت قبرها شرک است.
۵. تبرک جستن به آثار
انبیا و صالحان، شرک است.
۶. احتفال (جشن گرفتن) میلاد پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ شرک است.
۷. ساختن گنبد و بارگاه روی قبرها شرک است.
این عقاید و معیارهای خودساخته را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
وهابیها یک دسته از این معیارها و اعمال را از آن جهت که شرک در عقیده میدانند، اعمال مشرکانه گفتهاند.
در رد این دسته از عقاید آنها، میتوان گفت که اگر اعتقاد به سلطه غیبی، اعتقاد به شفا دادن و اعتقاد به برآوردن حاجت و ...،به این نحو باشد که تمام این امور به خداوند مستند است و دیگران هرچه دارند از جانب خداوند متعال به آنها داده شده است، شرک نخواهد بود؛ زیرا در اینجا هیچگونه استقلالی برای غیر خدا در نظر گرفته نشده است و ما در تعریف شرک در الوهیت، شرک در
خالقیت و شرک در
ربوبیت، گفتیم که انواع شرک در عقیده، در صورتی تحقق پیدا میکند که کسی عقیده داشته باشد، غیر خداوند بهطور مستقل دارای صفات
کمال و جلال باشد، یا بهطور مستقل بتواند
خلق کند و یا بهطور مستقل بتواند تدبیر کند؛ اما اگر قدرت او یک
قدرت وابسته به خداوند باشد، دیگر شرک معنا نخواهد داشت. ما و سایر مسلمانانی که از پیامبر اکرم و جانشینان آن حضرت حاجت میخواهیم و یا عقیده داریم آنها قدرت فوق العادهای دارند و یا...، این مقام را برای آنها مقامی عطا شده از جانب پروردگار میدانیم. با این وصف، آیا باز هم شرک است؟
قسم دوم از کارهایی را که آنها شرک میدانند، از آن جهت است که این اعمال را عبادت پنداشتهاند؛ مثل
جشن گرفتن برای میلاد پیامبر صلیاللهعلیهوآله، بنای گنبد و بارگاه روی قبرها، بوسیدن ضریح و ... .
در جواب این اعتقاد آنها میگوییم: شما معنای عبادت را درست نفهمیدهاید. عبادت، دارای ویژگیهایی است و با آن ویژگیها عبادت مخصوص خداوند است. عبادت، عبارت است از خضوع و خشوعی که ناشی از اعتقاد به الوهیت، یا خالقیت و یا ربوبیت باشد. بنابراین با این تعریف اگر خضوع و خشوعی ناشی از چنین اعتقاداتی نباشد، بههیچوجه عبادت نخواهد بود. به همین جهت وقتی
خداوند در
سوره یوسف سجده برادران یوسف ـ علیهالسلام ـ در مقابل آن حضرت را نقل میکند، آن را شرک ندانسته است؛ زیرا آنان هیچگاه درباره یوسف، اعتقاد به الوهیت، خالقیت و یا ربوبیت نداشتند.
خوشبختانه علمای
دین اسلام و دانشمندان بیدار به تمام این موارد و معیارهای خودساخته جواب دادهاند.
در اینجا داوری را به
عقل سلیم شما واگذار میکنیم که آیا این آموزهها میتواند مطابق با فطرت و قرآن باشد. آیا این است
محبت به
اهل بیت که مزد رسالت قلمداد گردیده است
و آیا قرآن نفرموده است که
شهدا زندهاند و در نزد خدا روزی میخورند
و آیا مقام
پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از شهدا کمتر است؟! و...
امروزه بعضی از فرقهها، این مسئله (شرک) را دستآویزی برای خطا شمردن نظریات دیگران قرار دادهاند و در هر زمان و هر موضعی که خود را برای استدلال، ضعیف و دست خالی میبینند، دیگران را به
شرک متهم میکنند که این، عملی غیر اسلامی، غیر اخلاقی و انحرافی است و البته علمای
دین اسلام، تمام اشکالات آنها را پاسخ گفتهاند.
۱. بحوث قرآنیه فی التوحید والشرک، جعفر سبحانی.
۲. وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی، جعفر سبحانی.
۳. آیین وهابیت، جعفر سبحانی.
۴. فرهنگ فرق اسلامی، محمدجواد مشکور.
پایگاه اسلام کوئست.