ارتباط با خدا به وسیله نماز
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نماز، ارتباط با خدا، اعمال عبادی، ایمان، عمل صالح.
پرسش: اگر هدف از نماز ارتباط قلبی با خداست، در صورت چنین ارتباطی، چه نیازی به انجام اعمال خاص به نام نماز است؟
پاسخ: قرآن هرگاه از
ایمان سخن گفته است،
عمل صالح را در کنارش مطرح کرده و ارکان مخصوصه به نام
نماز، جزء بهترین اعمال صالح است که
اسلام بر آن تأکید فراوان کرده است.
ایمان منهای عمل (اعمال مخصوصه که در عبادات به روش خاصی مطرح شده است) هیچگونه ارزشی ندارد و اساساً ایمان محسوب نمیشود؛ ازاینرو در روایات، ایمان را نوعی از
عمل معرفی کرده و از جمله فرمود: ایمان با سه چیز تحقق پیدا میکند: اعتقاد قلبی، اقرار به
زبان و عمل با اعضا و جوارح.بنابراین عمل (اعمال عبادی به روشی که در شرع بیان شده) چیزی نیست که بتوان جایگزین برای آن پیدا کرد؛ ازاینرو
ارتباط قلبی با خداوند از راه غیر اعمال به نام نماز یا
عبادات دیگر که با اعمال خاصی در شرع مقدس بیان شده، قابل پذیرش
دین نیست؛ چون دین خود روشهایی را برای ارتباط با خداوند مشخص کرده، و
مؤمنین باید از همان
صراط مستقیم که بزرگراه مناسب برای سرعت و سبقت در رسیدن به مقصد الهی است، باید مسیر
بندگی را طی کند تا به
سعادت ابدی برسد.
۱. قبل از هر مطلبی باید ماهیت نماز مشخص شود که اساساً نماز چیست؟
نماز که از آن در لسان قرآن و سنت به «الصلوة» یاد شده و به عنوان یکی از تکالیف واجب همهروزه (یومیّه) انسان مکلف و
مسلمان مطرح است، عبارت است از عبادتی که مرکب از: ارکان، اذکار،
اعمال و هیئت مخصوصه مثلاً رو به قبله بودن و مانند آن است و هر کدام از اعمال (
سجده،
رکوع،
قیام، قعود و مانند آن) نقش اساسی در نماز دارند؛ به گونهای که اگر یکی از آن اعمال مخصوص به هر دلیل عمداً یا سهواً در نماز آورده نشود، ماهیت نماز تحقق عینی و خارجی (وجود عینی) پیدا نمیکند و به اصطلاح فقهی نماز
باطل است. (برای آگاهی بیشتر در این باره میتوانید به رسالههای عملیه مراجعه کنید) و
خداوند از
مؤمنین اینگونه عمل را خواسته است.
۲. در
قرآن کریم همواره از
اقامه نماز (بر پا داشتن) سخن گفته شده از آن میان فرمود: «
فَاَقِیمُوا الصَّلاةَ اِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً»؛
«نماز را به پا دارید که نماز برای اهل ایمان حکمی لازم و فریضهای
واجب و حتمی است».
پس براساس
آیات قرآن کریم، خداوند از مؤمنین اقامه نماز را خواسته است و اقامه نماز به واسطه انجام اعمال مخصوص حاصل میشود و حرکات و سکنات اعضای بدن و حتی در برخی موارد اضطراری اشاره با چشم نقش اساسی در مفهوم اقامه نماز دارد، و تنها به صرف ارتباط قلبی (اگر ممکن باشد) اقامه نماز حاصل نمیشود.
۳. ارتباط قلبی با خداوند به وسیله نماز، که در پرسش آمده، مطلبی درست است؛ اما باید توجه داشت که
ارتباط قلبی با خداوند گرچه از اهداف اساسی و مهم به جا آوردن نماز و اقامه نماز است، اما اهداف اعمال مخصوصه نماز تنها منحصر در مورد یادشده نیست، گرچه آن مورد
روح و جان نماز شمرده میشود، لکن درعینحال اهداف و فلسفههای پیدا و ناپیدای دیگری نیز برای نماز وجود دارد که در برخی
روایات به آنها اشاره شده که به پارهای از آن اشاره میشود:
جابر بن عبدالله انصاری میگوید: در خدمت امیرمؤمنان (علیهالسلام) بودم، حضرت کسی را مشاهده کرد که سرگرم نماز است، به وی فرمود: آیا از اسرار نماز خبر داری؟ .... بعد حضرت فرازهایی از اسرار اعمال نماز را برشمرد و از جمله فرمود: ... هنگام رکوع نماز، گویا به خداوند میخواهی بگویی: خداوندا! به تو ایمان دارم، گرچه گردن مرا با تیغ جدای نمایی. وقتی از رکوع سر برمیداری و
ذکر میگویی، معنایش آن است که خداوند را سپاس که مرا از عدم به وجود آورده است. معنای سجده اول شما آن است که به خداوند عرض مینمایی که مرا از خاک آفریدهای و در سجده دوم اعلان میکنی که مرا دوباره به خاک خواهی برد و در هنگام سر برداشتن از سجده دوم اعلام مینمایی که مرا بار دیگر از
خاک بیرون میآوری.
از اینگونه روایات بهخوبی معلوم میشود که اعمال و ارکان و هیئت مخصوصه در نماز هر کدام معنا و پیامی خاص دارد و هر کدام هم در
تشریع و هم
فلسفه نماز به اصطلاح موضوعیت دارد.
۴. بدون تردید فلسفه جوهری هر عبادت، اظهار
بندگی در برابر خداوند و ارتباط معنوی با خالق هستیبخش و سپاس از الطاف الهی است و اگر کسی قرار است با خدای خود ارتباط قلبی برگزار کند، چرا آنگونه که او خواسته و معین کرده و
تکلیف واجب نموده است و مجرای ارتباط را مشخص کرده است، ارتباط نمیگیرد که در برابر طرح او، روش دیگری برای ارتباط گرفتن پیشنهاد میکند. درحالیکه عاقلانه آن است که به قول معروف: «ره چنان رو که رهروان رفتند».
برای نزدیک شدن مطلب به ذهن، اگر بزرگی که بسیار مورد
علاقه و احترام شما باشد، به شما بگوید با فلان شماره با من تماس بگیرید و در این صورت به شما
پاداش فراوان میدهم و هرگز از راه دیگر یا با شماره دیگر با من ارتباط برقرار نکنید؛ زیرا گذشته از آن، به هدف نمیرسید و من از شما ناخشنود میشوم، شما در همچنین موردی چه گونه عمل مینماید؟
بدون تردید با شماره تعیینشده با آن بزرگوار مورد علاقه خود، ارتباط برقرار میکنید تا هم او را خشنود کرده باشید و هم خود پاداش گرفته باشید.
مسئله ارتباط قلبی به وسیله نماز با خداوند نیز شبیه این جریان است. گرچه اسرار نهفته فراوان در آنگونه اعمال مخصوص نماز وجود دارد که برای مردم شاید نامعلوم یا نامفهوم است؛ چون مصالح نفس الامریّه تشریع احکام الهی برای غیر
شارع مقدس کاملاً معلوم نیست و آنچه احیاناً گفته میشود، تنها جلوههای ناچیز از آن حقایق است.
اما در مجموع باید توجه داشت که خدای حکیم که عالم مطلق است و با علم کامل از همه شئون وجودی انسان و
علم به بهترین روشهای تربیتی و اینکه انسانها از کدام طریق بهتر میتواند به
کمال خود برسد و سعادت ابدی خویش را به دست آورد، انجام اعمال خاصی را به روشهای ویژه و کیفیت خاصی بر انسان
واجب کرده است و چون این دستورات از سوی حکیم آگاه وضع شده است، معلوم میگردد بهترین راه، همان است که او مطرح نموده و اگر راه و روش بهتر از آن برای رسیدن انسان به
سعادت و کمال وجود میداشت، به طور
یقین خداوند آن را وضع میکرد. پس چون کار او حکیمانه و عالمانه است، پیشنهاد و طرح روش دیگر در برابر آن غیر عاقلانه و ناآگاهانه خواهد بود.
۵. اگر به فرض براساس مبانی ظریف اهل
توحید و
عرفان ناب اسلامی قضیه تحلیل شود، باز هم
سخن همان است که اشاره شد، چون در عرفان ناب اسلامی،
شریعت،
طریقت و حقیقت هیچگاه از هم جدایی ندارد و شریعت مقدمه طریقت، و طریقت، مقدمه
حقیقت است. (برای اطلاع بیشتر در این باره به منبع ذیل مراجعه شود).
پس براساس مبنای عرفان نیز، در مسئله ما و قضیه مورد بحث، باید از راه شریعت یعنی انجام اعمال مخصوص به نام نماز به طریقت یعنی ارتباط قلبی با خداوند و از آن به حقیقت یعنی
معرفت و شهود قلبی خداوند نائل آمد. بنابراین گرچه به برخی صوفیان ناصافی نسبت میدهند که بعد از مدتی از عبادت دست برمیدارد و میگویند دیگر باید از راه قلبی با خدا ارتباط برقرار نمود. به فرضِ صحت این نسبت به آنها، این عمل کاملاً مخالف روش و سیره علمی و عملی بزرگان اهل معرفت است؛ چون آنها تمام موفقیتهای سلوکی خود را مرهون عبادتهای شرعی میدانند؛ ازاینرو لسان الغیب
حافظ شیرازی در کلام نغزی گفته است:
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ ••• از یمن دعای شب و ورد سحری بود
و یا
باباطاهر عریان در رباعی دلانگیز خود میگوید:
خوشا آنان که الله یارشان بی ••• که
حمد و قل هوالله کارشان بی
خوشا آنان که دائم در نمازند •••
بهشت جاودان بازارشان بی
بنابراین بر مسلک عرفان اصیل اسلامی، نیز
ترک نماز و ارتباط با خداوند غیر از راه عبادتهای شرعی که بهترین آن نماز است، پذیرفته نیست.
۶. نکته دیگر آن است که از نظر اسلام، عمل نقش اساسی دارد؛ ازاینرو قرآن هرگاه از
ایمان سخن گفته است،
عمل صالح را در کنارش مطرح نموده است و ارکان مخصوصه به نام نماز، جزء بهترین اعمال صالح است که اسلام بر آن تأکید فراوان کرده است.
یادآوری این مسئله لازم است که به گفته برخی بزرگان، یکی از آسیبهایی که دامنگیر اسلام شد، ظهور فرقهای به نام مرجئه در قرن دوم بود و آنها یکی از اصول اعتقادیشان این بود که میگفتند: مهم آن است انسان ایمان داشته باشد. اگر ایمان بود، عمل اهمیتی ندارد. بنیامیه که خود اهل فسق بودند و عمل صالح نداشتند، در جهت ترویج این اندیشه (
فرقه مرجئه) بسیار تلاش کردند؛ اما این
اندیشه کاملاً
باطل و بیاساس است؛ چون ایمان منهای عمل (اعمال مخصوصه که در
عبادات به روش خاصی مطرح شده است) هیچگونه ارزشی ندارد و اساساً ایمان محسوب نمیشود؛ ازاینرو در روایات، ایمان را نوعی از عمل معرفی کرده و از جمله فرمود: «
اَلْاِیمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ اِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْاَرْکَانِ»؛
یعنی ایمان با سه چیز تحقق پیدا میکند: اعتقاد قلبی، اقرار به
زبان و عمل با اعضا و جوارح.
بنابراین عمل (اعمال عبادی به روشی که در
شرع بیان شده) چیزی نیست که بتوان جایگزین برای آن پیدا کرد، لذا ارتباط قلبی با خداوند از راه غیر اعمال به نام نماز یا عبادات دیگر که با اعمال خاصی در شرع مقدس بیان شده، قابل پذیرش دین نیست؛ چون دین خود روشهایی را برای ارتباط با خداوند مشخص کرده، و
مؤمنین باید از همان
صراط مستقیم که بزرگراه و اتوبان مناسب برای سرعت و سبقت در رسیدن به مقصد الهی است، باید مسیر
بندگی را طی نماید تا به سعادت ابدی برسد.
و در برخی کلمات امام علی (علیهالسّلام) نیز آمده که فرمود:
«
الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَی هِیَ الْجَادَّةُ؛
هرگونه گرایشهای به راست و چپ سبب
گمراهی میشود و راه وسط مسیر درست برای حرکت است».
پس معلوم میشود که ارتباط قلبی با خدا تنها از راهی که در شرع تعیین شده امکانپذیر است.
۱. امام خمینی، آداب الصلوة، مؤسسه نشر آثار امام، ۱۳۷۸ ش.
۲. امام خمینی، معراج السالکین، نشر آثار امام، سال ۱۳۶۹ ش.
۳. فیض کاشانی و شهید ثانی، اسرار نماز، فراهانی، چ ۱، ۱۳۷۷ ش.
۴. جوادی آملی، اسرار الصلوة، نشر مؤسسه النشر الاسلامی، سال ۱۴۱۵ ق.
نـسیمی کـز بـن آن کـاکل آیـو ••• مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو
چو شو گرم خیالش را در آغوش ••• سحر از بسترم بوی گل آیو
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ارتباط با خدا به وسیله نماز»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۹/۲۰.