احکام مطرود
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: احکام مطرود،
احادیث،
قرآن،
حدیث ثقلین،
سنت،
اهل بیت علیهمالسلام،
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله،
حجت،
حجیت.
پرسش: آیا موردی وجود دارد که احکام آن در قرآن آمده باشد، ولی در سنت پیامبر و
اهل بیت علیهمالسلام مطرود شده باشد؟
پاسخ: برای روشن شدن پاسخ پرسش، فوق ذکر این مقدمه ضروری است که قبل از هر چیز جایگاه و
مقام قرآن در برابر چیزهای دیگر درک شود.
قرآن کریم، بیانگر خطوط کلی معارف دین است، و در
تبیین خطوط اصلی معارف دین کاملاً روشن است، در سراسر قرآن از جهت تفسیری مطلب تیره و مبهمی نیست؛ زیرا اگر آیهای بهتنهایی نتواند مطلوب خود را بیان کند،
آیات دیگر قرآن، کاملاً عهدهدار روشن شدن اصل مطلب آن خواهد بود، و آن را
تفسیر و تبیین خواهند نمود؛ اما جزئیات، خصوصیات و حدود آن خطوط کلی، با رهنمود خود
قرآن کریم، بر عهده رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ است:
«
و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزّل الیهم»،
«
ما اتاکم الرسول فخذوه و مانهاکم عنه فانتهوا»،
«
... اطیعوا الله و اطیعوا الرسول...».
پس از دوران رسالت نیز با رهنمود حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله.
در
حدیث ثقلین، این سمت به
امامان معصوم علیهمالسلام سپرده شده است. مقتضای قانون نبوت، این است که کتاب آسمانی و قانون الهی پیامبر صلیاللهعلیهوآله، هم قابل فهم باشد و هم صالح برای عمل باشد، کتابی که احکام آن، توسط رسولانش قابل طرد و قابل اجرا در جامعه نباشد، شایسته پیامبر خدا نیست، ولی صلاحیت قانون پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ برای
علم و
عمل منحصر در این نیست که خود
کتاب آسمانی همه معارف و احکام را بهتفصیل بیان کند، بلکه ممکن است برخی از آن را بهطور تفصیل روشن کند ولی برخی احکام بهصورت کلی وارد شود و تفصیل آنها از راه وحی و الهام به خود پیامبر، برای جامعه تبیین شود و یا آنکه اصلاً به بیان خطوط کلی
حکم و احکام بسنده کند و تفصیل همه آنها از راه
حدیث قدسی به
پیامبر صلیاللهعلیهوآله الهام شود و آن حضرت، تفصیل دریافت شده را به امت خویش ابلاغ کند.
از نظر قرآن کریم،
معصومان علیهمالسلام گرچه به لحاظ مقامهای معنوی و در نشئه باطن، از قرآن کمتر نیستند، اما از نظر نشئه ظاهر و در مدار
تعلیم و تفهیم معارف دین، قرآن کریم،
ثقل اکبر و آن بزرگواران،
ثقل اصغر و قرآن ناطق هستند، حال چگونه ممکن است
روایات ایشان و بیاناتشان باقی باشد و قابل اجرا، ولی قرآن کریم که ثقل اکبر است بیاناتش مطرود و قابل طرح و اجرا نباشد.
همچنین، چگونه ممکن است روایات و بیانات معصومان ـ علیهمالسلام ـ که از سه بعد ظنی (غیر قطعی)اند، برتر باشند و قرآن کریم برتر نباشد؛ زیرا روایات از جهت سند و اصل صدور و هم از نظر جهت صدور که قابل تقیهاند و نیز از نظر دلالت، ظنیاند؛ اما قرآن کریم، اسنادش به
خداوند سبحان، قطعی است و در کلام الله بودن آن هیچ شکی نیست، از نظر «جهت صدور» نیز آسیبپذیر نیست؛ زیرا خداوند سبحان، در بیان حقایق
تقیه نمیکند و تقیه در قرآن اصلاً راه ندارد و نیز از نظر دلالت، چون قرآن کریم از احتمال
تحریف از یکسو و احتمال سهو و نسیان و خطا در فهم و عصیان در ابلاغ و املا از سوی دیگر مصون است و از طرفی، عهدهدار تبیین خطوط کلی دین است، نه فروع جزئی آن؛ لذا پس از ارجاع
متشابهات به محکمات و حمل مطلق بر مقید و عموم بر خصوص و بازگردان ظواهر به نصوص یا اظهر و جمعبندی آیات و مطالب، امری یقین یا به مثابه یقینی است.
بنابراین قرآن کریم، پایگاه قطعی یا اطمینانبخش
دین است و هیچگاه در آن احکام مطروده و غیر قابل اجرا راه ندارد.
از طرف دیگر، پشتوانه
حجت،
سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآله، یعنی قول، فعل و
تقریر آن حضرت، قرآن است، و پشتوانة حجیت، سنت امامان ـ علیهمالسلام ـ نیز گفتار پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در حدیث شریف ثقلین است. بنابراین حجیت و
ارزش رهآورد پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و امامان ـ علیهمالسلام ـ به
برکت قرآن کریم است، به بیان دیگر
حجیت قرآن کریم، ذاتی است. حال اگر حجیت
ظواهر قرآن کریم، نیز وابسته به روایات باشد که برخی از احکام قرآن کریم را طرد نمایند، در این صورت، قرآن کریم، حتی در سطوح تفسیر و دلالت بر معانی ظواهر
الفاظ خود متوقف بر روایات باشد، مستلزم دور (توقف شیء بر خود) خواهد بود که از جهت
عقل محال است.
ارجاع مسلمانان به پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و امامان معصوم ـ علیهمالسلام ـ نیز بهوسیله خود قرآن صورت گرفته است و از مصادیق: «
تبیانا لکل شیء» (نحل، ۸۹)
است. نور قرآن است که راهنمایان بشر را به آنان میشناساند و چنین نیست که جامعه انسانی، بدون هدایت قرآنی، بتواند یا
مکلف باشد، به پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و
اهل بیت علیهمالسلام رجوع کند.
در تأیید مطالب فوق، معصومان ـ علیهمالسلام ـ خود در احادیث فراوانی فرمودهاند: سخنان ما را بر میزان الهی، یعنی قرآن کریم، عرضه و با آن ارزیابی کنید و در صورت عدم مخالفت با قرآن آن را بپذیرید، این
احادیث بهعنوان «اخبار عرض علی الکتاب» معروف است و دو دسته میباشد:
روایاتی است که راه حل تعارض احادیث متعارض را ارائه میکند و در باب «تعادل و تراجیع» علم اصول فقه به «اخبار علاجیّه» معروف است.
یکی از معیارهای حل تعارض روایات از منظر اخبار علاجیه، عرضه کردن دو
حدیث متعارض، که جمع دلالی ندارد و تعارض آنها
استقرار یافته، بر قرآن کریم است،تا موافق قرآن یا غیر مخالف آن اخذ گردد و مخالف آن مردود شناخته شود.
روایات عامی است که اختصاص به اخبار متعارض ندارد؛ بلکه همانند صورت پرسش، در مقام تعارض بین
روایت و قرآن کریم و در مقام تشخیص اینکه کدامیک مطرود است؟ صحت محتوای هر روایتی را در گرو موافقت یا عدم مخالفت با قرآن کریم میداند و دامنه لزوم عرض بر قرآن را بر همه احادیث میگستراند؛ مانند روایات زیر:
اکنون یه یزخی روایات توجه کنید:
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میفرماید:
«
ان علی کل حق حقیقة و علی کل صواب نوراً فما وافق کتاب الله فخذوه و ما خالف کتاب الله فدعوه؛ هر حقی اصلی دارد که آن اصل میزان سنجش و معیار ارزیابی این
حق است و هر صوابی (امر واقعی) نورانیتی دارد که صواب مزبور بهوسیله آن
نور شناسایی میشود، پس آنچه با میزان الهی، یعنی قرآن کریم، موافق بود، بگیرید و آنچه مخالف بود واگذارید».
از تفریع ذیل روایت: فما وافق... بر میآید که روایات همان
حق است و حقیقت آن، قرآن کریم است و صحت محتوای روایات در گرو موافقت با حقیقت (قرآن کریم) است و نوری که با آن راستی روایات سنجیده میشود، قرآن است.
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«هر چیزی بر قرآن کریم و روایات عرضه میشوند، هر حدیثی که موافق قرآن نباشد،
باطل است».
از روایات فوق به دست میآید، که اگر روایتی با قرآن کریم مخالفت داشت، آنچه مطرود است، روایات مخالف قرآن است؛ زیرا سخنان معصومان ـ علیهمالسلام ـ برخلاف قرآن کریم، قابل تحریف و
جعل همانند است؛ ازاینرو دست جعل، وضع، دس و
تحریف از عصر رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به کار جعل
حدیث پرداخت تا آنجا که پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در
خطابهای فرمودند: دروغبندها، دروغهای فراوانی بر من بستهاند.
خلاصه آنکه، دین مبین
اسلام، دین کاملی است که تمام برنامههای آن در زمان رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله، به تکامل و رشد نهایی خود رسیده است؛ لذا وجود
نسخ و یا طرد احکام آن پس از به
کمال رسیدن تمام احکام آن، جایی در
شریعت باقی نمیگذارد.
تسنیم تفسیر قرآن کریم، آیت الله جوادی آملی، ج ۱، ص ۶۴ ـ ۹۲، قم، مرکز نشر اسراء.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «احکام مطرود»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۹/۱۱.