کلام جدید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: کلام جدید،
علم کلام،
کلام.
پرسش: کلام جدید را به صورت دقیق تعریف کنید و فرق علم کلام با کلام جدید چیست؟ و کلام بی زمان چیست؟
پاسخ:
در گام نخست از این نکته نباید
غافل شد که با توجه به رویکردهای متفاوت نسبت به کلام جدید ارائه تعریفی متفق علیه که مورد پذیرش همه نظریه ها باشد امری دشوار مینماید، اما میتوان پس از بررسی این نظریهها و برگزیدن یکی از آنها تعریفی را ارائه نمود.
با توجه به
تعدد رویکرد ها نسبت به کلام جدید میتوان آنها را در دو قالب کلی دسته بندی کرد:
۱. برخی معتقدند که کلام جدید تفاوت ماهوی و بنیادین با
کلام قدیم دارد برای این که فضای
تفکر به طور کلی در این روزگار تغییر کرده و جازمیت علمی و فلسفی رخت بربسته است،
اثبات عقلی و
یقینی عقاید حقه که هدف
کلام سنتی به شمار میرفت، ناممکن گشته است و در یک کلام سؤال ها و پرسشهای جدید و روش ها و مبانی و مبادی و فضای دیگری حاکم شده است.
بنابراین به ناچار باید به شیوه دیگری از
خدا و
نبوت و
انسان و
معاد و
وحی سخن گفته شود.
این رویکرد گرفتار نوعی
سنت ستیزی و
اسیر تحولات غربی شده است و با متاثر شدن از
فلسفه نقادی کانت و نسبیت انگاری جدید و مبانی
هرمنوتیکی هایدگر و
گادامر، تلقی خاصی از وحی و
کلام پیدا کرده است.
۲. در مقابل، رویکردهای متعددی وجود دارد که تفاوت میان کلام جدید و قدیم را
جوهری نمیدانند اما برخی
تجدد و نو شدن را وصف
متکلمان دانسته و معتقدند به جای تقسیم
علم کلام به قدیم و جدید باید متکلمان را به قدیم و جدید تقسیم کرد.
برخی دیگر تجدد را وصف شبهات و ابزار معرفی میکنند و گروهی دیگر تجدد را وصف مسایل کلامی دانسته و عدهای جدید بودن را وصف دلایل و یا مؤیدات میدانند.
در مقایسه کلام قدیم و جدید دو محور کلی یافت میشود: یکی محور
ثبات و دیگری محور
تغیر و طبعاً کلام جدید بر محور تغیر میچرخد و همراه و همپای آن تحول مییابد و در نتیجه تجدد در
علم کلام امری است نسبی و در زمانهای مختلف تحول خواهد یافت، گرچه معیار
تحول آن تغیر زمانی نیست، بلکه یک رشته اموری است که در زمان رخ میدهند پس
زمان ظرف تحول و تجدد کلام است و نه
معیار و
ملاک آن.
۱. موضوع علم کلام که عبارت است از معتقدات
دینی و بازگشت آنها به
اعتقاد به
وجود خداوند و
صفات جمال و
جلال اعم از
صفات ذاتی و
فعلی، تکوینی و تشریعی.
با تامل و
تدبر روشن میشود که همه مسایل و
مباحث کلامی اعم از قدیم و جدید به مطلب فوق باز میگردند و بحث درباره
معجزه،
وحی،
ضرورت و
قلمرو دین،
انتظار بشر از
دین،
شرور،
سکولاریسم،
پلورالیزم دینی،
دین و
حقوق بشر،
اسلام و
حقوق زن و... در حقیقت بحث درباره عالمانه و حکیمانه بودن دستگاه
تکوین و
تشریع است که همگی
فعل خداوند متعال است.
۲. اهداف و رسالتهای علم کلام که سه قلمرو دارد: یکی
معرفت جویی که مربوط به خود متکلم است دیگری
تعلیم و
آموزش و
ارشاد و
هدایت که مربوط به افراد دیگر است و سوم
تبیین، اثبات، تحکیم و
دفاع که مربوط به
عقاید و آموزههای دینی است.
۳. روشهای کلی
بحث و
استدلال که همان روشهای منطقیاند.
در بحث مقایسه کلام قدیم و جدید یکی از
قیاسها، محورهای تجدد می باشد که این محورها به سه صورت می باشد که در ادامه به آن می پردازیم:
گاه تجدد در مسایل به گونه تجدد در نگرشها و رویکردهای جدید به مسایل پیشین است یعنی موضوع یا مساله جدیدی مطرح نشده است، بلکه مسئله سابق با نگرش و رویکردی جدید مورد بحث قرار گرفته است مثلاً بحث درباره
شرور در گذشته بیشتر از جنبه
توحید و سپس
عدل الهی مورد اهتمام بود و اکنون از این جهت که معترضان از آن به عنوان یک
پارادوکس در حوزه
عقاید دینی یاد میکنند.
به گمان آنان پدیده شرور با
اعتقاد به
قدرت مطلقه و خیرخواه بودن
خدا ناسازگار است.
قسم دیگر از تجدد در مسایل این است که واقعاً مساله جدیدی مطرح شده که در گذشته نبوده است مانند بحث
اسلام و حقوق
بشر یا رابطه
علم و
دین.
باید توجه داشت که روشهای کلی و
منطقی بحث و استدلال ثابتند با این حال تطبیق آن روشها بر موارد خاص و کاربرد آنها در شرایط مختلف، متفاوت و متغیر است
فرهنگ امروزی بشر به روشهای نظری محض چندان اعتنایی ندارد و به استفاده از روش
استقراء،
تجربه و
تمثیل و فایده اندیشی در
مسائل دینی تمایل بیشتری دارد چنانکه زبده نگر و خلاصه گرا نیز هست.
بدون تردید
متکلم نقش واسطهای میان وحی و مخاطبان
وحی دارد. بدون تردید تحول در
ذهن مخاطبان وحی، مستلزم تحول در
زبان متکلم است به همین جهت ممکن است گفته شود که تجدد در کلام به معنای بیان عصر اندیشههای دینی است کلام جدید؛ یعنی
کلام معاصر به معنای هم زبانی متکلم با مخاطبان
معاصر است که
ذهن و
زبان کاملاً نوینی یافتهاند.
از مطالب یاد شده روشن میشود که کلام جدید با کلام قدیم تفاوت ماهوی ندارد زیرا تفاوت ماهوی در یک علم درگرو تغییر موضوع یا اغراض و یا روشهای کلی آن است و این سه در
علم کلام ثابتند البته اگر همه مسایل یک علم یا اکثریت آنها به کلی تغییر کنند قهراً آن علم نو خواهد شد، ولی این مطلب فرضیهای بیش نیست و تاکنون در علم کلام جامه
عمل نپوشیده است، پس کلام جدید چیزی جز
تکامل یافته همان کلام قدیم نبوده که عبارت است «از مجموعه بحثها و استدلالهایی که در
دفاع از محتویات
متون دینی انجام میگیرد» و تنها برخی تجددها را برتافته است و بسیاری از مسایل آن با
فلسفه دین اشتراک دارد.
با توجه به گفتار گذشته قلمرو و حدود تفاوت
کلام قدیم و جدید روشن شد، اما میتوان تفاوتهای دیگری را نیز که بعضاً برآیند تفاوتهای سابق است را بیان کرد.
رویکرد متکلمان قدیم به مسایل کلامی صرفاً نظری بود و آنان به پیآمدهای عملی گزارههای
دینی چندان توجهی نداشتند اما امروزه پاره ای از
شبهات که متوجه باورهای
اعتقادی اخلاقی و
حقوقی دین است، ناظر به پیآمدهای عملی آنهاست؛ فیالمثل ممکن است در مورد حکمی
اخلاقی یا
حقوقی (
فقهی) اشکال شود که
التزام به اجرای آن در اوضاع و احوال کنونی یا ممکن نیست یا پیآمدهای ناگواری دربر دارد.
متکلمان قدیم صرفاً در صدد اشکال تراشی برای مخالفان خود بودند اما امروزه
متکلمان برای آموختن و کسب نقاط قوت به
ادیان دیگر نزدیک شده و در صدد شناسایی آن
ادیان برآمدهاند زیرا در برهه فعلی اصل
دین مورد هجوم خصمانه
ملحدان قرار گرفته است.
انتظاری که نوعاً در گذشته از متکلمان میرفت صرفاً
دفاع و
مناظره بود اما امروزه بیشتر انتظار میرود که آنان نسخهای برای
درمان دردهای
صعب العلاجی چون
ترس از
مرگ و
احساس تنهایی و
معنا داری
زندگی و غیره ارائه دهند.
نتیجه آنکه
کلام قدیم و جدید تفاوت ماهوی نداشته، ولی در عین حال یکسری تجددها را در زبان و روش و مسایل کلام جدید مشاهده میکنیم که باعث جعل
اصطلاح کلام جدید شده است.
با توجه به گفتار سابق روشن میشود که
مباحث اعتقادی چیزی خارج از
علم کلام نبوده و در نتیجه خارج از محدوده کلام قدیم و یا جدید نمیباشند و تفاوت این دو نیز امری ماهوی نبوده بلکه تجدد در محورهای یاد شده وصف جدید را آفریده است وگرنه فارغ از محورهای تجدد نفس
زمان هیچ گونه دخالتی در تفاوت کلام قدیم و جدید ندارد از این رو، رواست که سؤال از کلام بی زمان معنای کامل و دقیقی نخواهد داشت.
۱ـ
فرامرز ملکی، احد،
هندسه معرفتی کلام جدید، بخش اول و دوم، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۷۸.
سایت اندیشه قم