پیدایش فرق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: فرقههای گوناگون،
پیامبر صلیاللهعلیهوآله،
خلافت،
ولایت امام علی علیهالسلام.
پرسش: علل پیدایش فرقههای مختلف در بین مسلمانان، چیست؟
پاسخ: در پیدایش مذاهب مختلف، عوامل گوناگونی مثل بیتوجهی عدهای نسبت به وصایا و فرمایشات پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نسبت به جانشینی حضرت علی صلیاللهعلیهوآله، راهیابی پیروان سایر ادیان به میان مسلمانان و اختلاط فرهنگی با آنان، فاصله گرفتن از تعالیم اصیل اسلامی و معارف
اهل بیت علیهمالسلام، منع نوشتن
حدیث نبوی تا یک قرن، دامن زدن خلفای اموی به
جعل حدیث در مدح برخی
صحابه، دامن زدن خلفای اموی و عباسی به اختلافات مذاهب و مسلمانان با یکدیگر تا از آب گِلآلود ماهی گرفته و به حکومت خود ادامه دهند، جهالت مردم و متأثر شدن آنها از تبلیغات نقش داشتند.
تا زمانی که پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در میان مسلمانان حضور داشتند، مسلمانان ولو در ظاهر،
وحدت خویش را حفظ کرده و بر محور ایشان میچرخیدند. پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ همانگونه که در یومالدار، حدیث انذار را فرموده و پس از دعوت خویشان امام علی ـ علیهالسلام ـ سیزده ساله را وصی و
خلیفه خویش تعیین و معرفی نموده بود، در هر موقعیت و فرصت مناسب دیگری نیز بر این امر تأکید و دیگران را به
تبعیت از ایشان ـ علیهالسلام ـ دعوت مینمود. تا اینکه در پایان حجةالوداع در هجده ذیالحجه سال ۱۰ ه.ق در
غدیر خم رسماً
علی ـ علیهالسلام ـ را
امام و سرپرست و ولی مردم معرفی نمود و برای ایشان از مردم
بیعت گرفته شد و ولایت او بهعنوان متمم و مکمل دین و
نعمت الاهی معرفی گردید.
هنوز پیکر رسول ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بر زمین بود که مسلمانان بر سر جانشینی آن حضرت دچار اختلاف شدند. پس مردم دو دسته شدند گروهی که این عده را مخالف سفارشات پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ دانسته و آنها را بهعنوان جانشین حقیقی پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به رسمیت نشناخته و این کار ایشان را مذمت کردند، به "شیعیان" علیبن ابیطالب ـ علیهالسلام ـ شهرت یافتند و گروهی دیگر (بنا به عصبیت قومی و قبیلهای) ظاهر را نگریسته و گفتند داماد پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ یا پدر زن او، برای ما فرقی ندارند! اکنون که اینان به حکومت رسیدهاند، رسمیت دارند و اطاعت از آنان لازم و عصیان و طغیان بر آنها
حرام است. تا آنجا که گفتند: چون حسین ـ علیهالسلام ـ بر خلیفه وقت! (یزید امیرالمؤمنین)! شورش کرد، خونش هدر شد! و یزید اشتباه کرد و از
اجتهاد اشتباه خودش توبه نمود. از اینجا بود که به دو گروه شیعه و سنی تقسیم شدند.
پس از درگیری
معاویه و علی علیهالسلام، فرقه
خوارج رخ نمودند و پس از حکومت
بنیامیه و بنیمروان و درگیری آنها با بنیعباس و بالاخره منقرض شدن آنها و باز شدن باب گفتوگو و تعلیم و تعلم و ترجمه کتب یونانی و عبری به عربی و ورود
یهود و نصارا و نفوذ آنها در دربار
خلفا و جا افتادن آنها بهعنوان
عالم و محدث اسلامی! در میان مردم، آرای مختلف به میدان عرضه و تقاضا وارد شد؛ درحالیکه فشار حکام جائر، فرصت
تبلیغ و نشر صحیح
دین را از فرزندان رسول ـ صلیاللهعلیهوآله ـ سلب کرده و آنها را به انزوا کشانیده و جعلکنندگان احادیث را میدان دار کرده بود.
ازاینرو مردم دور افتاده از عصر رسالت و سیرابشده از جرعههای امویان، رو به تعالیم علمای دربار عباسی آوردند و آنها هم برای دوام حکومت خود، میدان مذاهب و فرقهسازی را باز گذاشتند؛ اما باز میدان دار تبلیغ و تعلیم و وعظ، شاگردانی از
ائمه ـ علیهمالسلام ـ بودند که خود را به دربار خلفا فروخته و به دنبال متاع دنیا، حظّ اخروی را پشت سر افکنده بودند؛ ازاینرو سالهای فراوانی اصلاً مذهب
شیعه جعفری ـ علیهالسلام ـ حتی بهعنوان یکی از مذاهب اسلامی هم در کنار سایر مذاهب شناخته نمیشد!
پیدایش اختلاف و تحزّب و تفرّق به ۷۲ فرقه، حاصل
عمل گروهی است که در سقیفه جمع شده و از سپاه اسامه تخلف کرده و آن همه وصایای پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در مورد
علی ـ علیهالسلام ـ و جریان غدیر خم و بیعت خود با علی ـ علیهالسلام ـ را فراموش کرده و امت
اسلام را از تعالیم ناب اسلامی تا حدود زیادی محروم کردند.
عدهای خود را پیرو سنت رسول ـ صلیاللهعلیهوآله ـ دانسته، اما در آغاز خلافت خویش، حدود اسلامی را تعطیل کرده و در برابر نصوص اجتهاد نمودند. برخی اعلام کردند که "دو
متعه در زمان رسول ـ صلیاللهعلیهوآله ـ حلال بود من آن دو را
حرام میکنم: متعه نساء (
ازدواج موقت) و متعه حج (حل بین
عمره تمتع و
حج تمتع )"
و زمانی نگذشت که "حی علی خیر العمل" را از اذان حذف کرده تا مردم بهجای نماز به جهاد با روم و ایران بروند!
نماز مستحبی را به
جماعت نهادند و بالاخره وضوی نبوی را تغییر دادند تا او هم از این تغییر سنت بیبهره نماند! عدهای هم بهجای سنت رسول ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به سنت
خلفا گردن نهادند و برای تشخیص
علویان و شیعیان، بر
وضوی عثمانی اصرار کردند تا نسل علی ـ علیهالسلام ـ و زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ و شیعیان آنها را منقرض نمایند. مردم شامات، بعد از فتح شدن شامات توسط مسلمانان، کسی جز امویان را به عنوان سمبل اسلام بر خود ندیدند. معاویه برای آنها خلیفه رسول اللَّه ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بود که
نیت او آن بود که نامی از رسول الله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نماند و اسم و رسمی از
ذریه رسول ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و علی ـ علیهالسلام ـ و
زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ در میان نباشد؛ ازاینرو سنت سیئه او، یعنی
لعن و
سب علی علیهالسلام! در خطبههای نماز جمعه و سایر خطبههای رسمی تا زمان عمربن عبدالعزیز باقی ماند و تا آخر امامان هدایت در انزوا و حاشیه قرار داده شدند.
تنها در زمان درگیری بنیامیه و بنیعباس و تظاهر بنیعباس به حمایت از آلعلی ـ علیهالسلام ـ بود که میدان تبلیغ و تعلیم و
تربیت برای بزرگانی چون
امام باقر و
امام صادق ـ علیهالسلام ـ تا حدودی باز شد و احادیث نانوشته پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ با زبان ایشان بیان و تبیین و
تفسیر گردید و بطون
قرآن اظهار شد و گنجینه معارف ناب و
احکام صریح و بلیغ اسلامی عرضه گردید و به اهتمام علمای شیعه و شاگردانشان به نسلهای بعد منتقل شد؛ اما پس از استقرار عباسیان فشار بر ائمه ـ علیهمالسلام ـ شکل تازه گرفت. ایشان یا در زندان بودند یا در تبعیدگاه و یا در لشکرگاه و مجبور به
تقیه!
از سوی دیگر، بازار عیاران
علم و دانش و وعظ و خطابه رونق گرفت و هر کس
عالم اسلام و محدث و مجتهد معرفی شد و گروهی را پیرامون خود جمع کرد، تا آنجا که کثرت آنها،
خلفا را نیز به وحشت افکند. بدین جهت مذاهب رسمی را در چهار مذهب شافعی، حنبلی، مالکی و حنفی محدود کردند و دستور داده شد، سایر رسایل جمع و مسکوت شوند!
در میان خلفا و کارگزاران آنها، گروههای مختلف با انگیزههای مختلف دیده میشوند که به این مسئله دامن زدند:
کسانی که نسبت به علی ـ علیهالسلام ـ و زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ
کینه و
حسادت داشتند و این امر را به شکلهای مختلفی هرچند ضعیف، در زمان رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نیز نشان میدادند که منابع
اهل سنت و شیعه، آنها را ثبت و ضبط نموده است.
کسانی که اساساً برای کسب مقام و موقعیت و شهرت به
اسلام گرویده و منتظر فرصت بودند و پس از رحلت رسول ـ صلیاللهعلیهوآله ـ که علی ـ علیهالسلام ـ مشغول تجهیز
جسد پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بود، این فرصت را یافتند.
کسانی که در
فتح مکه ، از ترس جانشان ایمان آورده و همیشه به فکر
تحریف و نابود ساختن اسلام بودند و امویان از نسل آنهایند.
منافقانی از
عرب و
یهود که در اندیشه تحریف و انحراف دین و شکست مسلمانان بودند.
علمای یهود که به دربار امویان راه یافته و به اسم مبلغ و خطیب و محدث اسلامی شهرت پیدا کرده، وارد میدان شدند.
جاهلان و واعظان و جعلکنندگان
احادیث که برای رسیدن به پُست و شهرت و مال بیشتر بر یکدیگر سبقت میگرفتند.
علما و صاحبنظران غیرمسئول و غیرمتعهد که
قرآن و
حدیث را سرمایه کسب خود قرار داده و در پی شهرت و مقام، از
اهل بیت رسالت که اساتید آنها بودند، فاصله گرفتند. بدون هیچ آگاهی از قرآن و
سنت نبوی ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و اطلاع دقیق از پیچیدگیهای ادبیات عرب به تفسیر و تبیین دین و
قرآن پرداختند و هر گروه، پیرو کسی و رأیی شد.
مردم ساده که از امتحانات و حوادث، طرفی نبستند و غربال شدند و از امامان ـ علیهمالسلام ـ فاصله گرفتند، به عقاید ناصحیح مثل زنده بودن زیدبن علی ـ علیهالسلام ـ (که مدتها جسدش بر دار ماند) و یا حیات اسماعیلبن جعفر ـ علیهالسلام ـ (که پدرش خود او را دفن نمود) دچار گشتند و به
امامت آنان قائل شدند.
و بالاخره تحریکهای استکبار جهانی و صهیونیزم برای تفرق امت اسلامی و اضمحلال آنها با شیوع بابیت، بهاییت،
وهابیت، طالبان و....
ازاینرو عوامل تفرق امت اسلامی را میتوان به عوامل درونی و عوامل بیرونی تقسیم نمود.
عوامل درونی؛ مانند:
کینه و
حسادت و
بخل نسبت به
اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ
از جانب امویان و عباسیان و ...، جهالت و سادگی مردم، گرایش به کسب مقام و شهرت و اسم و رسم.
عوامل بیرونی؛ مانند: منع کتابت احادیث و سیره نبوی ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به مدت صد سال، عدم آشنایی به ادبیات عرب و بروز اختلاف قرائتها و برداشتها از قرآن، ورود
احادیث جعلی فراوان به منابع اسلامی، جدایی از اهل بیت
عصمت و
طهارت که عالمان به قرآن و غیبند، اجتهادها و استبداد در رأیها در برابر سنت نبوی ـ صلیاللهعلیهوآله ـ توسط خلفا، حمایت خلفا از برخی فرق و مذاهب، به انزوا کشانیدن
ائمه ـ علیهمالسلام ـ و شیعیان ایشان و در فشار قرار دادن آنها، میداندار شدن برخی یهود و نصارا برای
دین اسلام و اختناق حاکم بر مردم.
یقیناً هر کدام از اینها بهنحوی در
تحریف و تفرق در اسلام و مسلمین مؤثر بودند و دیگران نیز ناخواسته به آن کشانیده شده و به آن دامن زدهاند. آنچه مسلّم است از میان راهها و آرای گوناگون جز یک
راه مستقیم و
حق بیشتر نیست و سایرین به همان اندازه که با این هماهنگاند، از حقیقت بهرهمندند؛ اما وقتی با انحرافها و خطاها مخلوط گردند،
باطل به حساب میآیند.
شناخت راه صحیح و حق از طریق قرآن کریم که به اعتقاد فریقین به
اعجاز الاهی از هرگونه
تحریف مصون مانده است و سنت نبوی ـ صلیاللهعلیهوآله ـ صحیح و متواتر بین
شیعه و سنی، امکانپذیر است و سنت و
سیره امامان
معصوم ـ علیهمالسلام ـ نیز در همین راستا قرار دارد.
۱. طباطبایی، محمدحسین،
المیزان، ج ۴، انتشارات اسلامی، قم، ص ۳۶۵ ـ ۳۶۴.
۲. قمی مشهدی، محمدبن محمدرضا،
کنزالدقائق، ج ۴، مؤسسه طبع و نشر وزارت ارشاد، چاپ ۱، ۱۴۱۱ ه.ق، تهران، ج ۳، ص ۴۱۷ و ج ۴، ص ۱۱۷.
۳. موسوی، شرفالدین، ترجمه، امامی، محمدجعفر،
حق جو و حق شناس، بنیاد معارف اسلامی، چاپ ۱، ۱۳۷۳ قم.
۴. جوادی آملی، عبداللَّه،
تفسیر تسنیم، ج ۱، اسراء، چاپ ۱، ۱۳۷۸، قم، ص ۹۹ ـ ۹۸.
۵. جوادی آملی، عبداللَّه،
قرآن در قرآن، اسراء، چاپ ۲، ۱۳۷۸، قم، صص ۳۵۰ ـ ۳۱۵.
۶. خسروپناه، عبدالحسین،
کلام جدید، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه قم، چاپ ۱، ۱۳۷۹ قم، ص ۲۳۹ - ۱۵۰.
۷. شهرستانی، سید علی،
وضوی پیامبر، عروج اندیشه، چاپ ۱، ۱۳۷۷، مشهد.
۸. اصغری، سید محمد،
قیاس و ...، کیهان، چاپ ۲، ۱۳۷۰، تهران.
۹. قمی، شیخ عباس،
تتمة المنتهی، پیام آزادی، چاپ ۱، ۱۳۷۹ تهران.
۱۰. تیجانی، محمد،
اهل سنت واقعی، ج ۱ و ۲، بنیاد معارف اسلامی، چاپ ۳، ۱۳۷۴، قم.
۱۱. نقوی، سید محمدتقی،
شرح و تفسیر خطبه غدیر، مرکز تحقیقاتی فرهنگی جلیل، چاپ ۱، ۱۳۷۴ تهران.
پایگاه اسلام کوئست.