مهدویت در ادیان و مذاهب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلید واژه: اعتقاد، مهدویت، مهدی، ادیان
پرسش: اعتقاد به مهدویت در سایر ادیان و ملل چه می باشد؟
پاسخ:
اعتقاد به
امام مهدی(ع) به عنوان مصلحى الهى و جهانى در بسیارى از
مذاهب و ادیان وجود دارد. نه تنها
شیعه كه اهل
تسنن و حتى پیروان ادیان دیگر، مانند یهود، نصارا،
زردشتیان و
هندویان نیز به
ظهور مصلحى بزرگ و الهى اذعان دارند و آن را
انتظار مىكشند.
در كتاب «وید» ( Vid ) كه نزد هندویان از كتب آسمانى است، چنین آمده است:
پس از خرابى دنیا پادشاهى در
آخرالزمان پیدا شود كه پیشواى خلایق باشد و نام او
منصور باشد و تمام عالم را بگیرد و به دین خود در آورد و همه كس را از
مؤمن و
کافر بشناسد و هر چه از خدا بخواهد بر آید.
در یكى دیگر از
کتب مقدس هندوها آمده است:
دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلى در آخرالزمان كه پیشواى
ملائکه و پریان و آدمیان باشد. حق و راستى با او باشد. آن چه در دریا و زمینها و كوهها پنهان باشد همه را به دست آورد و در آسمانها و زمین آن چه باشد خبر مىدهد. از او بزرگتر كسى به
دنیا نیامد.
همچنین در كتاب معروف هندوها چنین اشاره شده است:
پادشاهى به دولت دنیا، به فرزند سیّد خلایق در دو جهان (كشن) تمام شود و كسى باشد كه بر كوههاى مشرق و مغرب دنیا حكم براند و فرمان كند و بر ابرها سوار شود و فرشتگانْ كاركنان او باشند، جن و انس در خدمت او شوند و از «سودان» كه زیر خط استواست تا سرزمین «تسعین» كه زیر قطب شمالى است و ماوراى بحار را صاحب شود و دین خدا زنده گردد. و نام او «ایستاده» (قائم) باشد و خدا شناس باشد.
به بیان زیباتر، در كتاب مهابا راتا و كتاب پورانه ها در این خصوص آمدهاست:
همه
ادیان معتقدند كه در پایان هر دورهاى از تاریخ، بشر از لحاظ
معنوی و اخلاقى رو به انحطاط مىرود و چون طبعاً و فطرتاً، در حال
هبوط و دورى از
مبدأ است و مانند احجار به سوى پایین حركت مىكند و نمىتواند به خودى خود به این سیر نزولى و انحطاط معنوى و اخلاقى خاتمه دهد، پس ناچار روزى یك شخصیت معنوىِ بلند پایه كه از مبدأ
وحی و الهام سرچشمه مىگیرد، ظهور خواهد كرد و جهان را از تاریكى
جهل و
غفلت و
ظلم و
ستم نجات خواهد داد و....
اصولاً فتوریسم (Fotorism) یعنى اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجى، عقیدهاى است كه در كیشهاى آسمانىِ
یهودیت (جودایسیم)، و
زردشت (زوراستریانیسم)، مسیحیت (در سه مذهب عمده آن، یعنى كاتولیك، پروتستان و اردتدوكس) و خصوصاً دین مقدس اسلام به مثابه یك اصل مسلم گرفته شده است. درباره آن در مباحث تئولوژیك مذاهب آسمانى، رشته تئولوژى بیبلكیال، كاملاً شرح و بسط داده شده است.
در كتابهاى
اوستا ، زند،
جاماسب نامه، داتستان دینیك، زراتشت نامه، موعودهایى معرّفى شدهاند كه آنان را سوشیانت مىنامند. این موعودها سه تن بودهاند كه مهمترین آنان آخرین ایشان است و او را «سوسیانت پیروزگر» خواندهاند. این
سوشیانت ، همان موعود است. چنانكه گفتهاند: سوشیانت مزدیسنان، به منزله گریشناى برهمنان بوداى پنجم بودائیان،
مسیح یهودیان،
فارقلیط عیسویان و
مهدی مسلمانان است.
یهودیان نیز كه خود را پیروان
حضرت موسی(ع) مىدانند،
منتظر موعودند. در آثار دینى یهود،
اسفار تورات و دیگر كتابهاى انبیاى آنان همواره به موعود اشاره شده است. اما این قوم، به
حضرت مسیح(ع) و به
حضرت محمد(ص) نگرویدند. بنابر این، در برابر مسأله
موعود و انتظار بسیار حساس و نگرانند. یهودیان نباید به سادگى و
غفلت از این همه بشارتها و اشارتها بگذرند، بلكه باید از دیگر منتظران، منتظرتر باشند و بیشتر به انتظار و آمادگى براى ظهور فكر كنند و از این همه
ظلم ،
خیانت ،
تجاوز و انسان كشى دست بردارند و از عواقب ظلم و ستم بترسند. آنان دو موعود كتابهاى خود، یعنى
مسیح(ع) و
محمد(ص) را نپذیرفتند. اما از دست موعود سوم رها نخواهند شد.
به هر حال، یهودى حق پوش چه بپذیرد یا نپذیرد در كتابهاى یهودیت،
عهد عتیق و
دانیال پیامبر، كتاب حجى (حكا) ى پیامبر، صفینیاى پیامبر، اسعیاى پیامبر و
زبور داود مطالبى درباره موعود
آخر الزمان آمده است. پارهاى از علائم آخرالزمان،
رجعت و شخصیت
حضرت حجة بن الحسن المهدی(عج) ، حتى اشاراتى درباره واقعه
عاشورا در كتاب بشارات
عهدین آمده است.
قرآن كریم مىفرماید:
(وَ لَقَد كَتَبنا فِى الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكر اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحوُن)؛
علاوه بر ذكر تورات در زبور نیز نوشتیم كه بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد.
در متن زبور آمده است:
قومها را به انصاف داورى خواهد كرد، آسمان شادى كند و زمین مسرورگردد، دریا و پرى آن غرّش نمایند، صحرا و هر آن چه در آن است بهوجد آید. آنگاه تمام درختان جنگل مترنم خواهند نمود.
اما منتظرانخداوند، وارث زمین خواهند شد، ... اما حلیمان وارث زمین خواهند شد، زیرا كه بازوان شریر شكسته خواهد شد و اما صالحان را خداوند تأیید مىكند.
در این
آیین ، بشارتهاى روشنترى درباره
موعود آخرالزمان(عج) رسیده است. یكى از علل آن قرب زمان است، زیرا از نظر زمانى حضرت مسیح(ع) به
امام مهدی(عج) نزدیكتر است و از سویى،
تحریف كمترى در این آیین نسبت به یهودیّت صورت گرفته است. در این خصوص مىتوان به اناجیل متى، لوقا، مرقس، برنابا و مكاشفات یوحنا مراجعه كرد.
در
انجیل متی فصل ۲۴ مىخوانیم:
چون كه برق از مشرق بیرون مىآید و تا به مغرب ظاهر مىگردد، آمدن فرزند انسان نیز چنین خواهد بود.... خواهند دید فرزند انسان را بر ابرهاى آسمانى مىآید با قدرت و جلال عظیم!
و در
انجیل لوقا فصل دوازدهم آمده است:
كمرهاى خود را بسته و چراغهاى خود را افروخته دارید و شما مانند كسانى باشید كه انتظار آقاى خود مىكشند تا هر وقت بیاید و در را بكوبد، بى درنگ براى او باز كنید!
در كتابهاى قدیم چینیان، در
عقاید هندیان، در بین اهالى
اسکاندیناوی و حتى در میان مصریان قدیم، بومیان آمریكایى، اهالى مكزیك و نظایر آن مىتوان چنین انتظارى را مشاهده كرد. بنابراین، عقیده به ظهور رهایى بخشى بزرگ، برچیده شدن بساط ظلم و ستم از میان انسانها و برپایى حكومت حق و عدالت، منحصر به شرقىها و مذاهب شرقى نیست، بلكه اعتقادى عمومى و جهانى است كه چهرههاى مختلف آن در عقاید اقوام گوناگون دیدهمىشود و همه روشن گر این حقیقت است كه این اعتقاد كهن در فطرت و نهاد انسان و در دعوت همه پیامبران ریشه داشته است.
«برنارد بارلر» جامعه شناس آمریكایى در رساله
نهضت منجى گرى وجود چنین اعتقادى را حتى در میان
سرخپوستان آمریكایى نقل كرده، مىگوید:
در میان قبایل سرخ پوست آمریكایى این عقیده شایع است كه روزى گرد سرخپوستان ظهور خواهد كرد و آنها را به
بهشت زمین رهنمون خواهدساخت.
در خاتمه این بحث باید گفت: السلام على مهدى الأُمم و جامع الكلم؛ سلام بر مهدى، كه امتها از او سخن گفتهاند، همو كه همه اقوام و افكار را متحد مىكند و زیر یك پرچم گرد مىآورد.
مدارك و روایات موجود درباره مهدى و ظهور ایشان، منحصر به یك مذهب از مذاهب اسلامى، یعنى شیعه نیست، بلكه كتاب ها و مدارك همه
مذاهب اسلامى دیگر، از جمله حنفى، شافعى، مالكى و حنبلى نیز سرشار از
روایات نبوى درباره مهدى و ظهور او است. در كتابهاى
حدیث ، تفسیر،
تاریخ ،
مناقب و فضایل، كلام و اعتقادات، حتى لغت و ادبیات،
تصوف و
عرفان ، جغرافیا و بلدان و دیوانهاى شاعران به ذكر
احادیث و مطالبى پرداخته شده كه مربوط به مهدى است. این اتفاق نظر به حدّى است كه حتى تندروترین گروههاى اسلامى، یعنى
وهابیان نیز این موضوع را پذیرفته و بهطور جدّى از آن دفاع كردهاند و آن را از عقاید قطعى و مسلم اسلامى مىدانند. بیانیه رابطة العالم الاسلام كه از بزرگترین مراكز دینى وهّابىها در مكه است، در این خصوص جالب توجه است.
حدود سه سال قبل شخصى به نام ابو محمد از كنیا سؤالى درباره ظهور مهدى منتظر از این مركز كرده است. دبیر كل رابطه،
محمد صالح القزاز در پاسخى كه براى او فرستاده، ضمن تصریح به این كه «
ابن تیمیه » مؤسس مذهب وهابیان نیز احادیث مربوط به ظهور مهدى را پذیرفته و متن رساله كوتاهى را كه پنج تن از علماى معروف فعلى
حجاز در این زمینه آماده كردهاند براى او فرستاد. در این رساله پس از ذكر نام حضرت مهدى و محل ظهور او، یعنى مكه آمده است:
به هنگام ظهور
فساد در جهان و انتشار
کفر و
ستم خداوند به وسیله او (مهدى) جهان را پر از عدل و داد مىكند، همانگونه كه از ظلم و ستم پر شده است. او آخرین خلفاى راشدین دوازده گانه است كه پیامبر(ص) در
کتب صحاح از آنها خبر داده است. احادیث مربوط به مهدى را بسیارى از صحابه نقل كردهاند.
در ادامه مىگوید:
در بسیارى از كتب معروف اسلامى و متون اصلى
حدیث پیامبر(ص) اعمازسنن،
معاجم و مسانید آمده است، از جمله
سنن ابو داود ،
ترمذی ،ابنماجه، ابنعمرو دانى، مسند احمد، و ابىیعلى و بزّار،
مستدرکحاکم ،
معاجم طبرانی (كبیر و اوسط)، خطیب در تاریخ بغداد، ابنعساكر در تاریخ دمشق و....
در خاتمه آمده:
بنابر این، اعتقاد به ظهور مهدى (بر هر مسلمانى) واجب است و این جزء
عقاید اهل سنت و جماعت محسوب مىشود و جز افراد نادان و بىخبر یا بدعتگذار آن را انكار نمىكنند.
اكنون مناسب است سخنان عالمان
اهل سنّت را درباره
حضرت مهدی(عج) در اینجا بیاوریم:
ابوالقاسم، محمد،
الحجّه ، عمر او پس از درگذشت پدرش پنج سال بود، خداوند در همین عمر، به او حكمت ربانى عطا كرد. او را «
قائم منتظر » گویند. اخبار متواتر رسیده است كه مهدى از این امت است و
عیسی(ع) از آسمان فرود خواهد آمد و پشت سر مهدى نماز خواهد خواند.
مقصود از پرچمهاى سیاه (كه در روایات مهدى ذكر شده است)، پرچمهاىسیاهى نیست كه
ابو مسلم خراسانی برافراشت و دولت بنىامیه راساقط كرد، بلكه مقصود پرچمهاى سیاهى است كه
یاران مهدی خواهندآورد.
میان همه فِرَق مسلمین اتفاق قطعى است كه عمر دنیا و
احکام و تكالیف پایاننمىپذیرد، مگر پس از ظهور مهدى(عج).
پس از مرگ من، آن چه از كتاب هایم كه درباره طب و حكمت است و همچنین كتابهاى
فلسفه ، همه را بفروشید و پول آن را به فقرا صدقه بدهید و كتابهاى
تفسیر و
حدیث و
تصوف را در كتابخانه نگاه دارید. در شب اوّل مرگ من، هفتاد هزاربار كلمه توحید (لا إله إلّا اللّه) را بخوانید و سلام مرا به مهدى(عج) برسانید.
خداوند به وسیله حضرت محمد(ص) نبوت تشریعى را ختم كرده و دیگر تاروز قیامت پیامبرى نخواهد آمد. همچنین خدا به وسیله فرزند صالحپیامبر، همو كه داراى نام پیامبر (
محمد ) و
کنیه پیامبر (
ابوالقاسم ) است ولایت تامه و امامت عامه را ختم خواهد كرد و این ولى، همان كس است كه مژده دادهاند كه زمین را چنانكه از جور و ستم لبریز شده باشد، از عدل و داد لبریز بسازد و ظهور او به ناگهان اتفاق بیفتد. خداوندا! این همه پریشانى و گرفتارى را از این امت به بركت
ظهور و حضور او برطرف فرما!إنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بعیداً وَ نَراه قَریباً؛ كسانى ظهور او را بعید و ناشدنى مىپندارند و ما آن را شدنى و نزدیك مىدانیم.
احادیث بسیارى كه به حد
تواتر رسیده است وارد شده كه مهدى از
اهل بیت پیامبر است، از اولاد فاطمه(س).
اهل سنت به مهدى و مسأله مهدى یقیناً ایمان دارد.
خاص و عام مىدانند كه در اخبار و احادیث ضمن شمردن علائم قیامت، آمدهاست كه مردى از اهل بیت پیامبر(ص) خروج مىكند كه نام او مهدى است. او زمین را، پس از آن كه از جور و بیداد آكنده باشد، از
عدل و داد آكنده مىسازد.
«برنارد شاو» فیلسوف برجسته انگلیسى صریحاً به زنده بودن دین اسلام اعتراف كرده، اعلام نمود:
من همیشه نسبت به
دین محمد(ص) به واسطه خاصیت زنده بودن شگفت آور آن نهایت احترام را داشتهام. به نظر من
اسلام تنها مذهبى است كه استعداد توافق و تسلط بر حالات گوناگون و صور متغیر زندگى و مواجهه با قرون مختلف را دارد. من چنین پیش بینى مىكنم و هم اكنون هم آثار آن پدیدار شده است كه ایمان محمد مورد قبول اروپاى فردا خواهد بود.
آنگاه كه برناردوشاو جهان گیر شدن
آیین اسلام را پیش بینى مىكرد وآنرا مورد قبول مردم
اروپا مىدانست و معتقد بود كه تنها اسلام مىتواندمشكلات جهان را حل كند، اروپاییان با بىاعتنایى از كنار ایننظریهمىگذشتند. اما امروز حقیقت سخنان او و سایر متفكران آزاداندیش براى غربیان آشكار شده است. گرایش روز افزون مردم جهان به اسلام نشانه بارزى است براى
صحت پیش بینىهاى او. امروزه كسانى كه در آمریكا و اروپا به اسلام مىگروند همان حقایقى را مىیابند كه متفكران غربى، آنها را از ویژگىهاى اسلام معرفى مىكنند كه عامل نجات بخش بشریت و پناهگاه امن معنوى براى انسانهاى سرگشته غربى است. یك تازه مسلمان آمریكایى مىگوید:
این آیین قادر است فشارهاى جامعه بىبنیاد و مصرفى
آمریکا را كه متوجه افراد است، برطرف كند. اسلام نه تنها یك دین، بلكه یك شیوه درست زندگى نیز مىباشد.
«داگلاس جانسون» از مركز تحقیقات بین المللى و استراتژیك و نویسنده كتاب مذهب عنصر مفقوده در فن حكومت مىگوید:
جهان به
مذهب روى مىآورد. هنگامى كه حكومتهاى غیر مذهبى نیازهاى مردم را بر آورده نكنند، پیامهاى مذهبى فضاى خالى را پر مىنمایند.
بنابراین، نوعى خود آگاهى و رشد معنوى در دنیاى در حال
تکامل و رشد، دیده مىشود كه فراتر از مادیات عمل كرده و حتى مادیات را عامل توقف و مانع رشد و تكامل مىداند، افرادى نظیر «تدد انلیز» اهل «فیلاد لفیا» هر هفته ادبیات سال ۲۰۰۰ را بررسى مىكند، شدیداً به این باور
ایمان دارد كه هزاره بعدى زمان ظهور
منجی آخرالزمان است.
پروفسور «هانرى كربن» ایران شناس مشهور فرانسوى از جمله اروپاییانى است كه در دوران زندگى علمى خود تمایل قلبى و یقین عینى و عقلانى به وجود مبارك امام عصر(عج) و معنویت بىبدیل سایر
ائمه شیعه(ع) یافتهبود.
به عقیده
کربن ، مفهوم
ولایت در این دوران طولانى
انتظار ، همان هدایت ارشادى امام است كه «
اسرار » اصول
عقاید را مىآموزد. این مفهوم از سویى، شامل مفهوم معرفت است و از سوى دیگر، واجد معناى محبت؛ یعنى معرفتى كه فىنفسه متمركز و نیرومند است.
كربن در بخشى از كتاب تاریخ
فلسفه اسلامی ضمن نقل روایتى مشهور از
پیامبر اکرم(ص) كه مىگوید:
اگر تنها یك روز به پایان جهان باقى مانده باشد، خداوند آن روز را چندان طولانى خواهد كرد تا مردى از ذرّیه من كه نامش نام من و كنیهاش كنیه من خواهد بود، ظهور كند. او زمین را از هماهنگى و عدل پر خواهد ساخت چنانكه تا آن هنگام از خشونت و جور پر شده است.
به تفسیر این روایت پرداخته و مىنویسد:
روزى كه چنین طولانى خواهد شد، زمان
غیبت است و این حدیث صریح طنین خود را در همه قرون و در تمام مراتب شعور و ضمیر شیعه منعكس ساخته است.
كربن پس از اذعان به این نكته كه امامان همه
نور و حقیقت واحدى هستند كه در دوازده شخص متمثل شدهاند، مىنویسد:
وقتى نسبت لاهوت و ناسوت را در شخص امامان در نظر بگیریم، مىبینیم مسأله به هیچ روى شبیه به اتحاد اُقنومى در طبیعت نیست، امامان، ظهورات و تجلیات الهى هستند، قاموس فنى زبان، كلمات (ظهور و مظهر) را پیوسته به مقابله با عمل آیینه باز مىگرداند، پس بدینگونه امامان هم چون ظهور الهى، بىهیچ كم و بیش «اسماء الله» مىباشند و به این عنوان از دو مهلكه تشبیه و تعطیل مصونند.
سایت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی