مقامات ائمه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مقامات ائمه، انسان کامل،
عرفان اسلامی، عارف، جمال، معرفت،
مقام اهل بیت علیهمالسلام، خلافت ظاهری، ولایت باطنی، خرافات.
پرسش: قصیدهای از یکی از شاعران شنیدم که در آن ابیاتی به این مضمون آمده است: "کوهها علی است.
زمین علی است.
آسمان علی است،
ملائکه علی است.
بهشت علی است، حشر، حساب،
صراط،
آدم،
نوح و ...
محمد،
فاطمه، علی ـ علیهالسلام ـ است و ... این شاعر همه اینها را علی ـ علیهالسلام ـ قرار داد است؛ یعنی علی ـ علیهالسلام ـ همه اینها است! نظر شرعی شما در این باره چیست؟
پاسخ: انسان در
عرفان مظهر صفات خداست و همه عالم هم مسخر وجود
انسان است. و انسان کامل بهعنوان وجه الله، محل تجلی خداوند است و از مجرای امام این تجلی در کل هستی سریان دارد. بنا بر این دید، عارف در همه هستی جمال انسان کامل را که همان وجه الله است، میبیند. به مصداق این آیه قرآن که به هر سوی روی کنید، وجه خداوند است.
در بحث مقامات ائمه ـ علیهمالسلام ـ بهطورکلی باید گفت، سیر معرفت نسبت به مقامات ائمه در طول
تاریخ بهگونهای بوده که بسیاری از مطالب که از اسرار ائمه محسوب میشد، به تدریج
آشکار شده است، هرچند که در عصر ائمه بهشدت
تقیه میشد. بنابراین در خود عصر ائمه هم
شناخت مردم، حتی شیعه نسبت به مقامات ائمه در یک سیاق واحدی نبوده؛ ازاینرو تعارضهایی در نظریات علمای شیعه در این خصوص به چشم میخورد.
برخی ائمه را صرفاً علمای بزرگی میدانستند که باید از آنها پیروی کرد.
برخی دیگر
خلافت و حکومت را حق آنان میدانستند؛ چراکه دستور
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله بوده است، بدون اینکه آنان را دارای ولایت باطنی بدانند.
ولی عدهای دیگر اساساً
امامت را مقامی فوق
خلافت ظاهری و ... میدانستند و امام را دارای
علم حضوری و ولایت باطنی و مظهریت
اسما و صفات الاهی میدانستند. این افراد اکثراً جزو
اصحاب سرّ شناخته شدهاند و تعالیم عرفانی ائمه در مورد شناخت حقیقت امام، بلکه شناخت مقامات باطنی و عرفانی نوع انسان به این اصحاب انتقال یافته که نقش مهم و اساسی را در شکلگیری
عرفان اسلامی، بهخصوص انسانشناسی عرفانی داشته است.
ولی جریان دیگری هم در این بین حضور داشته که خود را شبیه به عرفا و اصحاب سرّ ائمه نموده و برداشتهای سطحی و آمیخته به
خرافات را از پیش خود دامن زدهاند که در واقع ارتباطی به عرفای شیعه و افکار و کردار آنها نداشت. این گروه از مردم در حاشیه ائمه و در سایه دعوی مقامات بلند برای ائمه بیشترین علاقه را به اباحهگری در طول تاریخ داشتهاند و خیلی از نقلهای خرافی را در مورد ائمه دامن زدهاند که فقط در ظاهر شباهت به مطالب عرفای
شیعه داشته است، حتی گاه خود این افراد هم به این ادعاهای خود معتقد نبوده و آن را در حد شعر و شاعری میدانستند که گویا باعث رضایت ائمه خواهد شد. ضمن اینکه آن را بهانهای برای اباحهگری و شریعتگریزی نموده و بهجای سیر و سلوک معنوی و
عمل به
شریعت و پرهیز از
دنیا فقط به دعوی
ولایت بسنده کرده و خود را مستحق بالاترین مقامات دانستهاند.
این گروه از مدعیان در هر گروهی کمابیش حضور داشته و یک فرقه مشخصی ندارد؛ ولی نکته مهم در اینجاست که عملکرد و خرافهپردازیهای این عده باعث شده که مطالب
حق و بلندی که در مورد مقامات ائمه وجود داشته و جزو اعتقادات بنیادی
تشیع محسوب میشود، و دارای مبانی مستحکم و عمیقی است، مورد انکار بسیاری از مردم قرار گیرد و اصل این مقامات انکار شود، و شاید ریشه بسیاری از بدبینیها نسبت به
شیعه و عرفای شیعه و کلا عرفان، در رفتار همین گروهها و نیز گروههایی که معتقد به خداوندی
علی علیهالسلام شدند بوده است.
با لحاظ نمودن این تذکر مهم باید گفت، اصل مقامات باطنی
ائمه چه در روایات و چه در علم
حکمت و عرفان از پشتوانه قدرتمندی برخوردار بوده و علمای بزرگی از آن دفاع کردهاند.
حال با این مقدمه در مورد سؤال مذکور و مباحثی مشابه که اشاره به نوعی وحدت وجود بین امام و عالم هستی دارد، میگوییم:
این بستگی به شخص گوینده و نقلکننده این
شعر خواهد داشت که از روی چه معرفتی چنین سخنی را در مورد
امام علیهالسلام گفته و چه غرضی از بیان آن داشته است.
حمل به صحت در مورد این شعر این است که اساساً انسان در
عرفان مظهر صفات خداست و همه عالم هم مسخر وجود انسان است. و انسان کامل بهعنوان وجه الله، محل تجلی
خداوند است و از مجرای امام این تجلی در کل هستی سریان دارد. بنا بر این دید،
عارف در همه هستی جمال انسان کامل را که همان وجه الله است میبیند. به مصداق این
آیه قرآن که به هر سوی روی کنید، وجه خداوند است ("
فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ").
البته با توجه به اینکه
نور معصومان یکی است، با همین نگاه میتوان به پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و دیگر امامان نیز نگریست.
پایگاه اسلام کوئست.