عبادت یا سیاست
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ائمه اطهار علیهمالسلام،
عبادت،
سیاست، نور واحد،
اصول کلی،
پیروی.
پرسش: با توجه به زندگانی
امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ و
امام سجاد علیهالسلام: ۱. راه کدامیک از ائمه اطهار ـ علیهالسلام ـ درستتر میباشد؟ ۲. برخی افراد راه یکی از
ائمه را میروند و راه امام دیگر را رها میکنند؛ مثلاً عبادت امام سجاد ـ علیهالسلام ـ با سیاست
امام علی ـ علیهالسلام ـ کدام درست است؟
پاسخ: تمام ائمه اطهار یک هدف را دنبال میکردند، آنهم برپایی دین
اسلام و احکام آن در جامعه و
هدایت و
رهبری؛ اما بهمقتضای زمان و شرایط آن نوع برخورد و رفتار ایشان متفاوت است و هرکدام از ائمه که در آن شرایط قرار میگرفتند، همان کاری را میکردند که دیگری انجام میداد؛ چراکه
مشیت خداوند بر آن تعلق گرفته بود. و برای الگوبرداری از آنان باید اصول کلی رفتاری آنها را پیروی کنیم، نه نوع برخورد هرکدام از آنها را مگر در شرایطی خاص که همان شرایط زمان ائمه حاکم باشد، و تشخیص این امر با
مجتهد جامع الشرایط است.
آنچه از زندگانی ائمه اطهار ـ علیهالسلام ـ برمیآید، این است که آنها
نور واحد میباشند
که در کالبدهای مختلف ظهور و بروز کرده است؛ یعنی آنچه باعث شده که حقیقت وجودی آنها یکی باشد، اتصال روحانی و پیوسته تمام آنها به یک منبع واحد، که
وحی الوهیت است، میباشد، و تمامی ائمه اطهار ـ علیهالسلام ـ از این باب که
جانشین پیامبرند، برای ما
حجت میباشند.
با توجه و تعمق در طول
تاریخ صدر اسلام درمییابیم که ائمه اطهار ـ علیهالسلام ـ هرکدام براساس سیاست و رفتار اجتماعی خاصی وظیفه هدایت و رهبری
امت پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را به عهده داشتند؛ بهطوری که زمانی همچون زمان
امامت حضرت امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ که مردم در اثر انحراف چند نفر از
صحابه پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و
تبعیت از ایشان و کم کردن مسیر واقعی که پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمود: «انی تارک فیکم الثقلین کتابلله و عترتی»؛
یعنی پس از من راه، همان است که
قرآن و
عترت من میروند و غیر از آن
باطل است، به انحطاط کشیده شدند و اسلام با آن گسترش روزافزونی که پیدا کرده بود و روزبهروز بر تعداد سرزمینهای اسلامی افزوده میشد، بهعلت نوپایی اسلام وظیفه امام
علی ـ علیهالسلام ـ ایجاب میکرد که سیاست
انزوا از
قدرت و کنارهگیری از
خلافت را پیش گیرد تا منجر به فروپاشی کل نظام اسلامی نینجامد و پس از مدت ۲۵ سال، حدود چهار سال و نه ماه سیاست رهبری مستقیم مردم و جامعه اسلامی را بر عهده گیرد.
این انتخاب سیاستهای مختلف در طول عمر شریف آن حضرت برانگیخته از شرایط زمان و نوع برخورد مخالفان
اهلبیت ـ علیهالسلام ـ بود؛ و اگر به زندگانی تمام اهلبیت ـ علیهالسلام ـ نگاه کنیم، روشهای هرکدام از اهلبیت ـ علیهالسلام ـ در مقابل دستگاه جور و ستمکارانه زمان خویش بهگونهای متفاوت میباشد. روزی امام علی ـ علیهالسلام ـ از خلافت کناره میگیرد، روزی به خلافت بازمیگردد.
امام حسن ـ علیهالسلام ـ
صلح میکنند، ولی
امام حسین ـعلیهالسلامـ میجنگد.
امام سجاد ـ علیهالسلام ـ با رفتار خود سعی در گسترش فرهنگ
عاشورا و شناساندن جنایت
بنیامیه نسبت به
ذریه پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و بازگرداندن
ایمان و روج تعبد در مسلمانان میکند تا بلکه روحهای مرده این
مسلمانان بهظاهر، بهسوی خدا بازگردد. و
امام باقر ـ علیهالسلام ـ و
امام صادق ـ علیهالسلام ـ و
امام کاظم ـ علیهالسلام ـ هر کدام بهنحوی سعی در
تربیت نیروهای
مؤمن و عالم و گسترش فرهنگ واقعی اسلام نمودهاند.
امام رضا ـ علیهالسلام ـ پس از دورهای طولانی، که اهلبیت ـ علیهالسلام ـ از
حکومت دور بودند، بنابه دلایلی ولایتعهدی
مأمون عباسی را عهدهدار گردید. و همینطور کنارهگیری
امام جواد ـ علیهالسلام ـ و
امام هادی ـ علیهالسلام ـ و انزوای کامل
امام عسکری ـ علیهالسلام ـ از
قدرت و حکومت و
غیبت امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف، هرکدام از این دورانهای سیاسی و رفتارهای اجتماعی بیانگر حفظ خطمشی اصلی اسلام و برپایی
احکام اسلامی میباشد.
امام علی ـ علیهالسلام ـ درباره حفظ حدود الهی میفرماید: «اگر شب را بر خارهای سعدان بیدار به سر برم و یا در غلها و زنجیرها بسته و کشیده شوم، برایم محبوبتر است از اینکه خداوند رسولش را در قیامت درحالیکه به بعضی بندگان
ستم کرده و چیزی از اموال
دنیا را غصب نموده باشم، ملاقات کنم.
پس آنچه معلوم میگردد، این است که هرکدام از ائمه اطهار ـ علیهالسلام ـ همانطور که پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از خطا و اشتباه مصون است و خداوند درباره وی میفرماید: «و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی؛
روش پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را دنبال میکنند» و این مطلب به دلیل کلام خود
پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در
حدیث ثقلین که گذشت و
حدیث غدیر و... ثابت میگردد. و هرکدام از ائمه ـ علیهالسلام ـ به جای دیگری بود، یعنی اگر
امام سجاد ـ علیهالسلام ـ به جای امیرالمؤمنین علی ـ علیهالسلام ـ بود، همان کاری را میکرد که جدش انجام داد و نه غیر آن؛ چراکه مشیت الهی بر آن تعلق گرفته است و اهلبیت ـ علیهالسلام ـ که نور واحدند، بهواسطه ارتباط با
وحی و عالم ماورای ماده، به پروردگار هستی که «الله نور السموات والارض»
متصل میگردند و فعل آنها، همان
اراده خداست.
اما اينكه كدام راه درستتر است كه ما از آن
پیروی كنيم، بايد گفت كه اين راهها يك اصول واحد را دنبال میكنند كه شيعيان بايد آن اصول كلی را در زندگی پياده كنند كه بعضی از اين اصول عبارتند از:
۱. اصل حفظ
حدود الهی؛ ۲. اصل كيفيت
استخدام وسيله برای رسيدن به حفظ حدود الهی و
قرب به پروردگار؛ ۳. اصل
میانهروی؛ ۴. اصل
زهد؛ ۵. اصل
سادهزیستی؛ ۶. اصل
تفکر و تدبر؛ ۷. اصل
استقلال؛ ۸. اصل
عزت؛ ۹. اصل
نظم و انضباط؛ ۱۰. اصل
صبر و استقامت؛ ۱۱. اصل مقابله با
منکر و
امر به معروف.
و مقصود از پيروی از ائمه اطهار ـ عليهالسلام ـ كه معنای
شیعه بودن است، اين است كه از
اصول کلی كه در زندگی تمام اهلبيت ـ عليهالسلام ـ حاكم میباشد، پيروی كنيم، نه از نوع برخورد هركدام از اين انوار پاك الهی با موضوعات خاص مگر در شرايطی خاص كه تطبيق اين شرايط بر زمان كنونی بر عهده
ولی فقیه و
مجتهد جامعالشرایط میباشد كه با توجه به
غیبت امام زمان ـ عليهالسلام ـ و تعيين ننمودن نائب خاص از سوی ايشان، امور رسيدگی به مسائل مسلمانان بر عهده
مجتهد جامعالشرايط است.
سایت اندیشه قم