پیدایش روح
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: پیدایش انسان، سیر تکاملی انسان،
جنین،
خاک، نطفه، علقه،
مضغه، عظام، لحم، طفولیت،
بلوغ،
رشد،
پیری.
پرسش: پیدایش انسان در قرآن به چه ترتیبی است؟
پاسخ: مراحل سیر تکاملی
انسان عبارت است از: مرحله اول که همان خاک است. مرحله دوم که
نطفه،
علقه، مضغه، عظام و لحم را دربر میگیرد. مرحله سوم که جنین از
رحم خارج شده و سیر تکاملی و رشد خود را در
عالم خارج از رحم ادامه میدهد که این مرحله شامل دوران طفولیت، رشد و بلوغ، و پیری میشود. مرحله چهارم، فرا رسیدن
مرگ است. مرحله پنجم، زنده شدن دوباره است.
قرآن کریم در آغاز
سوره «حج» برای آگاهی دادن به
معاد و دلیل آوردن بر اثبات آن، همچنین در ابتدای
سوره «مؤمنون» برای بیان مبدا و ابتدای
خلقت انسان، با بیانی شیوا و دقیق به
سیر تکاملی انسان پرداخته و مراحل مختلف آن را بیان داشته است. ما نیز در اینجا با استفاده از
کلام الهی، مسئله پیدایش انسان و سیر تکاملی
خلقت او را به ترتیب و در طی مراحل مختلف، متذکر میشویم.
مرحله اول: تراب (
خاک) است: «
فَاِنّا خلَقْناکُم مِنْ تُرابٍ؛
به درستی که ما شما را از خاک آفریدیم».
این گام نخست است که
انسان با آن همه
استعداد و شایستگیها، این برترین موجودات
جهان، از خاکی که در کمارزش بودن
ضربالمثل پدید آمده است، این نهایت قدرتنمایی خداست که از چنین مواد سادهای، چنان موجود بدیعی آفریده است.
در اینجا منظور از خاک ممکن است خاکی باشد که
حضرت آدم (علیهالسلام) از آن آفریده شده است، و هم چنین امکان دارد اشاره به این باشد که همة انسانها قطع نظر از این نیز، از خاک هستند؛ چراکه تمام
مواد غذایی که
نطفه را تشکیل میدهد و سپس مواد تغذیهکننده آن، همه از خاک گرفته میشوند.البته بدون
شک تمام اجزای بدن از خاک گرفته نشده، ولی از آن جا که ستون اصلی اعضای بدن را موادی که از خاک گرفته شده، تشکیل میدهند، این تعبیر کاملاً صحیح میباشد که
انسان از خاک است.
این مرحله از چند قسمت تشکیل شده است:
«
ثُمَّ جَعَلْنا نُطْفَهَ فی قَرارٍ مکینٍ؛
سپس او را نطفهای در قرارگاه مطمئن (=
رحم) قرار دادیم».
خاک این موجود ساده و پیش پا افتاده و خالی از
حس و حرکت و
حیات، تبدیل به نطفه میشود، نطفهای که از موجودات زنده ذرهبینی اسرارآمیزی تشکیل یافته که در مرد «اسپرم» و در
زن «اوول» نامیده میشود.البته باید متذکر شد که در
آیه شریفه، از سوره مؤمنون، «و لقد خلقنا الانسان مِنْ سُلالهَ من طین؛ و ما
انسان را از عصارهای از گل آفریدیم».
مراد از انسان، نوع بشر است که در نتیجه شامل
آدم (علیهالسلام) و همة ذرّیه ونسل او میشود، لکن یک فرقی میتوان بین خلقت آدم ـ (علیهالسّلام) ـ و بقیه انسانها قائل شد و آن این که حضرت آدم (علیهالسلام) از گل آفریده شده، ولی از آن به بعد نسل او از نطفه خلق شدهاند، به قرینه این که خداوند متعال در جای دیگری از قرآن میفرماید: «خداوند متعال آفرینش انسان را از گل آغاز کرد؛ سپس نسل او را از عصارهای از آب ناچیز و بیقدر آفریده.
«
ثم خلقنا النطفهَ علقهَ»؛
سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته) درآوردیم.
مرحله پس از نطفه، مرحله علقه است که در این مرحله، سلولهای نطفه هم چون یک دانه توت بدون شکل در کنار هم قرار میگیرند که به صورت یک قطعه خون بسته میباشد و آن را در زبان علمی «مورولا» مینامند.
«
فخلقنا العلقهَ مضغهَ؛
و علقه را به صورت مضغه (چیزی شبیه گوشت جویده شده) درآوردیم».
در این مرحله کمکم جنین شکل یک قطعه گوشت جویدهشده به خود میگیرد؛ بیآنکه اعضای بدن در آن مشخص باشد؛ اما از این مرحله به بعد، بعضی از جنینها،
خلقت و شکل آنها کامل میشود؛ یعنی تام الخلقه میشوند و مراحل
رشد را ادامه میدهند؛ ولی بعضی دیگر خلقت آنها ناقص مانده، از ادامه مراحل محروم میشوند و سقط میگردند.
در رابطه با این مراحل سهگانه، روایتی از
امام رضا (علیهالسلام) وارد شده است که حضرت فرمودند: «نطفه چهل روز در
رحم به صورت نطفه است، بعد از چهل روز، چهل روز دیگر به صورت علقه است و چون این چهل روز نیز تمام شد، چهل روز دیگر به صورت مضغه است که مجموعاً چهار ماه میشود، بعد از تمام شدن چهار ماه، خداوند دو
ملک میفرستد که کار آنان خلق کردن است و آنها به دستور و
اذن الهی مأمور میشوند تا
کودک را با ویژگیها و خصوصیاتی که
خداوند دستور داده، از قبیل: دختر یا پسر بودن، اجل و مدت عمر،
رزق،
عمل و
سعادت و شقاوت، صورتگری کنند و سپس به امر الهی در او
نفخ روح نمایند»؛
(روایت نقل به مضمون است).
لذا از این مرحله به بعد یعنی از چهار ماهگی جنین زنده میشود؛ اما جنین در رحم مادر، دو مرحله دیگر را باید طی کند تا اجازه خروج به او داده شود.
«
فخلقنا المضغهَ عظاماً؛
و مضغه را به صورت استخوانهایی درآوردیم».
در این مرحله در پوسته جنین تغییراتی پیدا میگردد و شکل آن متناسب با کاری که باید انجام دهد، تغییر مییابد و اعضای بدن آن کمکم ظاهر میشود.از شگفتیهای این مرحله باید بیان داشت که این مرحله با مرحله قبل، تفاوت اساسی و کلی دارد؛ چراکه آن گوشت جویدهشده (مضغه) به طور کامل از جنس گوشت بودن خارج شده و به
استخوان تبدیل میگردد و این یکی از شگفتیهای
خلقت انسان است.
«
فکسونا العظام لحماً؛
و بر استخوانها
گوشت پوشاندیم».
در این مرحله لباسی برای آن استخوانها در نظر گرفته میشود تا او را از آسیبها و خطرات محافظت نماید و به او
زیبایی عطا کند؛ چراکه اگر این
لباس بر استخوانهای بدن انسان پوشانده نمیشد، شکل ظاهری انسان به صورت اسکلت استخوانی میبود، بدون اینکه دارای زیبایی باشد؛ لذا خداوند آن استخوانها را با لباسی از گوشت پوشاند.
از این مرحله به بعد،
جنین از رحم خارج شده و سیر تکاملی و رشد خود را در
عالم خارج از رحم ادامه میدهد، که این مرحله از سه قسمت تشکیل شده است:
«
ثم نخرجکم طفلاً؛
بعد شما را به صورت
طفل بیرون میآوریم».
این مرحله با مراحل قبلی که جنین در شکم مادر بود، تفاوت اساسی دارد؛ چراکه خداوند متعال در
سوره مؤمنون میفرماید: «ثم انشاناه خلقاً آخر؛ از این مرحله به بعد ما موجود دیگری را ایجاد و
تربیت کردیم، و نفرمود: «ثم خلقناه…»، برای اینکه دلالت کند بر اینکه آن چه به وجود آوردیم، حقیقت و چیز دیگری است غیر از آنچه در مراحل قبلی بود؛ مثلاً در این مرحله که انسان شده، او را صاحب
حیات و
قدرت و
علم کرده که این اوصاف در مراحل قبلی نبود؛ یعنی در مراحل قبل، صرف مادهای مرده و جاهل و عاجز بود؛ سپس تبدیل به موجودی زنده و
عالم و قادر گردید؛
لذا خداوند تعبیر به «ثم انشاناه خلقاً آخر» میآورد.
«
ثم لتبلغوا اشدّکم؛
سپس هدف این است که به حد رشد و بلوغ خویش برسید».
در این مرحله اشاره دارد به اینکه پس از گذراندن دوران طفولیت، به مرحله
رشد و
بلوغ میرسد؛ یعنی در این مرحله اعضا و قوای بدنی نیرومند شده و
عقل و جسم به
کمال میرسند؛ البته بعضی این دوران از زندگی را از جوانی تا حدود چهل سالگی میدانند
که دوران کمالِ عقل و
فکر و جسم انسان است.
«
و منکم یردّ الی ارذل العمر؛
و بعضی آنقدر عمر میکنند که به بدترین مرحله
زندگی (و پیری) میرسند».
طبق ما قبل این آیه شریفه، عدهای از انسانها پس از مرحله رشد و بلوغ و قبل از اینکه به این مرحله برسند، عمر آنها پایان یافته و روح از بدن آنها گرفته میشود؛ ولی عدهای میمانند و به این مرحله میرسند؛ البته دیگر پیر و کهنسال شده و همة سرمایههای حیاتی خود را از دست دادهاند و دیگر منتظر
سلامتی و نشاط و
جوانی نیستند؛ بلکه منتظر رسیدن
مرگ هستند؛ لذا پستترین مراحل عمر به شمار میآورد.
فرا رسیدن مرگ: «
ثم انکم بعد ذلک لمیتون؛
سپس شما بعد از آن میمیرید».
خداوند
تذکر میدهد که این انسان با همه شگفتیهایش تا ابد در
دنیا زنده نمیماند؛ بلکه زمانی میرسد که این ساختمان عجیب فرو میریزد؛ لذا این قسمت از آیه بیان آخرین مراحل
تدبیر الهی در دنیا است و میرساند که
مرگ از مراحلی است که در مسیر
تقدیر به طور حتم باید باشد و همه باید آن را طی کنند.
زنده شدن دوباره: «
ثم انکم یوم القیامه تبعثون؛
سپس در روز قیامت برانگیخته میشوید».
و برای اینکه این تصور پیش نیاید که با مردن
انسان همه چیز پایان میگیرد، پس این
آفرینش با این همه شکوه و عظمت، برای این چند روز زندگی، امری بیهوده است، بلافاصله میفرماید: و شما
روز قیامت بار دیگر به زندگی باز میگردید و برانگیخته میشوید؛ البته در سطحی عالیتر و در جهانی وسیعتر و گستردهتر.و این همان تمامیت
تدبیر و آخرین نقطه در مسیر آدمی است؛ چراکه هر کس به آنجا قدم گذارد، دیگر بیرونشدنی نیست
و یک زندگی ابدی دارد.
۱. محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمة محمدباقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ج۱۴، ص۴۹۸ و ج۱۵، ص۲۷.
۲. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب اسلامیه، ج۱۴، ذیل آیه.
۳. عبدالحسین طیب، اطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، ج۹، ذیل آیه.
۴. سیدهاشم حسینی بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، ج۴، ذیل آیه.
۵. مرتضی رضوی، خلقت آدم و بحث در تکامل.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «پیدایش انسان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۲۵.