• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پذیرفته نشدن توبه سلمان رشدی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: سلمان رشدی، قتل، امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، توبه، ارتداد، مرتد فطری، مرتد ملی.

پرسش: امام راحل (قدس‌سره) درباره حکم قتل سلمان رشدی فرمودند: «‌او اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمانی واجب است او را به درک واصل گرداند»، علت عدم پذیرش توبه او چیست؟

پاسخ: کسی که از پدر و مادر مسلمان متولد شده و در محیط اسلامی پرورش یافته و آگاهانه این دین را برگزیده، بعید به نظر می‌رسد که محتوای اسلام را تشخیص نداده باشد؛ پس بازگشت چنین افرادی غالباً انگیزه صحیح و دلیل منطقی ندارد؛ بلکه به توطئه و خیانت شبیه‌تر است تا به اشتباه و عدم درک حقیقت؛ بنابراین شایسته مجازات‌اند. به خصوص که احکام اسلام ناظر بر مجموع است نه تک‌تک افراد؛ لذا با توجه به اینکه سلمان رشدی مرتد، مسلمان‌زاده بوده است و ارتداد او، از نوع ارتداد فطری است، حکم او به اجماع علما و براساس روایات معتبر، قتل است و توبه‌اش نیز پذیرفته نیست.
در برابر یک چنین کسانی، مدارای اسلامی نه‌تنها به صلاح نیست، بلکه زمینه‌ساز توطئه‌های ویرانگر دیگری برای ضربه‌ زدن به اسلام و مسلمانان خواهد بود. حضرت امام خمینی ‌(رحمة‌الله‌علیه) تأکید کردند که «سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم‌گردد بر هر مسلمان واجب است او را به درک و اصل گرداند».
در پاسخ به این ادعا که چون سلمان رشدیِ مرتد، در محیط اسلامی پرورش نیافته، باید تخفیف در مجازات او داده شود، می‌گویم: اولاً: نقش ارتداد مسلمان‌زاده برای اثبات حکم کافی است؛ ثانیاً: احکام اسلامی ناظر بر مجموع است نه تک‌تک افراد.
بنابراین فتوای قتل سلمان رشدی علاوه بر اینکه مدرک شرعی دارد، از نظر عقلی نیز استبعادی ندارد؛ زیرا حاکم اسلامی که حافظ دین و اعتقادات مردم مسلمان است، حق دارد برای جلوگیری از اشاعه فحشا و بحران اعتقادی و حفظ امنیت دینی و اجتماعی آنان، در برابر توطئه‌گران در کمین نشسته و عملکرد ارتدادی آنان عکس‌العمل شدیدی نشان دهد.



علت عدم پذیرش توبه سلمان رشدی ممکن است از باب ارتداد باشد و امکان دارد به دلیل سبّ‌ النبی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و اهانت به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) باشد. چون مؤلف کتاب آیات شیطانی از دو جهت واجب‌القتل شده است، هم به علت ارتداد و هم به دلیل استهزا و اهانت به دین و وحی و دشنام به پیغمبر اسلام و به مقدسات اسلام.



۱.۱ - دیدگاه فقهای متأخر و متقدم


هرچند که متأخرین از فقها (همانند صاحب جواهر) مسئله سبّ به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و سایر معصومین (‌علیهم‌السلام‌) را با عنوان جداگانه از بحث ارتداد مطرح کرده‌اند. اما قدمای از فقها مانند سیدمرتضی و علامه حلی (رحمة‌الله‌علیه)، شهید ثانی در مسالک الافهام و شرح لمعه آن را از عوامل ارتداد دانسته‌اند.
[۴] صرامی، سیف‌الله، احکام مرتد از دیدگاه اسلام و حقوق بشر، ص۳۰۹، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، معاونت‌اندیشه اسلامی، ۱۳۷۶ش.


۱.۲ - عوامل ارتداد از دیدگاه صاحب جواهر

به نظر می‌رسد که حتی از نظر صاحب جواهر نیز، عمل سلمان رشدی موجب ارتداد باشد؛ چون او در مقام شمارش عوامل ارتداد می‌گوید: «گاهی ارتداد به وسیله هر کاری که صریحاً استهزای دین مبین و اهانت به آن باشد، حاصل می‌گردد». و چه استهزا بالاتر از توهین به قرآن کریم پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) که در کتاب آیات شیطانی روا داشته شده است. (رجوع شود به این منبع:
[۶] رفعت، سیداحمد، آیات شیطانی، قم، سعید بن جبیر، ۱۳۷۲ش.
)

۱.۳ - بیانیه سازمان کنفرانس اسلامی

چنانچه در بیانیه سازمان کنفرانس اسلامی بر ارتداد سلمان رشدی تأکید شده است: «تمام کشورهای اسلامی گویا کتاب کفرآمیز آیات شیطانی را محکوم می‌کنند و نویسنده آن را به‌ عنوان مرتد می‌شناسند». (بیانیه مزبور با این شماره تثبیت شده است: ( ۲ـ Rev) ۸۹BAI/Deci ـ icfm/۱۸
[۷] مهاجرانی، سیدعطاء‌الله، نقد تؤطئه آیات شیطانی، ص۱۸۴، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۴ش.
)

۱.۴ - سخنان رفسنجانی

و آقای‌ هاشمی رفسنجانی در کنفرانس خبری در مسکو در پاسخ به سؤال خبرنگار «دیلی تلگراف» در این باره گفت: «این یک حکم اسلامی است، و در ایران نه کسی می‌تواند و نه کسی می‌خواهد حکم را لغو کند. دنیای اسلام که با هم اختلاف سیاسی نیز دارند، همه‌جا حکم ارتداد سلمان رشدی را پذیرفتند».
[۸] روزنامه‌ جمهوری اسلامی، شنبه ۳/۴/۱۳۶۸، ش۲۹۱۵ به نقل از: ابوحسین، ابراز عقیده یا...، ص۱۸۸، ترجمه احمد بهپور، بی‌جا، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷.


از اینکه امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) اظهار نظرهای مزبور مبنی بر ارتداد نویسنده کتاب آیات شیطانی را رد نکرد و نفرمود که حکم از باب سبّ النبی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است، معلوم می‌گردد که ارتداد موجب صدور چنین حکمی بوده است. بنابراین ما نیز از این منظر پاسخ خواهیم داد که تبیین آن متوقف بر فهم چند نکته است.


ارتداد در لغت به معنای بازگشت و رجوع است.
[۹] معلوف، لوئیس، المنجد فی اللغة، ص۱۵۴، تهران، اسماعیلیان، بی‌تا.
نیز راغب می‌گوید: «ارتداد و ردّه رجوع و بازگشت به راهی است که شخصی آن را پیموده است، منتها ردّه تنها در مورد کفر به کار می‌رود و ارتداد در مورد کفر و غیر آن»؛ اما در فقه و کلام اسلامی، ارتداد به معنای بازگشت از دین اسلام است.


منظور از «مرتد» کسی است که اسلام را پذیرفته، سپس از آن بازگشت نماید.

۳.۱ - دیدگاه امام خمینی

امام راحل (رحمة‌الله‌علیه) در تعریف مرتد می‌گوید: «مرتد کسی است که از اسلام خارج شده و کفر را اختیار نماید».
علمای عاّمه نیز شبیه این تعریف را دارند.
[۱۴] ابن‌قدامه، عبدالله ‌بن احمد، المغنی، ج۱۰، ص۷۴، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۹ق.
[۱۵] عودة، عبدالقادر، التشریع الجنایی الاسلامی، ج۲، ص۷۰۶، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.

بر این اساس فقهای شیعه و سنی در مفهوم ارتداد با هم اتفاق نظر داشته و آن را به معنای بازگشت از اسلام و رجوع به کفر می‌دانند. این تعبیر منشأ قرآنی دارد:

۳.۲ - کلام خداوند

«وَمَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَهُوَ کَافِرٌ فَاُولَئِکَ حَبِطَتْ اَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاُولَئِکَ اَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»؛ «هر کس از شما از دین خود برگردد و در حالی بمیرد که کافر است، اعمال وی در دنیا و آخرت تباه می‌شود و آنان اهل دوزخ‌اند و همیشه در آن خواهند بود».


درباره اینکه ارتداد چگونه حاصل می‌شود و چه کسی مصداق مرتد قرار می‌گیرد، گفته‌اند: مرتد به کسی اطلاق می‌شود که فعل یا قولی از او صادر شود که نشان انکار اصل دین یا اصلی از اصول دین (مانند توحید یا نبوت و یا معاد) باشد و یا کسی یکی از ضروریات دین را منکر شود که انکار او به تکذیب توحید یا رسالت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) منتهی شود، در این صورت ارتداد حاصل می‌شود.
اهانت و دشنام به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، و امامان معصوم (علیهم‌السلام) و فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) نیز از اسباب ارتداد است؛
[۱۸] مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۱۰، ص۲۰۴.
البته انکار ضروریات دین آن‌گاه موجب ارتداد می‌شود که منکر، به پی‌آمد انکار خود آگاه باشد؛ یعنی بداند که انکار ضروری او به تکذیب رسالت یا توحید می‌انجامد؛
[۲۰] موسوی اردبیلی، عبدالکریم، فقه الحدود و التعرّیرات، ص۸۴۰، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۳ق.
اما کسانی که در حال تحقیق باشند، در حوزه ارتداد قرار نمی‌گیرند.


مرتد بر دو قسم است: «مرتد ‌فطری» و «مرتد ‌ملی».

۵.۱ - مرتد‌ فطری

مرتد‌ فطری به کسی گفته می‌شود که از پدر و مادر مسلمان تولد یافته و یا به قول بعضی در حال انتقاد نطفه او، پدر یا مادرش مسلمان بوده؛ سپس او اسلام را پذیرفته بعد از آن برگشته است.

۵.۲ - مرتد‌ ملی

مرتد‌ ملی به کسی گفته می‌شود که از پدر و مادر مسلمان تولد نیافته؛ بلکه خود بعد از بلوغ، اسلام را پذیرفته و سپس از آن بازگشته است. (رجوع شود به این منبع: )


هر یک از اقسام مرتد احکامی دارد که در کتاب‌های فقهی به طور مفصل مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرند؛ از آن جمله، پذیرش و عدم پذیرش توبه مرتد است. به اتفاق علمای اسلام توبه مرتد‌ ملی پذیرفته می‌شود «در حقیقت مجازات او خفیف‌تر است؛ زیرا او مسلمان‌زاده نیست؛ ولی در مورد «مرتد ‌فطری» حکم از این شدید‌تر و سنگین‌تر است؛ گرچه توبه او در واقع و در پیشگاه خداوند پذیرفته می‌شود؛ اما اگر وضع او در نزد حاکم اسلامی ثابت شود، محکوم به اعدام است، اموال او به عنوان ارث به ورثه مسلمان منتقل می‌شود و همسرش از او جدا می‌شود و توبه کردن او نمی‌تواند در جلوگیری از این احکام مؤثر باشد.


روایات متعددی که معتبر و موثق‌اند بر این مطلب دلالت دارد؛ از جمله:

۷.۱ - روایت صحیحه محمد بن مسلم


«سالت ابا جعفر (علیه‌السلام) عن المرتد فقال: من رغب عن الاسلام و کفر بما انزل علی محمدٍ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بعد اسلامه فلا توبة‌ له و قد وجب قتله و بانت منه اُمرئته و یقسم ما ترک علی ولده؛ محمد بن مسلم می‌گوید: از امام باقر (علیه‌السلام) درباره مرتد سؤال کردم، حضرت فرمود: (مرتد) کسی است که از اسلام برگردد و کافر شود به آنچه که بر محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نازل شده است، بعد از آنکه اسلام آورده است. یک چنین کسی توبه ندارد، قتل او واجب است، همسرش از او جدا می‌شود و اموال و دارایی‌اش بین ورثه تقسیم می‌شود».
چنان‌که گفتیم روایات متعددی بر این امر دلالت دارد. (رجوع شود به این منبع: )

۷.۲ - دیدگاه صاحب جواهر

صاحب جواهر، پس از نقل این مطلب که حدیث صحیحه است و ناظر بر مرتد فطری است، بر این امر تأکید می‌ورزد که عدم پذیرش توبه مرتد فطری، اجماعی است؛ یعنی همه علما بر آن اتفاق نظر دارند.

۷.۳ - فلسفه شدت مجازات

شاید فلسفه این شدت عمل آن باشد که کسی که از پدر و مادر مسلمان متولد شده و در محیط اسلامی پرورش یافته و آگاهانه این دین را برگزیده، بعید به نظر می‌رسد که محتوای اسلام را تشخیص نداده باشد؛ پس بازگشت چنین افرادی غالباً انگیزه صحیح و دلیل منطقی ندارد؛ بلکه به توطئه و خیانت شبیه‌تر است تا به اشتباه و عدم درک حقیقت؛ بنابراین شایسته مجازات‌اند. به خصوص که احکام اسلام ناظر بر مجموع است نه تک‌تک افراد؛ لذا با توجه به اینکه سلمان رشدی مرتد، مسلمان‌زاده بوده است (رجوع شود به این منبع:
[۲۹] مهاجرانی، سیدعطاءالله، نقد توطئه آیات شیطانی، ص۳۳، تهران، اطلاعات، چ۸، ۱۳۷۴ش.
[۳۰] دسیسه آیات شیطانی، ص۳۱، سازمان تبلیغات اسلامی، ستاد منطقه ۲، ۱۳۶۸ش.
و ارتداد او، از نوع ارتداد فطری است، حکم او به اجماع علما و براساس روایات معتبر، قتل است و توبه‌اش نیز پذیرفته نیست.

در برابر یک چنین کسانی، مدارای اسلامی نه‌تنها به صلاح نیست، بلکه زمینه‌ساز توطئه‌های ویرانگر دیگری برای ضربه‌ زدن به اسلام و مسلمانان خواهد بود. حضرت امام خمینی‌ (رحمة‌الله‌علیه) تأکید کردند که «سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم‌گردد بر هر مسلمان واجب است او را به درک و اصل گرداند».


در پاسخ به این ادعا که چون سلمان رشدیِ مرتد، در محیط اسلامی پرورش نیافته، باید تخفیف در مجازات او داده شود، می‌گویم:
اولاً: نقش ارتداد مسلمان‌زاده برای اثبات حکم کافی است؛
ثانیاً: احکام اسلامی ناظر بر مجموع است نه تک‌تک افراد.
بنابراین فتوای قتل سلمان رشدی علاوه بر اینکه مدرک شرعی دارد، از نظر عقلی نیز استبعادی ندارد؛ زیرا حاکم اسلامی که حافظ دین و اعتقادات مردم مسلمان است، حق دارد برای جلوگیری از اشاعه فحشا و بحران اعتقادی و حفظ امنیت دینی و اجتماعی آنان، در برابر توطئه‌گران در کمین نشسته و عملکرد ارتدادی آنان عکس‌العمل شدیدی نشان دهد.


۱. سیف‌الله صرامی، احکام مرتد از دیدگاه اسلام و حقوق بشر، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، ۱۳۷۶ش.
۲. محمدابراهیم شمس ناصری، بررسی تطبیقی مجازات اعدام، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۸ش.
۳. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۶ش.
۴. ابوالحسن مهدی، حقوق کیفری اسلام، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۴ش، ص۱۵۷ به بعد.


۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۳۶، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چ۷.    
۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۳۸، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چ۷.    
۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۴۰، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چ۷.    
۴. صرامی، سیف‌الله، احکام مرتد از دیدگاه اسلام و حقوق بشر، ص۳۰۹، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، معاونت‌اندیشه اسلامی، ۱۳۷۶ش.
۵. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۰، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چ۷.    
۶. رفعت، سیداحمد، آیات شیطانی، قم، سعید بن جبیر، ۱۳۷۲ش.
۷. مهاجرانی، سیدعطاء‌الله، نقد تؤطئه آیات شیطانی، ص۱۸۴، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۴ش.
۸. روزنامه‌ جمهوری اسلامی، شنبه ۳/۴/۱۳۶۸، ش۲۹۱۵ به نقل از: ابوحسین، ابراز عقیده یا...، ص۱۸۸، ترجمه احمد بهپور، بی‌جا، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷.
۹. معلوف، لوئیس، المنجد فی اللغة، ص۱۵۴، تهران، اسماعیلیان، بی‌تا.
۱۰. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، معجم المفردات الفاظ قرآن، ص۳۴۹، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.    
۱۱. حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام، ج۴، ص۲۶۱، نجف اشرف، مطبعة الاداب، ۱۳۸۹ق.    
۱۲. حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام، ج۴، ص۲۶۲، نجف اشرف، مطبعة الاداب، ۱۳۸۹ق.    
۱۳. امام خمینی، روح‌الله، تحریرالوسیله، ج۲، ص۳۹۴، ‌مسئله ۱۰، کتاب المواریث، قم، موسسة النشر الاسلامی،بی‌تا.    
۱۴. ابن‌قدامه، عبدالله ‌بن احمد، المغنی، ج۱۰، ص۷۴، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۹ق.
۱۵. عودة، عبدالقادر، التشریع الجنایی الاسلامی، ج۲، ص۷۰۶، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
۱۶. بقره/سوره۲، آیه۲۱۷.    
۱۷. امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، روح‌الله، تحریرالوسیله، ج۱، ص۱۲۴، العاشر من الّنجاسات، قم، موسسة النشر الاسلامی، بی‌تا.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۱۰، ص۲۰۴.
۱۹. امام خمینی، روح‌الله، تحریرالوسیله، ج۲، ص۳۹۴، ‌مسئله ۸، کتاب المواریث، قم، موسسة النشر الاسلامی،بی‌تا.    
۲۰. موسوی اردبیلی، عبدالکریم، فقه الحدود و التعرّیرات، ص۸۴۰، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۳ق.
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۱۰، ص۱۷۷.    
۲۲. امام خمینی، روح‌الله، تحریرالوسیله، ج۲، ص۳۹۳، ‌مسئله ۷، کتاب المواریث، قم، موسسة النشر الاسلامی،بی‌تا.    
۲۳. امام خمینی، روح‌الله، تحریرالوسیله، ج۲، ص۳۹۴، ‌مسئله ۱۰، کتاب المواریث، قم، موسسة النشر الاسلامی،بی‌تا.    
۲۴. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسایل الشیعه، ج۱۸، ص۵۴۴، ح۲، باب ۱، ابواب حد المرتد، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.    
۲۵. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسایل الشیعه، ج۱۸، ص۵۴۵، ح۳، باب ۱، ابواب حد المرتد، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.    
۲۶. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسایل الشیعه، ج۱۸، ص۵۴۵، ح۶، باب ۱، ابواب حد المرتد، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.    
۲۷. نجفی، محمدحسین، جواهرالکلام، ج۴۱، ص۶۰۵ ۶۰۸، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چ۷.    
۲۸. نجفی، محمدحسین، جواهرالکلام، ج۶، ص۲۹۳، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چ۷.    
۲۹. مهاجرانی، سیدعطاءالله، نقد توطئه آیات شیطانی، ص۳۳، تهران، اطلاعات، چ۸، ۱۳۷۴ش.
۳۰. دسیسه آیات شیطانی، ص۳۱، سازمان تبلیغات اسلامی، ستاد منطقه ۲، ۱۳۶۸ش.
۳۱. امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۸۶، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۶۹ش، فتوای حضرت امام (۲۵/۱۱/۱۳۶۷).    
۳۲. امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۸۷، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۶۹ش (اطلاعیه دفتر امام (رحمة‌الله‌علیه) در مورد عدم پذیرش توبه سلمان رشدی (۲۸/۱۱/۱۳۶۷).    




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «پذیرفته نشدن توبه سلمان رشدی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۲/۱۰.    







جعبه ابزار