برخورد با توطئهگران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: سیره عملی پیامبر صلیاللهعلیهوآله، سیره عملی ائمه معصومین علیهمالسلام، توطئهگران.
پرسش: برخورد با توطئهگران در سیره پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و ائمه ـ علیهمالسلام ـ چگونه بوده است؟
پاسخ: پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ شخصی
سیاستمدار و دوراندیش بود،
پیوسته مراقب اوضاع دشمنان و جنبوجوشها و توطئههای آنان بود و افراد
زبردست و توانایی را به عناوین مختلف به اطراف
مکه و میان تیرههای مختلفی از
مشرکان روانه میساخت تا از تصمیمات
مخالفان و توطئههای آنان آگاه شود، ابتکار این
عمل در اسلام بهوسیله پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بوده و پس از وی
خلفا ی اسلام ـ بهویژه امیرمؤمنان ـ مراقبین زیادی را به کارهای مختلفی میگمارد.
ازاینروی در سیره پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ مراقبت از توطئه بیشتر بوده و معمولاً
رسم پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ این بوده که دشمنان و توطئهگران را در مرحله
توطئهچینی یا سرکوب میکرد و یا آنان را میبخشید. در زمان امامت حضرت علی ـ علیهالسلام ـ نیز چنین موردی بوده است و در دوره
خلافت کوتاهمدت امام حسن ـ علیهالسلام ـ نیز چنین موردی به چشم میخورد که تفصیلاً به برخی از آنها اشاره میشود.
یکی از اقدامات پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از بین بردن یکی از چهرههای
معاند و متنفذ قبیله
هُذَیل بود که در مرحله توطئهچینی او را از میان برد؛ به گزارش ابن سعد، رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ خبر یافت که سفیان بن خالد از قبیله هذیل قصد فراهم کردن نیرو برای
جنگ با مسلمانان دارد. آن حضرت در محرم سال چهارم، عبدالله بن أنیس را فرستاد تا وی را به
قتل برساند. عبدالله نزد وی آمده و گفت: شنیده است که او به قصد جنگ با
محمد ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نیرو فراهم میکند و وی میخواهد به او ملحق شود، پس از اندکی راه که آشنایانش از گردش دور شدند، وی را به قتل رساند و به مدینه گریخت.
و کعب بن اشرف از دشمنان سرسخت پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بود که به آزار
رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ میپرداخت؛ وی پس از
جنگ بدر به مکه رفت. اشعاری در مرثیه کشتگان قریش خواند و آنان را بر ضد مسلمانان تحریک کرد
و نیز او نام برخی از
زنان مسلمان را در
اشعار خود میآورد و سبب
آزار آنها میشد. وقتی که کعب بن اشرف به
مدینه آمد، محمد بن مسلمه و ابونائله تصمیم گرفتند با فریب کعب او را از خانه بیرون آورند؛ ابونائله ابتدا برای
مکر خویش از رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ اجازه گرفت.
و سپس به نزد کعب رفته و به او گفتند: آمدن این مرد ـ رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ برای ما بلا بود... و نیز گفتند: همراه عدهای قصد خوار کردن رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را دارند. بعداً کعب را از خانهاش بیرون بردند و در راه او را کشتند و گریختند و بهسوی
مسجد آمدند و پیامبر نیز در مسجد بود و با شنیدن صدای
تکبیر آنان بیرون آمد و از ایشان استقبال کرد.
و از جمله اقدامات پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ سرکوبی توطئهگران بنینضیر بود، که علت آن توطئه
یهودیان برای قتل پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بود که پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ برای برچیدن مرکز توطئه و
فساد و
جاسوسی، آنها را از این منطقه بیرون کرد و اساسی و اسباب آنها ریشهکن نمود.
غزوه بنیالمصطلق نیز، گروه و تیرهای از قبیله
خزائه بودند که قصد توطئه بر علیه مسلمانان را داشتند، گزارشهایی به مدینه رسید که «حارث بن ابیضرار» رئیس قبیله درصدد جمع
سلاح و سرباز است و میخواهد مدینه را محاصره کند؛ پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ همانند مواقع دیگر خواست
فتنه را در
نطفه خفه کند، با یاران خود بهسوی قبیله بنیالمصطلق حرکت کردند، و در کنار چاه مریسیع با آنها روبهرو گردید؛ میان دو دسته درگیری شد.
جانباز ی مسلمانان و ترسی که در دل قبایل
عرب از ناحیه مسلمانان افتاده بود، سبب شد که پس از زدوخورد کوتاهی با کشته شدن ده نفر از دشمن و یک نفر از مسلمانان، آن هم بهطور اشتباهی، سپاه دشمن متفرق گردید و سرانجام اموال زیادی نصیب
ارتش اسلام گشت و زنان آنها به اسارت درآمدند.
در زمان امیرالمؤمنین علی ـ علیهالسلام ـ نیز میتوان به توطئه قتل خالد بن ولید اشاره کرد،
وی قصد داشت علی ـ علیهالسلام ـ را در
نماز به قتل برساند، و حضرت علی ـ علیهالسلام ـ از توطئه او آگاه گشت و او را تنبیه کرد. حتی اینکه خواست خالد بن ولید را بکشد، ولی
ابوبکر وساطت کرد و حضرت از این کار منصرف شد.
در زمان امامت امام حسن ـ علیهالسلام ـ نیز مورخین و اهل حدیث مانند شیخ مفید و... نوشتهاند که چون خبر شهادت امیرمؤمنان علی ـ علیهالسلام ـ و
بیعت مردم با فرزندش امام حسن ـ علیهالسلام ـ به اطلاع
معاویه رسید، نخستین کاری که کرد این بود که دو تن را ـ یکی از قبیله
حمیر و دیگری از قبیله
بنیالقین ـ بهعنوان جاسوسی به
عراق فرستاد تا اوضاع آنجا را بررسی کرده و به اطلاع وی برسانند. مرد حمیری به
کوفه آمد و آن دیگری به بصره رفت، آن حضرت از جریان آگاه شد و دستور داد آن مرد حمیری را که در نزد
حجامت کنندهای پنهان شده بود، بیرون آورده و گردن بزنند و به
بصره نیز نوشت آن مرد دیگر را که از قبیله بنیالقین بود، از میان قبیله
بنیسلیم بیرون آورده و گردن بزنند.
در تاريخ اسلام موارد متعدد بوده كه پيامبر اكرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بهوسيله افراد زبردست خود و يا از طريق وحی از توطئه و فتنه دشمنان آگاه گرديده و سعی میكرد در همان مرحله توطئهچينی آنان را سركوب نمايد و بيشتر اوقات بعد از غلبه بر دشمنان پيامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ آنها را
عفو مینمود.
سایت اندیشه قم