• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ولایت فقیه در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: قرآن، ولایت فقیه.

پرسش: ولایت فقیه در کجای قرآن ذکر شده است؟

پاسخ: مسئله ولایت فقیه یکی از مسائل مهم شرع مقدس اسلام است و فقها برای اثبات آن دلایل مختلف عقلی و نقلی بیان کرده‌اند. بیش از هزار سال است که علمای شیعه به طرح مسئله‌ی ولایت فقیه و حدود و اختیارات آن پرداخته‌اند. برخی چون ابو‌الصلاح حلبی و ابن ادریس حلی در فصلی جداگانه به شرح شرایط نایب امام معصوم علیه‌السلام پرداخته و برخی دیگر به گوشه‌ای از وظایف او در لابه‌لای بحث‌ها اشاره کرده‌اند. عده‌ای چون صاحب مفتاح الکرامه دلایل بحث ولایت فقیه را ذکر نموده و عده‌ای دیگر مثل ملا احمد نراقی محدوده‌ی وظایف ولی فقیه را توضیح داده‌اند. گروهی چون صاحب جواهر مفصلاً به این بحث پرداخته و گروهی دیگر به‌طور مجمل و مختصر به آن اشاره کرده‌اند. اما در نظر همه‌ آنها اصل ولایت فقیه امری مسلم و قطعی بوده است.
از طرفی در روایات منقول از ائمه اطهار علیهم‌السلام که مفسران واقعی قرآن می‌باشند، روایاتی در اثبات این امر مهم بیان شده است که در ذیل دلایل عقلی و نقلی مسئله را ذکر می‌کنیم:

فهرست مندرجات

۱ - ادله اثبات ولایت فقیه
۲ - دلیل عقلی
۳ - دلیل نقلی
۴ - روایتی از شیخ صدوق
       ۴.۱ - اعتبار روایت مذکور
       ۴.۲ - دلالت روایت بر ولایت فقیه
              ۴.۲.۱ - نکته اول
              ۴.۲.۲ - نکته دوم
       ۴.۳ - معنای خلیفه در روایت
              ۴.۳.۱ - مفهوم لغوی و اصلی
              ۴.۳.۲ - مفهوم سیاسی و تاریخی
۵ - توقیعی از شیخ صدوق
       ۵.۱ - روایتی از شیخ طوسی
       ۵.۲ - روایتی از طبرسی
       ۵.۳ - سندیت روایت مذکور
       ۵.۴ - طرح یک پرسش
       ۵.۵ - پاسخ
       ۵.۶ - بهترین روش استدلال
              ۵.۶.۱ - روش اول
              ۵.۶.۲ - روش دوم
       ۵.۷ - مراد از حجت
       ۵.۸ - ولایت امام معصوم
۶ - اثبات ولایت فقیه در آیات
       ۶.۱ - سوره بقره، آیه ۱۵۹
       ۶.۲ - سوره انفال، آیه ۳۹
       ۶.۳ - سوره آ‌ل‌عمران، آیه ۶۸
       ۶.۴ - سوره آ‌ل‌عمران، آیه ۱۴۴
       ۶.۵ - سوره نساء، آیه ۸۳
       ۶.۶ - سوره توبه، آیه ۱۲۲
       ۶.۷ - سوره مائده، آیه ۴۷ ۵۱
       ۶.۸ - سوره بقره، آیه ۱۸۸
       ۶.۹ - سوره نساء، آیه ۵۹
       ۶.۱۰ - سوره هود، آیه ۱۱۳
       ۶.۱۱ - سوره بقره، آیه ۲۵۷
       ۶.۱۲ - سوره یونس، آیه ۳۵
       ۶.۱۳ - سوره نساء، آیه ۶۰
       ۶.۱۴ - سوره نساء، آیه ۵۸
۷ - پانویس
۸ - منبع


برای اثبات ولایت فقیه ، دلایلی بیان می‌شود:


بدون شک از یک‌سو جامعه به زمامدار و رهبر نیاز دارد. از سوی دیگر مسایل حکومتی اموری نیست که از حوزه‌ی دین خارج باشد؛ بلکه عناصر جهان‌شمول دین در این زمینه به‌صورت یک نظام کامل در دین خاتم ارائه شده است و عقل نه‌تنها در دخالت دین در زمینه زمامداری منعی نمی‌بیند، بلکه به مقتضای حکمت بر ضرورت آن اصرار دارد. حال اگر حکومت را از منظر دین نگاه کنیم و وظیفه‌ی اصلی آن را صیانت از ارزش‌های الهی و آرمان‌های اسلامی و احکام شرعی بدانیم، عقل حکم می‌کند، بر قله‌ی چنین حکومتی می‌بایست کسی قرار بگیرد که به احکام الهی و وظایف دینی آگاهی دارد و می‌تواند زمامدار مردم باشد. اگر معصوم در میان مردم بود، عقل او را سزاوار این منصب می‌شمرد؛ ولی اکنون که او نیست، فقیهان عادل قادر بر اداره‌ی جامعه را لایق این مقام معرفی می‌کند.
به دیگر سخن، عقل حکم می‌کند که در رأس یک حکومت اعتقادی و آرمانی، باید شخصی قرار بگیرد که از آرمان آگاهی دارد و در شریعت اسلام، که آیین احکام و قوانین الهی است، مصداق چنین شخصی فقیهان هستند.


برای اثبات ولایت فقیه به روایات فراوانی استناد شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:


مرحوم صدوق از امیرالمؤمنین ـ علیه‌السلام ـ نقل می‌کند که ( رسول الله‌ صلی‌الله‌علیه‌واله فرمودند: "اللهم ارحم خلفایی"(خدایا! جانشینان مرا مورد رحمت خویش قرار ده) از آن حضرت‌ ( ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ سؤال شد: جانشینان شما چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: "الّذین یأتون من بعدی یروون حدیثی و سنتی"(آنان که بعد از من می‌آیند و حدیث و سنت مرا نقل می‌کنند.)

۴.۱ - اعتبار روایت مذکور

در هر روایت دو بحث ضرورت دارد:
بحث سندی تا اعتبار آن احراز شود.
بحث دلالی تا نحوه‌ دلالت آن بر مطلوب ارزیابی گردد.
از آنجا که روایت مزبور به سندهای مختلف و در کتب گوناگون نقل شده، به صدور آن اطمینان داریم و شکی در اعتبار آن راه ندارد.

۴.۲ - دلالت روایت بر ولایت فقیه

برای توضیح چگونگی دلالت این روایت بر " ولایت فقیه " باید به دو نکته توجه کرد:

۴.۲.۱ - نکته اول

نبی اکرم‌ صلی‌الله‌علیه‌واله از سه شأن عمده برخوردار بودند:
رسالت : تبلیغ آیات‌ الهی و رساندن احکام شرعی و راهنمایی مردم.
قضاوت :داوری در موارد اختلاف و رفع خصومت.
ولایت : زمامداری جامعه‌ اسلامی و تدبیر آن.

۴.۲.۲ - نکته دوم

مراد از "کسانی که بعد از حضرت ‌ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ می‌آیند و حدیث و سنت او را نقل می کنند" فقیهان است، نه راویان و محدثان؛ زیرا یک راوی که تنها نقل حدیث می‌کند، نمی‌تواند تشخیص دهد که آیا آنچه نقل می‌نماید، حدیث و سنت خود آن حضرت ‌ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ است یا نه؟ او تنها الفاظی که شنیده، یا عملی را که دیده، حکایت می‌کند، بدون آنکه وجه صدور این الفاظ یا اعمال را بداند و معارض یا مخصص یا مقید آن را بشناسد و نحوه‌ جمع آن را با چنین معارض هایی بداند. کسی که از این امور آگاه است، فردی است که به مقام اجتهاد و افتاء رسیده و به درجه شامخ فقاهت نائل شده باشد.
حال با توجه به این دو نکته، حاصل مفاد این حدیث چنین خواهد بود: "فقیهان جانشینان نبی اکرم ‌ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ می‌باشند" و چون آن حضرت ‌ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ شئون مختلفی داشته و در اینجا شأن خاصی برای جانشین ذکر نشده، پس فقیهان در تمام آن شئون، جانشین آن حضرت‌ ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ می‌باشند
برخی در استدلال به این روایت و امثال آن، که در آن واژه "خلیفه" وارد شده، مناقشه و ادعا کرده‌اند:

۴.۳ - معنای خلیفه در روایت

"خلیفه" دارای دو معنا می‌باشد:

۴.۳.۱ - مفهوم لغوی و اصلی

مفهوم لغوی و اصلی، که در قرآن همین معنا مورد نظر بوده است، مانند:" إنّی جاعل فی الأرض خلیفة؛ من در زمین جانشینی قرار می دهم. ( یا آیه‌ " یا داود إنّا جعلناک خلیفة فی الأرض فاحکم بین الناس بالحقّ ") ای داود! ما تو را جانشین (خود) بر روی زمین قرار دادیم. پس میان مردم به حق حکم کن. (در آیه‌ اول خلافت یک امر تکوینی و غیر قابل وضع و تشریع است و در دومی هرچند یک امر تشریعی است؛ ولی فقط مربوط به مسئله‌داوری و قضاوت می‌باشد.

۴.۳.۲ - مفهوم سیاسی و تاریخی

مفهوم سیاسی و تاریخی، که در اسلام پس از رحلت رسول اکرم ‌ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ ظهور کرد. این مفهوم یک مفهوم یا پدیده‌ی دنیایی و غیر الهی است که از سوی مردم به حق یا ناحق به شخصی ارزانی می‌شود و این به‌کلی از مقام رفیع امامت یا رسالت که یک مقام و منصب الهی است، جدا می‌باشد".
اگر در معنای لغوی "خلیفه" که همان "جانشین" است، دقت شود، آشکار خواهد شد که در تمام کاربردهای قرآنی، روایی، و حتی تاریخی، همین مفهوم مورد نظر بوده است و اگر تفاوتی هست، تنها در موارد جانشینی می‌باشد. گاه این خلافت و جانشینی در امور تکوینی و مقامات عینی و واقعی است و زمانی در امور تشریعی و مناصب قانونی. حتی در تاریخ اسلام، اگر اصطلاح "خلیفه" بعد از رحلت رسول اکرم ‌ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ پیدا شد، این مفهوم مورد نظر بود که شخص خلیفه، جانشین حضرت ‌ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ در زمامداری و اداره‌ جامعه است. بنابر‌این "خلیفه" مفاهیم و معانی مختلفی ندارد؛ بلکه در تمام کاربردها به یک معناست، هرچند موارد جانشینی دارای تفاوت است. در روایت مزبور نیز خلیفه به معنای جانشین آمده و چون در آن مورد خاصی برای جانشینی ذکر نشده، اطلاق، اقتضای شمول می‌کند و از آن استفاده می‌شود که فقها در تمام شئون نبی اکرم ‌ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ جانشین آن حضرت هستند.


توقیع شریفی که مرحوم صدوق در کتاب اکمال‌ الدین از اسحاق بن یعقوب نقل می‌کند که حضرت ولی عصر ـ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف ـ در پاسخ به پرسش‌های او به خط مبارکشان مرقوم فرمودند: أمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا، فإنّهم حجتی علیکم و أنا حجّة الله علیهم"؛ در رویدادهایی که اتفاق می‌افتد، به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجت من بر‌ شمایند و من حجت خدا بر آنان هستم.

۵.۱ - روایتی از شیخ طوسی

همین روایت را مرحوم شیخ طوسی در کتاب الغیبة نقل می‌کند، با این تفاوت که در انتهای آن به جای "أنا حجة الله علیهم" آمده است:" أنا حجّة الله علیکم " من حجت خدا بر شما هستم.

۵.۲ - روایتی از طبرسی

در نقل مرحوم طبرسی در کتاب "الاحتجاج" تنها "أنا حجّة الله": (من حجت خدا هستم)، آمده است. البته این تفاوت در نقل، هیچ تأثیری در این روایت، به توضیحی که خواهد آمد، ندارد.

۵.۳ - سندیت روایت مذکور

از حیث سند، این روایت تا اسحاق بن یعقوب تقریباً قطعی است؛ زیرا آن را گروهی از راویان از گروه دیگری از مرحوم کلینی از اسحاق بن یعقوب نقل کرده‌اند. نسبت به شخص "اسحاق بن یعقوب" توثیق خاصی در کتاب‌های رجال وارد نشده است و برخی کوشیده‌اند او را برادر مرحوم کلینی معرفی کنند؛ ولی این تلاشِ نه‌چندان کامیاب، مفید نیست. راه صحیح آن است که بگوییم با توجه به وضعیت امام زمان ـ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف ـ در دوران غیبت صغرا و فشار و خفقان موجود در آن روزگار ـ که باعث شده بود حضرت ـ علیه‌السلام ـ از انظار عموم پنهان شود و تنها از طریق نواب خاص با مردم ارتباط برقرار کند ـ صدور توقیعات، که یک سند رسمی بر حیات امام‌ ـ علیه‌السلام ـ و زمام‌داری او بود، جز نسبت به افراد بسیار قابل اعتماد صورت نمی‌گرفت. پس خود ارسال نامه از سوی حضرت ـ علیه‌السلام ـ برای شخصی در آن دوران، دلیل وثاقت آن شخص می باشد.

۵.۴ - طرح یک پرسش

اگر پرسیده شود: از کجا معلوم که اسحاق بن یعقوب توقیعی دریافت کرده است، شاید او در این ادعا دروغ گفته باشد؟

۵.۵ - پاسخ

در پاسخ خواهیم گفت:کلینی که این توقیع را از او نقل می‌کند ـ با توجه به آنچه گذشت ـ حتماً او را مورد اعتماد می‌دانسته و الا هرگز اقدام به این عمل نمی‌کرده است. با این وصف، جای تردیدی در سند این روایت باقی نمی‌ماند.

۵.۶ - بهترین روش استدلال

بهترین شیوه‌ استدلال به این روایت ـ که در سخنان برخی از فقهای پیشین نیز شاهد آن بودیم ـ این است:

۵.۶.۱ - روش اول

حضرت ـ علیه‌السلام ـ دو جمله‌ی:"فإنّهم حجتی علیکم" و "أنا حجة الله" را به‌گونه‌ای آورده که به‌وضوح می‌رساند، حجیت راویان حدیث آنان ـ که همان فقیهان هستند و در روایت قبلی علت تطبیق را توضیح دادیم ـ بسان حجیت خود آنهاست؛ یعنی فقها نایب امام زمان ـ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف ـ در میان مردم می‌باشند. حال اگر زمان صدور این توقیع ـ یعنی غیبت صغرا ـ را در نظر بگیریم و توجه کنیم که حضرت ـ علیه‌السلام ـ در این دوران شیعیان را برای غیبت کبرا آماده می‌کردند و در واقع آخرین وصایا و آخرین احکام را صادر می‌نمودند، به وضوح در خواهیم یافت که این روایت به زمان غیبت نظر دارد و همان‌گونه که بسیاری از فقهای گذشته اشاره کرده‌اند، فقیهان شیعه را به‌عنوان جانشینان امام در تمام امور، از جمله زمام‌داری جامعه‌ اسلامی معرفی می‌کند.

۵.۶.۲ - روش دوم

برخی در استدلال به این حدیث نیز مناقشه و تمسک به آن را ـ که در بسیاری از نصوص فقهی شاهد آن بودیم و آنان از آن بی‌خبرند و تنها از عواید نراقی خبر دارند ـ نتیجه‌ی عدم بررسی معنای حجت و فقدان اجتهاد در لغت‌شناسی دانسته‌اند! سپس با جست‌وجوی کاربردهای واژه‌ی "حجت" در منطق، فلسفه و اصول فقه در کلاف سردرگمی گرفتار شده‌اند که هرگز راه خلاصی از آن تصور نمی‌شود!

۵.۷ - مراد از حجت

مقصود از "حجت" در این روایت، مانند سایر موارد، چیزی است که می‌توان به آن احتجاج کرد. پس امام‌ ـ علیه‌السلام ـ حجت خداست؛ زیرا اگر او چیزی بگوید و مردم عمل نکنند، خدا به همان گفته‌ او علیه مخالفت‌کنندگان احتجاج می‌کند و آنها نمی‌توانند عذری در این مخالفت بیابند. همچنان‌که اگر به گفته‌ی او عمل کنند، در مقابل این سؤال که چرا چنین کردید؟ همین جواب کافی است که به دلیل گفته‌ی او با این وصف، اگر فقیه حجت امام است، یعنی اگر امری کند - چه از باب فتوا و استنباط حکم، چه از باب ولایت و انشای حکم ـ و مردم مخالفت کنند، حضرت ـ علیه‌السلام ـ علیه مخالفان به همین امر فقیه احتجاج می‌کند. همان‌گونه که مطعیان به این امر برای توجیه عمل خود استدلال می‌نمایند. به هر تقدیر، همان‌گونه که بارها در سخن فقیهان پیشین دیدیم، دلالت روایت بر " ولایت فقیه " و نیابت او از امام معصوم ـ علیه‌السلام ـ جای تردید نیست.

۵.۸ - ولایت امام معصوم

نتیجه اینکه ولایت فقیه در راستای ولایت امام معصوم است؛ چنان‌که در مقبوله‌ی عمر بن حنظله از امام صادق ـ علیه‌السلام ـ می‌خوانیم: بنگرید به آن‌کس که حدیث ما را روایت کند و در حلال و حرام ما نظر نماید و احکام ما را بشناسد. پس به حکومت او راضی باشید که من او را بر شما حاکم قرار دادم: ... فانی قد جعلته علیکم حاکما.
[۱] تفسیر نور، محسن قرائتی، ج ۳ ص ۱۱۱.



در راستای اثبات ولایت فقیه برخی به تعدادی از آیات قرآن استناد کرده‌اند و از عمومات این آیات ولایت فقیه را استنباط نموده‌اند که در واقع می‌توان گفت: این آیات مؤیداتی برای اثبات ولایت فقیه هستند. در ذیل این آیات را مرور می‌کنیم:

۶.۱ - سوره بقره، آیه ۱۵۹

« إِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی‌ مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُون».

۶.۲ - سوره انفال، آیه ۳۹

« وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ بَصیرٌ».

۶.۳ - سوره آ‌ل‌عمران، آیه ۶۸

« إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْراهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنین‌"».

۶.۴ - سوره آ‌ل‌عمران، آیه ۱۴۴

« وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی‌ أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی‌ عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرین».

۶.۵ - سوره نساء، آیه ۸۳

« وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَی الرَّسُولِ وَ إِلی‌ أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطانَ إِلاَّ قَلیلا».

۶.۶ - سوره توبه، آیه ۱۲۲

« وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُون‌"».

۶.۷ - سوره مائده، آیه ۴۷ ـ ۵۱

« وَ لْیَحْکُمْ أَهْلُ الْإِنْجیلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فیهِ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ • وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فی‌ ما آتاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ إِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ •وَ أَنِ احْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَنْ یَفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْکَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّما یُریدُ اللَّهُ أَنْ یُصیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَ إِنَّ کَثیراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ •أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ •یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاری‌ أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ »

۶.۸ - سوره بقره، آیه ۱۸۸

« وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَی الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَریقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون».

۶.۹ - سوره نساء، آیه ۵۹

« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‌ شَیْ‌ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً».

۶.۱۰ - سوره هود، آیه ۱۱۳

« وَ لا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ».

۶.۱۱ - سوره بقره، آیه ۲۵۷

« اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ».

۶.۱۲ - سوره یونس، آیه ۳۵

« قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَهْدی إِلَی الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ یَهْدی لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدی‌ فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُون‌"».

۶.۱۳ - سوره نساء، آیه ۶۰

« أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُریدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَ یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعیدا »

۶.۱۴ - سوره نساء، آیه ۵۸

« إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی‌ أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمیعاً بَصیرا».
[۱۶] نک:السید علی عاشور، ولایة الفقیه الدستور الالهی للمسلمین، دارالهادی بیروت، الطبعة الاولی، ۱۴۲۲ه ـ ۲۰۰۱ م، ص ۱۱۴ ـ ۱۳۰.



۱. تفسیر نور، محسن قرائتی، ج ۳ ص ۱۱۱.
۲. بقره (۲)، آیه ۱۵۹.    
۳. انفال (۸)، آیه ۳۹.    
۴. آل‌عمران (۳)، آیه ۶۸.    
۵. آل‌عمران (۳)، آیه ۱۴۴.    
۶. نساء (۴)، آیه ۸۳.    
۷. توبه (۹)، آیه ۱۲۲.    
۸. مائده (۵)، آیه ۴۷ ۵۱.    
۹. بقره (۲)، آیه ۱۸۸.    
۱۰. نساء (۴)، آیه ۵۹.    
۱۱. هود (۱۱)، آیه ۱۱۳.    
۱۲. بقره (۲)، آیه ۲۵۷.    
۱۳. یونس (۴)، آیه ۳۵.    
۱۴. نساء (۴)، آیه ۶۰.    
۱۵. نساء (۴)، آیه ۵۸.    
۱۶. نک:السید علی عاشور، ولایة الفقیه الدستور الالهی للمسلمین، دارالهادی بیروت، الطبعة الاولی، ۱۴۲۲ه ـ ۲۰۰۱ م، ص ۱۱۴ ـ ۱۳۰.



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «ولایت فقیه در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۹/۱۱.    


رده‌های این صفحه : اندیشه سیاسی | ولایت فقیه




جعبه ابزار