ولادت مسیح
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ولادت مسیح علیهالسلام،
قرآن مجید، انجیل.
پرسش: در سورة مریم میگوید: مسیح علیهالسلام در زیر درخت خرما به دنیا آمد (مریم، ۲۲)، درحالیکه وی در آخور گوسفندان به دنیا آمده است؟ (انجیل)
پاسخ:
این نکته مسلم است که حضرت عیسی تعالیم و هر چیز دیگری که تحت عنوان
انجیل بر او نازل گردیده بود تحریر نکرد؛ بلکه آنها را به شاگردان خود تعلیم داده و به آنان دستور فرمود که به اطراف جهان بروند و آنچه را از او آموختهاند، به دیگران بیاموزند. ولی به مرور زمان عدهی زیادی از پیروان حضرت عیسی علیهالسلام به نوشتن سیره و زندگینامة او پرداخته و نوشتههای زیادی در نتیجه این کار آنان به وجود آمد که به نام انجیل معروف گردیدند و در قرن چهارم میلادی پس از آنکه «کنستانتین اول»
امپراطور روم به آیین
مسیحیت درآمد، با مسیحیان تشکیل انجمن داده و از میان بیش از یکصد و شصت انجیل و نامههایی که تا آن زمان نوشته شده بود (۲۷) نوشته را در چهار بخش که به ترتیب عبارتاند از چهار انجیل، زندگینامة مبلغان صدر مسیحیت مشتمل بر یک
کتاب، نامه رسولان مشتمل بر (۲۱) نوشته و آیندة کلیسا و مسیحیت مشتمل بر یک کتاب بهعنوان عهد جدید به رسمیت شناخته میشود.
در خصوص چهار انجیل همه مسیحیان معتقدند که این انجیلها زندگینامه و سخنان حضرت عیسی مسیح علیهالسلام است که شخصیتهایی به نامهای «متی، مرقس، لوقا، و یوحنّا» آنها را نوشتهاند؛ و این نکته هم قابل توجه است که انجیلهای مذکور فقط
احادیث حضرت مسیح علیهالسلام را آورده و هرگز چیزی از معارف و حکمتهای خود را به
وحی نسبت نمیدهند؛ برخلاف تورات که علاوه بر احادیث و
سیره، عبارتهایی از وحی را نیز آورده است.
و بر این مطلب که انجیلها دستنوشتة بعضی از
پیروان حضرت عیسی علیهالسلام میباشند، در ابتدای فصل اول انجیل لوقا بهصراحت اشاره شده است.
بعد از بیان اجمالی تاریخچه اناجیل اربعه نتایج زیر را میتوانیم بر آن مترتب کنیم:
انجیلهای چهارگانه و نیز انجیل «برنابا» (که در نزد مسیحیان اعتبار ندارد) کتابهای آسمانی و الهی نبوده؛ بلکه دستنوشتههای مؤلفان آنها میباشند.
در این انجیلها هیچ چیزی به وحی آسمانی نسبت داده نشده است؛ بلکه فقط به زندگینامة
حضرت مسیح علیهالسلام و بعضی از کلمات و حکمتهای آن حضرت پرداخته شده است. پس انجیلها نهتنها
کلام خدا نیستند؛ بلکه اساس وحیانی هم ندارند.
مسیحیان این چهار انجیل را با وجود اختلافات که در بین آنها وجود دارد، از میان انجیلها و رسالههای زیاد دیگر، بهعنوان کتاب
مقدس انتخاب کردهاند. نه اینکه خداوند این کتابها را با همین اختلافها و تناقضات موجود در آنها، بر حضرت عیسی علیهالسلام نازل کرده باشد.
تألیف انجیلهای چهارگانه در زمانهای مختلف صورت گرفته است. انجیل مرقس قدیمیترین و انجیل یوحنّا متأخرترین انجیل میباشد.
اگر به انجیلها مراجعه شود به اختلافات و تناقضات چشمگیری هم از نظر کمیت و هم از حیث مطالب و معانی برخورد خواهیم کرد. در بعضی از این انجیلها مطالب بیشتری نسبت به بعضی دیگر وجود دارد. در بعضی از این کتابها چیزی وجود دارد که در دیگری اصلاً اشارهای به آن نشده است؛ بهعنوان مثال در انجیل مرقس و یوحنّا از ولادت حضرت مسیح علیهالسلام و مادر او
حضرت مریم علیهاالسلام هیچ سخنی به میان نیامده است. در انجیل متی به شکل خیلی مختصر از کیفیت حامله شدن حضرت مریم علیهاالسلام و تولد حضرت مسیح علیهالسلام سخن گفته شده است؛ اما در انجیل لوقا این داستان بهطور مفصل بیان شده است. و در انجیل «برنایا» که در نزد مسیحیت اعتبار ندارد نیز، داستان ولادت حضرت مسیح علیهالسلام شبیه انجیل «لوقا» بیان شده است؛ اما اختلافات آنها از حیث الفاظ و ترتیب کلمات و مطالب، نیازی به توضیح ندارد.
علاوه بر این اختلافات، تناقض و تضادهای متعددی در بین این انجیلها وجود دارد؛ مثلاً در رابطه با همین داستان حضرت مسیح علیهالسلام بعد از اینکه متولد میشود، انجیل متی میگوید که یوسف همراه با حضرت مریم و نوزادش از ترس اینکه هرودوس پادشاه یهود او را بکشد، به دستور خداوند به مصر میروند و در آنجا تا زمان مرگ پادشاه
یهود میماند و بعد از
مرگ پادشاه بهسوی سرزمین اسرائیل بازگشته و در ناصره ساکن گردیدند.
درحالیکه در انجیل لوقا میگوید بعد از آنکه حضرت مسیح متولد گردید و در هشت روزگی ختنه شد، او را به اورشلیم بردند و در آنجا اقامت گزیدند و پس از آنکه
یوسف و
مریم آداب طفل را موافق با ناموس
پروردگار تمام کردند، بهسوی جلیل و شهر خود که ناصره بود بازگشتند و در آنجا بزرگ شد.
حال که تا حدودی هویت غیر قابل انکار انجیلها روشن گردید، پس هیچکدام از این انجیلها حتی بهعنوان کلی انجیل بودنشان نمیتواند در مقابل قرآن عرض اندام کند تا چه رسد بعضی از مطالب جزئی موجود در آنها، توانایی خدشه بر قرآن را داشته باشد؛ چون اولاً
قرآن کریم کتابی است آسمانی و کلام الهی که با وحی توسط جبرئیل علیهالسلام با همه
الفاظ و عبارات و چینش کلمات از طرف
خداوند بر آخرین پیامبرش نازل گردیده است و ثانیاً قرآن دارای خصوصیاتی است ک هیچ کتاب دیگری ولو از کتب آسمانی هم باشد، آن خصوصیات را ندارد. تنها کتابی که از اتقان و
اعجاز برخوردار است و هیچ باطلی در آن راه ندارد، قرآن است. عقلا و نیز عقل انسانی اگر به قرآن و
تاریخ آن توجه بکند، راهی جز پذیرش این مطالب را ندارد و امروز علوم تجربی نیز با پیشرفتی که در آن حاصل شده است، به برخی از حقایق والای قرآن رسیده است. در قرآن هیچ مطلبی پیدا نمیشود که با
حکم عقل اعم از
عقل نظری و عملی منافات داشته باشد. قرآن را فقط خود قرآن میتواند معرفی و توصیف کند؛
لذا میفرماید: «ما هیچچیز را در این کتاب فروگذار نکردیم».
و نیز میفرماید: «قرآن کتاب محکمی است که هیچگونه باطلی نه از پیش او و نه از پشت سر به سراغ آن نمیآید، چونکه از سوی خدای حکیم و ستایش شده نازل گردیده است».
قرآن علاوه بر داشتن اعجاز از جهات مختلف، از حیث بیان مطالب تاریخی و امور غیبی نیز دارای اعجاز میباشد.
قرآن از امور غیبی چه از گذشته و چه از آینده خبر داده است. بیان قصههای
انبیای گذشته در قرآن خبر از
غیب است.
در این رابطه میفرماید: «اینها از خبرهای غیب است که به تو وحی میکنیم نه تو و نه قومت اینها را پیش از این نمیدانستید».
و نیز در رابطه با داستان
حضرت یوسف علیهالسلام شبیه این بیان را دارد.
و همینطور در رابطه با داستان حضرت مریم علیهالسلام میفرماید: «این از خبرهای غیب است که به تو وحی میکنیم و تو در آن هنگام که قلمهای خود را برای قرعه کشی به
آب میافکندند تا کدامیک کفالت و سرپرستی مریم را عهدهدار شوند و نیز به هنگامی که با هم کشمکش و نزاع داشتند، حضور نداشتی».
و نیز از
حوادث آینده مثل پیروزی رومیان بعد از شکست آنان خبر داده است.
قرآن آنقدر در نزد مسلمین از اتقان و استحکام برخوردار است که آن را معیار قبولی یا طرد احادیث نبوی و
معصومان علیهمالسلام و کشف جعلی بودن آنها قرار میدهند.
بعد از اثبات و قبولی این مطالب نسبت به قرآن، عقل با قطع نظر از هر چیز دیگری حکم میکند که باید قرآن را در برابر
انجیل و هر کتاب دستنویس دیگر بشری ترجیج داده و بر آن
اعتماد شود؛ پس هر مطلبی نهتنها در انجیلهای چهارگانه، بلکه در هر کتاب دیگری اگر معارض با قرآن و مخالف با نص یا ظاهر آن قرار بگیرد، خود به خود بطلان آن ثابت میشود و نیازی به استدلال و اقامه برهان و امثال این امور ندارد، و از آن، جز اشتباه نویسنده و عدم درک مؤلف، هیچ نوع استحاله و پایمال شدن
حق لازم نمیآید.
اما اشکالی که در سؤال در رابطه با محل ولادت حضرت عیسی علیهالسلام مطرح شده است، اولاً باید گفته شود که اختلاف قرآن با انجیل در مسئله داستان ولادت حضرت مسیح علیهالسلام منحصر در محل ولادت آن حضرت نمیباشد؛ بلکه اختلافات متعدد روشنتر و اساسیتر در ابعاد دیگر این داستان بین قرآن و انجیل وجود دارد؛ مثلاً در برخی موارد نص قرآن و در بعضی دیگر ظاهر قرآن دلالت دارد که کفالت حضرت مریم علیهاالسلام به عهدة حضرت زکریا علیهالسلام بوده، و نیز حضرت مریم بلافاصله بعد از حامله شدن و بدون طی مدت طبیعی حاملگی عیسی علیهالسلام را به
دنیا میآورد. و تا هنگام ولادت حضرت مسیح کسی از حاملگی آن حضرت اطلاع نداشته و در هنگام
ولادت مسیح علیهالسلام کسی در کنار او نبوده و بعد از تولد طفل نوزاد
زبان به
سخن گشوده و شهادت به رسالت و نبوت خود داده است که ظاهر انجیل با تمام این موارد اختلاف و تضاد دارد.
اما در
مقام جواب اشکالی که در خصوص محل ولادت حضرت مسیح علیهالسلام
ذکر شده است، ممکن است گفته شود:
در بین قرآن و انجیل در رابطه با محل ولادت حضرت عیسی علیهالسلام اختلاف صریح وجود ندارد؛ چون قرآن در این رابطه میفرماید: «درد زایمان او را بهسوی تنهی درخت خرما کشاند (تا از شدت ناراحتی به آن تکیه دهد) و گفت: ای کاش پیش از این مرده و فراموش شده بودم»؛
اما در انجیل متی فقط گفته شده است که
حضرت مسیح علیهالسلام در بیت لحم یهودیه به دنیا آمده است.
و از جای خاصی برای مکان ولادت آن حضرت نام نبرده است و در انجیل لوقا هم فقط ذکر شده است که حضرت مسیح علیهالسلام هنگامی که حضرت مریم علیهاالسلام و نامزد او یوسف در یهودیه اقامت داشتند، متولد شد و بعد از تولد او را با قنداق پیچید و در آخور خواباند.
و اینکه در چه محل خاصی متولد شد و بعد از چه مدتی او را در آخور خواباند، اشارهای به آن نشده است و هیچ انجیلی حتی انجیل «برنایا» نگفته است که حضرت مسیح علیهالسلام همانطوری که در سؤال مطرح شده است، در آخور متولد گردیده است.
اگر با این توجیهات باز هم تنافی بین انجیل و
قرآن کریم در این مسئله رفع نشود، مطالب گذشته ما را وادار میکنند که بر قرآن اعتماد کرده و بطلان و اشتباه انجیل را در این مسئله نتیجه بگیریم.
۱.
مسیحیتشناسی مقایسهای، تألیف محمدرضا زیبایینژاد.
۲.
ناسخ التواریخ، تألیف میرزا محمدتقی سپهر.
۳.
تفسیر المیزان، ج ۱۳، ذیل آیات ۱۶ ۳۵ سوره مریم، و ج ۳، ذیل آیات ۳۵ ـ ۵۱، علامه طباطبایی.
سایت اندیشه قم.