• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حضرت مسیح‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حضرت عیسی علیه‌السلام، توفی، مرگ.
پرسش: در آیه ۵۵ سوره‌ آل‌عمران آمده «اِذْ قال یا عیسی اِنّی مُتَوَفّیکَ و رافِعُکَ اِلَی ...»: «ای عیسی! من تو را می‌گیرم و به‌سوی خود می‌برم» و در آیه‌ ۱۵۷ سوره‌ نساء آمده: «مسیح کشته نشده و بلکه آفریدگار او را به آسمان برده است»، آیا میان این دو آیه تنافی نیست؟
پاسخ:



در قرآن مجید دو آیه راجع به سرنوشت و پایان کار حضرت مسیح ـ علیه‌السلام ـ آمده است:

۱.۱ - آیه ۵۵ از سوره آل‌عمران


خداوند متعال می‌فرماید: «اِذْ قال یا عیسی اِنّی مُتَوَفّیکَ و رافِعُکَ اِلَی و مُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذینَ کَفَروُا...».

۱.۲ - آیات ۱۵۷ و ۱۵۸ سوره نساء


خداوند متعال می‌فرماید: «وَ قولِهِمْ اِنّا قَتَلْنا المسیحَ عیسی ابْن مَرْیَمَ رَسولَ الله وَ ما قَتَلوُهُ و ما صَلَبوه وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ... بَلْ رَفَعَهُ الله اِلَیْهِ...».

به موجب آیه اول (آیه ۵۵، آل‌عمران) خداوند به عیسی فرمود: «من تو را برمی‌گیرم و به‌سوی خود، بالا می‌برم و تو را از کسانی که کافر شدند، پاک می‌سازم...».

۱.۳ - معنی توفی

«توفی» به معنای اخذ و دریافت به‌طور تمام و کمال است.
[۱] قرشی، سید علی‌اکبر، قاموس قرآن، دارالکتب الاسلامیه، چ ۳، ۱۳۶۱، ج ۷، ص ۲۳۱.


۱.۴ - معنی توفیتُ الشیء

«توفیتُ الشیء»، یعنی دریافت کردم و قبض کردم آن چیز را به‌طور کامل. و به مرگ و موت، وفات می‌گویند؛ زیرا روح میت به هنگام مردن، قبض واخذ می‌شود.


توفی در قرآن به دو گونه به کار رفته است:

۲.۱ - اول

فرا گرفتن نفس از تن به هنگام خواب؛
[۳] تفلیسی، ابولفضل حبیش بن ابراهیم، وجوه قرآن، ترجمه‌ی مهدی محقق، ص ۵۶


«وَ هُوَ الذی یَتَوفّاکُمْ باللیْلِ... »؛ «او کسی است که (روح) شما را در شب (به هنگام خواب) می‌گیرد...».

۲.۲ - دوم

توفی به معنای میراندن، وفات دادن و قبض کردن روح؛
[۵] خرم‌شاهی، بهاءالدین، دانش‌نامه قرآن و قرآن پژوهی، ناهید، ۱۳۷۷، ج ۲، ص ۲۳۱۶.


«ان الذین تَوفیهُمُ الملائکة»؛ «کسانی که فرشتگان (قبض روح) آن‌ها را گرفتند».


به مرگ، وفات گفته می‌شود و توفی را به‌جای آن تعبیر می‌کنند؛ زیرا مرگ به معنای نابودی و فنا نیست؛ بلکه یک نوع دریافت فرشتگان نسبت به روح انسان است که روح را می‌گیرند و با خود به جهان دیگری می‌برند.
پس به لحاظ این‌که انسان هنگام مرگ از طرف خدا به کلی اخذ می‌شود. «توفی» را به‌جای موت و مرگ به کار می‌برند.

بعد از کاوشی کوتاه در رابطه با موارد کاربردی واژه‌ی «توفی» در قرآن، به سراغ این دیدگاه‌های متفاوتی که درباره‌ی جمله‌ی ««اِذْ قال یا عیسی اِنّی مُتَوَفّیکَ و رافِعُکَ اِلَی ...».» ارائه شده است، می‌رویم:


مراد از توفی عیسی ـ علیه‌السلام ـ چیست؟

۴.۱ - تفسیر اول

بعضی مفسران معتقدند که مسیح کشته شده و خداوند تنها روح او را به آسمان برد؛ زیرا توفی را در معنای متبادر خود که همان موت و مرگ باشد، به کار می‌برند ««و رافِعُکَ اِلَی».» را صعود و بالا بردن روح عیسی ـ علیه‌السلام ـ می‌دانند.
[۸] رشید رضا، تفسیر المنار، دارالمنار، چ ۳، ۱۳۶۷، ج ۳، ص ۳۱۵ ـ ۳۱۷.
[۹] مراغی، مصطفی، تفسیر المراغی، نشر مصطفی البانی المجلسی، چ۳، ۱۳۸۲ ۱۹۶۲، ج ۳، ص ۱۶۹.


۴.۲ - تفسیر دوم

«توفی» به معنای اخذ و گرفتن باشد؛ به این معنا که من تو را برمی‌گیرم به این‌که تو را زنده از زمین به آسمان بلند می‌سازم؛ بنابراین تفسیر توفی یک نوع نجات و عروج
[۱۱] هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راه‌نما، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، چ ۱، ۱۳۷۳، ج ۲، ص ۴۵۷.
حضرت عیسی علیه‌السلام است که خداوند او را به‌طور تمام و کمال گرفت تا این‌که به او دست نیابند و مقصود از «رافعک الی» یعنی تو را به‌سوی کرامت و بزرگوار و عزت خود بلند می‌گردانم که کنایه از قرب معنوی آن حضرت نزد خدا می‌باشد؛ چون قرب مکانی برای خداوند تصور ندارد.
[۱۳] هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راه‌نما، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، چ ۱، ۱۳۷۳، ج ۲، ص ۴۵۷


این تفسیر معروف در میان مفسران است که طبق آن حضرت مسیح ـ علیه‌السلام ـ کشته نشده و خداوند او را به آسمان برده است؛ اما کیفیت این اخذ و توفی که آیا به‌صورت خواب، آن حضرت را توفی نموده است و به سخن دیگر، روحانی بوده است یا توفی به‌صورت جسمانی؟ که برخی روایات رفع را جسمانی می‌گیرند. آیه ساکت است و از ظاهر آیه چگونگی اخذ عیسی ـ علیه‌السلام ـ و چگونگی رفع او، به دست نمی‌آید؛ گر‌چه به لحاظ این‌که بدن عیسی و تکوین او، به نحو مخصوص و ممتازی بوده است؛ می‌توان گفت بعید نیست که رفع او هم به نحو مخصوص و ممتازی باشد و با جسمانی بودن صعود سازگار باشد.
[۱۵] المصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، سال ۱۳۶۰ ه ق، ج ۷، ص ۱۱.



دو دیدگاه در رابطه با زنده بودن یا مرگ مسیح ـ علیه‌السلام ـ بیان گردید:

۵.۱ - دیدگاه اول

واژه‌ی «توفی» را به معنای مرگ و مردن گرفته و معتقدند که حضرت عیسی ـ علیه‌السلام ـ طبق آیه‌ی شریفه‌ی «« اِنّی مُتَوَفّیکَ».» رحلت نموده است و زنده نیست و دلیل آن‌ها این بود که متبادر از کلمه‌ی «توفی» وفات و مرگ است و حال آن‌که گفتیم توفی به معنای دریافت و اخذ به‌طور کامل است و آیه‌ی شریفه، دلالتی بر مرگ عیسی ـ علیه‌السلام ـ ندارد و دلیل دوم این‌که قرآن کریم در سوره‌ نساء، آیه‌ی ۱۵۷، ادعای یهود مبنی بر کشته شدن عیسی را رد می‌کند و در آن‌جا می‌فرماید: «این‌که گفتند ما مسیح پسر مریم فرستاده‌ی خدا را کشتیم؛ درحالی‌که او را نه کشتند و نه به دار آویختند، و لیکن بر ایشان مشتبه شد». پس این آیه‌ی شریفه «وَ ما قَتَلوُهُ و ما صَلَبوه ...» بیانگر این عقیده است که عیسی ـ علیه‌السلام ـ کشته نشده و زنده است.
[۱۷] خزائلی، محمد، اعلام قرآن، امیرکبیر، چ ۳، ۱۳۳۵، ص ۴۷۱.


۵.۲ - دیدگاه دوم

به نظر مفسر گران‌قدر علامه‌ طباطبایی توفی در آیه‌ی شریفه به معنای گرفتن عیسی از دست دشمنانش است و دلالتی بر مرگ، به‌طور صریح ندارد؛ اما در همان حال، این قول را که آیه‌ی شریفه صراحت در اخذ و دریافت دارد، نمی‌پذیرند و دلالت آن را بر عروج حضرت عیسی ـ علیه‌السلام ـ می‌پذیرند؛ گرچه این را با ادله‌ای که آورده‌اند، تقویت می‌نمایند و نظر ایشان هم موافق معروف و جمهور مفسران است.

۵.۳ - نتیجه بحث

و از همین جا به این نتیجه می‌رسیم که بین فقرات آیه‌ مبارکه ۵۵ آل‌عمران که توفی و رفع باشد و هم چنین آیه ۱۵۸ سوره نساء «بَلْ رَفَعَهُ الله اِلَیْهِ ...»، تعارضی نیست که توفی به معنای اخذ و دریافت است و رفع و صعود هم یعنی رفع معنوی که همان قرب و منزلت حضرت عیسی علیه‌السلام در نزد باری تعالی است.



۱. شیخ طوسی، تفسیر التبیان، ج ۲، ص ۴۷۸، مکتبه الامین النجف الاشرف.
۲. شیخ طوسی، تفسیر التبیان، ج ۳، ص ۳۸۵.
۳. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۲ ص، ۴۳۰، دارالکتب الاسلامیه.
۴. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۱۹۶، دارالکتب الاسلامیه.
۵. سید علی‌اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج ۵، ص ۷۹، دارالکتب الاسلامیه، چ ۸، ۱۳۶۱).


۱. قرشی، سید علی‌اکبر، قاموس قرآن، دارالکتب الاسلامیه، چ ۳، ۱۳۶۱، ج ۷، ص ۲۳۱.
۲. طبرسی، مجمع البیان، قم، منشورات مکتبه آیة الله المرعشی، ۱۴۰۳ ه. ق، ج ۴، ص ۷۰.    
۳. تفلیسی، ابولفضل حبیش بن ابراهیم، وجوه قرآن، ترجمه‌ی مهدی محقق، ص ۵۶
۴. انعام (۶)، آیه ۶۰.    
۵. خرم‌شاهی، بهاءالدین، دانش‌نامه قرآن و قرآن پژوهی، ناهید، ۱۳۷۷، ج ۲، ص ۲۳۱۶.
۶. نساء (۴)، آیه ۹۷.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۵۳ه‌ش، ج ۴، ص ۸۵.    
۸. رشید رضا، تفسیر المنار، دارالمنار، چ ۳، ۱۳۶۷، ج ۳، ص ۳۱۵ ـ ۳۱۷.
۹. مراغی، مصطفی، تفسیر المراغی، نشر مصطفی البانی المجلسی، چ۳، ۱۳۸۲ ۱۹۶۲، ج ۳، ص ۱۶۹.
۱۰. طبرسی، تفسیر مجمع البیان، قم، منشورات مکتبه آیة الله المرعشی، ۱۴۰۳ ه. ق، ج ۲، ص ۳۰۵.    
۱۱. هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راه‌نما، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، چ ۱، ۱۳۷۳، ج ۲، ص ۴۵۷.
۱۲. طبرسی، تفسیر مجمع البیان، قم، منشورات مکتبه آیة الله المرعشی، ۱۴۰۳ ه. ق، ج ۲، ص ۳۰۵.    
۱۳. هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راه‌نما، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، چ ۱، ۱۳۷۳، ج ۲، ص ۴۵۷
۱۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۳۳۵ تا ۳۳۹(به نقل از قاموس القرآن، ج ۵، ص ۸۱).    
۱۵. المصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، سال ۱۳۶۰ ه ق، ج ۷، ص ۱۱.
۱۶. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج ۳، ص ۲۰۷.    
۱۷. خزائلی، محمد، اعلام قرآن، امیرکبیر، چ ۳، ۱۳۳۵، ص ۴۷۱.



سایت اندیشه قم.    






جعبه ابزار