• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مهدویّت در نگاشته‌های مستشرقان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: مهدویت، اهل سنّت، مذهب شیعه، اسلام، مسیحیت، آخرالزمان، امامت، امام مهدی (علیه‌السلام).

پرسش: مهدویت در نگاشته‌های مستشرقان چه جایگاهی دارد؟

پاسخ:

فهرست مندرجات

۱ - مقدمه
۲ - دلایل عدم توجه غربی‌ها به شیعه‌پژوهی
       ۲.۱ - قول کلبرگ
       ۲.۲ - قول نصر
۳ - مهدویت در آثار مستشرقان
۴ - اهمیت و ابعاد پژوهش‌ها
۵ - سیر تاریخی و قلمرو جغرافیایی
       ۵.۱ - نخستین حرکت
              ۵.۱.۱ - اهمیت شیعه‌شناسی
              ۵.۱.۲ - اثر مادلونگ
       ۵.۲ - مطالعات آمریکائیان
              ۵.۲.۱ - اولین همایش
              ۵.۲.۲ - گزارش بلانکدرد
              ۵.۲.۳ - مرجع مستشرقان
                     ۵.۲.۳.۱ - روش نگارنده
       ۵.۳ - مستشرقان صهیونیسم
              ۵.۳.۱ - توصیف آنها
              ۵.۳.۲ - نمونه‌ای از مستشرق آنها
              ۵.۳.۳ - نگاه یهودی غیر صهیونیسم
۶ - انواع ادوار مهدویت‌نگاری
       ۶.۱ - تشکیک و اسطوره‌پنداری
       ۶.۲ - تنوع رهیافت
              ۶.۲.۱ - رهیافت سیاسی
              ۶.۲.۲ - رهیافت عرفانی معنوی
۷ - روش‌های مهدویّت‌پژوهی مستشرقان
       ۷.۱ - روش تاریخی
              ۷.۱.۱ - شیوه تحلیل مهدویت
              ۷.۱.۲ - مشهورترین مستشرق
              ۷.۱.۳ - تقریر مهدویت جمیز
              ۷.۱.۴ - تاثیر آموزه اهریمن
              ۷.۱.۵ - سایر دیدگاه‌های دارمستتر
                     ۷.۱.۵.۱ - معنای مهدی
                     ۷.۱.۵.۲ - نبود مهدویت در قرآن
              ۷.۱.۶ - نظریه فان فلوتن
              ۷.۱.۷ - اقوال گلدزیهر
       ۷.۲ - روش پدیدارشناسانه
              ۷.۲.۱ - رهیافتی مهم
              ۷.۲.۲ - استراتژی تحقیق
                     ۷.۲.۲.۱ - پدیدارشناسی دینی
                     ۷.۲.۲.۲ - اهم مساله پدیدارشناسی
              ۷.۲.۳ - بهره‌برداری مستشرقین
              ۷.۲.۴ - تحلیل شهودی کربن
              ۷.۲.۵ - آسیب‌های تحلیل کربن
                     ۷.۲.۵.۱ - عدم جامع‌نگری
                     ۷.۲.۵.۲ - ضعف مصادر و منابع
                     ۷.۲.۵.۳ - حیات هورقلیایی امام غایب
              ۷.۲.۶ - نتیجه افراط کربن
۸ - دیدگاه امامیه در مورد حیات امام
۹ - مسائل و شبهات
۱۰ - پانویس
۱۱ - منبع


هر چند اسلام‌شناسی غربیان از دیرینه‌ای بیش از دو سده برخوردار است، شیعه‌پژوهی آنان بسیار دیرهنگام، و در دهه‌های اخیر قرن بیستم میلادی تحت تاثیر تحولات سیاسی - اجتماعی ایران، لبنان و عراق جدی‌تر شده است و با وجود تلاش‌های انجام شده در دوره اخیر، این رشته نزد آنان هنوز در ابتدای راه است و از این‌رو غربیان هنوز کارنامه‌ای جامع و درخشان در شیعه‌شناسی ندارند.


برخی از محققان دو دلیل برای این مهم یاد کرده‌اند: کمبود متون تحقیقی به زبان‌های اروپایی در موضوع تشیع امامی و دشواری دسترسی به منابع اولیه آن از یک‌سو، و شیوع نگاه نادرست اهل سنّت به مذهب شیعه در میان مستشرقان از سوی دیگر مطالعات شیعی را در غرب به حاشیه رانده است. مخصوصاً این عامل دوم سبب شد شیعه (امامیه) را چون فرقه‌ای حاشیه‌ای یا بدعت‌گرا در‌ اندیشه اسلامی بنگرند و قرائت شیعی از اسلام را رسمی و مقبول تلقی نکنند. از این‌رو مستشرقان معمولاً اصطلاح «اسلام شیعی» Shi'i Islam را برای نشان دادن این تقابل، و تحت تاثیر همین پنداره نادرست، به کار می‌برند.

۲.۱ - قول کلبرگ

اتان کلبرگ در ارزیابی مطالعات غربیان درباره شیعه می‌نویسد: به‌طور کلی تعداد مطالعاتی که تا نیمه دوم قرن بیستم به موضوع شیعه امامیه اختصاص یافت، ناچیز و‌ اندک است؛ چرا که در نخستین مجلد از مجموعه Index Islamicus که سال‌های ۱۹۰۶ تا ۱۹۵۵م را پوشش داده، تنها دو صفحه از ۸۲۴ صفحه این مجلد برای فهرست کردن عناوین مقالات مربوط به تشیع دوازده امامی اختصاص یافته است. گرچه نخستین تلاش در نگرشی جامع، توسط دونالدسون در کتاب Shi'ite Religion، که در سال ۱۹۳۳م انتشار یافت، صورت گرفت؛ امّا تعداد کتاب‌هایی که به این موضوع اختصاص داده شد نیز بسیار‌ اندک بوده است.
[۱] Western Studies of Shi'a Islam، p.۰۴


۲.۲ - قول نصر

سیدحسین نصر به مناسبت بحث از اهمیت ارتباط فیلسوف فرانسوی‌ هانری کربَن با علّامه سیدمحمّدحسین طباطبایی، نبود روابط درست علمی میان محقّقان غربی و عالمان شیعه اصیل را علّت ناآگاهی غرب از شیعه دانسته است:
حتّی می‌توان گفت که از دوره قرون وسطی، که تماس فکری و معنوی اصیل بین اسلام و مسیحیت قطع شد، چنین تماسی بین شرق اسلامی و غرب حاصل نشده است....غرب تاکنون دو بار با اسلام تماس مستقیم داشته است؛ با اعراب در‌ اندلس و با اَتراک در شرق اروپا؛ و در هر دو مورد، تماس با اسلام سنّی بوده است و در برخی مواردِ محدود، با اسلام شیعی، آن هم از نوع اسماعیلی. مغرب زمین هیچ‌گاه با عالم تشیع، به خصوص ایران شیعی، تماسی نداشته است.... تشیع، چنان‌که هست، در خارج از جهان پیروان آن شناخته شده نیست. از این رو مستشرقان همواره تشیع را یک «بدعت» در اسلام، و حتّی برخی آن را اختراع عده‌ای از دشمنان اسلام دانسته‌اند.
[۲] طباطبایی، سیدمحمدحسین، شیعه در اسلام، ص۱۳ – ۱۴، مقدمه سیدحسین نصر.
«گفتنی است این کتاب علّامه طباطبایی در سال ۱۹۶۹ م، با ترجمه و مقدمه سیدحسین نصر در اروپا و امریکا منتشر شد و مطالعات غربیان درباره امامیه را که پیش از آن بر آثار امثال مونتگمری وات و آن لمبتون متّکی بود، یک گام به پیش بُرد.»
در این میان بعد از انقلاب اسلامی در ایران و تثبیت حکومت اسلامی - شیعی در این کشور، زمینه‌های پیشین تحقیق درباره تشیع پررنگ‌تر شد؛ امّا چنان‌که در ادامه خواهد آمد، هیچ یک از این تحقیقات از جامعیت لازم برخوردار نیست و یک سویه نگری سیاسی یا تاریخی در بیشتر آنها مشهود است.


از میان موضوعات متنوع مربوط به شیعه‌شناسی، مسئله امامت به دلیل پیوندش با اساس این مذهب جایگاه خاصی در مطالعات غربیان پیدا کرده است. مهدویت نیز شاخه‌ای از مطالعات امام‌شناسی غربیان در شیعه‌پژوهی به شمار می‌آید که از ابتدا چندان کانون توجّه نبوده است؛ با این حال در مطالعاتشان به آن هم پرداخته‌اند. مهدویت در پژوهش‌های استشراقی الزاماً به معنای «مهدی شخصی»، که شیعیان دوازده امامی به آن اعتقاد دارند، نیست؛ بلکه بیشتر مربوط به «مهدی نوعی»، و شامل برخی مباحث حاشیه‌ای است. بیشتر پژوهشگران علاقه‌مند به مسائل مهدویت در غرب یهودی، و برخی نیز مسیحی‌اند. یهودیان بیشتر گرایش صهیونیستی دارند و تحقیقاتشان بیشتر معطوف به مسائل بنیادی، و به لحاظ محتوایی مربوط به مسائل مرتبط با سیاست و قدرت می‌باشد. نگاه انتقادی و مغرضانه و تلاش برای تضعیف مبانی و مستندات تاریخی و روایی مهدویت، از ویژگی‌های آثار این گروه از مستشرقان است. نگاه مستشرقان مسیحی‌ اندکی معتدل‌تر از یهودیان است. آنان بیشتر از منظر ارتباط مهدویت اسلامی با آموزه رجعت مسیح در آخرالزمان به این مطالعات می‌پردازند و گویی آن را رقیبی در مقابل آموزه‌های فرجام شناختی خود می‌بینند.


مهدویت در پژوهش‌های استشراقی از چندین بعد مورد توجّه قرار گرفته است:
الف. نقش آموزه مهدویت در تحولات سیاسی جهان اسلام و بویژه انقلاب اسلامی ایران و پیدایش نظریه سیاسی ولایت فقیه.
ب. نقش آموزه مهدویت در پدیداری جنبش‌های اجتماعی - سیاسی، همانند قیام فاطمیان مصر (المهدی باللَّه) و مهدی سودانی.
ج. نقش آموزه مهدویت در شکل‌گیری فرقه‌های نوپدید و مدعیان مهدویت و اختلافات درون فرقه‌ای آنها با یکدیگر.
د. نگاه عرفانی و تصوف‌گونه به غیبت امام مهدی (علیه‌السّلام) و تحلیل تاثیرات آن.


در یک نگاه می‌توان تلاش‌های غربیان را درباره مهدویت به سه‌گونه اروپایی، آمریکایی و اسرائیلی تقسیم کرد. در این میان پژوهش‌های آمریکایی بیشتر رویکردی کاربردی دارند و نتایج آن در تعامل سیاسی - فرهنگی با جهان اسلام تاثیرگذار است. مستشرقان اروپایی در عرصه مهدویت پژوهی پیشگام بوده‌اند و آثاری را، بیشتر به زبان فرانسوی، نشر داده‌اند. از نگاه عبدالجبّار ناجی، که در کتاب التشیع و المستشرقون به معرّفی تلاش‌های مستشرقان در شیعه‌شناسی پرداخته است، نگاشته‌های اروپایی در موضوع مهدویت شامل مباحث متنوعی است و در این میان برخی از آنان به طور خاص به شخص امام مهدی و غیبت ایشان توجّه داشته‌اند.
[۳] ناجی، عبدالجبار، التشیع و الاستشراق، ص۲۹۰.
اروپاییان فارغ از انگیزه‌های سیاسی، بیشتر به دنبال شناخت مذهب شیعه به عنوان یک فرقه دینی بوده‌اند و این وجه تمایز مطالعات اروپایی و آمریکایی در مهدویت‌پژوهی به شمار می‌آید. در اینجا طبق همین دسته‌بندی سه‌گانه گزارش از مهدویت‌پژوهی غربیان ارائه می‌کنیم.

۵.۱ - نخستین حرکت

نخستین تلاش رسمی اروپاییان در شناخت مهدویّت را می‌توان در فرانسه ردیابی کرد. در سال ۱۹۶۸ نخستین کنگره بین‌المللی مستشرقان درباره تشیّع اثناعشری با عنوان «تشیّع امامی» در استراسبورگ ایالت آلزاس فرانسه برگزار شد. مستشرقان صاحب‌نامی چون‌ هانری کربن، ویلفرد مادلونگ، رینر گرملیش و آن لمبتون در این همایش مشارکت داشتند و نیمی از محققان شرکت‌کننده در آن از صاحب‌نظران مسلمان شیعی (از جمله امام موسی صدر و عبدالجواد فلاطوری) بودند.

۵.۱.۱ - اهمیت شیعه‌شناسی

نکته در خور توجّه، برگزاری این همایش پیش از وقوع انقلاب اسلامی ایران که از اهمیت شیعه‌شناسی در این دوره برای غربیان خبر می‌دهد. بنا بر تصریح عبدالجبّار ناجی همه مباحث این کنگره حول اعتقاد به آموزه مهدویّت و غیبت امام مهدی (علیه‌السّلام) در سامراء بوده است.
[۴] ناجی، عبدالجبار، التشیع و الاستشراق، ص۲۸۸.
مجموعه مباحث این همایش با عنوان «تشیّع امامی» بارها در فرانسه چاپ شده است.
[۵] Le Shiisme Imamate، Calloqe Strasbourg ۸۶۹۱، Paris، ۰۷۹۱.


۵.۱.۲ - اثر مادلونگ

دیگر فعالیّت پژوهشی اروپایی در این زمینه، مقاله «ولایت در نگاه شیعه در دوره غیبت امام» نوشته ویلفرد مادلونگ است که جُرج مَقدِسی آن را در بخشی از کتاب خودش با عنوان مفهوم ولایت در سده‌های میانه
[۶] La Notion dautor au Moyen Age، George Makdise) ed (، ) Paris، ۲۸۹۱ (.
آورده است. این کتاب در سال ۱۹۸۲م در پاریس نشر یافت. مادلونگ در این مقاله به تاثیر غیبت امام در‌ اندیشه سیاسی شیعه، بویژه مفهوم قدرت سیاسی، پرداخته است.

۵.۲ - مطالعات آمریکائیان

آمریکاییان دیرتر از اروپاییان به مطالعات مهدوی پرداختند و بیشتر تحت تاثیر تحولات اجتماعی و سیاسی رخ داده در منطقه خاورمیانه، بویژه ایران، کویت، عراق و لبنان بوده‌اند.
[۷] ناجی، عبدالجبار، التشیع و الاستشراق، ص۲۹۷.


۵.۲.۱ - اولین همایش

نخستین اقدام مهم آنان برگزاری همایش «مهدویّت و هزاره‌گرایی در اسلام؛ مفهوم مهدی در اسلام، مفهوم مهدی در نگاه شیعه دوازده امامی، غیبت مهدی، سفرای مهدی» بود که در سال ۱۹۸۵م به همت مرکز پژوهش‌های ایرانی دانشگاه کلمبیا برگزار شد
[۸] Messianism and Millenarianism in Islam (Center for Iranian.Studies، Columbia University).
عنوان همایش خود گویای اهمیت مسئله مهدویّت در نگاه برگزارکنندگان این همایش است. این همایش زمانی برگزار شد که ایران درگیر جنگی ناخواسته با دشمنی بود که خود آمریکا نیز از حامیانش به شمار می‌رفت.

۵.۲.۲ - گزارش بلانکدرد

پس از آن در سال ۲۰۰۰م بلانکدرد گزارشی را با عنوان «اسلام سنّی و اسلام شیعی» برای وزارت امور خارجه و وزارت دفاع آمریکا تهیه کرد و در آن اطلاعاتی درباره شیعه و سنّی و اختلافات اعتقادی موجود میان آن دو ارائه کرد. وی در این گزارش عقیده به مهدویّت را به عنوان یکی از اختلافات میان شیعه و سنی مورد تاکید قرار داده است. این گزارش به لحاظ زمانی بعد از جنگ دوم خلیج فارس (حمله عراق به کویت) و انتفاضه شیعی در عراق (۱۹۹۱ م) تهیه شده است.
در سال ۲۰۰۱م کلارک در کتاب میراث شیعه، ضمن فصلی که به بیان عادات و اعتقادات قدیم و جدید شیعه اختصاص داده بود، به امامت و غیبت نیز پرداخت.
[۹] Shiite Heritage: Essays on Classical and Modern Traditions، L.Clararke (ed)، ۲۰۰۱.


۵.۲.۳ - مرجع مستشرقان

شایان ذکر است برخی از محققان ایرانی مقیم آمریکا نیز پژوهش‌هایی را در موضوع مهدویّت انجام داده‌اند که در آمریکا نشر یافته است. از جمله معروف‌ترین این آثار می‌توان به کتاب سایه خدا و امام غائب: مذهب، سیاست و تغییرات اجتماعی در ایران، شیعه از آغاز تا ۱۸۹۰، اثر سعید امیرارجمند اشاره کرد که مرجعی برای مستشرقان در آشنایی با مهدویّت شیعی به شمار می‌آید. «این کتاب در سال ۱۹۸۴م از سوی انتشارات شیکاگو و در ۳۵۶ صفحه منتشر شده است.»

۵.۲.۳.۱ - روش نگارنده

وی با روش تاریخی - تحلیلی تلاش دارد امامت و مهدویّت را راهبردی سیاسی در مذهب شیعه معرّفی کند. البته این کتاب کاستی‌های مهمّی هم دارد که در نقد دکتر سیّدحسین نصر و فرزندش به آنها اشاره شده است.
[۱۰] سیّدحسین و سیّدولی‌رضا نصر، نقد و بررسی کتاب «سایه خدا و امام غائب»، مجله ایران نامه، سال پنجم، ص۱۸۰ - ۱۷۱.


۵.۳ - مستشرقان صهیونیسم

برخی از محقّقان، مطالعات مستشرقان یهودی - اسرائیلی را نظر به تفاوت رویکرد آنان به مقوله مهدویّت و تشیّع، جدا از سایر مطالعات غربیان یاد کرده‌اند. مراد از مستشرقان یهودی، یهودیانی هستند که قبل از شکل‌گیری رژیم صهیونیستی به مطالعاتی درباره اسلام پرداخته‌اند، و مستشرقان اسرائیلی بیشتر به محققان یهودی‌ای اطلاق می‌شود که بعد از تشکیل این رژیم وارد مطالعات اسلامی شده‌اند.
[۱۱] ناجی، عبدالجبار، التشیع و الاستشراق، ص۳۲۵.


۵.۳.۱ - توصیف آنها

در یک ارزیابی می‌توان گفت: مستشرقان اسرائیلی تلاش دارند مطالعات مستشرقان یهودی را به حاشیه برانند و با رویکرد شکاکانه به تحلیل مسائل شیعی، از جمله مهدویّت، بپردازند و نقاط تردید و ابهام را در تاریخ تشیّع برجسته کنند.
[۱۲] ناجی، عبدالجبار، التشیع و الاستشراق، ص۳۴۰.

آنان همچنین تلاش دارند شبهه اقتباسی بودن عقیده به مهدویّت از تورات و میراث مسیحی را تقویت نمایند.
[۱۳] ناجی، عبدالجبار، التشیع و الاستشراق، ص۳۴۱.


۵.۳.۲ - نمونه‌ای از مستشرق آنها

برای نمونه کلبرگ بر این ادعا تاکید دارد که نعمانی در کتاب الغیبة در بیان آموزه غیبت از کتاب امثال سلیمان تاثیر پذیرفته است. حاصل سخن او این است که رویکرد توراتی در تدوین تاریخ اسلام تاثیرگذار بوده است.
[۱۴] ناجی، عبدالجبار، التشیع و الاستشراق، ص۳۴۱.
دیدگاه انکارآمیز گلدزیهر یهودی نیز در اعتبار روایات مهدویّت از همین قبیل است.

۵.۳.۳ - نگاه یهودی غیر صهیونیسم

البته برخی از محققان یهودی چون بلیشفلات،
[۱۵] Early Mahdism Politics and Religon in the Formative Period of Islam، Blichfeldt، Series StudiesOrientalia Landen Sia-۲، ۱۹۸۵.
لاتساروس،
[۱۶] Some Religios Aspecets of Islam، Hava Lazarus Yafeh، Leiden، ۱۸۹۱، p.p ۴۸-۵۷.
و نقاش
[۱۷] "An Attempt to Trace the origin of the rituals of Ashura"، Yitzhak Nakash، in Die des Islam، ۱۹۹۳، vol ۳۳، pp.۱۶۱-۱۸۱.
نیز هستند که مهدویّت را صرفاً از منظر تاریخی و مذهبی مورد بررسی قرار داده‌اند؛ بدون این که بر تاثیر انگاره‌های یهودی در پدیداری آن تاکید داشته باشند.


مطالعات استشراقی درباره مهدویّت را به لحاظ تاریخی و نوع رویکرد در هر دوره می‌توان به ادوار و انواعی تقسیم کرد. وقتی سیر مطالعات غربیان را درباره مهدویّت به لحاظ تاریخی بررسی می‌کنیم روشن می‌شود که مهدویّت‌پژوهی در غرب روندی تدریجی - تکاملی داشته و متاثر از تحولات اجتماعی و سیاسی جهان اسلام، بویژه کشورهای شیعی بوده است. توجّه رسمی مستشرقان به مهدویّت از نیمه دوم قرن هجدهم میلادی آغاز شد. زمانی که مستشرقان مصمم شدند دایرةالمعارف اسلام را تالیف کنند، باید مدخلی را هم به مهدی در‌ اندیشه اسلامی اختصاص می‌دادند. از این‌رو مستشرقان در دوره نخست خیلی پراکنده و گسسته، و بیشتر در لابه‌لای مباحث حدیثی و تاریخی به مهدویّت پرداخته‌اند. نخستین آثار مستقل آنان درباره مهدویّت مربوط به دهه‌های اخیر است.

۶.۱ - تشکیک و اسطوره‌پنداری

این دوره با تردیدافکنی‌های گلدزیهر در اعتبار میراث روایی اسلام و شبهه عدم وثاقت تاریخی روایات شروع شد و بعدها با اسطوره‌پنداری مهدویّت اسلامی توسط شاگردان او به اوج رسید. گلدزیهر دیدگاه خود را درباره مهدویّت اسلامی چنین بیان می‌کند:
اندیشه مهدی، که در اصل به عناصر یهودی و مسیحی برمی‌گردد، بعضی ویژگی‌های سَوشیانت زردشتی به آن اضافه شد. چنان‌که اذهان خیال‌پردازان نیز به آن مطالبی افزود، و عقیده به مهدی مجموعه‌ای از اساطیر شد.... آنان احادیثی را به پیامبر اسلام نسبت دادند که اوصافِ دقیق مهدی در آن تصویر شده بود؛ در حالی که این احادیث به هیچ وجه در تالیفاتی که احادیث صحیح را جمع‌آوری کرده، نیامده است.
[۱۸] گلدتسهیر، ایگناتس، العقیدة و الشریعة فی الاسلام، ص۹۳، نقل از: ذهنیت مستشرقین.
[۱۹] فخاری، عبدالحسین، ذهنیت مستشرقین، ص۶۰.

بعدها این شبهه توسط مارگلیوث در مدخل «مهدی» از دائرةالمعارف دین و اخلاق چنین تکرار شد:
احادیث را هر گونه هم تفسیر کنند، دلیل قانع‌کننده‌ای در دست نیست که تصور کنیم پیامبر اسلام ظهور یک مهدی را برای احیا، تحقّق، اکمال و تقویت اسلام، لازم و حتمی شمرده باشد.
[۲۰] Encyclopedia of Religion and Ethics، Vol.VIII.

از مجموع پژوهش‌های نشر یافته توسط نویسندگان یهودی‌تبار به دست می‌آید که این رویکرد هنوز در میان برخی از مستشرقان رواج دارد. شایان ذکر است که ریشه تاریخی تردید در اعتبار روایات مربوط به مهدویّت در جهان اسلام به ابن خلدون بر می‌گردد. در دوره معاصر هم شبهه افسانه‌پنداری مهدویّت را احمد کسروی تکرار کرد.

۶.۲ - تنوع رهیافت

افزون بر نگاه تردیدآمیز به مهدویّت، رهیافت‌های دیگری هم میان مستشرقان وجود دارد که مهدویّت را فارغ از اعتبار آن، و از منظر تاثیراتش در‌ اندیشه اسلامی پژوهیده‌اند. این رهیافت‌ها را می‌توان دوره‌ای خاص در مطالعات مهدویّت پژوهی مستشرقان دانست.

۶.۲.۱ - رهیافت سیاسی

پیدایش برخی از فرقه‌ها بر اساس مهدویّت، و انشعاب‌های صورت گرفته در این فرق و بازتاب‌های اجتماعی آن، از دوره قاجار توجّه غربیان را به خود جلب کرده بود. برای نمونه ادوارد براون در کتاب یک سال در ایران به خوبی تلاش کرده است که این تحول فرقه‌ای و تاثیرات اجتماعی آن را نشان دهد. روش براون امروزه در مطالعات دین‌پژوهی، توسعه یافته و به‌طور گسترده مورد استفاده محقّقان قرار گرفته است.
در این رهیافت فارغ از تردیدهای دوره پیشین، آموزه مهدویّت به منزله پدیده‌ای فرهنگی و تاثیرگذار در روابط اجتماعی و سیاسی کشورهای اسلامی، بویژه ایران، نگریسته می‌شود و از منظر جامعه‌شناسی فرهنگی مورد پژوهش قرار می‌گیرد. این روی‌کرد بیشتر در مطالعات آمریکایی مشهود است.
پیوند مهدویّت شیعی با مسئله مدیریت سیاسی جامعه و توانمندی آن در ارائه دکترین جهانی شدن، در سه دهه اخیر از مسائل جدی مستشرقان در مهدویّت پژوهی بوده است. ریشه این مهم را باید در تاثیر این آموزه در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در سه دهه اخیر جستجو کرد.
با رخداد انقلاب اسلامی ایران و تحقّق عینی نظریه ولایت فقیه در اداره جامعه، بار دیگر توجّه مستشرقان به مسئله مهدویّت اوج گرفت. در این دوره مهدویّت به منزله راهبردی سیاسی و مدیریتی برای غربیان اهمیّت یافت.

۶.۲.۲ - رهیافت عرفانی معنوی

برخی از مستشرقان آموزه مهدویّت را به لحاظ تاثیرات عرفانی و معنوی آن در هدایت انسان و جامعه به کمال، بررسیده و ارزیابی کرده‌اند. هانری کُربَن، فیلسوف فرانسوی، از مشهورترین صاحب‌نظران در این رهیافت به شمار می‌آید. وی در این‌باره می‌نویسد:
به عقیده من، مذهب تشیّع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهی را میان خدا و خلق همیشه زنده نگه داشته و به‌طور مستمر و پیوسته ولایت را زنده و پابرجا می‌گذارد. مذهب یهود نبوّت را، که رابطه‌ای است واقعی میان خدا و عالم انسانی، در حضرت کلیم ختم کرده و پس از آن به نبوّت حضرت مسیح و حضرت محمّد (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله) اذعان ننموده و رابطه مزبور را قطع می‌کند و نیز مسیحیان در حضرت عیسی متوقف شدند و اهل سنّت از مسلمانان نیز در حضرت محمّد (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله) توقّف نموده و با ختم نبوّت در ایشان، دیگر رابطه‌ای میان خالق و خلق موجود نمی‌دانند. تنها مذهب تشیّع است که نبوّت را با حضرت محمّد (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله) ختم شده می‌داند؛ ولی ولایت را، که همان رابطه هدایت و تکمیل می‌باشد، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می‌داند؛ رابطه‌ای که از اتصال عالم انسانی به عالم الوهی حکایت می‌کند؛ به واسطه دعوت‌های دینی قبل از موسی و دعوت دینی موسی و عیسی و محمّد (علیهم‌السلام)، و بعد از حضرت محمّد (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله) به واسطه همین رابطه ولایت، جانشین وی (به عقیده شیعه) زنده بوده و هست و خواهد بود و این حقیقتی است زنده که هرگز نظر علمی نمی‌تواند آن را از خرافات شمرده و از لیست حقایق حذف نماید. به عقیده من، همه ادیان برحق‌اند و یک حقیقت زنده را دنبال می‌کنند و همه ادیان در اثبات وجود این حقیقت زنده مشترک‌اند. آری! تنها مذهب تشیّع است که به زندگی این حقیقت، لباس دوام و استمرار پوشانده است.
[۲۱] ظهور شیعه، مجموعه مصاحبه‌های استاد علامه طباطبایی وپروفسور‌هانری کربن، ص۷.
[۲۲] امام عصر از منظر پروفسور‌هانری کربن، موعود، ش ۱۴، ص۴۰.
[۲۳] محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه)، ج۱۰، سال انتشار: ۱۳۹۳، ص۱۴۴-۱۶۵.



مهدویّت‌پژوهی در میان مستشرقان با روش‌های گونه‌گون دنبال می‌شود که مهم‌ترین آنها روش تاریخی و روش پدیدارشناسانه است. این هر دو روش از شیوه‌های شناخته شده در غرب‌اند که در مطالعه و بررسی مسائل و موضوعات علوم انسانی، از جمله دین‌پژوهی، به کار گرفته می‌شوند.

۷.۱ - روش تاریخی

در روش تاریخی، تلاش بر این است که از مهدویّت، تحلیلی تاریخی - جامعه‌شناختی ارائه شود. این نگاه به مهدویّت، متاثر از نگاهی خاص در دین‌پژوهی است که اساساً دین را پدیده‌ای انسانی تلقی می‌کند و آن را برایندی از ترکیب نیازها و ویژگی‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، محیطی، و آداب و رسوم قومی و ملی می‌داند. بر اساس این نگاه دین و آموزه‌هایش ریشه‌ای انسانی - تاریخی دارد و از هرگونه هویت فراتاریخی و فرابشری به معنای الهی یا وحیانی تهی است.
این روش را نباید با تاریخ‌نگاری یکسان دانست. تاریخ‌نگاری صرفاً گزارش و توصیف محض رخدادهاست بدون این‌که درباره علل و زمینه‌های پیدایش آنها اظهارنظر کند. تاریخ‌نگاری شیوه برخی از مستشرقان، چون ادوارد براون، در تحلیل مسائل مهدویّت بوده است «ر.ک: یک سال در ایران، اداوارد براون؛ همچنین ر.ک: تصحیح و مقدمه بر «نقطة الکاف» حاجی میرزا جانی کاشانی، همو.» که آثارشان از مهم‌ترین منابع در بررسی فرقه‌های دروغین مهدویّت در سده‌های اخیر به شمار می‌آید.

۷.۱.۱ - شیوه تحلیل مهدویت

دارمستتر، ایگناس گلدزیهر، فان فلوتن و مارگلیوث در تحلیل مهدویّت از روش تاریخی استفاده کرده‌اند و در این نتیجه با همدیگر هم‌سخن‌اند که مهدویّت امری ساختگی و معلول شرایط سیاسی و اجتماعی یا سرخوردگی فردی و روان‌شناختی است؛ مردم از این راه به یک منجی آسمانی معتقد می‌شوند و بدین وسیله به قیام اجتماعی برای التیام روحی و روانی می‌رسند.
[۲۴] موسوی گیلانی، سیدرضی، مهدویّت از دیدگاه دین‌پژوهان غربی، ص۳۶ - ۳۷.

جیمیز دارمستتر «جیمز دارمستتر (James Darmester) زاده ۲۸ مارس ۱۸۴۹ و درگذشته ۱۹ اکتبر ۱۸۹۴، نویسنده، پژوهشگر و باستان‌شناس فرانسوی، از پدر و مادری یهودی در شاتو سالن از توابع آلزاس فرانسه زاده شد. خاستگاه خانواده‌اش از شهر دارمشتات آلمان بود و نام خانوادگی او نیز گویای این اصالت است. وی تحصیلات خود را در پاریس به پایان رساند. او که دل‌بسته دانش‌های شرقی بود، عمر خود را وقف پژوهش در این‌باره کرد. او در سال ۱۸۷۵م کتابی درباره اسطوره‌های اوستایی نگاشت. در سال ۱۸۷۷م به آموزش زبان فارسی پرداخت و بعدها ترجمه کاملی از زند اوستا با تفسیر خود در سه جلد به چاپ رساند. در سال ۱۸۸۵م استاد کلژ دوفرانس گردید و برای پژوهش به هندوستان (۱۸۸۶) گسیل شد تا ترانه‌های بومی افغان‌ها را گردآوری کند. وی پژوهش‌هایی هم درباره باورهای اسلامی داشت. دارمستتر همچنین کتابی درباره خاستگاه شعر فارسی (۱۸۸۸) و کتابی نیز به نام پیغمبران اسرائیل (۱۸۹۲) نگاشته است.»

۷.۱.۲ - مشهورترین مستشرق

جیمز دارمستتر از مشهورترین مستشرقانی که این روش را در تحلیل مهدویّت به کار بسته است. او در کتاب مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم از روش تاریخی برای تحلیل مهدویّت در اسلام بهره برد. او این کتاب را به سفارش ویژه دانشگاه سوربن برای بررسی ابعاد قیام محمّد احمد سودانی (۱۸۳۴ - ۱۸۵۵م) معروف به مهدی سودانی نوشت؛ زیرا شورش مسلحانه سودانی بر قوای انگلیسی توجّه اروپاییان را به خود جلب کرد؛ بویژه آن‌که وی با شکست دادن نیروهای نظامی انگلیس و فتح برخی از مناطق، آوازه‌ای خاص در انگلستان و مصر یافت و موجب حساسیت‌های سیاسی و امنیتی در دولت‌های منطقه شد. به دنبال قیام وی، پرسش‌ها درباره اصل مهدویّت در اسلام در میان اروپاییان زیاد شد و دانشگاه سوربن، دارمستتر را مامور تحقیق و سخنرانی درباره مهدویّت و قیام مهدی سودانی کرد. این کتاب محصول سخنرانی‌ها و مطالعات وی در این زمینه است.
حوزه مطالعات تخصصی دارمستتر، پیش از تالیف این کتاب، زرتشت‌پژوهی و ایران‌شناسی بوده است و وی اساساً تخصّصی در زمینه اسلام‌شناسی نداشته است. دارمستتر در فرهنگ شرق بیشتر درباره آیین زرتشت و قوانین آن مطالعه داشته و نتایج مطالعات خود را در کتابی با عنوان تفسیر اوستا در موضوع «قوانین زرتشت یا وندیداد اوستا» منتشر کرده است. «این کتاب به فارسی هم ترجمه و منتشر شده است. ر.ک: تفسیر اوستا، جیمز دارمستر، ترجمه موسی جوان.» از جمله دیدگاه‌های وی تاثیرپذیری ادیان ابراهیمی از آیین زرتشت است. هر چند دارمستتر زرتشت را پیامبر نمی‌دانست، معتقد بود آموزه‌های زرتشتی تاثیر جدّی در ادیان ابراهیمی، یعنی یهودیّت، مسیحیت و اسلام، داشته است.
دارمستتر در تحلیل مسئله مهدویّت و چگونگی پیدایش این تفکر و دیگر آموزه‌های اسلامی، با توجّه به تخصص و دلدادگی‌اش به دین زرتشت و اسطوره‌شناسی ایران باستان، سعی می‌کند تا هم‌خوانی و قرابتی میان اعتقادات موجود در ادیان ابراهیمی به وجود آورد و شدیداً به شباهت‌های اسطوره‌شناختی اهتمام می‌ورزد. وی حتّی اعتقاد قطعی به منجی را در یهودیت، مسیحیت و اسلام، تحت تاثیر اساطیر ایرانی می‌داند.
[۲۵] موسوی گیلانی، سیدرضی، مهدویّت از دیدگاه دین‌پژوهان غربی، ص۹۳.


۷.۱.۳ - تقریر مهدویت جمیز

وی اعتقاد به مهدویّت را تحت تاثیر تفکر ایرانیان و زرتشتیان درباره سوشیانس (سَوشِینَت) دانسته و آن را چنین تقریر می‌کند:
می‌دانید که محمّد شریعت خود را چگونه بنیان نهاد؟ هنگامی که او ظهور کرد، در عربستان علاوه بر شرک ملی باستانی، سه دیانت بیگانه موجود بود: آیین یهود، دیانت عیسوی و کیش زردشت؛ یعنی دیانتی که پیش از نهضت اعراب در ایران رواج داشت.... در دیانت اسلام آثاری از اصول دیانت یهودان و عیسویان و اساطیر ملل مذکور دیده می‌شود. نکته مشترکی که در این سه دیانت یافت می‌شد، عبارت از اعتقاد به یک وجود مافوق الطبیعه بود، که بایستی در آخرالزمان ظهور کند و نظم و عدالت از دست رفته را به جهان باز گرداند و مقدمه خلود و سعادتِ دائم انسان را فراهم سازد. این اعتقاد که نخست در دیانت یهود بوده و عیسویت را به وجود آورده است، فقط وقتی در دیانت یهودیان و عیسویان به صورت نهایی درآمد که تحت تاثیر اساطیر ایرانی واقع شد و علت مشابهتی که در این باره میان عقاید یهودیان و عیسویان و ایرانیان موجود است و فقط در جزئیات اختلاف دارند، از این‌جا پیدا شده است.
[۲۶] دارمستتر، ژام، مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم، ص۵.


۷.۱.۴ - تاثیر آموزه اهریمن

دارمستتر در تبیین تاثیر آموزه اهریمن، به عنوان خاستگاه بدی در آیین زرتشت، بر آموزه مهدویّت و منجی در ادیان ابراهیمی می‌نویسد:
مطابق تعالیم این سه دیانت، پیش از ظهور منجی باید نیروی بد بر جهان حکم‌فرما شود. این نیرو را یهودیان به هجوم و تخریب یاجوج و ماجوج مصداق داده‌اند و عیسویان به اژدها یا جانور آپوکالیس و یک پیغمبر دروغین یا پیامبر شیطان معروف به دجّال و ایرانیان به مار ضحاک که نشانه اهرمن یا اصل بدی است.
[۲۷] دارمستتر، ژام، مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم، ص۶.


۷.۱.۵ - سایر دیدگاه‌های دارمستتر

بعضی دیگر از دیدگاه‌های دارمستتر درباره مهدویّت اسلامی چنین است:

۷.۱.۵.۱ - معنای مهدی

کلمه مهدی، اسم مفعول و به معنای هدایت شده است؛ پس دیدگاه برخی از خاورشناسان که مهدی را اسم فاعل و به معنای «هدایت‌گر» می‌دانند، نادرست است.
[۲۸] دارمستتر، ژام، مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم، ص۶.


۷.۱.۵.۲ - نبود مهدویت در قرآن

مهدویّت در قرآن نیامده است و احادیث پیامبر اسلام، دلالتی روشن بر این آموزه ندارند.
[۲۹] دارمستتر، ژام، مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم، ص۷.

برخی از محققان معاصر ضمن نقد این پنداره، خاستگاه آن را دیدگاه‌های ابن خلدون در باب مهدویّت دانسته‌اند که در درستی روایات نبوی درباره مهدویّت تردید کرده است.
[۳۰] موسوی گیلانی، سیدرضی، مهدویّت از دیدگاه دین‌پژوهان غربی، ص۹۵.


۷.۱.۶ - نظریه فان فلوتن

بعد از دارمستتر، فان فلوتن (۱۸۶۶ - ۱۹۰۳) در کتاب تاریخ شیعه و علل سقوط بنی‌امیّه، که آن را در سال ۱۸۹۴م در آمستردام به زبان فرانسوی منتشر کرد،
[۳۱] بدوی، عبدالرحمن، دایرة المعارف مستشرقان، ص۴۲۰.
خاستگاه تاریخی - پدیداری‌ اندیشه مهدویّت را تاسیس شیعه در کوفه بعد از قیام‌های شیعیان کوفی، بویژه مختار ثقفی، می‌داند. به گفته او شیعیان از این باور چون ابزاری برای براندازی بنی‌امیّه بهره بردند. از این‌رو یکی از سه عامل مؤثر در سقوط بنی‌امیّه و به حکومت رسیدن عباسیان را ترویج‌ اندیشه مهدویّت در آن دوره دانسته است. «ر.ک: السیادة العربیة و الشیعة و الاسرائیلیات فی عهد بنی‌امیّة، فان فلوتن، ترجمه به عربی: حسن ابراهیم حسن و محمّد زکی ابراهیم.»

۷.۱.۷ - اقوال گلدزیهر

بعدها ایگناتس گلدزیهر (۱۸۵۰ - ۱۹۲۱م)، مستشرق یهودی الاصل مجارستانی، در کتاب العقیدة و الشریعة فی الاسلام
[۳۲] گلدزیهر، ایگناتس، العقیدة و الشریعة فی الاسلام، ترجمه محمّد یوسف موسی و دیگران، دارالکتب الحدیثة، مصر، ۱۹۵۹م.
«این کتاب با عنوان عقیدت و شریعت در اسلام، ترجمه و نقد شده است.» مهدویّت اسلامی را با روش تاریخی تحلیل کرد و پدیداری این آموزه در میان شیعیان را متاثر از‌ اندیشه خلافت موروثی بنی‌امیّه دانست و بر تاثیرگذاری عناصر یهودی و مسیحی در اصل این اعتقاد، و وجود رگه‌هایی از باور زرتشتی درباره سوشیانس در مهدویّت تاکید کرد.
[۳۳] گلدزیهر، ایگناتس، العقیدة و الشریعة فی الاسلام، ص۲۱۸، ترجمه محمّد یوسف موسی و دیگران، دارالکتب الحدیثة، مصر، ۱۹۵۹م.
ساموئل مارگلیوث (۱۸۵۸ - ۱۹۴۰م) نویسنده مدخل «مهدی» در دایرةالمعارف دین و اخلاق نیز مهدویّت را متاثر از فرقه کیسانیه و قیام‌های مختار ثقفی و زید بن علی بن الحسین دانسته است.

۷.۲ - روش پدیدارشناسانه

از اواخر قرن نوزدهم میلادی «پدیدارشناسی» به مثابه یک روش در دین‌پژوهی مطرح شد و برخی از فیلسوفان دین‌پژوه بدان اهتمام ورزیدند تا این که به تدریج در جهان شرق نیز طرف‌دارانی یافت. «ر.ک: حاتمی، محمود، پدیدارشناسی دین.» در دوره پیدایش این اصطلاح از قرن نوزدهم تا بیستم، برداشت‌های متنوعی از آن به وجود آمد.
[۳۴] حاتمی، محمود، پدیدارشناسی دین، فرهنگ: ش ۱۱، ص۳۳ - ۳۴.


۷.۲.۱ - رهیافتی مهم

برخی پدیدارشناسی دین را رهیافتی مهم در دین‌پژوهی معاصر خوانده‌اند که به لحاظ تاریخی محصول تلفیق دو جریان فکری پژوهشی در قرن نوزدهم بوده است. این دو جریان عبارت‌اند از: پژوهش‌های علمی در باب دین و روش پدیدارشناسی هوسرِلی.
[۳۵] حاتمی، محمود، پدیدارشناسی دین، مقدمه کتاب، فرهنگ.


۷.۲.۲ - استراتژی تحقیق

برخی هم پدیدارشناسی را یک استراتژی تحقیق در پژوهش‌های کیفی دانسته و برای آن گام‌هایی، از سه تا هفت گام، برشمرده‌اند.
[۳۶] استراتژی تحقیق پدیدارشناسی، مجله روش‌شناسی علوم انسانی، ش ۶۱، ص۳۱ - ۳۳.
در دایرةالمعارف تحقیق کیفی انتشارات سیج، پدیدارشناسی به پنج نوع: متعالی، وجودی، زبان‌شناسانه، اخلاقی و هرمنوتیک تقسیم شده است.
[۳۷] استراتژی تحقیق پدیدارشناسی، مجله روش‌شناسی علوم انسانی، ش ۶۱، ص۳۴.

با توجّه به پژوهش‌های نشریافته، پدیدارشناسی دینی را می‌توان چنین بیان کرد:

۷.۲.۲.۱ - پدیدارشناسی دینی

این روش به توصیف پدیده‌ها به همان نحو که خود را به وسیله خودشان نشان می‌دهند، می‌پردازد. هر چیزی که خود را به هر نحوی که باشد ظاهر سازد، پدیدار نامیده می‌شود. مراد این است که به پدیده‌ها اجازه داده شود خودشان را پاک و بی‌آلایش آشکار سازند... از نظریاتی که نسبت به خود اشیاء بیگانه هستند، باید چشم‌پوشی کرد.... روش پدیدارشناسی عبارت از تلاشی برای دریافت واقعیت‌ها در روشنایی خاص و غیر قابل تاویل خود آنهاست.
[۳۸] هایدگر، مارتین، فلسفه‌هایدگر، ص۲۵ - ۲۶.
در روش پدیدارشناسانه به جای آن که به توجیه و تبیین رویدادهای تاریخی بسنده شود و پیدایش یک اندیشه با رویدادهای تاریخی گره زده شود، بیشتر به مؤلفه‌های فکری و اعتقادی دین توجّه می‌گردد و پژوهشگر به جای اظهار نظر، به بیان و توصیف آموزه‌های مذهب می‌پردازد. هدف این روش، شناخت پدیده از راه شناخت عناصر ذهنی و روانی افراد و درک پیامدهای آن بر آثار خارجی است و این امر با شناختن و بازکاوی علّت‌ها و عوامل فکری امکان‌پذیر است.
[۳۹] موسوی گیلانی، سیدرضی، مهدویّت از دیدگاه دین‌پژوهان غربی، ص۳۶.


۷.۲.۲.۲ - اهم مساله پدیدارشناسی

در این شیوه آنچه بیش از هر چیز اهمیت دارد، شناخت پدیده و تاثیرات و آثاری است که آن پدیده می‌تواند بر فرد، جامعه یا برهه‌ای از تاریخ بر جای گذارد. در این روش بررسی و مطالعه یک پدیده بیش از پرداختن به حقانیت و کشف دلیل آن اهمیت دارد و محقّق سعی می‌کند که مجموعه عوامل یک فکر را به صورت شبکه‌ای و منسجم شناسایی کند. در واقع پدیدارشناس سخن درباره صحت و حقانیت یک پدیده را به صورت معلق می‌گذارد و به اصطلاح تعلیق حکم می‌کند و می‌کوشد تا به شناخت، هم‌زبانی و همدلی با یک پدیده و پدیدآوران آن بپردازد. در این روش، بر خلاف روش تاریخی‌گری نیاز به ارتباط منطقی واقعه‌ای با گذشته و حال و یا مکان وقوع آن نمی‌باشد و هر چند شناخت زمان و مکان می‌تواند در فهم پدیده‌ای کمک کند، امّا لزوماً در شناخت یک پدیده نیازمند روند تاریخی و قبل و بعد نیستیم. آنچه اهمیت دارد عناصر اصلی و مؤلّفه‌های خود پدیده است؛ هر چند که این پدیده در ارتباط با پدیده‌های اطراف خود هماهنگ و سازگار نباشد.
[۴۰] موسوی گیلانی، سیدرضی، مهدویّت از دیدگاه دین‌پژوهان غربی، ص۳۶ - ۳۹.


۷.۲.۳ - بهره‌برداری مستشرقین

توشیهیکو ایزوتسو، آنه ماری شیمل و‌ هانری کُربَن از جمله محقّقانی هستند که با روش پدیدارشناسی به تحلیل موضوعات دینی - اسلامی پرداخته‌اند. در این میان ایزوتسو در حوزه قرآن‌شناسی، شیمل در اسلام‌پژوهی،
[۴۱] ر.ک: آنه‌ماری، شیمل، تبیین آیات خداوند: نگاهی پدیدارشناسانه به اسلام، ص۳۶.
و کُربَن در شیعه‌شناسی، بیشترین بهره را از این روش داشته‌اند. شاید بتوان‌ هانری کُربَن را از جمله محقّقان غربی دانست که اولاً به شیعه‌شناسی، و ثانیاً به مهدویّت در‌ اندیشه شیعی، بیشتر از دیگر محققان توجّه داشته است. وی در کتاب‌های خود همچون تاریخ فلسفه اسلامی، فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی و... بارها از مهدویّت سخن رانده و تلاش کرده است تفسیر باطنی و شهودی از نقش امام در تفکر مهدوی را نشان دهد. از این‌رو قرائت وی از امام و مهدی تنها مبتنی بر قرائت مذهب اثنا عشری نیست؛ بلکه از انگاره‌های دیگر فرقه‌های شیعی نیز، همچون اسماعیلیه و شیخیه، بهره برده است.

۷.۲.۴ - تحلیل شهودی کربن

تحلیل باطنی و شهودی کُربَن از مفاهیم ظهور و انتظار جالب است. او می‌نویسد:
ظهور امام عین تجدید حیات انسان‌هاست و معنای عمیق‌ اندیشه شیعیِ «غیبت و ظهور امام» جز این نیست....افراد با ناتوان ساختن خود برای رؤیت امام، او را نسبت به خود در پس حجاب قرار داده‌اند؛ زیرا آنان اعضای «درّاکه تجلی الاهی» و این «معرفت قلبی» را که در معرفت‌شناسی امام تعریف شده بود، از دست داده یا فلج کرده‌اند.
[۴۲] خسروپناه، عبدالحسین، تاریخ فلسفه اسلامی، ص۱۰۵.

نگرش باطنی‌ هانری کُربَن به مهدویّت و تصویر قدسی‌مآبانه او از حضور امام مهدی در تاریخ و‌ اندیشه شیعی، موجب غفلت وی از ابعاد دیگر این آموزه در‌ اندیشه شیعی شده است.

۷.۲.۵ - آسیب‌های تحلیل کربن

از این‌رو نتایج نظریه کُربَن در تحلیل مهدویّت در‌ اندیشه شیعی دچار آسیب‌هایی شده است که اهم آنها عبارت‌اند از:

۷.۲.۵.۱ - عدم جامع‌نگری

با پیش فرض‌های فلسفی و عرفانی‌ای که کُربَن دارد، نگرش و تحلیل وی از تشیّع، و به دنبال آن مهدویّت، تک‌بعدی است. برای مثال وی در میان متون شیعی بیشتر به سراغ آنهایی می‌رود که قابلیت تاویل حکمی و عرفانی دارند، و از میان‌ اندیشمندان فلسفی بیشتر به سهروردی و صدرالمتالهین گرایش دارد، و از فرق شیعی شیخیه و اسماعیلیه را بررسی می‌کند.

۷.۲.۵.۲ - ضعف مصادر و منابع

کُربَن بر پایه شیعه پنداشتن مؤلف اثری و گاه با خوشبینی، استناد به آثار ضعیف روایی و تاریخی را روا دانسته است. برای نمونه وی «خطبة البیان» را، که در کتاب مشارق الانوار حافظ رجب برسی به امام علی (علیه‌السّلام) نسبت داده شده است، از مهم‌ترین منابع عرفانی در تحلیل حکمت شیعی قلمداد کرده است.
[۴۳] خسروپناه، عبدالحسین، تاریخ فلسفه اسلامی، ص۱۳۹.
در حالی که اثبات تاریخی و اسنادی صدور این خطبه از امام علی (علیه‌السّلام) بسیار دشوار است و از این رو این خطبه اعتماد بزرگان امامیه را به دست نیاورده است.

۷.۲.۵.۳ - حیات هورقلیایی امام غایب

علاقه‌مندی زیاد کُربَن به‌ اندیشه‌های عرفانی و حکمی وی را ناخواسته به اقتباس از برخی تعالیم شیخیه، مانند جسم هورقلیایی، و‌ اندیشه‌های فلسفی، چون عالم مثال، برای اثبات چگونگی حیات امام مهدی (علیه‌السّلام) کشانده است. در نگاه کُربَن، مفهوم امام غایب نزد شیخیه با تفاوت در تحلیل چگونگی حضور وی تعمیق یافته است. این تحلیل متاثر از فرضیه «عالم مثال» است و شباهت‌هایی با ارض نورانی در آیین مانوی، و جسم لطیف در مسیحیت دارد. وی می‌نویسد:
مکتب شیخی نوعی از پدیدارشناسی غیبت را ترسیم کرده است؛ چهره‌ای مانند چهره امام دوازدهم، برابر احکام تاریخیت مادی ظاهر و ناپدید نمی‌شود؛ بلکه او موجودی ورای عالم طبیعت است و مبین همان تمایلات ژرفی است که در جریانی از مسیحیت با تمایلات ناشی از‌ اندیشه جسم لطیف مسیح مطابقت داشت.
[۴۴] خسروپناه، عبدالحسین، تاریخ فلسفه اسلامی، ص۱۰۵.

وی از این مبنا نتیجه می‌گیرد که بسیاری از تجربه‌های دینی مؤمنان در رابطه با امام عصر (علیه‌السّلام) در دنیای محسوس و روال عادی عالم رخ نداده است.
[۴۵] موسوی گیلانی، سیدرضی، مهدویّت از دیدگاه دین‌پژوهان غربی، ص۸۲.


۷.۲.۶ - نتیجه افراط کربن

افراط وی در این نتیجه‌گیری بدان‌جا کشیده که اعتقاد به عمر طولانی امام زمان (علیه‌السّلام) را ساده‌لوحی دانسته است. وی می‌گوید:
البته ساده‌لوحانی بوده‌اند معتقد به این که امام (غایب) مثل هر انسان زنده دیگری وجود دارد و هریک از ما می‌تواند شاهد وجود او باشد. حتّی برخی با جدّیّت بسیار به بررسی زندگی معمّرین پرداخته‌اند و به امکان زندگی جسمانی بسیار طولانی قائل شده‌اند.
[۴۶] موسوی گیلانی، سیدرضی، مهدویّت از دیدگاه دین‌پژوهان غربی، ص۸۲.



از نگاه بزرگان امامیه حیات جسمانی امام غایب با ادله عقلی و نقلی اثبات‌پذیر است و نیاز به چنین تاویلاتی نیست.


مهم‌ترین شبهه مستشرقان درباره مهدویت، عدم اصالت اسلامی این آموزه است. البته این شبهه با تقریرهای متنوعی بیان شده است. در این شبهه‌ها تلاش می‌شود اقتباسی و غیر اسلامی بودن آموزه مهدویت به معنای منجی در ذهن خواننده تثبیت شود. تاکید بر پیشینه یهودی - مسیحی اعتقاد به غیبت منجی، اصرار بر اقتباس این باور از ادیان دیگر، و سرانجام اسطوره‌نمایی عناصر آن، مضمون اصلی بسیاری از این نگاشته‌هاست.
ادعای اقتباسی بودن نگره مهدویت و غیبت از تراث یهودی را پاتریشیا کرونه در کتاب‌ هاجریسم مطرح کرده و باور به غیبت مهدی را مشابه برخی از دیدگاه‌های یهودیان درباره موسی دانسته است. وی کوشیده اصل اعتقاد به غیبت را یک مسئله یهودی و سپس مسیحی جلوه دهد و اقتباسی بودن آن را برجسته نماید.
برخی دیگر از مستشرقان هم اصل باورمندی به مهدویت و غیبت را نوعی اسطوره دانسته‌اند که مروّج آن عالمان شیعی ایرانی بوده‌اند.
دسته دیگری از مستشرقان مطابق پیش فرض‌های خاص تاریخی و روش‌های تحلیل احادیث، در وثاقت تاریخی احادیث مهدویت تردید و آنها را رد کرده‌اند.
[۴۷] محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه)، ج۱۰، سال انتشار: ۱۳۹۳، ص۱۴۴-۱۶۵.



۱. Western Studies of Shi'a Islam، p.۰۴
۲. طباطبایی، سیدمحمدحسین، شیعه در اسلام، ص۱۳ – ۱۴، مقدمه سیدحسین نصر.
۳. ناجی، عبدالجبار، التشیع و الاستشراق، ص۲۹۰.
۴. ناجی، عبدالجبار، التشیع و الاستشراق، ص۲۸۸.
۵. Le Shiisme Imamate، Calloqe Strasbourg ۸۶۹۱، Paris، ۰۷۹۱.
۶. La Notion dautor au Moyen Age، George Makdise) ed (، ) Paris، ۲۸۹۱ (.
۷. ناجی، عبدالجبار، التشیع و الاستشراق، ص۲۹۷.
۸. Messianism and Millenarianism in Islam (Center for Iranian.Studies، Columbia University).
۹. Shiite Heritage: Essays on Classical and Modern Traditions، L.Clararke (ed)، ۲۰۰۱.
۱۰. سیّدحسین و سیّدولی‌رضا نصر، نقد و بررسی کتاب «سایه خدا و امام غائب»، مجله ایران نامه، سال پنجم، ص۱۸۰ - ۱۷۱.
۱۱. ناجی، عبدالجبار، التشیع و الاستشراق، ص۳۲۵.
۱۲. ناجی، عبدالجبار، التشیع و الاستشراق، ص۳۴۰.
۱۳. ناجی، عبدالجبار، التشیع و الاستشراق، ص۳۴۱.
۱۴. ناجی، عبدالجبار، التشیع و الاستشراق، ص۳۴۱.
۱۵. Early Mahdism Politics and Religon in the Formative Period of Islam، Blichfeldt، Series StudiesOrientalia Landen Sia-۲، ۱۹۸۵.
۱۶. Some Religios Aspecets of Islam، Hava Lazarus Yafeh، Leiden، ۱۸۹۱، p.p ۴۸-۵۷.
۱۷. "An Attempt to Trace the origin of the rituals of Ashura"، Yitzhak Nakash، in Die des Islam، ۱۹۹۳، vol ۳۳، pp.۱۶۱-۱۸۱.
۱۸. گلدتسهیر، ایگناتس، العقیدة و الشریعة فی الاسلام، ص۹۳، نقل از: ذهنیت مستشرقین.
۱۹. فخاری، عبدالحسین، ذهنیت مستشرقین، ص۶۰.
۲۰. Encyclopedia of Religion and Ethics، Vol.VIII.
۲۱. ظهور شیعه، مجموعه مصاحبه‌های استاد علامه طباطبایی وپروفسور‌هانری کربن، ص۷.
۲۲. امام عصر از منظر پروفسور‌هانری کربن، موعود، ش ۱۴، ص۴۰.
۲۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه)، ج۱۰، سال انتشار: ۱۳۹۳، ص۱۴۴-۱۶۵.
۲۴. موسوی گیلانی، سیدرضی، مهدویّت از دیدگاه دین‌پژوهان غربی، ص۳۶ - ۳۷.
۲۵. موسوی گیلانی، سیدرضی، مهدویّت از دیدگاه دین‌پژوهان غربی، ص۹۳.
۲۶. دارمستتر، ژام، مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم، ص۵.
۲۷. دارمستتر، ژام، مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم، ص۶.
۲۸. دارمستتر، ژام، مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم، ص۶.
۲۹. دارمستتر، ژام، مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم، ص۷.
۳۰. موسوی گیلانی، سیدرضی، مهدویّت از دیدگاه دین‌پژوهان غربی، ص۹۵.
۳۱. بدوی، عبدالرحمن، دایرة المعارف مستشرقان، ص۴۲۰.
۳۲. گلدزیهر، ایگناتس، العقیدة و الشریعة فی الاسلام، ترجمه محمّد یوسف موسی و دیگران، دارالکتب الحدیثة، مصر، ۱۹۵۹م.
۳۳. گلدزیهر، ایگناتس، العقیدة و الشریعة فی الاسلام، ص۲۱۸، ترجمه محمّد یوسف موسی و دیگران، دارالکتب الحدیثة، مصر، ۱۹۵۹م.
۳۴. حاتمی، محمود، پدیدارشناسی دین، فرهنگ: ش ۱۱، ص۳۳ - ۳۴.
۳۵. حاتمی، محمود، پدیدارشناسی دین، مقدمه کتاب، فرهنگ.
۳۶. استراتژی تحقیق پدیدارشناسی، مجله روش‌شناسی علوم انسانی، ش ۶۱، ص۳۱ - ۳۳.
۳۷. استراتژی تحقیق پدیدارشناسی، مجله روش‌شناسی علوم انسانی، ش ۶۱، ص۳۴.
۳۸. هایدگر، مارتین، فلسفه‌هایدگر، ص۲۵ - ۲۶.
۳۹. موسوی گیلانی، سیدرضی، مهدویّت از دیدگاه دین‌پژوهان غربی، ص۳۶.
۴۰. موسوی گیلانی، سیدرضی، مهدویّت از دیدگاه دین‌پژوهان غربی، ص۳۶ - ۳۹.
۴۱. ر.ک: آنه‌ماری، شیمل، تبیین آیات خداوند: نگاهی پدیدارشناسانه به اسلام، ص۳۶.
۴۲. خسروپناه، عبدالحسین، تاریخ فلسفه اسلامی، ص۱۰۵.
۴۳. خسروپناه، عبدالحسین، تاریخ فلسفه اسلامی، ص۱۳۹.
۴۴. خسروپناه، عبدالحسین، تاریخ فلسفه اسلامی، ص۱۰۵.
۴۵. موسوی گیلانی، سیدرضی، مهدویّت از دیدگاه دین‌پژوهان غربی، ص۸۲.
۴۶. موسوی گیلانی، سیدرضی، مهدویّت از دیدگاه دین‌پژوهان غربی، ص۸۲.
۴۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه)، ج۱۰، سال انتشار: ۱۳۹۳، ص۱۴۴-۱۶۵.



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «مهدویّت در نگاشته‌های مستشرقان» تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۲/۰۷.    


رده‌های این صفحه : مهدویت‌پژوهی مستشرقان




جعبه ابزار