مهدویّت از نگاه اهل سنّت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مسلمانان،
اهل سنّت،
امام مهدی (علیهالسّلام)،
آخرالزمان،
قیامت،
دجّال،
ایمان،
اخبار غیبی.
پرسش: اهل سنت چه نگاهی به مهدویت دارند؟
پاسخ:
اگرچه
بخاری در صحیح خود احادیثی را که در آنها نام
امام مهدی (علیهالسّلام) با صراحت ذکر شده، نیاورده است، نکتههای دیگری را نقل کرده که به نحوی در پیوند با این موضوع است. برای مثال بابی را به
نزول حضرت عیسی (علیهالسّلام) اختصاص داده و در آن حدیثی را روایت کرده است که میگوید: در
آخرالزمان هنگامی که
حضرت مسیح فرود میآید، امامی از
مسلمانان عهدهدار امور امت اسلامی خواهد بود. «
کیفَ انتُم اذا نَزَلَ ابنُ مَریمَ فیکم، وامامُکم مِنکم؟»
همانگونه که برخی از شارحان
صحیح بخاری به درستی مفهوم این حدیث را دریافتهاند، منظور از این امام، کسی جز حضرت مهدی (علیهالسّلام) نیست.
ابن حجر در شرح این حدیث از ابوالحسن خسعی نقل میکند که او احادیث مرتبط با مهدی را که میگویند وی از این امت است و عیسی پشت سر او
نماز خواهد خواند، متواتر میداند. وی در ادامه میگوید: این که در آخرالزمان و نزدیک
قیامت، حضرت عیسی پشت سر مردی از این امت نماز خواهد خواند، بر این سخن درست دلالت دارد که زمین هیچگاه از
حجت خالی نمیماند.
مسلم نیز در صحیح علاوه بر حدیث بالا، احادیث دیگری درباره نزول حضرت عیسی و سایر موضوعات مرتبط با
مهدویت نقل کرده است.
«نکته جالب توجّه درباره
صحیح مسلم این است که چهار منبع از منابع حدیثی اهل سنّت، حدیث «
المهدی من عترتی (حق) من ولد فاطمة را از این کتاب نقل کردهاند.» «ولی این حدیث در چاپهای فعلی این کتاب وجود ندارد.»
ابن ماجه در سنن خود بابی را با عنوان «باب خروج المهدی» نام گذاری، و هفت حدیث در این رابطه نقل کرده است. در این احادیث به
قیام حضرت مهدی (علیهالسّلام) و این که وی از
اهل بیت پیامبر (صلیاللّهعلیهوآله) است، و نیز به زمینهسازان ظهور آن حضرت اشاره شده است.
در سنن ترمذی نیز بابی به «ما جاء فی المهدی» اختصاص یافته و احادیثی صریح و صحیح در آن نقل شده است.
ترمذی درباره سه حدیث از این مجموعه تصریح میکند که «هذا حدیث حسن صحیح».
بعد از این باب ابواب مرتبط دیگری نیز با موضوعاتی چون نزول حضرت عیسی (علیهالسّلام) و
فتنه،
دجّال آمده است.
در میان
صحاح سته، بیشترین و صریحترین احادیث مهدویت را ابوداوود آورده است. او در سنن خویش ذیل بخشی با عنوان «کتاب المهدی» احادیث متعدّدی را نقل کرده است که بر دوازدهگانه بودن امامان، همنام بودن مهدی با
پیامبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله)، طولانی شدن
حیات و نشانههای ظهور او دلالت دارد.
موضوع مهدویت در منابع معتبر پیش از صحاح سته نیز ذکر شده است.
عبدالرزاق بن همام صنعانی که در سال ۲۱۱ق درگذشته، بابی از کتاب المصنّف خود را «باب المهدی» نامگذاری کرده و احادیثی زیبا و صریح در رابطه با قیام آن حضرت و دادگستری وی در جهان نقل کرده است.
پس از او نعیم بن حمّاد مروزی، درگذشته به سال ۲۲۹ق، در کتاب الفتن به تشریح حوادث آخرالزمان پرداخته و ده باب از این کتاب را، شامل ۲۴۴ حدیث، با عنوانهای گوناگون به امام مهدی (علیهالسّلام) اختصاص داده است.
ابن ابیشیبه کوفی نیز، که استاد بخاری بوده و در سال ۲۳۵ق درگذشته است، در کتاب المصنّف خود در بابی که به فتنه دجّال اختصاص داده، احادیث متعدّدی را در رابطه با امام مهدی (علیهالسّلام) و این که او از نسل پیامبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) و هم نام ایشان است نقل کرده و به ویژگیها و نشانههای ظهور آن حضرت اشاره نموده است.
امّا پیش از همه اینها، احمد بن حنبل احادیث فراوانی را در مسند خود با این موضوع نقل کرده است که به دلیل ترتیب خاص این کتاب، در یکجا و در کنار هم نیامدهاند. این احادیث که شمار آنها به ۱۳۶ روایت میرسد، به صورت جداگانه نیز منتشر شدهاند. «احادیث المهدی (علیهالسّلام) من مسند احمد بن حنبل.»
احادیث بشارت به قیام امام مهدی (علیهالسّلام) در منابع اصلی
اهل سنّت، منحصر به اینها نیست؛ بلکه بهطور گسترده در دیگر مصادر حدیثی آنان نیز نقل شده است. برخی از این منابع، مجموعههای عام حدیثی اهل سنّت است که بعضی ابواب آن به موضوع مهدویت اختصاص یافته است؛ امّا برخی منابع هم به طور خاص با موضوع مهدویت تدوین شدهاند.
از دسته نخست، یعنی مجموعههای عام حدیثی، میتوان به این کتابها اشاره کرد: مسند ابویعلی موصلی که دو باب با ۲۸ حدیث را به امام مهدی (علیهالسّلام) و علایم ظهور آن حضرت اختصاص داده است.
المعجم الکبیر نوشته طبرانی که در بخشهای مختلف، احادیث فراوانی را با موضوع مهدویت نقل کرده است. «برای مثال جلد دهم این کتاب ضمن احادیث
عبداللَّه بن مسعود از پیامبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) هجده حدیث نقل شده است. در جلدهای ۸، ۱۸، ۱۹، ۲۲.»
صحیح ابن حبان که شش حدیث را در اینباره آورده است.
المستدرک علی الصحیحین که در «کتاب الفتن» و دیگر بخشهایش احادیثی با این موضوع آمده است. کتاب ذکر اخبار اصفهان
و کتاب حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء
که هر دو از آثار ابونعیم اصفهانی است و در هر یک احادیثی در اینباره نقل شده است. کتاب السنن الواردة فی الفتن و غوائلها، نگاشته ابوعمرو دانی که بابی را به «ما جاء فی المهدی» نام نهاده و چهل حدیث در اینباره ذکر کرده است.
مصابیح السنة نگاشته بغوی که شامل نه حدیث در «کتاب الفتن» است.
جامع الاصول مجدالدین ابن اثیر جزری که شامل فصلی با عنوان «فی المسیح و المهدی» است.
المنار المنیف ابن قَیم جوزیه شامل هفده حدیث در این زمینه که در چهار دسته صحیح و حسن و غریب و موضوع گنجانده شدهاند.
النهایة فی الفتن و الملاحم، اثر ابن کثیر دمشقی که دارای فصلی با عنوان «فصل فی ذکر المهدی» است و در آن بیست حدیث گرد آمده است.
مجمع الزوائد و منبع الفوائد هیثمی که دارای ۲۱ حدیث ذیل «کتاب الفتن» است.
علاوه بر اینها محمّد بن طلحه شافعی باب دوازدهم از کتاب مطالب السَؤول را به این موضوع اختصاص داده
و جوینی در فرائد السمطین ۳۵ روایت درباره امام مهدی (علیهالسّلام) و موضوعات مرتبط با ایشان نقل کرده است.
همچنین ابن صباغ مالکی در دوازدهمین باب کتاب الفصول المهمة احادیثی با این موضوع نقل کرده است.
ابن حجر هیثمی نیز در الصواعق المحرقة دهها حدیث با موضوع مهدویت آورده است
و متقی هندی در کتاب کنز العمّال در بابی با عنوان «خروج المهدی» ۵۸ حدیث از منابع مختلف حدیثی ذکر کرده است.
اما از دسته دوم، یعنی کتبی که بزرگان اهل سنّت بهطور مستقل در موضوع مهدویت نگاشتهاند:
میتوان به کتاب اربعون حدیث ابونعیم اصفهانی اشاره کرد. البته اصل این کتاب اکنون در دسترس نیست؛ ولی روایات آن در کتابهای بعد از وی مانند العرف الوردی فی اخبار المهدی اثر جلالالدین سیوطی ثبت و ضبط شده است. ابونعیم دو کتاب دیگر هم با نامهای مناقب المهدی و صفة المهدی داشته که مانند کتاب نخست مفقود شدهاند و تنها از طریق منابع بعدی میتوان به روایاتش دست یافت.
کتاب البیان فی اخبار صاحب الزمان اثر گنجی شافعی نیز از دیگر آثار مستقل اهل سنّت در این زمینه به شمار میرود. این کتاب در ۲۵ باب تنظیم شده و ۷۱ حدیث را در بر دارد. نویسنده در باب ۲۵ این کتاب، در دفاع از امکان زنده بودن امام مهدی (علیهالسّلام) میگوید: «هیچ امتناعی در بقای مهدی وجود ندارد. به دلیل این که عیسی و
الیاس و
خضر نیز، که از اولیای خدایند، زندهاند».
دیگر کتاب مستقل در این زمینه، عقد الدرر فی اخبار المنتظر نوشته یوسف بن یحیی مَقدسی شافعی است. این کتاب از نظر جامعیت و گستردگی در نوع خود کمنظیر است. «گفتنی است سه قرن پس از وی، شیخ مرعی بن یوسف الکرمی المَقدسی، شیخ حنبلی الازهر، کتاب فوائد فرائد الفکر فی الامام المهدی المنتظر را نگاشت که آن هم کتابی برجسته و کمنظیر در جهان اهل سنّت است.»
محدث و مفسر بزرگ اهل سنّت، جلالالدین سیوطی نیز دویست حدیث از احادیث مهدویت را در رسالهای با عنوان «العرف الوردی فی اخبار المهدی» گرد آورده که در ضمن مجموعه رسائل او با عنوان الرسائل العشر و نیز در کتاب الحاوی فی الفتاوی
به چاپ رسیده و به صورت جداگانه نیز تصحیح و تحقیق و چاپ شده است.
کتاب القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر نوشته ابن حجر هیثمی که نزدیک به ۱۶۰ حدیث را در سه باب و یک خاتمه جمعآوری کرده، و البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان نوشته متقی هندی که ۲۷۵ حدیث را به تفصیل در دوازده باب تنظیم نموده نیز از جمله کتابهای مستقل اهل سنّت در موضوع مهدویت به شمار میرود.
با این همه حدیث گرد آمده در منابع روایی اهل سنّت، عجیب نیست که برخی از علمای اهل سنّت به متواتر بودن این موضوع تصریح کردهاند. با تکیه بر تتبع برخی از محققان،
تعدادی از بزرگان اهل سنّت را که به
تواتر،
احادیث بشارت به
امام مهدی (علیهالسّلام) اعتقاد داشتهاند، برمیشماریم:
ابوالحسین محمّد بن حسین بن ابراهیم سِجِزی (سِجِستانی) آبری شافعی، (م ۳۶۳ق) که از محدثان بزرگ اهل سنّت به شمار میرود، در کتاب مناقب الشافعی به تواتر احادیث مهدی (علیهالسّلام) تصریح کرده است. بسیاری از محدثان اهل سنّت به این ادعای مهم توجّه نموده و سخن او را نقل و تایید کردهاند. قرطبی در التذکرة،
ابن قَیم جوزیه در المنار المنیف،
ابن حجر عسقلانی در فتح الباری
و تهذیب التهذیب،
سخاوی در فتح المغیث،
سیوطی در رساله العرف الوردی فی اخبار المهدی،
ابن حجر هیثمی در الصواعق المحرقة،
محمّد بن جعفر کتانی در نظم المتناثر من الحدیث المتواتر
و برخی دیگر از محدثان، بدون هیچگونه نقدی بر این ادعا، آن را از آبری (ابدی) نقل کردهاند.
عبدالحق بن سیفالدین دهلوی (م ۱۰۵۲ ق)، از دانشمندان حنفی در کتاب اشعة اللمعات میگوید: «احادیثی که مهدی (علیهالسّلام) را از نسل
فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) معرّفی میکند متواتر است».
شمسالدین محمّد بن احمد سفارینی نابلسی (م ۱۱۸۸ ق)، از علمای حنفی در کتاب لوامع الانوار بر اساس احادیث متواتر، یکی از نشانههای قیامت را ظهور پیشوایی لازم الاتباع میداند که پایان بخش سلسله
امامت است؛ نامش محمّد و مشهورترین لقبش مهدی است.
ابوعبداللَّه محمّد بن علی یمنی صنعانی، مشهور به شوکانی (م ۱۲۵۰ یا ۱۲۵۵ ق)، یکی دیگر از دانشمندان برجسته سنّی مذهب است که احادیث مهدی منتظر (علیهالسّلام) را متواتر میداند. او در اینباره کتابی مستقل با عنوان التوضیح فی تواتر ما جاء فی المهدی المنتظر تالیف کرده و پس از ذکر مجموعهای از احادیث وارده در این موضوع میگوید: «احادیثی که درباره مهدی منتظر و نزول عیسی رسیده متواتر است و این مقدار برای کسی که ذرهای ایمان و اندکی انصاف داشته باشد کفایت میکند».
شیخ عبدالمحسن عَبّاد آلبدر از عالمان معاصر و استاد برجسته دانشگاه اسلامی
مدینه در نگاشتهای با عنوان عقیدة اهل السنة و الاثر فی المهدی المنتظر به صورت مستند پاسخ منکران مهدویت را داده است. این نگاشته متن سخنرانی این استاد سَلَفی در یکی از مراکز دانشگاهی مدینه منوره است که در شماره سوم مجله دانشگاه اسلامی مدینه چاپ، و به صورت جداگانه نیز با تکمیل و تحقیق، در قالب کتاب منتشر شده است. «این کتاب، با عنوان مصلح جهانی به فارسی ترجمه و منتشر شده است.» وی در این اثر، تعدادی از دانشمندان اهل سنّت را که بر تواتر احادیث امام مهدی (علیهالسّلام) تصریح کردهاند نام میبرد و کثرت این احادیث، تعدد طرق آن و اعتقاد فرقههای مختلف اسلامی به مضمون آنها را دلیلی بر وجود حقیقتی ثابت میداند که در
آخرالزمان به وقوع خواهد پیوست. بر همین اساس او تصدیق احادیث مهدی (علیهالسّلام) را لازمه
ایمان به
پیامبر خدا (صلیاللّهعلیهوآله) و
اخبار غیبی او میداند و منکران این حقیقت را افرادی نادان، ستیزهجو یا بیاطلاع قلمداد میکند.
علاوه بر محدثان یادشده، بسیاری دیگر از دانشمندان اهل سنّت بر تواتر یا صحت احادیث بشارت به امام مهدی (علیهالسّلام) گواهی دادهاند.
توافق عموم مذاهب اسلامی بر این اعتقاد اصیل چنان روشن است که حتّی مخالفان و منکران مهدویت نیز نمیتوانند منکر این اجماع شوند. ابن خلدون، که یکی از مهمترین مخالفان یا تردیدکنندگان در این باور شمرده میشود، در اینباره چنین نوشته است:
بدان که در گذر روزگاران میان تمام پیروان اسلام مشهور شد که ناگزیر در پایان دوران مردی از خاندان نبوی سر بر میافرازد که به دین استواری میبخشد و دادگری پدیدار میسازد و
مسلمانان وی را پیروی میکنند و بر سرزمینهای اسلامی فرمانروا خواهد بود و مهدی نامیده میشود.
احمدامین مصری نیز، که از جمله افراد نادر مخالف با مهدویت به شمار میرود، معترف است که باور به مهدی در میان همه طوایف اسلامی وجود داشته و عقیدهای اسلامی به شمار میرود. او در کتابی که در مخالفت با اصل مهدویت نگاشته، ناچار به این حقیقت اعتراف کرده است: «...امّا
اهل سنّت نیز به
مهدویت ایمان آوردهاند».
با توجّه به آنچه گذشت، به خوبی آشکار میشود که اعتقاد به مهدویت و انتظار ظهور قائم (علیهالسّلام)، باوری نیست که ساخته و پرداخته پیروان
اهل بیت (علیهمالسّلام) باشد. شاید در میان اعتقادات کمتر موضوعی را بتوان یافت که تا این حد مورد توجّه و توافق دانشمندان همه فرق اسلامی باشد. بر این اساس با جرئت میتوان ادعا کرد که این موضوع، امری قطعی است و از ضرورتهای اسلامی به شمار میرود. البته فرقههای اسلامی در همه جنبهها و جزئیات عقیده مهدویت همداستان نیستند. جنبههایی از این باور در میان مذاهب اصلی اسلام یکسان و مشترک است و در بخشهایی از آن هم اختلاف نظر وجود دارد.
تا اینجا روشن شد که فرق و مذاهب بزرگ اسلامی، آموزه مهدویّت و انتظار موعودی نجات بخش را قطعی و ضروری میدانند و این موضوع به باوری مشترک میان آنها تبدیل شده است. دقت در مصادر و مستنداتی که پیش از این به برخی از آنها اشاره شد، به وضوح، درستی عقیده شیعه را در زمینه مهدویّت اثبات میکند؛ اگرچه برداشتها از این متون اکنون متفاوت است. اکنون میتوان باورهای مشترک میان مذاهب اسلامی در این زمینه را اینگونه برشمرد:
علمایِ مذاهب اسلامی در آثار خود، اخباری (احادیثی) بشارتآمیز را درباره امام مهدی (علیهالسّلام) نقل کردهاند که از وقوع شرایط مطلوب برای امت اسلامی در آینده خبر میدهند. سیاق این بشارتها با پیشگوییهای مطرح در دیگر ادیان الهی درباره منجی موعود هماهنگی کامل دارد.
معمولاً ضمن تاکیدهای عالمان و محدّثان فرق اسلامی بر متواتر و صحیح بودن احادیث بشارت به ظهور و
قیام امام مهدی (علیهالسلام)، به این نکته نیز اشاره شده است که ایشان از فرزندان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اهل بیت اوست. علاوه بر آن، بسیاری از دانشمندان اهل سنّت بنا بر احادیث صحیح، تصریح کردهاند که امام مهدی (علیهالسّلام) از نسل
فاطمه (علیهاالسّلام) و
علی (علیهالسّلام) است.
در این که منجی موعود با پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم نام است، تردید و اختلافی نیست. افزون بر این که در یکی از صحاح سته به این نکته تصریح شده،
در سخنان برخی از عالمانی که پیش از این به ادعای تواتر آنها اشاره کردیم نیز توافق بر نام ایشان موضوعی مسلم و متواتر تلقی شده است.
در منابع و متون اسلامی، بیش از آن که به نام امام موعود اشاره شود، از مشهورترین لقب او، یعنی مهدی، یاد شده است. استفاده از این لقب در نامگذاری صدها کتاب و رساله مرتبط با این موضوع، تصریح به این نام در صدها حدیث و متن تاریخی، استفاده از این عنوان در نامگذاری ابواب و فصول منابع مهم اهل سنّت، و تلاش مدعیان دروغین برای بهرهگیری از این نام، همه گویای این حقیقت است که کسی در اینباره تردید نداشته است.
بیشتر روایات و متون مرتبط با امام مهدی (علیهالسلام)، که فرقههای مختلف اسلامی در منابع موثّقشان نقل کردهاند، به این نکته اشاره دارند که آن حضرت در آخرالزمان ظهور و
قیام خواهد کرد. منظور از آخرالزمان دوران پایانی
تاریخ جهان و پیش از وقوع قیامت است. در برخی از این احادیث، از ظهور آن حضرت یا برخی حوادث مقارن با ظهور موعود، به عنوان نشانههای وقوع
قیامت یاد شده است.
بنا بر دیدگاه عالمان اهل سنّت و احادیث و بشارتهایی که درباره امام مهدی (علیهالسّلام) نقل کردهاند، قیام منجی و پیروزی او بر دشمنان و دستیابی وی به حکومتی مقتدر، امری قطعی است. در برخی از این روایات، دایره حکومت آن حضرت را جهانی اعلام کردهاند. به هر حال در این که رهبری و فرمانروایی امت اسلام در اختیار مهدی موعود قرار خواهد گرفت، تردید و اختلافی نیست.
نزول عیسی (علیهالسّلام) و همگامیاش با امام مهدی (علیهالسّلام) از موارد اتفاقی میان
شیعه و اهل سنت است. پس از قیام و پیروزی مهدی، حضرت مسیح (علیهالسّلام) به او میپیوندد و پشت سرش
نماز میخواند و رهبری او را بر اهل ایمان میپذیرد.
همه کسانی که به موضوع قیام و ظهور امام مهدی (علیهالسّلام) پرداخته و شرایط حکومت او و اوضاع جهان را پس از آن قیام توصیف کردهاند، بر این نکته اتفاق نظر دارند که حکومت ایشان، تحقّق بخش وعدههای انبیا و اولیای الهی است و آن دولت کریمه،
عدالت و پیشرفت را در سراسر جهان حاکم خواهد ساخت.
در کنار باورهای مشترک همه
مسلمانان درباره
امام مهدی (علیهالسّلام)، در جزئیات این موضوع نیز مانند هر موضوع مسلم و مشترک دیگر، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. مهمترین نقاط اختلاف در اینباره به این شرح است:
یکی از مهمترین موضوعات اختلافی درباره مهدی موعود (علیهالسّلام)، نام پدر اوست. آنچه موجب بروز این اختلاف شده، روایاتی است که بر اساس آنها،
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) منجی موعود را هم نام خود، و پدر او را همنام پدر خود اعلام کرده است. «مهمترین مصدری که این حدیث را نقل کرده سنن ابیداوود.»
«است «
لو لم یبق من الدنیا الا یوم...لطول اللَّه ذلک الیوم...حتّی یبعث فیه رجلا منی او من اهل بیتی، یواطئ اسمه اسمی، و اسم ابیه اسم ابی».» بنابراین بیشتر عالمان
اهل سنّت، مهدی موعود را فردی با نام محمّد بن عبداللَّه میدانند. این در حالی است که همه شیعیان اثناعشری بدون هیچ تردیدی معتقدند که مهدی موعود (علیهالسّلام) فرزند امام حسن بن علی العسکری (علیهالسّلام) است. «البته برخی از محدثان شیعه نیز همچون
شیخ طوسی (الغیبة و الامالی)»
«قاضی نعمان مغربی (شرح الاخبار)»
«ابن بطریق (العمدة)»
«سید بن طاووس (الملاحم و الفتن)»
«محمّد بن حسن قمی (العقد النضید و الدر الفرید فی فضائل امیرالمؤمنین و اهل بیت النبی (علیهمالسلام))»
«علی بن یونس عاملی (الصراط المستقیم)»
«
علّامه مجلسی (بحار الانوار)»
«روایاتی را که دربردارنده عبارت «اسم ابیه اسم ابی» است نقل کردهاند.» «امّا باید توجّه داشت که این اقدام آنها صرفاً از روی امانتداری در نقل احادیثی بوده که از طریق اهل سنّت به دستشان میرسیده است. در واقع همه آنها احادیث بیشتری را بر خلاف این عبارت نقل کرده و بر اعتقادشان نسبت به این که امام مهدی (علیهالسّلام) فرزند
امام حسن عسکری (علیهالسّلام) است تصریح نمودهاند.»
دلیل آنها بر این ادعا احادیث فراوان و متواتری است که از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
اهل بیت (علیهمالسّلام) درباره امامان دوازدهگانه و مشخصات دقیق هر یک از آنان، از امام علی (علیهالسّلام) تا محمّد بن الحسن العسکری (علیهالسّلام)، نقل شده است.
از نسل
امام حسن (علیهالسّلام) یا
امام حسین (علیهالسّلام) همانگونه که اشاره شد، در اینکه امام مهدی (علیهالسّلام) از نسل امام علی و
حضرت فاطمه زهرا (علیهماالسّلام) است تردید و اختلافی وجود ندارد؛ امّا اینکه این نسب از طریق امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) به آن حضرت میرسد یا وی در سلسله فرزندان امام حسین (علیهالسّلام) قرار میگیرد، به موضوعی اختلافی میان
شیعه و گروهی از اهل سنّت تبدیل شده است.
مهمترین عامل بروز این اختلاف، حدیثی است که به صورت منقطع در
سنن ابیداوود نقل شده و بر اساس آن، امام علی (علیهالسّلام) فرموده است: مهدی موعود (علیهالسّلام) از نسل فرزندم حسن (علیهالسّلام) خواهد بود. «متن این حدیث که از ابواسحاق نقل شده چنین است: «
قال علی رضیاللَّهعنه: و نظر الی ابنه الحسن فقال: ان ابنی هذا سید کما سماه النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سیخرج من صلبه رجل یسمی باسم نبیکم یشبهه فی الخلق و لایشبهه فی الخلق.» «ثم ذکر قصة یملا الارض عدلا»»
البته ابوداوود در نقل این حدیث تنهاست و هیچ یک از مصادر دست اول و مهم اهل سنّت در نقل چنین روایتی با او همراهی نکردهاند.
در مقابل، نویسندگان مصادر حدیثی شیعی، احادیث فراوان و متواتری را در مجموعههای حدیثی خود نقل کردهاند که با صراحت و وضوح گویای آناند که مهدی موعود (علیهالسّلام) از نسل امام حسین (علیهالسّلام) است.
حتّی همان حدیثی که در سنن ابوداوود نقل شد نیز عیناً در منابع شیعی درباره امام حسین (علیهالسّلام) آمده است. «
شیخ طوسی و
نعمانی هر یک در کتاب الغیبة خود با سند متصل چنین نقل میکنند: «
نظر امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) الی ابنه الحسین (علیهالسّلام) فقال: ان هذا ابنی سید کما سماه رسول اللَّه سیدا و سیخرج اللَّه تعالی من صلبه رجلا باسم نبیکم فیشبهه فی الخلق و الخلق.» «
یخرج علی حین غفلة من الناس...»»
از اهل سنت نیز قندوزی حنفی این حدیث را با لفظ «الحسین» نقل کرده است.
با توجّه به آنچه گذشت مشخص شد که پیروان اهل بیت (علیهمالسّلام) بر اساس دلایل متعدّد و روایات متواتری که در اختیار دارند معتقدند مهدی موعود (علیهالسّلام) کسی جز فرزند امام حسن عسکری (علیهالسّلام) نیست و طبعا در میانه قرن سوم هجری متولد شده است. این بدین معناست که او اکنون دارای عمری طولانی و غیر متعارف است. البته با عنایت به نفوذ
مشیت الهی و نیز نمونههای دیگری از افراد مُعمّر که بر اساس دلایل قطعی قرآنی و تاریخی، عمری طولانی و غیر متعارف داشتهاند، پذیرش این باور دینی چندان دشوار نخواهد بود؛ امّا دیدگاه مشهور در میان اهل سنّت خلاف این است و چنین باوری را فاقد دلیل و غیر قابل قبول به حساب میآورد.
پیروان مکتب اهل بیت (علیهمالسّلام) دلایل و مستندات فراوانی برای اثبات ادعای خود ارائه میکنند. گذشته از دلایل متواتر و مسلمی چون احادیث دوازده خلیفه «حدیثی که بر طبق آن پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از دوازده جانشین برای خویش خبرداده، در مهمترین مصادر حدیثی اهل سنّت به صورت مکرر نقل شده است. برای مثال:»
و
حدیث ثقلین «بنا بر مهمترین منابع حدیثی اهل سنّت، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
کتاب خدا و عترت خود را به منزله دو سند جاودانه برای هدایت امت اسلام معرّفی کرده است. برای نمونه
سنن الترمذی»
که بدون اعتقاد به ولادت و حیات امام مهدی (علیهالسّلام) پیام اصلی خود، یعنی استمرار امامت دوازده جانشین پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تا
روز قیامت را از دست خواهند داد، مستندات فراوانی وجود دارد که امام حسن عسکری (علیهالسّلام) و دیگر افرادی که موفق به دیدار آن حضرت شدهاند، به تولد چنین فرزندی شهادت دادهاند.
در مقابل، منکران تولد مهدی موعود (علیهالسّلام) بیش از آن که در پی استدلال بر این ادعای خود باشند، به استبعاد و انکار روی آوردهاند. البته برخی تلاش کردهاند اختلافات و نقلهای متفاوت درباره جزئیاتی چون نام
مادر و زمان و نحوه ولادت ایشان را دلایل استبعاد خود جلوه دهند. امّا حقیقت این است که درباره جزئیات بسیاری دیگر از حوادث مسلم تاریخی نیز اختلاف نظر و نقلهایی متفاوت وجود دارد و این موضوع نه تنها نمیتواند دلیلی بر انکار اصل آن وقایع باشد، بلکه گاهی نشانهای برای اطمینان بیشتر نسبت به اصل ماجراست.
از سوی دیگر حتی برخی از دانشمندان اهل سنّت نیز تولد امام مهدی (علیهالسّلام) را تایید کردهاند. بنا بر پژوهشهای برخی از محقّقان، شِبلنجی در نور الابصار،
کنجی شافعی در کفایة الطالب،
شبراوی شافعی در الاتحاف بحب الاشراف، ابن حجر هیثمی در الصواعق المحرقة،
ابن خلّکان در وفیات الاعیان،
محمّد بن طلحه شامی در مطالب السؤول،
سبط ابن جوزی در تذکرة الخواص،
سویدی در سبائک الذهب، جهضمی در موالید الائمة، ابن صباغ مصری در الفصول المهمة
و عبدالوهاب شعرانی در الیواقیت و الجواهر
و موصلی در النعیم المقیم، از جمله عالمان اهل سنّتاند که به تولد فرزندی با نام محمّد و با لقب مهدی برای امام حسن عسکری (علیهالسّلام) تصریح کردهاند. حتّی
محییالدین ابن عربی را نیز باید جزو قائلان به ولادت امام مهدی (علیهالسّلام) به شمار آورد؛ چرا که بر اساس عبارتی از کتاب الفتوحات المکیة که افرادی همانند شَعرانی در الیواقیت و الجواهر
و محمّد الصبان در اسعاف الراغبین
و حمزاوی در مشارق الانوار
عیناً از او نقل کردهاند، وی علاوه بر تصریح به حتمی بودن قیام مهدی (علیهالسّلام) و این که وی از نسل امام حسین (علیهالسّلام) است، «در الفتوحات المکیة»
آمده است: «اعلم ایدنا اللَّه ان للَّه خلیفة یخرج و قد امتلات الارض جورا و ظلما فیملؤها قسطا و عدلا لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد طول اللَّه ذلک الیوم حتّی یلی هذا الخلیفة من عترة رسول اللَّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) من ولد فاطمة یواطئ اسمه اسم رسول اللَّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جده الحسین بن علی بن ابی طالب...» همچنین
بر این نکته نیز تاکید کرده که این موعود، فرزند حسن عسکری (علیهالسّلام) است.
امّا متاسفانه عبارت مربوط به نام پدر آن حضرت در برخی چاپهای فعلی این کتاب وجود ندارد. با این حال نقلهایی که به آنها اشاره شد و گواهی برخی از بزرگانی که نسخههای قدیمی الفتوحات المکیة را مشاهده کردهاند و نیز نسخههای خطّی و عکسی موجود از این کتاب در ایران نشان میدهد که عبارت یادشده، در این کتاب وجود دارد، اگر چه در برخی چاپها برخی که در پی پوشاندن حق بودهاند آن را حذف کردهاند.
ابن عربی در آثار دیگری نیز به زنده بودن امام مهدی (علیهالسّلام) تصریح کرده «یکی از این آثار، رسالهای است با نام «الوعاء المختوم علی السّر المکتوم» که وی آن را در شئون ختم ولایت مطلقه محمّدیه مهدی موعود و نحوه ظهور آن حضرت تالیف کرده است (در اینباره ر.ک: تفسیر فاتحة الکتاب، مقدمه جلالالدین آشتیانی) در کتاب دیگرش عنقاء مغرب و شقّ الجیب نیز به مهدی و مرتبه معنوی وی و مدایحی سروده شده در وصف وی و برخی اخبار ظهورش اختصاص دارند.» و حتّی حکایتی از ملاقات خود با ایشان بیان کرده است.
«آمده است: «و للولایة المحمدیة المخصوصة بهذا الشرع المنزل علی محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ختم خاص هو فی الرتبة دون عیسی (علیهالسّلام) لکونه رسولا و قد ولد فی زماننا و رایته ایضا و اجتمعت به و رایت العلامة الختمیة التی فیه فلا ولی بعده الا و هو راجع الیه کما انه لا نبی بعد محمّد (صلیاللَّهعلیهوآلهوسلم) الا و هو راجع الیه کعیسی اذا نزل»»
حدیثنت، برگرفته از مقاله «مهدویّت از نگاه اهل سنّت» تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۲/۱۱.