معنای دلبستگی به دنیا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: دلبستگی به دنیا، دنیادوستی.
پرسش: دلبستگی و عدم دلبستگی به دنیا یعنی چه؟ و آیا میشود از فرد انتظار داشت به یافتهها و دستآوردهای خود دلبستگی نداشته باشد؟
پاسخ: تلاش برای امور
دنیا و استفاده از آنها در چهارچوب شرع
مقدس اسلام و در حدی که با اهداف عالیه انسان منافات نداشته باشد، هیچ اشکالی ندارد.
انسان اگر از راه حلال مال و
اموال به دست آورد و در راه حلال مصرف کند، هیچ منافاتی با ارزشهای معنوی او ندارد.
مشکل آن زمانی به وجود میآید که انسان نقش ابزاری دنیا را فراموش کند؛ یعنی دنیا را محل اقامت و جایگاه دائمی خود بداند و آنچنان به دنیا
علاقه و دلبستگی پیدا کند که خدا فراموش شود. دلبستگی مفهوم بسیار عمیق و دارای بار معنایی ویژهای است، این مفهوم در موردی به کار میرود که انسان چیزی را بیشتر از همه اشیا دوست داشته باشد؛ ازاینرو امکان ندارد انسان به دو چیز در عرض هم دلبستگی داشته باشد؛
زیرا انرژی روانی انسان فقط به یک موضوع مورد علاقه میتواند متمرکز شود. وقتی «
دلبستگی به دنیا» گفته میشود این مفهوم را در ذهن ما تداعی میکند که
دنیا را هدف و بهترین چیز خود بدانیم و این چیزی است که با اصول ارزشهای دینی ما سازگاری ندارد؛ اما دوست داشتن و علاقه به آن در حد کمتر از دلبستگی و به صورتی که دلبستگی انسان به
خدا باشد، یعنی
قلب و دل انسان کانون
[۱] و
محبت به خدا بوده و انرژی روانی انسان متمرکز بر این موضوع عشق بوده باشد، دنیا و امور دنیوی در مراتب بسیار پایینتر قرار میگیرند و آن مقدار علاقه هیچ منافاتی با دلبستگی به خدا ندارد. به این معنی که دلبستگی انسان به خداوند سبب میشود اشیا و موجودات را نیز در طول دلبستگی به خدا قرار دارد؛ زیرا آنها مظاهر
اسما و صفات الهیاند و نشانههای او؛ از این جهت ما به آنها نیز علاقه نشان میدهیم، یک علاقه عرضی و تبعی نه علاقه ذاتی.
قبل از آنکه دل بستن به دنیا را معنا کنیم لازم است به این سؤال پاسخ دهیم که دنیا چیست و چرا دنیا مورد نکوهش قرار گرفته است؟
مفهوم «دنیا» در برابر «آخرت» است؛ زیرا از نظر
اسلام دو
جهان وجود دارد: یکی همین جهان مادی که ما در آن
زندگی میکنیم و دنیا نامیده میشود و دیگری جهان واپسین که بعد از
مرگ به آنجا منتقل میشویم و به آن،
جهان آخرت میگویند.
اسلام، این جهان (دنیا) را گذرا و فانی و محل عبور میداند و جهان آخرت را سرای جاویدان و جایگاه ابدی انسان میخواند.
بنابراین «دنیا» یک مرحلهای از زندگی است که
هدف و
فلسفه وجود آن آماده شدن انسان برای مرحله بعدی یعنی زندگی اخروی است؛ چنانچه دوران کودکی یکی از مراحل زندگی است و فلسفه وجود آن، آمادگی پیدا کردن برای مراحل بعدی زندگی است.
تاکنون به این نتیجه رسیدیم که مراد از «دنیا»،
زندگی دنیا ست. چنانچه دوره کودکی یکی از مراحل زندگی انسان در دنیا است.
حال اگر خواسته باشیم این تشبیه را کاملتر کنیم، میتوانیم بگوییم که انسان چنانچه در دوران کودکی به یکسری امور نیازمند است و باید آنها را داشته باشد، انسان نیز در دنیا باید نیازهای خود را با استفاده از ابزار و وسایلی که
خداوند در
اختیار او قرار داده است، ارضا کند و با استفاده از آنها به اهداف مورد نظر خود دست یابد. پس
زمین و آسمان و
گیاهان و کار و کسب و داراییهای زندگی،
زن، فرزند و ... دنیا نیستند؛ بلکه ابزار و وسایل زندگی و تأمینکننده نیازهای انسان هستند. استفاده از این ابزار و وسایل و علاقه به آنها در حدی که با هدف انسان منافات نداشته باشد، هیچ اشکالی ندارد. خداوند همه اینها را از نعمتهای زیبای الهی میداند که در
اختیار انسان قرار داده است تا از آنها استفاده کند.
ثروت و مال نهتنها مذموم نیست، بلکه در
قرآن با عنوان «خیر» معرفی شده است:
خداوند میفرماید: «
اِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْاَقْرَبِینَ»؛
«اگر دارای متاع دنیاست،
وصیت کند برای
پدر و مادر و خویشان».
علاقه و
محبت به امور دنیا هم مطلقاً مذموم نیست؛ زیرا علاقه به این امور، فطری انسان است و اساساً خداوند انسان را اینگونه آفریده است. مگر انسان میتواند همسر و فرزندانش را دوست نداشته باشد و به دستآوردهای خود علاقه نداشته باشد؟ انسان برای زنده ماندن نیاز به این امور دارد و به گونهای آفریده شده که طبعاً به آنها تمایل داشته باشد.
علی (علیهالسلام) در این باره میفرماید: «
النَّاسُ أَبْنَاءُ الدُّنْيَا وَ لَا يُلَامُ الرَّجُلُ عَلَى حُبِّ أُمِّهِ؛
مردم فرزندان دنیا هستند و کسی را بر دوستی مادرش ملامت نمیکنند».
«
ألنّاس أبناء الدّنيا و الولد مطبوع على حبّ أمّه».
در
روایات سفارش شده که به همسران و فرزندانتان محبت بورزید.
پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) و
ائمه اطهار (علیهمالسلام) نیز به زن و فرزندانشان اظهار علاقه میکردند.
بنابراین نه زمین و آسمان و گیاهان و سایر نعمتهای الهی مذموم و بد هستند، نه همسر و فرزند و مال و منال، نه محبت و علاقه به آنها و نه زندگی در دنیا؛ بلکه در بعضی روایات از دنیا تعریف هم شده است.
باید عمیقتر از این بیندیشیم. نگاه عمیق به
آیات و
روایات و سیره عملی ائمه (علیهمالسلام) این نکته را
آشکار میسازد که تلاش برای امور دنیا و استفاده از آنها در چهارچوب شرع مقدس اسلام و در حدی که با اهداف عالیه انسان منافات نداشته باشد، هیچ اشکالی ندارد.
انسان اگر از راه حلال مال و اموال به دست آورد و در راه حلال مصرف کند، هیچ منافاتی با ارزشهای معنوی او ندارد. پس باید به چند مسئله توجه داشته باشیم:
۱. اسلام با
ثروت داشتن و تحصیل مال از راه حلال مخالف نیست.
۲. علاقه به مال و اموال، زن و فرزند و دیگر مظاهر دنیوی در چهارچوب
شرع و در حدی که انسان را از اهداف اصلی باز ندارد، از نظر اسلام مجاز است.
۳. هم دنیا و هم امور دنیوی نقش ابزاری دارند. دنیا گذرگاه آخرت است («
الدنیا قنطرةُ الآخرة. الدنیا معبرة الآخره»)
و اشیا و امکانات، وسیله
تقرب انسان به خدا هستند. انسان از طریق نعمتهای الهی میتواند خدا را بشناسد، با استفاده از آنها میتواند به زندگی خود ادامه دهد تا به
عبادت خدا بپردازد،
پول را وسیله حفظ آبروی خود قرار دهد و به دیگران کمک کند.
مولوی میگوید:
چیست دنیا؟ از خدا غافل بودن ••• نی قماش و نقره و فرزند وزن
مال را گر بهر
دین باش حمول ••• نعم مال صالح خواندش رسول
آبانداز یر کشتی، پشتی است ••• آب اندر کشتی هلاک کشتی است
خلاصه اینکه تا وقتی انسان دنیا را گذرگاه آخرت میداند و از امکانات و مال و ثروت برای تقرب به خدا استفاده میکند، هیچ اشکالی ندارد. علاقه و محبت به دنیا نیز از آن جهت که وسیله رسیدن به آخرت است، دوست داشتن مال و
زندگی و دستآوردهای خویشتن از آن نظر که میتواند آبروی او را حفظ کند و در طریق حلال مصرف شود، هیچ اشکالی ندارد.
مشکل آن زمانی به وجود میآید که انسان نقش ابزاری دنیا را فراموش کند؛ یعنی دنیا را محل اقامت و جایگاه دائمی خود بداند و آنچنان به دنیا علاقه و دلبستگی پیدا کند که خدا فراموش شود. دلبستگی مفهوم بسیار عمیق و دارای بار معنایی ویژهای است، این مفهوم در موردی به کار میرود که انسان چیزی را بیشتر از همه اشیا دوست داشته باشد؛ ازاینرو امکان ندارد انسان به دو چیز در عرض هم دلبستگی داشته باشد؛
زیرا انرژی روانی انسان فقط به یک موضوع مورد علاقه میتواند متمرکز شود. وقتی «دلبستگی به دنیا» گفته میشود این مفهوم را در
ذهن ما تداعی میکند که دنیا را هدف و بهترین چیز خود بدانیم و این چیزی است که با اصول ارزشهای دینی ما سازگاری ندارد؛ اما دوست داشتن و علاقه به آن در حد کمتر از دلبستگی و به صورتی که دلبستگی انسان به خدا باشد، یعنی قلب و دل انسان کانون
عشق و
محبت به خدا بوده و انرژی روانی انسان متمرکز بر این موضوع عشق بوده باشد، دنیا و امور دنیوی در مراتب بسیار پایینتر قرار میگیرند و آن مقدار علاقه هیچ منافاتی با دلبستگی به خدا ندارد. به این معنی که دلبستگی انسان به خداوند سبب میشود اشیا و موجودات را نیز در طول دلبستگی به خدا قرار دارد؛ زیرا آنها مظاهر
اسما و
صفات الهی اند و نشانههای او؛ از این جهت ما به آنها نیز علاقه نشان میدهیم، یک علاقه عرضی و تبعی نه علاقه ذاتی. یک بیت از
حافظ این مسئله را چنین بیان میکند:
مرا به کار جهان هیچ التفات نبود ••• رخ تو در نظرم چنین خوشش آراست
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «معنای دلبستگی به دنیا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۰/۱۹.