• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مراقبه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلید واژه: مرابطه، مراقبه، مراقبت، مشارطه، نفی خواطر، معرفت نفس.
پرسش: معمولا علمای اخلاق خیلی به مراقبه سفارش می‌کنند، منظور از مراقبه چیست؟
پاسخ: مراقبه به معنای نگهبانی از نفس و اعمال و کردار و گفتار در تمام زمان‌ها و حالات است.



مراقبه از واژه‌ی «رَقَبَ» به معنای حفظ کردن
[۱] ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، دار صادر، بیروت، نوبت چاپ‌سوم، ۱۴۱۴ ق، ج ۱، ص ۴۲۵.
و در نظر گرفتن مراقِب و توجه دادن فکر به سوی اوست و هر کس از کاری به سبب رعایت دیگری دوری جوید گفته می‌شود: فلانی را مراقبت کرد.
[۲] فیض کاشانی؛ راه روشن(ترجمه المحجة البیضاء)، ترجمه‌ی سید محمد صادق عارف، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۳۷۲ هجری شمسی، ج ۸، ص ۱۹۳.

در متون اخلاق اسلامی ، پیشینه‌ی مراقبه به «مرابطه» باز می‌گردد که عبارت است از نگاهبانی و مواظبت عقل از نفس .
[۳] نراقی ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامی (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه‌ی سیدجلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت،چاپ چهارم، ۱۳۷۷، ج ۳، ص ۱۲۴.
‌ در هر حال، مشارطه ، پیش‌نیاز مراقبه و معاقبه و مقامات پس از آن، تکمیل کننده‌ی محاسبه است.
سید بحرالعلوم (ره) در تعریف مراقبه می‌فرماید: «مراقبه عبارت است از متوجه و ملتفت خود بودن در جمیع احوال ، تا از آنچه بدان عازم شده و عهد کرده تخلّف نکند.»
[۴] بحرالعلوم، سید محمدمهدی؛ رساله سیر و سلوک (تحفة الملوک)، انتشارات علامه طباطبایی،چاپ چهارم، ۱۴۱۸ ق، ص ۱۵۰.‌



خدای متعال در قرآن می‌فرماید:
«ای کسانی که ایمان آورده‌اید از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است!»
علامه طباطبایی می‌گوید: این آیه مؤمنین را وادار می‌کند که به یاد خدای سبحان باشند و او را فراموش نکنند و مراقب اعمال خود باشند، که چه می‌کنند، صالح آنها کدام و ناصالحش کدام است و صالح را هم خالص برای رضای خدا به جای آورند و این مراقبت را استمرار دهند؛ همواره از نفس خود حساب بکشند و هر عمل نیکی که در کرده‌های خود یافتند خدا را شکر گزارند و هر عمل زشتی دیدند خود را توبیخ نموده، نفس را مورد مؤاخذه قرار دهند و از خدای تعالی طلب مغفرت کنند.
[۶] طباطبایی سید محمد حسین؛ تفسیرالمیزان ترجمه‌ی موسوی همدانی سیدمحمدباقر، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم، قم،چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش، ج‌۱۹، ص۳۷۳.طباطبایی سید محمد حسین؛ تفسیرالمیزان ترجمه‌ی موسوی همدانی سیدمحمدباقر، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم، قم،چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش، ج‌۱۹، ص۳۷۴.

خدای متعال که خود دیده‌بان و مراقب انسان و رفتار اوست، انسان را توبیخ می‌کند که مگر نمی‌داند که خدا می‌بیند!و در روایت است که رسول خدا (ص) فرمود: « احسان ، آن است که خدا را چنان پرستش کنی که گویی او را می‌بینی و اگر نتوانی او را ببینی بدان که او تو را می‌بیند».
امام علی (ع) انسان‌ها را بر ترک مراقبت الهی سرزنش نموده و می‌فرماید: خود را به مراقبت از نفست بگمار.
[۱۱] آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی؛ غرر الحکم و درر الکلم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، ۱۳۶۶ ش، ص ۲۳۵.
ایشان مومن را به دوام
[۱۲] تعبیر امام علیه‌السلام این است که:‌«مراقباً قلبه» و اسم فاعل در ادبیات عرب دلالت بر استمرار دارد.
مراقبت قلبی توصیه می‌کنند
[۱۳] آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی، پیشین، ص ۲۳۵.
و مؤمن عاقل را کسی می‌داند که با مراقبت خود در امروز به فکر فردایش باشد
[۱۴] سید رضی؛ نهج البلاغة، هجرت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق،‌ ص ۱۱.
و می‌فرماید: خدا رحمت کند بنده‌ای که مراقبت الهی را به جای بیاورد.
[۱۵] کلینی، پیشین، ج ۸، ص ۱۷۰.



مراقبه، مورد توصیه‌ی همه‌ی بزرگان علم اخلاق از خواجه نصیر الدین طوسی
[۱۶] طوسی، خواجه نصیر؛ أوصاف الأشراف، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، تهران، ۱۳۷۳، ص ۳۹.
تا علامه بحرالعلوم و مرحوم نراقی تا قلّه‌های تهذیب در عصر حاضر، مرحوم میرزا جوادآقا تبریزی
[۱۷] ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا؛ أسرار الصلاة، تهران، انتشارات پیام آزادی، ۱۳۷۸، چاپ هشتم، ص ۵۱.
، امام خمینی
[۱۸] خمینی، روح‌الله؛، چهل حدیث، مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ بیستم، ۱۳۷۸، ص ص ۹.
و علامه‌ی طباطبایی است.
مربیان اخلاق و سلوک ، ششمین امر از ضروریات مورد توجه سالک را، مراقبه می‌دانند
[۱۹] بحر العلوم؛ پیشین، ص ۱۱۴.‌
و آن را به منزله سنگ اساسی سیر و سلوک ، ذکر ، فکر و... می‌دانند و می‌گویند: تا مراقبه صورت نگیرد ذکر و فکر بدون اثر خواهد بود؛ زیرا مراقبه حکم پرهیز از غذای نامناسب برای مریض را دارد و تا وقتی که مریض مزاج خود را پاک ننماید و از آنچه مناسب او نیست پرهیز نکند دارو بی‌اثر خواهد بود و چه بسا گاهی اثر معکوس می‌دهد.
[۲۰] طهرانی، سیدمحمّدحسین حسینی؛ رسالةلُبّاللباب فی سیر و سلوک أولی الألباب، دارالمحجةالبیضاء، بیروت، ۱۴۳۱ه‌ق، چاپ چهارم، ص ۱۱۴.



مشارطه نخستین مقام و قبل از مراقبه است.
[۲۱] نراقی ملامحمدمهدی، پیشین، ج ۳، ص ۱۲۷.
در زمان انجام مشارطه، بهتر است که این عمل بعد از نماز صبح باشد
[۲۲] نراقی ملامحمدمهدی، پیشین، ج ۳، ص ۱۲۴.نراقی ملامحمدمهدی، پیشین، ج ۳، ص ۱۲۵.
و روش انجام مشارطه آن است که با خود شرط کند که بر خلاف فرموده خداوند رفتار نکند
[۲۳] خمینی امام روح‌الله، چهل حدیث، پیشین، ص ۹.
و سزاوار است که نفس را به ملاحظه و تدبّر در عاقبت هر کاری که در آن شبانه روز می‌خواهد بکند سفارش نماید و این عمده سفارشها و بالاترین آنهاست.


مراقبت را باید در دو بُعد انجام داد:
مراقبه قبل از شروع در عمل‌: عبارت از آن است که پیش از عمل بنگرد آنچه را تصمیم به انجامش گرفته است، به خاطر خداوند است یا برای هوای نفس و پیروی از شیطان و باید در اینجا تأمل کند تا به مدد انوار حق مطلب بر او روشن گردد. اگر عمل برای خداست آن را انجام دهد و اگر برای غیر اوست از آن دست باز دارد.
[۲۴] فیض کاشانی؛ پیشین، ج ۸، ص ۱۹۵.
همانطور که امام صادق (ع) می‌فرماید: از شدیدترین کارها بر مردم یاد خدا در نزد حلال و حرام اوست که اگر طاعتی پیش آمد به آن عمل کند و اگر در معرض گناهی افتاد از آن بپرهیزد.
مراقبه به هنگام عمل‌: عبارت از بررسی چگونگی عمل است تا حقی را که خداوند در آن داراست ادا شود و باید نیّت خود را برای اتمام آن نیکو کند و صورت عمل را کامل گرداند و آن را به کامل‌ترین وجهی که برای او ممکن است انجام دهد؛ زیرا در هر صورت بنده یا در حال طاعت و یا در معصیت و یا در کاری مباح است.
[۲۶] فیض کاشانی؛ پیشین، ج ۸، ص ۲۰۱.



مراقبه معنای عامّی است و به اختلاف مقامات و درجات و منازل سالک تفاوت می‌کند. در ابتدای امر سلوک مراقبه‌ عبارتست از آنکه از آنچه به درد دین و دنیای او نمی‌خورد اجتناب کند و از امور بیهوده و غیر ضروری دوری گزیند و سعی کند تا خلاف رضای خدا در گفتار و کردار از او صادر نگردد، ولی کم‌کم این مراقبه شدّت یافته و درجه به درجه بالا می‌رود. گاهی مراقبه عبارت است از توجّه به سکوت خود و گاهی به نفس خود و گاهی به بالاتر از آن مثل حقیقت اسماء و صفات کلّیّه الهیّه.
[۲۷] طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۱۳.طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۱۴.

هر چه سالک رو به کمال می‌رود و طیّ منازل و مراحل می‌کند، مراقبه او دقیق‌تر و عمیق‌تر خواهد شد و در این‌حالات بسیاری از مباحات در منازل اوّلیّه بر او حرام و ممنوع می‌گردد.
[۲۸] طهرانی، سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۳۰.طهرانی، سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۳۱.
مثلا مقربان الهی هیچ التفاتی به غیر نکنند و فقط یک همّت و اندیشه دارند.
[۲۹] نراقی، ملامحمدمهدی؛ پیشین، ج ۳، ص ۱۲۸.
پارسایان نیز کسانی‌اند که به یقین دانند که خدا بر ظاهر و باطن ایشان مطّلع است و لیکن در جلال و عظمت او مدهوش و مستغرق نشده‌اند و بیشتر به احوال و اعمال و مراقبت در آنها التفات دارند.
[۳۰] نراقی، ملامحمدمهدی؛ پیشین، ج ۳، ص ۱۲۸.

از منظر اخلاق عملی درجات مراقبه دارای چهار مرتبه است:
[۳۱] طهرانی، سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۴۴

۱. پرهیز از محرّمات و انجام همه‌ی واجبات بدون کمترین سهل‌انگاری.
۲. انجام همه‌ کارها برای رضای خدا و دوری از اموری که لهو و لعب نامیده می‌شود.
۳. پیوسته ناظر خود دیدن پروردگار جهان، که در اثر آن سالک کم‌کم اذعان و اعتراف می‌نماید که خدای متعال در همه جا حاضر و ناظر و نگران همه مخلوقات است.
۴. حاضر و ناظر دیدن خداو مشاهده‌ی جمال الهی به طور اجمال.


در اینجا به اختصار آثاری برای مراقبه معرفی می‌شود:
۱- حفاظت الهی: امام علی (ع) می‌فرماید: هر کس از خود محافظت کند، خداوند هم از او محافظت می‌کند.
[۳۲] آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی؛ پیشین، ص ۲۳۵.

۲- رسیدن به معرفت نفس : یکی از امور اهم در وصول به معرفت نفس ، استقامت در مراقبت کامل است که همواره انسان به یاد خدا و در حضور او باشد و ظاهر و باطن انسان در جمیع شئون زندگی او مطابق دستورالعمل مسیر تکاملی او باشد.
[۳۳] حسن زاده، آملی حسن؛ انه الحق، پیشین، ص ۱۶۲.
چون سالک در امر مراقبه مواظبت نمود، حقتعالی از باب مهر و عطوفت انواری را بر او به عنوان طلایع ظاهر می‌گرداند. این مرحله ابتدای تجرّد نفسی است.
[۳۴] طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۳۲.

۳- صفای مشاهدات روحی و قلبی: هر چه مراقبت کامل‌تر باشد دریافت‌های قلبی و روحی که هدایای الهیه‌اند زلال‌تر و صاف‌ترند.
[۳۵] طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۳۲.
و علاوه بر وسعت رزق معنوی ، انطباق آن‌ها با واقعیّت هم بیشتر است.
[۳۶] حسن زاده، آملی حسن؛ عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون، امیر کبیر، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۵، ص ۶۴۹.
زیرا مراقبه‌، کشیک کشیدن نفس است.
[۳۷] حسن زاده، آملی حسن؛ انسان و قرآن، قیام، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۱، ص ۷۲

۴- مصاحبت ربوبی و رنگ الهی گرفتن: زیرا همنشین مؤثّر است و نفس انسانی خوپذیر و کسانی‌که در مصاحبت با ملکوت عالم به سر می‌برند کم‌کم ملکوتی می‌شوند.
[۳۸] حسن زاده، آملی حسن؛ نامه‌ها برنامه‌ها، الف لام میم، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش، ص ۲۴۰.
همانطور که روایت است که خدای متعال می‌فرماید: من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند.
۵- کشف عوالم توحیدی : دوام در حضور و مراقبت‌ موجب انصراف از ماسوی‌الله به سوی حقیقة الحقائق می‌گردد.
[۴۰] حسن زاده، آملی حسن؛ نصوص الحکم بر فصوص الحکم، رجاء، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۵، ص ۲۷۱.
در اثر مراقبه تامّ و اهتمام شدید به آن و در اثر توجّه به نفس، به تدریج چهار عالم بر سالک منکشف خواهد شد:
۱. توحید افعال : ‌یعنی ادراک می‌کند تمام افعال در جهان خارج استناد به ذات مقدّس او دارد.
۲. توحید صفات : در این مرحله، سالک هر گونه علم و قدرت و حیات و... را که در موجودات خارجیّه مشاهده می‌کند مستند به خدای تعالی می‌یابد.
۳. توحیداسماء : در این مرحله، صفات را قائم به ذات ادراک می‌کند. مثلا ‌یابد عالمیّت خود را عالمیّت خدا ادراک می‌کند و قادریّت و سمیعیّت و بصیریّت خود را همه از خدا می‌داند و بس.
۴. توحید ذات : در این مرحله، سالک ادراک می‌کند که آن ذاتی که تمام افعال و صفات و اسماء بدان مستند است، آن ذات واحد است، یک حقیقت است که تمام این‌ها قائم به اوست. در اینجا دیگر سالک توجّهی به صفت و اسم ندارد بلکه مشهودش فقط ذات است و بس. در این هنگام تجلّی ذاتی خواهد شد.
[۴۱] طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی، پیشین، ص ۱۵۱- ۱۵۴

۵. حل مشکلات سلوکی.
[۴۲] حسن زاده، آملی حسن؛ انه الحق، پیشین، ص ۱۶۲.

۶. نفی خواطر
[۴۳] طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۴۴نفی خواطر: عبارت است از تسخیر قلب و حکومت بر آن، تا سخنی نگوید و عملی انجام ندهد و تصوّر و خطره‌ای بر او وارد نشود مگر به اذن و اختیار صاحب آن. و تحصیل این حال بسی صعب و دشوار است و لهذا گفته‌اند که نفی خواطر از اعظم مطهّرات سرّ است. (طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی، پیشین، ۱۴۰) که به دنبال نفی خواطر، معرفت الهی و رسیدن به مقصود رخ می‌دهد. (همان، ص ۱۵۰) و صد البته باید زیر نظر استادی اسلام‌شناس و مربی انجام گیرد.



بزرگان اخلاق و تربیت ، از مبانی اسلامی و دعاهای معصومین (ع) چنین برداشت نموده‌اند که انسان اخلاق‌جو باید در لحظاتی که بر او می‌گذرد، مراقبت کند به این معنی که عبادت و توجه خاص آن زمان را به جای آورد و در این زمینه کتبی ویژه مثل « المراقبات » نوشته آیت‌الله ملکی تبریزی (ره) و کتاب « الاقبال بالأعمال الحسنة » وجود دارد.
بخشی از این مراقبات عبارتند از:
ایام موالید ، مثل روز تولد پیامبر اکرم (ص) و سایر معصومین (ع)،
[۴۴] ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۴۸.
روز بعثت پیامبر (ص)، روز عید غدیر خم ، روز دحو الارض ، روز مباهله ،
[۴۵] ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۴۶.
اول ماه ،
[۴۶] ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۵۵.
آخر ماه و پنجشنبه آخر ماه،‌
[۴۷] ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۵۶.
روز جمعه و ساعت آخر آن،
[۴۸] ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۵۹.
مراقبت از وقت نمازها .
[۴۹] ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۶۰.



۱. ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، دار صادر، بیروت، نوبت چاپ‌سوم، ۱۴۱۴ ق، ج ۱، ص ۴۲۵.
۲. فیض کاشانی؛ راه روشن(ترجمه المحجة البیضاء)، ترجمه‌ی سید محمد صادق عارف، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۳۷۲ هجری شمسی، ج ۸، ص ۱۹۳.
۳. نراقی ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامی (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه‌ی سیدجلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت،چاپ چهارم، ۱۳۷۷، ج ۳، ص ۱۲۴.
۴. بحرالعلوم، سید محمدمهدی؛ رساله سیر و سلوک (تحفة الملوک)، انتشارات علامه طباطبایی،چاپ چهارم، ۱۴۱۸ ق، ص ۱۵۰.‌
۵. حشر/سوره۵۹، آیه۱۸.    
۶. طباطبایی سید محمد حسین؛ تفسیرالمیزان ترجمه‌ی موسوی همدانی سیدمحمدباقر، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم، قم،چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش، ج‌۱۹، ص۳۷۳.طباطبایی سید محمد حسین؛ تفسیرالمیزان ترجمه‌ی موسوی همدانی سیدمحمدباقر، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم، قم،چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش، ج‌۱۹، ص۳۷۴.
۷. نساء/سوره۴، آیه۱.    
۸. علق/سوره۹۶، آیه۱۴.    
۹. مجلسی، محمد باقر؛ بحار الأنوار، مؤسسة الطبع و النشر، بیروت، اول، ۱۴۱۰ ق، ج ۶۷، ص ۱۹۶.    
۱۰. کلینی، ابو جعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ‌چهارم، ۱۴۰۷ ه ق، ج ۸، ص ۲۵۶.    
۱۱. آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی؛ غرر الحکم و درر الکلم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، ۱۳۶۶ ش، ص ۲۳۵.
۱۲. تعبیر امام علیه‌السلام این است که:‌«مراقباً قلبه» و اسم فاعل در ادبیات عرب دلالت بر استمرار دارد.
۱۳. آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی، پیشین، ص ۲۳۵.
۱۴. سید رضی؛ نهج البلاغة، هجرت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق،‌ ص ۱۱.
۱۵. کلینی، پیشین، ج ۸، ص ۱۷۰.
۱۶. طوسی، خواجه نصیر؛ أوصاف الأشراف، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، تهران، ۱۳۷۳، ص ۳۹.
۱۷. ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا؛ أسرار الصلاة، تهران، انتشارات پیام آزادی، ۱۳۷۸، چاپ هشتم، ص ۵۱.
۱۸. خمینی، روح‌الله؛، چهل حدیث، مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ بیستم، ۱۳۷۸، ص ص ۹.
۱۹. بحر العلوم؛ پیشین، ص ۱۱۴.‌
۲۰. طهرانی، سیدمحمّدحسین حسینی؛ رسالةلُبّاللباب فی سیر و سلوک أولی الألباب، دارالمحجةالبیضاء، بیروت، ۱۴۳۱ه‌ق، چاپ چهارم، ص ۱۱۴.
۲۱. نراقی ملامحمدمهدی، پیشین، ج ۳، ص ۱۲۷.
۲۲. نراقی ملامحمدمهدی، پیشین، ج ۳، ص ۱۲۴.نراقی ملامحمدمهدی، پیشین، ج ۳، ص ۱۲۵.
۲۳. خمینی امام روح‌الله، چهل حدیث، پیشین، ص ۹.
۲۴. فیض کاشانی؛ پیشین، ج ۸، ص ۱۹۵.
۲۵. حرّ عاملی، محمد بن حسن بن علی؛ تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ‌اول، ۱۴۰۹ ه ق،‌ ج ۱۵، ص ۲۵۲.    
۲۶. فیض کاشانی؛ پیشین، ج ۸، ص ۲۰۱.
۲۷. طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۱۳.طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۱۴.
۲۸. طهرانی، سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۳۰.طهرانی، سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۳۱.
۲۹. نراقی، ملامحمدمهدی؛ پیشین، ج ۳، ص ۱۲۸.
۳۰. نراقی، ملامحمدمهدی؛ پیشین، ج ۳، ص ۱۲۸.
۳۱. طهرانی، سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۴۴
۳۲. آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی؛ پیشین، ص ۲۳۵.
۳۳. حسن زاده، آملی حسن؛ انه الحق، پیشین، ص ۱۶۲.
۳۴. طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۳۲.
۳۵. طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۳۲.
۳۶. حسن زاده، آملی حسن؛ عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون، امیر کبیر، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۵، ص ۶۴۹.
۳۷. حسن زاده، آملی حسن؛ انسان و قرآن، قیام، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۱، ص ۷۲
۳۸. حسن زاده، آملی حسن؛ نامه‌ها برنامه‌ها، الف لام میم، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش، ص ۲۴۰.
۳۹. کلینی، پیشین، ج ۲، ص ۴۹۶.    
۴۰. حسن زاده، آملی حسن؛ نصوص الحکم بر فصوص الحکم، رجاء، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۵، ص ۲۷۱.
۴۱. طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی، پیشین، ص ۱۵۱- ۱۵۴
۴۲. حسن زاده، آملی حسن؛ انه الحق، پیشین، ص ۱۶۲.
۴۳. طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۴۴نفی خواطر: عبارت است از تسخیر قلب و حکومت بر آن، تا سخنی نگوید و عملی انجام ندهد و تصوّر و خطره‌ای بر او وارد نشود مگر به اذن و اختیار صاحب آن. و تحصیل این حال بسی صعب و دشوار است و لهذا گفته‌اند که نفی خواطر از اعظم مطهّرات سرّ است. (طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی، پیشین، ۱۴۰) که به دنبال نفی خواطر، معرفت الهی و رسیدن به مقصود رخ می‌دهد. (همان، ص ۱۵۰) و صد البته باید زیر نظر استادی اسلام‌شناس و مربی انجام گیرد.
۴۴. ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۴۸.
۴۵. ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۴۶.
۴۶. ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۵۵.
۴۷. ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۵۶.
۴۸. ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۵۹.
۴۹. ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۶۰.



سایت پژوهه.    


رده‌های این صفحه : اخلاق اسلامی | فضائل اخلاقی | مراقبت




جعبه ابزار