مراقبه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلید واژه:
مرابطه، مراقبه،
مراقبت،
مشارطه،
نفی خواطر،
معرفت نفس.
پرسش: معمولا
علمای اخلاق خیلی به مراقبه سفارش میکنند، منظور از مراقبه چیست؟
پاسخ: مراقبه به معنای نگهبانی از
نفس و اعمال و کردار و گفتار در تمام زمانها و حالات است.
مراقبه از واژهی «رَقَبَ» به معنای حفظ کردن
و در نظر گرفتن مراقِب و
توجه دادن
فکر به سوی اوست و هر کس از کاری به سبب رعایت دیگری دوری جوید گفته میشود: فلانی را مراقبت کرد.
در متون
اخلاق اسلامی ، پیشینهی مراقبه به «مرابطه» باز میگردد که عبارت است از نگاهبانی و مواظبت
عقل از
نفس .
در هر حال،
مشارطه ، پیشنیاز مراقبه و
معاقبه و مقامات پس از آن، تکمیل کنندهی
محاسبه است.
سید بحرالعلوم (ره) در تعریف مراقبه میفرماید: «مراقبه عبارت است از متوجه و ملتفت خود بودن در جمیع
احوال ، تا از آنچه بدان عازم شده و
عهد کرده تخلّف نکند.»
خدای متعال در
قرآن میفرماید:
«ای کسانی که
ایمان آوردهاید از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است!»
علامه طباطبایی میگوید: این
آیه مؤمنین را وادار میکند که به یاد خدای سبحان باشند و او را فراموش نکنند و مراقب اعمال خود باشند، که چه میکنند، صالح آنها کدام و ناصالحش کدام است و صالح را هم خالص برای رضای خدا به جای آورند و این مراقبت را استمرار دهند؛ همواره از نفس خود حساب بکشند و هر عمل نیکی که در کردههای خود یافتند خدا را
شکر گزارند و هر عمل زشتی دیدند خود را توبیخ نموده، نفس را مورد مؤاخذه قرار دهند و از خدای تعالی طلب مغفرت کنند.
خدای متعال که خود دیدهبان و مراقب انسان و رفتار اوست
، انسان را توبیخ میکند که مگر نمیداند که خدا میبیند!
و در
روایت است که
رسول خدا (ص) فرمود: «
احسان ، آن است که خدا را چنان
پرستش کنی که گویی او را میبینی و اگر نتوانی او را ببینی بدان که او تو را میبیند».
امام علی (ع) انسانها را بر ترک مراقبت الهی
سرزنش نموده
و میفرماید: خود را به مراقبت از نفست بگمار.
ایشان
مومن را به
دوام مراقبت قلبی توصیه میکنند
و مؤمن عاقل را کسی میداند که با مراقبت خود در امروز به فکر فردایش باشد
و میفرماید: خدا رحمت کند بندهای که مراقبت الهی را به جای بیاورد.
مراقبه، مورد توصیهی همهی بزرگان
علم اخلاق از
خواجه نصیر الدین طوسی تا
علامه بحرالعلوم و
مرحوم نراقی تا قلّههای
تهذیب در عصر حاضر، مرحوم
میرزا جوادآقا تبریزی ،
امام خمینی و علامهی طباطبایی است.
مربیان
اخلاق و
سلوک ، ششمین امر از ضروریات مورد توجه سالک را، مراقبه میدانند
و آن را به منزله سنگ اساسی
سیر و سلوک ،
ذکر ،
فکر و... میدانند و میگویند: تا مراقبه صورت نگیرد ذکر و فکر بدون اثر خواهد بود؛ زیرا مراقبه حکم پرهیز از غذای نامناسب برای مریض را دارد و تا وقتی که مریض مزاج خود را پاک ننماید و از آنچه مناسب او نیست پرهیز نکند دارو بیاثر خواهد بود و چه بسا گاهی اثر معکوس میدهد.
مشارطه نخستین مقام و قبل از مراقبه است.
در زمان انجام مشارطه، بهتر است که این عمل بعد از
نماز صبح باشد
و روش انجام مشارطه آن است که با خود
شرط کند که بر خلاف فرموده خداوند رفتار نکند
و سزاوار است که نفس را به ملاحظه و
تدبّر در عاقبت هر کاری که در آن
شبانه روز میخواهد بکند سفارش نماید و این عمده سفارشها و بالاترین آنهاست.
مراقبت را باید در دو بُعد انجام داد:
مراقبه قبل از شروع در عمل: عبارت از آن است که پیش از عمل بنگرد آنچه را تصمیم به انجامش گرفته است، به خاطر خداوند است یا برای
هوای نفس و
پیروی از شیطان و باید در اینجا تأمل کند تا به مدد انوار حق مطلب بر او روشن گردد. اگر عمل برای خداست آن را انجام دهد و اگر برای غیر اوست از آن دست باز دارد.
همانطور که
امام صادق (ع) میفرماید: از شدیدترین کارها بر مردم یاد خدا در نزد
حلال و
حرام اوست که اگر طاعتی پیش آمد به آن عمل کند و اگر در معرض گناهی افتاد از آن بپرهیزد.
مراقبه به هنگام عمل: عبارت از بررسی چگونگی عمل است تا حقی را که خداوند در آن داراست ادا شود و باید
نیّت خود را برای اتمام آن نیکو کند و صورت عمل را کامل گرداند و آن را به کاملترین وجهی که برای او ممکن است انجام دهد؛ زیرا در هر صورت
بنده یا در حال
طاعت و یا در
معصیت و یا در کاری
مباح است.
مراقبه معنای عامّی است و به اختلاف مقامات و درجات و
منازل سالک تفاوت میکند. در ابتدای امر سلوک مراقبه عبارتست از آنکه از آنچه به درد دین و دنیای او نمیخورد اجتناب کند و از امور
بیهوده و غیر ضروری دوری گزیند و سعی کند تا خلاف
رضای خدا در گفتار و کردار از او صادر نگردد، ولی کمکم این مراقبه شدّت یافته و درجه به درجه بالا میرود. گاهی مراقبه عبارت است از توجّه به
سکوت خود و گاهی به
نفس خود و گاهی به بالاتر از آن مثل حقیقت اسماء و صفات کلّیّه الهیّه.
هر چه سالک رو به
کمال میرود و طیّ منازل و مراحل میکند، مراقبه او دقیقتر و عمیقتر خواهد شد و در اینحالات بسیاری از مباحات در منازل اوّلیّه بر او
حرام و ممنوع میگردد.
مثلا مقربان الهی هیچ التفاتی به غیر نکنند و فقط یک
همّت و
اندیشه دارند.
پارسایان نیز کسانیاند که به
یقین دانند که
خدا بر
ظاهر و
باطن ایشان مطّلع است و لیکن در جلال و عظمت او مدهوش و مستغرق نشدهاند و بیشتر به احوال و اعمال و مراقبت در آنها التفات دارند.
از منظر اخلاق عملی درجات مراقبه دارای چهار مرتبه است:
۱. پرهیز از
محرّمات و انجام همهی
واجبات بدون کمترین سهلانگاری.
۲. انجام همه کارها برای رضای خدا و دوری از اموری که
لهو و
لعب نامیده میشود.
۳. پیوسته ناظر خود دیدن پروردگار جهان، که در اثر آن سالک کمکم اذعان و
اعتراف مینماید که خدای متعال در همه جا
حاضر و
ناظر و نگران همه مخلوقات است.
۴. حاضر و ناظر دیدن خداو مشاهدهی جمال الهی به طور اجمال.
در اینجا به اختصار آثاری برای مراقبه معرفی میشود:
۱- حفاظت الهی:
امام علی (ع) میفرماید: هر کس از خود محافظت کند، خداوند هم از او محافظت میکند.
۲- رسیدن به
معرفت نفس : یکی از امور اهم در وصول به
معرفت نفس ،
استقامت در مراقبت کامل است که همواره انسان به
یاد خدا و در حضور او باشد و
ظاهر و باطن انسان در جمیع شئون زندگی او مطابق دستورالعمل مسیر تکاملی او باشد.
چون سالک در امر مراقبه مواظبت نمود، حقتعالی از باب
مهر و
عطوفت انواری را بر او به عنوان طلایع ظاهر میگرداند. این مرحله ابتدای
تجرّد نفسی است.
۳- صفای
مشاهدات روحی و قلبی: هر چه مراقبت کاملتر باشد دریافتهای قلبی و روحی که هدایای الهیهاند زلالتر و صافترند.
و علاوه بر وسعت
رزق معنوی ، انطباق آنها با واقعیّت هم بیشتر است.
زیرا مراقبه، کشیک کشیدن
نفس است.
۴- مصاحبت ربوبی و رنگ الهی گرفتن: زیرا همنشین مؤثّر است و نفس انسانی خوپذیر و کسانیکه در مصاحبت با ملکوت عالم به سر میبرند کمکم ملکوتی میشوند.
همانطور که
روایت است که خدای متعال میفرماید: من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند.
۵- کشف
عوالم توحیدی :
دوام در حضور و مراقبت موجب انصراف از
ماسویالله به سوی حقیقة الحقائق میگردد.
در اثر مراقبه تامّ و اهتمام شدید به آن و در اثر توجّه به نفس، به تدریج چهار عالم بر سالک منکشف خواهد شد:
۱.
توحید افعال : یعنی ادراک میکند تمام افعال در جهان خارج استناد به ذات مقدّس او دارد.
۲.
توحید صفات : در این مرحله،
سالک هر گونه
علم و
قدرت و
حیات و... را که در موجودات خارجیّه مشاهده میکند مستند به خدای تعالی مییابد.
۳.
توحیداسماء : در این مرحله،
صفات را قائم به
ذات ادراک میکند. مثلا یابد عالمیّت خود را عالمیّت خدا ادراک میکند و قادریّت و سمیعیّت و بصیریّت خود را همه از خدا میداند و بس.
۴.
توحید ذات : در این مرحله، سالک ادراک میکند که آن ذاتی که تمام افعال و صفات و اسماء بدان مستند است، آن ذات واحد است، یک حقیقت است که تمام اینها قائم به اوست. در اینجا دیگر سالک توجّهی به صفت و اسم ندارد بلکه مشهودش فقط ذات است و بس. در این هنگام تجلّی ذاتی خواهد شد.
۵. حل مشکلات سلوکی.
۶.
نفی خواطر
بزرگان اخلاق و
تربیت ، از
مبانی اسلامی و
دعاهای معصومین (ع) چنین برداشت نمودهاند که انسان اخلاقجو باید در لحظاتی که بر او میگذرد، مراقبت کند به این معنی که عبادت و توجه خاص آن زمان را به جای آورد و در این زمینه کتبی ویژه مثل «
المراقبات » نوشته
آیتالله ملکی تبریزی (ره) و کتاب «
الاقبال بالأعمال الحسنة » وجود دارد.
بخشی از این مراقبات عبارتند از:
ایام موالید ، مثل روز تولد
پیامبر اکرم (ص) و سایر
معصومین (ع)،
روز
بعثت پیامبر (ص)، روز
عید غدیر خم ، روز
دحو الارض ، روز
مباهله ،
اول
ماه ،
آخر ماه و
پنجشنبه آخر ماه،
روز
جمعه و ساعت آخر آن،
مراقبت از
وقت نمازها .
سایت پژوهه.