مخالفت علما با امام زمان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ظهور امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف)، علما،
دانشمندان، بررسی سند، سند ضعیف، احادیث.
پرسش: اینکه بعضیها میگویند وقتی که امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) ظهور میفرمایند خیلی از
علما به مخالفت با ایشان برمیخیزند، چگونه است؟ آیا سند روایی دارد؟ اگر جواب مثبت است، یک مصداق از آن موارد را ذکر فرمایید.
پاسخ: پرچمدار
تفسیر و تأویل آیات
قرآن کریم، فقط دانشمندان هستند و طبق برخی
احادیث هنگام ظهور حضرت، تعدادی از آنان ضد وی برمیخیزند.ادلهای که بر پذیرفته نشدن برخی احادیث در این باب بیان شده است عبارتاند از: ۱. به دلیل ضعف
سند مورد قبول نیستند. ۲. واژه علما فقط بر علمای شیعه صدق نمیکند؛ بلکه بر دانشمندان و روشنفکران سایر فرقهها هم صدق میکند و آنان نیز تأویل و تفسیر قرآن میکنند. بنابراین بعید نیست که مقصود از علما در این
روایات، برخی دانشمندان ناصبی و معاند با
اهل بیت یا از فرقههای انحرافی و نحلههای گمراه مانند (بتریه) و امثال آن باشند که در روایات هم به آن اشاره شده است. ۳. ممکن است که برخی عالمنماها و روشنفکران ناآگاه شیعه، به خاطر دنیاگرایی و پیروی از هواهای نفسانی، در مقابل حضرت
قیام کنند.
در طول
تاریخ عالمان دینی ما در پرتوی
عشق و
محبت مهدی موعود (عجّلاللهفرجهالشریف) زیستهاند و هر یک خویشتن را سربازان حضرت دانسته و میدانند و چنین عشقورزی و اخلاصی نسبت به ساحت
مقدس حضرت را به عنوان ماندگارترین میراث جاودانه، برای نسلهای بعدی بر جای گذاشتند؛ به گونهای که در هنگامه ظهور، طبق
احادیث ۳۱۳ تن از یاوران خاص حضرت، «
نجبا، قضات، حکام و
فقها در
دین» هستند.
بنابراین در هنگام طلوع خورشید مهر، علما و فقها پروانههای شمع وجود
حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) هستند که وظیفه سربازی خویش را که
اطاعت و پیروی محض است، همچون گذشته به نمایش میگذارند.
براساس برخی احادیث و روایات، تعدادی از
دانشمندان در مقابل حضرت میایستند، ولی این احادیث همگی از نظر سند ضعیفاند و قابل قبول و مورد اعتماد نیستند که اینک مورد بررسی قرار میگیرند:
ابنعقده از
محمد بن مفضّل، او از
محمد بن عبدالله بن
زراره، وی هم از
محمد بن مروان، و او نیز از فضیل روایت کرده که
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «هنگامی که
قائم ما
قیام کند، از مردم جاهل بیش از آنچه
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از جاهلان دوران
جاهلیت ناراحتی دید، رنج و ناراحتی خواهد دید». پرسیدم: «چگونه و چرا»؟ فرمود: «پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در روزگاری مبعوث شد که مردم سنگ و چوپ و بتهای تراشیده شده را میپرستیدند، ولی قائم ما در روزگاری قیام میکند که با
قرآن علیه حضرت
احتجاج میکنند و
آیات را علیه حضرت تأویل مینمایند».
بدیهی است که پرچمدار تفسیر و تأویل
آیات قرآن کریم، فقط دانشمندان هستند و طبق این
حدیث در هنگام ظهور حضرت، تعدادی از آنان ضد وی برمیخیزند و آیات قرآن را ضد حضرت
تأویل میکنند.
این حدیث،
ضعیف است؛ زیرا محمد بن مروان، که در سلسله سند ذکر شده، مشترک بین چهار نفر است و معلوم نیست که کدام محمد بن مروان است، آیا
محمد بن مروان جلاّ است، یا
محمد بن مروان حبّاط، که هر دو
ثقه و مورد اعتمادند؟ و یا اینکه
محمد بن مروان بصری و
محمد بن مروان سدی است، که این دو نفر اصلاً مدح و ذمّ نشدهاند.
در هر صورت، محمد بن مروان، مجهول است و این
حدیث از دایره
اعتماد خارج است.
و بهذا الاسناد عن ابی عبدالله جعفر بن محمد، قال: حدثنا محمد بن حمران المدائنی عن علی بن اسباط عن الحسن بن بشیر عن ابی الجارود عن ابی جعفر، قال: «... و یسیر الی الکوفه فیخرج منها ستة عشر الفاً من البتریه شاکین فی السلاح قرّاء القرآن فقهاء فی الدین قد قرحوا جباههم و سمروا ساماتهم و عمهم النفاق و کلهم یقولون: یا بن فاطمه! ارجع لا حاجه لنا فیک ...».
امام باقر (علیهالسلام) فرمود: «... حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) به سوی
کوفه رهسپار میشود. در آنجا شانزده هزار نفر از «
بتریه» مجهز به سلاح در برابر حضرت میایستند. آنان
قاریان قرآن و فقها در
دین هستند که پیشانیشان از بسیاری
عبادت پینه بسته، چهرههایشان در اثر
شبزندهداری زرد شده است.
نفاق سراپایشان را پوشانده است. آنان یکصدا فریاد برمیآورند: «ای فرزند
فاطمه! از همان راه که آمدهای، باز گرد؛ زیرا به تو نیازی نداریم ...».
این حدیث نیز قابل قبول نیست؛ زیرا در سند آن،
حسن بن بشیر قرار دارد که به تصریح علمای رجال، این شخص مجهول است.
محمد بن همام عن حمید بن زیاد عن الحسن بن محمد بن سماعة عن احمد بن الحسن المیثی عن محمد بن ابی حمزه عن بعض اصحابه عن ابیعبدالله (علیهالسلام) قال: سمعته یقول: «ان القائم (عجّلاللهفرجهالشریف) یلقی فی حربه ما لم یلق رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) لانّ رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) اتاهم و هم یعبدون الحجارة المنقورة و الخشبة المنحوتة و انّ القائم یخرجون علیه، فیتاولون علیه کتاب الله و یقاتلونه علیه».
محمد بن ابیحمزه به واسطه یکی از اصحاب خود از امام صادق (علیهالسلام) روایت کرده، گفت: شنیدم حضرت فرمود: «قائم (عجّلاللهفرجهالشریف) در پیکار خود با چنان چیزی مواجه خواهد شد که
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با آن مواجه نشد. همانا رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در حالی به سوی مردم آمد که آنان بتهای سنگی و چوبهای تراشیده را پرستش میکردند، ولی قائم (عجّلاللهفرجهالشریف) چنان است که علیه او خروج میکنند و
کتاب خدا را علیه او تأویل میکنند و به استناد همان تاویل با او به
جنگ برمیخیزند».
این حدیث باز
مرسله است؛ زیرا در سلسله سند «عن بعض اصحابه» آمده است و این بعض اصحابه معلوم نیست که کدام
راوی است و سلسله سند حذف شده است و این حدیث هم از این جهت مورد قبول نیست.
ادلهای که بر پذیرفته نشدن احادیث فوق بیان میشود، بدین شرح است:
به خاطر ضعف سند ـ چنانکه بیان شد ـ مورد قبول نیستند.
با فرض صحت چنین روایاتی، واژه علما فقط بر
علمای شیعه صدق نمیکند؛ بلکه بر
دانشمندان وروشنفکران سایر فرقهها هم عالم صدق میکند و آنان نیز تأویل و
تفسیر قرآن میکنند. بنابراین بعید نیست که مقصود از علما در این روایات، برخی دانشمندان ناصبی و معاند با
اهل بیت باشند یا از
فرقههای انحرافی و نحلههای گمراه مانند (بتریه) و امثال آن که در روایات هم به آن اشاره شده است؛ چنانکه اسلاف این علما نیز در مقابل
امامان عصر خودشان ایستادند، والا علما و دانشمندان فرق اسلامی که آشنا با
سیره و روایات رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هستند، هرگز مرتکب چنین اشتباهی نمیشوند تا چه رسد به علما و فقهای جلیلالقدر شیعی که در طول
تاریخ غیبت پرچمدار
امامت و حامی
ولایت بودهاند.
ممکن است که برخی عالمنماها و روشنفکران ناآگاه شیعه، به خاطر دنیاگرایی و پیروی از هواهای نفسانی، در مقابل حضرت قیام کنند؛ چنانچه در حال حاضر در برخی موارد مشاهده میشود.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مخالفت علما با امام زمان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۸/۲۳.