لعن صحابه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پرسش: چرا شیعیان صحابه و خلفاء را لعن می کنند؟نمایه:
صحابه،
خلفا،
لعن خلفا، لعن صحابه
پاسخ:
از اموری که
شیعه از قدیم و در حال حاضر به آن متهم بوده (همانطور که دشمنان ادعا می کنند) این است که شیعه بغض و کینه خود از صحابه را مخفی می کند. وقتی این تهمت را واقع بینانه و به دور از هر گونه
تعصب بررسی کنیم آن را بسیار دور از حقیقت می یابیم. زیرا شیعه برای
پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) و
اصحاب گرامی ایشان احترام کامل قائل است.
چگونه می توان نسبت به صحابه کینه داشت در حالی که آنان
حاملان رسالت و نور
خداوند برای بشریت هستند؟ همانان که تکیه گاه و مدافع
رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) و مجاهدان در پیشگاه او بودند.! چگونه می توان از آنان بغض داشت حال آنکه خداوند و
اولیاء خداوند ایشان را مدح کرده اند.
در اینجا برخی از آن آیات و روایاتی که در مدح صحابه آمده را متذکر می شویم.
قرآن کریم درباره صحابه می فرماید: «
محمّد (صلی الله علیه وآله) فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند، پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می بینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است، این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانه های خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وا می دارد این برای آن است که
کافران را به خشم آورد (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است ».
آنان کسانی بودند که خدا و رسولش را یاری کرده و
دین او را احیاء و پایه های
دولت اسلام برافراشته و جاهلیت را از بین بردند.
امام و رهبر بزرگوار
شیعیان،
حضرت علی (علیه السلام) در باره
اصحاب پیامبر (صلی الله علیه وآله) می فرماید: «من
اصحاب محمد (صلی الله علیه وآله) را دیدم، اما هیچ کدام از شما را همانند آنان نمی دانم، آنها صبح می کردند در حالی که موهای ژولیده و چهره های غبار آلود داشتند، شب را تا صبح در حال سجده و قیام به عبادت می گذراندند، و پیشانی و گونه های خود را در پیشگاه خدا بر خاک می ساییدند، با یاد معاد چنان ناآرام بودند گویا بر روی آتش ایستاده اند. پیشانی آنها در اثر سجده های طولانی پینه بسته بود (چون پینه زانوهای بزها) هر گاه نام خدا برده می شد چنان می گریستند که گریبان های آنان تر می شد و چون درخت در روز تند باد می لرزیدند، از کیفری که از آن بیم داشتند، یا برای پاداشی که به آن امیدوار بودند.
همچنین می فرماید: «کجا هستند برادران من که بر راه حق رفتند، و با حق در گذشتند؟ کجاست
عمار؟ و کجاست پسر تیهان؟ و کجاست
ذوالشهادتین؟ و کجایند برادران همانند آنان که با هم پیمان جانبازی بستند و سرهایشان در راه خدا از بدن جدا و برای ستمگران فرستاده شد؟
نوف (راوی خطبه) می گوید: سپس حضرت دست به ریش مبارک گرفت و زمانی طولانی گریست و فرمود: دریغا! از برادرانم که
قرآن را خواندند، و بر اساس آن قضاوت کردند، در واجبات الهی اندیشه کرده و آن ها را بر پا داشتند، سنت های الهی را زنده و بدعت ها را نابود کردند، دعوت جهاد را پذیرفته و به رهبر خود اطمینان داشته و از او پیروی کردند».
امام سجاد (علیه السلام) نیز در صحیفه سجادیه برای اصحاب
پیامبر (صلی الله علیه وآله) دعا می کند و می فرماید: بار خدایا بر همه پیروان و تصدیق کنندگان
پیغمبران در همه زمانها،( از زمان
آدم ابوالبشر تا
حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) در هر روزگار و زمانی که پیغمبری فرستادی و برای اهل آن دلیل و راهنمایی گماشتی تا پیشوایان هدایت و رستگاری باشند)، و بر همه کسانی را که در هنگام سختی رسولانت (آن زمانی که دشمنان آنان را تکذیب کرده و با ایشان معارضه می کردند)، به صورت پنهانی (در دل) به ایشان ایمان آوردند و علاقمند شدند، سلام و درود بفرست و آنان را با آمرزش و خوشنودی خویش یاد فرما ! بار خدایا اصحاب و
یاران محمد (صلی الله علیه وآله) و بخصوص آنانکه حق مصاحبت و همراه بودن ( با آن حضرت ) را نیکو ادا کردند و در راه یاری او سختی هایی را تحمل کردند و در جنگ ها، شجاعت و دلاوری برجسته ای آشکار ساختند و او را یاری کردند و در ایمان آوردن به او، شتافته و در لبیک به دعوتش، پیشی گرفتند و آن هنگام که (پیامبر) برهان رسالت های خود را به گوششان رساند دعوت او را پذیرفتند و در راه آشکار ساختن دعوت او (به راه حق) زن و فرزندان خود را رها نمودند، و در راستای تحکیم پایه های پیامبری او با پدران و فرزندان (خودشان) جنگیدند و با کمک آن حضرت پیروز گردیدند و آنانکه محبت و دوستی آن بزرگوار را به عنوان تجارت بدون خسران و کسادی، در دل داشتند. و آنانکه چون به آن حضرت گرویدند قبیله ها و فامیل ها شان آنان را طرد کرده و از آنان دوری گزیدند، و آنان را ( به جرم نزدیک شدن به پیامبر) بیگانه پنداشتند.! پس خدایا آنچه را که برای تو و در راه تو از دست داده اند برای ایشان جبران کن، و به پاس آنکه مردم را بر (دین) تو گرد آورده اند، و همراه با پیغمبرت از دعوت کنندگان به سوی تو بوده اند و در راه تو از شهر و وطن و خویشاوندان دوری گزیده و از زندگی راحت و آسوده خویش به تنگی و سختی رو آوردند، ایشان را از خوشنودی خود خوشنود ساز، و نیز جزاء و پاداش ده آن گروه از ستمدیدگان را که در راه نصرت دین خود بر شمارشان افزودهای! بار خدایا، تابعان اصحاب محمد را بهترین پاداش ارزانی دار، آنان که به نیکی در پی اصحاب رفتند و میگویند «پروردگار ا، ما را و برادران ما را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز.»
همچنین
فقهای شیعه برای صحابه منزلت و شأن خاصی قائل بوده اند.
شهید صدر (ره) می گوید: صحابه جلو داران مؤمن و روشن کننده و بهترین و صالح ترین بذر برای رشد امت اسلامی بودند. تا آنجا که تاریخ انسانیت نسلی با عقیده تر، برتر، نخبه تر و پاک تر از یارانی که پیامبر تربیت کرده بود را به یاد نمی آورد.
بله ما با
اهل سنت اختلافی داریم چرا که ما
صحابه پیامبر و کسانی که با او زندگی کرده اند را با الهام از آیات
قرآن به چند دسته تقسیم می کنیم:
پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانی که به نیکی از آنها پیروی کردند،
خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نیز) از او خشنود شدند و باغهایی از بهشت برای آنان فراهم ساخته، که نهرها از زیر درختانش جاری است جاودانه در آن خواهند ماند و این است پیروزی بزرگ.
(خداوند از مؤمنان- هنگامی که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند- راضی و خشنود شد خدا آنچه را در درون دلهایشان (از ایمان و صداقت) نهفته بود میدانست از این رو آرامش را بر دلهایشان نازل کرد و پیروزی نزدیکی بعنوان پاداش نصیب آنها فرمود).
(کسانی که قبل از پیروزی انفاق کردند و جنگیدند (با کسانی که پس از پیروزی انفاق کردند) یکسان نیستند آنها بلندمقام تر از کسانی هستند که بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد کردند و خداوند به هر دو وعده نیک داده و خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است).
در مقابل این نمونه های عالی و شخصیت های جالب، قرآن کریم گروه های دیگری را ذکر می کند که با این نمونه ها تفاوت فاحش دارند مانند:
۱-
منافقین.
۲-منافقینی که پنهان بودند و
پیامبر (صلی الله علیه وآله) آنان را نمی شناخت.
۳-انسانهای ضعیف الایمان و مریض القلب.
۴-افرادی (سست و ضعیف) که به سخنان اهل فتنه کاملًا گوش فرامیدهند و....
۵-آنان که عمل صالح و فعل قبیح هر دو را بجای آوردند.
۶-کسانی که مشرف بر ارتداد هستند.
۷-فاسقانی که قولشان عمل شان را تایید نمی کند.
۸-کسانی که ایمان وارد قلوبشان نشده است.
و صفات مذموم دیگری که برای بعضی از آنها ذکر شده است.
علاوه؛ در میان صحابه کسانی بودند که قصد ترور شخص
رسول الله (صلی الله علیه وآله) را در لیله (شب) عقبه داشتند.
در مکتب
اهل بیت (علیهم السلام) صحابه مانند دیگران هستند یعنی در میان آنان عادل و غیر عادل وجود دارد.
اینطور نیست که همه کسانی که از صحابه اند عادل باشند، تا زمانی که سیره و
رفتار پیامبر (صلی الله علیه وآله) در سلوک و رفتار شخص تبلور نیافته باشد، صحابی بودن نقشی در عدالت او ندارد.
پس معیار، رفتار و سلوک عملی است. هر کس که سیره اش مطابق با ملاک های اسلامی باشد عادل است و غیر از آن غیر عادل است. همانطور که گفتیم این نظر مطابق با قرآن مجید و
سنت نبوی (صلی الله علیه وآله) است.
چگونه و با چه منطقی می توان بین صحابی بزرگوار،
مالک بن نویره و بین کسی که او را ظالمانه به قتل رسانید و در همان شب با همسر او همبستر شد! تساوی قائل شد و گفت هر دو صحابی اند؟!
هرگز صحیح نیست که از شارب الخمری مانند
ولید بن عقبه فقط به دلیل صحابی بودنش جانبداری کنیم یا از انسانی دفاع کنیم که
حکومت اسلامی را همانند یک قدرت جبار و دیکتاتوری قرار داده و صالحین امت را کشته و با
امام و
خلیفه شرعی (
علی بن ابی طالب) به جنگ پرداخته است؟
آیا صحیح است
عمار یاسر و رئیس گروه سرکشان را به دلیل آنکه هر دو صحابی اند مساوی بدانیم آنهم در وقتی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: «عمار را گروه ظالم و سرکش می کشند»؟!
آیا هیچ عاقلی چنین عمل می کند؟ بر فرض که چنین کنیم آیا از اسلام در این صورت جز دینی که سعی در توجیه اعمال زورمندان و ظالمان، به بهانه ی صحابی بودن دارد، می ماند؟!
در حقیقت
اسلام عزیزتر و گرامی تر از آن است که آن را با جرائم مجرمین و منحرفین در هر زمان و مکانی که زندگی کنند خلط کنیم.!این اعتقاد ما است و با کسی هم تعارف نداریم، چرا که حق سزاوارتر است که بیان و تبعیت شود.
از برادران
اهل سنت می پرسیم آیا شما بین
خلیفه سوم،
عثمان، و قاتلین او قائل به تساوی هستید؟
اگر آنان مساوی هستند پس چرا این همه بر
علی (علیه السلام) هجوم شده و به بهانه خونخواهی عثمان آتش جنگهای
جمل و
صفین علیه آن حضرت روشن شد؟ و اگر این دو دسته مساوی نیستند و معارضین با او و معاونین در قتلش – تا چه برسد به قاتلین او – انسانهای خارج از قانون و
شرع شمرده می شوند، این که همان
عدم عدالت صحابه است.! پس چرا تهاجم به
شیعه می شود در حالی که نظر آنان همانند نظر دیگران است؟!
بنا بر این از نظر شیعه معیار
عدالت، تمسک به
سیره پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) و التزام به
سنت ایشان در حیات و بعداز رحلت آن حضرت می باشد. هر کس که در این راه باشد به او احترام گذاشته، و از روش او پیروی کرده و برای او طلب رحمت کرده و خواستار علو درجاتش هستیم. اما کسانی را که در این مسیر نباشند عادل نمی دانیم. به طور مثال دو تن از صحابه به همراه یکی از
همسران پیامبر (صلی الله علیه وآله) لشکر آماده کرده و در بصره مقابل
خلیفه شرعی پیامبر (صلی الله علیه وآله) علی بن ابی طالب (علیه السلام) در جنگ جمل به صف ایستادند و جنگی را شروع کردند که هزاران نفر از مسلمین کشته شدند حال می پرسیم آیا خروج و ریختن این خونها جایز است؟
یا شخص دیگری که متصف به صحابی رسول الله (صلی الله علیه وآله) است در جنگی بنام جنگ صفین خروج کرد، جنگی که تر و خشک را با هم سوزاند. ما می گوئیم این عمل مخالف شرع و تجاوز بر امام و خلیفه شرعی است.این گونه اعمال با توجیه صحابی بودن اشخاص قابل قبول نیست. این همان نقطه اختلاف اساسی بین نظریه شیعه و دیگران است.
مسلم است که اینجا بحث سب و دشنام و چیزهایی از این قبیل نیست.
سایت اسلام کوئست