علی اصغر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام حسین علیهالسلام،
علیاصغر علیهالسلام،
شهادت.
پرسش: آوردن علیاصغر
شیرخوار در مقابل
لشکر یزید توسط
امام حسین ـ علیهالسلام ـ التماس بود یا
اتمام حجت؟
پاسخ: امام
حسین ـ علیهالسلام ـ از همسرش «
رباب» دختر
امرء القیس دو فرزند داشته، یکی
سکینه خاتون و دیگری عبدالله که لقب او علیاصغر بوده و کودکی
صغیر بوده است (شش ماهه) و در آغوش پدرش به شهادت رسید.
درباره شهادت حضرت علیاصغر ـ علیهالسلام ـ نقلها بسیار متفاوت و متزلزل است که در ذیل به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
۱ـ بعضی نقلها حاکی از آن است که امام به
خیمه آمد، فرزندش را نزد او آوردند و آن حضرت
طفل را در دامان خود نشانید، در این اثناء مردی از
بنیاسد تیری پرتاب کرد و آن طفل را به شهادت رساند.
همانطور که ملاحظه میفرمایید، در این قول معروف که
مختار بزرگانی چون شیخ مفید
است، هيچگونه نامی از
تشنگی علیاصغر برده نشده تا چه رسد به اينكه گفته شود، امام درخواست آب برای او نمود.
۲ـ بعضی نوشتهاند که بعد از شهادت
حضرت عباس، امام حسین ـ علیهالسلام ـ گفت: آیا کسی هست که مقداری آب برای این طفل بیاورد که او
طاقت تشنگی را ندارد، علیاکبر که در آن زمان ۱۷ سال داشت، بلند شد و گفت: من میروم،
آب میآورم و رفت وارد
شریعه شد و مقداری آب آورد، امام خواست آب را به طفل بخوراند، وقتی طفل آماده
آشامیدن آب شد، تیر مسمومی آمد و قبل از اینکه علیاصغر آب بیاشامد، بر گلوی او نشست و او را به شهادت رساند.
این نقل اشکالش این است که گفته شده بعد از شهادت
عباس، حضرت علیاکبر رفت آب آورد، در صورتی که طبق نقل
مقاتل،
علیاکبر قبل از حضرت عباس به شهادت رسید، چون او اولین
شهید از
بنیهاشم بوده است.
از این نقل برمیآید (در صورت صحت) که امام از دشمن درخواست آب نکرده، بلکه از اصحاب خود خواسته بروند آب بیاورند.
۳ـ بعضی نقل کردهاند که چون امام دید سپاه
کوفه در ریختن
خون او اصرار میورزند،
قرآن را گرفته و آن را باز کرد و روی سر نهاد و فریاد برآورد: بین من و شما
کتاب خدا و جدم رسولالله
حکم کند، ای قوم، خون مرا به چه چیزی
حلال میشمارید؟ در این حال امام ـ علیهالسلام ـ نظر کرد و طفلی را دید که از تشنگی میگرید او را روی دست گرفته و گفت: ای جماعت! اگر به من
رحم نمیکنید، به حال این کودک شیرخوار، رحم کنید. در این اثنا مردی از سپاه کوفه با تیری آن کودک بیگناه را به
قتل رساند.
۴ـ بعضی نوشتهاند،
امکلثوم علیاصغر را نزد امام حسین ـ علیهالسلام ـ آورد و گفت: برادر جان این طفل سه روز است که آب نیاشامیده است، مقداری آب برای او تقاضا کن، امام رو به
لشکر کوفه کرد و فرمود: ای قوم!
برادر و اولاد و
یاران مرا کشتید، فقط این طفل باقی مانده است که از تشنگی دست و پا میزند، درحالیکه هیچ گناهی ندارد او را بهسوی شما آورد؛ام؛ پس قطرهای آب به او بیاشامید.
۵ـ بعضی نوشتهاند، بعد از اینکه امکلثوم آن حرف را به امام گفت، امام رو به
کوفیان چنین فرمود: ای
شیعیان آلابیسفیان! اگر مرا
گناهکار میدانید، به این کودک گناهی نتوانید بست، او را آب دهید که از شدت عطش شیر در پستان مادرش خشکیده است.
ملاحظه میفرمایید در نقل سوم با کنایه و در دو نقل آخری با
صراحت گفته شده که امام از
دشمن درخواست آب نمودند؛ ولی این نقلها نمیتواند صحیح باشد؛ چون:
گفته شده که امکلثوم به امام گفت سه روز است این کودک آب نیاشامیده است، در صورتی که طبق نقل کتب معتبر در
شب عاشورا، امام حسین ـ علیهالسلام ـ و یارانش آب در اختیار داشتند که بهعنوان شاهد دو نقل را ذکر مینماییم.
الف) شیخ مفید در ارشاد چنین نقل میکند:
امام سجاد ـ علیهالسلام ـ میفرماید: شبی که پدرم در صبح آن
شهید شد، من در خیمه بودم و عمهام
زینب از من پرستاری میکرد، پدرم به خیمه رفت و جَون
غلام ابوذر که در تعمیر اسلحه استاد بود، شمشیر پدرم را صیقل میداد و شنیدم پدرم این
اشعار را زمزمه میکرد: «این روزگار اف بر
دوستی تو باد که از
طلوع آفتاب تا
غروب آفتاب چه بسیار
دوستان را میکشی و در کشتن هم عوض و بدل نمیپذیری و...».
امام
سجاد ـ علیهالسلام ـ میفرماید: «چون اشعار را شنیدم دانستم که بلا نازل شده و پدرم تن به شهادت داده؛ لذا
گریه گلویم را گرفت؛ اما
سکوت را رعایت نمودم». بعد در دنباله دارد که «عمهام زینب که این را شنید خود را به امام رسانید و گفتوگویی بین حضرت امام حسین ـ علیهالسلام ـ و خواهرش ردوبدل شد. حضرت زینب بیهوش شد، امام حسین ـ علیهالسلام ـ آب بهصورت
خواهر پاشید و او را به حال آورد».
ملاحظه میفرمایید که امام آب در اختیار داشته که بهصورت خواهرش آب پاشید.
ب) شب
عاشورا امام، حضرت علیاکبر را با بیست، سی نفر سواره و بیست نفر پیاده فرستاد تا آب آورند و خود اشعاری را خواند (همان اشعاری که در نقل شیخ مفید بود)؛ آنگاه روی به یاران خود نمود و فرمودند: برخیزید آب بنوشید که این آخرین
توشه شماست، و
وضو گرفته و
غسل کنید و لباسهای خود را بشویید تا
کفن شما باشد.
از اینها که بگذریم امام حسین ـ علیهالسلام ـ اهل این جور درخواستها نبوده است،
شهید مطهری درباره اینکه آیا ابا عبدالله ـ علیهالسلام ـ تقاضای آب از دشمن کرده است یا نه؟ میفرماید: باور نکنید که ابا عبدالله چنین درخواستی کرده باشد، حسین اهل این جور درخواستها نبود؛ بلکه او در مقابل
لشکر دشمن میایستد و فریاد میکند: مردم کوفه آن ناکس پسر ناکس، آن زنازاده پسر زنازاده
فرمانده کل شما، آن کسی که به فرمان او آمدهاید، به من گفته است که از این دو کار یکی را انتخاب کن یا شمشیر یا تن به ذلت دادن، آیا من تن به
ذلت بدهم،
هیهات که زیر بار ذلت بروم.
اگر امام حسين ـ عليهالسلام ـ در آن لحظه سخت، علیاصغر را در
آغوش میگيرد، برای اعلام
مظلومیت اهلبيت به جهانيان و برای رسيدن هرچه بيشتر ندای عاشورا به
جهان و جهانيان است، نه برای آب خواستن.
حاصل آنكه در ميان نقلهای مختلفی كه در اين زمينه شده، ما هم به
تبعیت از بزرگانی چون
شیخ مفید،
طبرسی و شهيد
مطهری نقل اول را
قبول داريم و نقلهای ديگر علاوه بر اينكه متنشان متزلزل است، در شأن امام حسين ـ عليهالسلام ـ نيست و لذا قابل قبول نمیباشد.
سایت اندیشه قم