عقل زن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: عقل،
زنان،
مردان.
پرسش: آیا
روایت «عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم»
سند معتبر دارد؟ منظور از اینکه عقول زنان در زیباییشان است، چیست؟
پاسخ: هرچند حدیث فوق، در کتب متعدد حدیثی ذکر شده است، ولی بااینحال از احادیث صحیح و یا موثق ارزیابی نمیشود. در اسلام بین زن و مرد در تقرب به
خداوند و گوهر انسانی، هیچ تفاوتی وجود ندارد. اگر بین زن و مرد تفاوتی از نظر عقلی باشد، در مورد عقل ابزاری است؛ یعنی عقلی که
انسان با او بتواند علوم حوزوی و دانشگاهی را فراهم کند تا چرخ دنیا بچرخد؛ لذا نمیگویند متخصص و أعلم، به خدا نزدیکتر است؛ ولی میگویند أتقی (با
تقواترین) به خدا نزدیکتر است. از طرف دیگر، زن میتواند عقل و
اندیشه انسانی خویش را در ظرافت
عاطفه و
زیبایی گفتار و
رفتار ارائه دهد؛ چنانکه مرد موظف است و میتواند هنر خود را در اندیشه انسانی و
تفکر عقلانی خویش متجلی سازد.
حدیث شریف «عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم» در کتب حدیثی متعددی ذکر شده است،
از جمله میتوان به
کتاب معانیالاخبار، تألیف شیخ صدوق،
أمالی، تألیف شیخ صدوق،
بحارالأنوار، علامه مجلسی و
مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، تألیف شیخ طبرسی، اشاره کرد. همچنین حدیث فوق را مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب
الفوائد الطوسیه تشریح کرده و وجوه مختلف آن را بیان کرده است؛ اما با این حال حدیث فوق با توجه به اینکه در سلسله سند آن تعدادی از افراد غیرثقه حضور دارند، جزو احادیث غیرموثق طبقهبندی میشود.
برای پاسخ به بخش دوم پرسش، ذکر چند نکته ضروری است:
مفهوم ظاهری این روایت در نگاه اول آن است که زنان زیبایی ظاهری دارند و عقل در زنان، زیبایی و جمال آنهاست؛ ولی در مردان عقلشان زیبایی آنهاست. به بیان دیگر، در ظاهر به زنان تأکید شده است که باید به دنبال زیبایی باشند و مردان به دنبال عقل بروند؛ چراکه زیبایی در مردان این است که عقل داشته باشند؛ اما به نظر میرسد که این حدیث بهمعنای عمیقتری اشاره دارد که فراتر از معنای ظاهری آن باشد.
شایان توجه است که برای فهم دقیق یک حدیث، باید
آیات و روایات دیگر را در کنار یکدیگر قرار داد تا معنای دقیق آن استنباط شود. در غیر این صورت نمیتوان یک حدیث را تنها و بدون در نظر گرفتن مقاصد و مبانی آن صرفاً
ترجمه نمود و معنا کرد؛ زیرا بیان نورانی معصومین برای
هدایت و راهنمایی بشر است و در قالب زمان و مکان نمیگنجد و عمدتاً فحوای درونی آن اشاره به قواعد انسانسازی دارد که متناسب با زندگی
بشر در هر دورهای میباشد که تمام زمینههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را دربر میگیرد؛ بدین جهت معتقدیم که
دین اسلام نظامی جامع است که همه اجزای آن با یکدیگر در ارتباط کامل میباشند.
یکی از مسائل مهمی که در اسلام به آن بسیار تأکید میشود، برابری
زن و مرد در
خلقت، همچنین تقرب به
خداوند است. از این منظر در اسلام بین زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد. «
روح انسانی از راه
تغذیه معنوی که با بهجا آوردن تکالیف دینی حاصل میشود، میتواند به
قرب الاهی نایل و مظهر اسما و صفات او شود. این توانایی و استعداد بهطور مشترک در اختیار زن و مرد نهاده شده و هر دو میتوانند به چنین درجه وجودی نایل آیند. قابل تأمل آنکه راه رسیدن به این مقام نیز یکی است و آن
ایمان و
عمل صالح است».
بنابراین در خلقت
انسان، ارزش و اعتبار و نیز تقرب به خدای متعال هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد.
با توجه به اینکه در متن حدیث کلمه
عقل ذکر شده است، مناسب است تا واژه عقل را واکاوی نماییم.
برخی فلاسفه عقل را به دو قسمت تقسیم میکنند: عقل نظری و عقل عملی. با یکی از آنها میفهمد و با دیگری انجام میدهد (با عقل نظری میفهمد و با عقل عملی کار انجام میدهد).
یقین،
جزم، مظنه (ظن و گمان)، وهم، خیال و مانند آن جزو شئون و شعب عقل نظری است؛ اما
نیت، عزم،
اخلاص،
اراده،
محبت،
تولی،
تبری،
تقوا و
عدل و مانند آن جزو عقل عملی است که همین (عقل عملی هم) معیار فضیلت در انسان است.
پرواضح است عقلی که انسان را به قرب الاهی میرساند و او را برتر از دیگری میکند، عقل عملی است، نه آن عقلی که
ذهن را انبار محفوظات و
دانش میکند. آنچه که پیش خدا
ارزش دارد و ملاک فضل و برتری است، عملی است که اخلاص در آن باشد. حال «اگر بین زن و مرد تفاوتی از نظر عقلی باشد، در مورد عقل ابزاری است؛ یعنی عقلی که انسان با او بتواند علوم حوزوی و دانشگاهی را فراهم کند تا چرخ
دنیا بچرخد؛ لذا نمیگویند متخصص و أعلم، به خدا نزدیکتر است؛ ولی میگویند أتقی (باتقواترین) به خدا نزدیکتر است.
بنابراین اگر کسی خواست بین زن و مرد داوری کند، نباید عقل بهمعنای علم مصطلح را معیار قرار دهد (یعنی عقل نظری را)، بلکه باید عقل عملی را که وسیله قرب انسان و معیار فضیلت است، معیار قرار دهد و در این صورت است که
جمال مرد و زن هر دو در عقلی است که: «عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان» و در این صورت، هم «جمال الرجال فی عقولهم» و هم «جمال النساء فی عقولهنّ» میباشد.
این حقیقت را که زیبایی جان آدمی به
ایمان است، مکرراً در آیات و روایات ذکر شده است؛ چنانکه خدای سبحان فرمود: «
حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُم»؛ «خدا ایمان را برای شما دوست داشتنی گردانید و آن را در دلهای شما
زینت داد».
از این
آیه «چنین برمیآید که خداوند ایمان را محبوب دلها قرار داده و آن را زیور جان آدمیان ساخته است و چون روح انسانی مجرد است، نه مادی و ایمان نیز امری است معنوی نه مادی، این امر معنوی یعنی ایمان، مایه جمال و زیبایی آن امر مجرد یعنی جان انسانی شده است و از آنجا که خصوصیت ذکوریت و انوثیت در حقیقت انسان (که همان جان اوست) و ایمان و مانند آن تأثیری ندارد؛ یعنی حقیقت
انسان و ایمان و امثال آن نه مؤنث است نه مذکر؛ بلکه امری مجرد است که در زن و مرد یکسان میباشد»، پس نمیتوان حقیقت ایمان را که بهسبب آن هر انسانی نزد خدا برتر مییابد، مؤنث یا مذکر دید.
«بنابراین از
حدیث شریف علوی که فرمود: «عقول...» میتوان معنای دستوری فهمید نه معنای وصفی، یعنی منظور آن نباشد که حدیث شریف در وصف دو صنف از انسان باشد که عقل زن در جمال او خلاصه شود و جنبه سرزنش داشته باشد و جمال مرد در
عقل او تعبیه شود و عنوان ستایش بگیرد، بلکه ممکن است معنای آن دستور یا وصف سازنده باشد، نه وصف قدح یا نکوهش. یعنی زن موظف است یا میتواند عقل و
اندیشه انسانی خویش را در ظرافت عاطفه و زیبایی گفتار و رفتار و کیفیت محاوره و نحوه برخورد و نظایر آن ارائه دهد؛ چنانکه مرد موظف است و میتواند هنر خود را در اندیشه انسانی و
تفکر عقلانی خویش متجلی سازد».
زن عقل خویش را در رفتاری هنرمندانه و
زیبا ارائه میدهد که آکنده از محبت،
رحمت،
صداقت و پاکی است و این مسئله پشتوانهای ارزشمند برای فضائل اجتماعی خواهد بود که زن از درون
خانواده توانسته است با عقلی که در زیبایی و رفتارش گنجانده شده، آن را بازسازی نماید.
«زن تحصیل کرده و آگاه به معارف
شهادت و
ایثار و نثار توان آن را دارد که در نقش مادری
مهربان، فرزندش را
تشویق به
جهاد کند و در بدرقه او هنگام عزیمت، عقل طریف
خود را در جامه هنر ظریف ارائه دهد. یا هنگام استقبال فرزند نستوهش که از میدان رزم، پیروزمندانه برگشت، اندیشه وزین عقلی (خود) را در
لباس زیبای شوق و انتظار نشان دهد؛ چنانکه مردان هنرمند توان مقابل آن را دارند که هنرهای ظریف را در جامه عقل طریف
حکایت کنند، خلاصه آنکه زن باید طرایف حکمت را در ظرایف هنر ارائه دهد و مرد باید ظرایف
هنر را در طرایف حکمت جلوه گر کند؛ یعنی جلال زن در جمال او نهفته است و جمال مرد در جلال او تجلی مییابد و این توزیع کار نه نکوهشی برای زن است و نه ستایشی برای مرد؛ بلکه رهنمود و دستور عملی هریک از آنهاست تا هرکس به کار خاص خویش مأمور باشد و در صورت امتثال دستور مخصوص خود، درخور ستایش گردد و در صورت تمرد از آن، مستحق نکوهش شود. پس تفاوت زن و مرد در نحوه ارائه اندیشههای درست ظهور مینماید و گرنه زن نیز چون مرد شایستگی فراگیری
علوم و معارف را داشته و بایسته تقدیر و ثناست.
برداشت دیگری که میتوان از
حدیث شریف کرد و با موارد فوقالذکر مرتبط است، تأکید بر تفاوت ساختار روحی زن و مرد است که بهگونهای ظریف و زیبا در حدیث بیان شده است؛ زیرا ناآگاهی به این مسئله موجب شده است، تا برخی زن را در مرتبه پایینتری قرار دهند.
استاد مطهری میگوید: «یکی از موضوعاتی که برای من موجب تعجب است، این است که بعضی اصرار دارند که تفاوت زن و مرد را در استعدادهای جسمی و روانی به حساب ناقص بودن زن و کاملتر بودن مرد بگذارند، چنین وانمود میکنند که قانون خلقت بنا به مصلحتی زن را ناقص آفریده است».
اما در حقیقت
اسلام به واقعیتهایی اشاره میکند که بیتوجهی
جهان امروز و دیروز به آن موجب شده تا حقوق زن پایمال شود. جهان دیروز با
ظلم و
ستم ب ه زن و قرار دادن زن در عرض چهارپایان، او را جزو اموالی قرار میدادند که به
ارث میرسید و هیچ حق و حقوقی نداشت. این مسئله هنوز هم در جوامع عقبمانده در گوشهوکنار جهان وجود دارد. وضعیت زن در جهان پیشرفته و مدرن نیز بهتر از قبل نیست. در جهان امروز به بهانه تساوی حقوق زن و مرد، زن را به میدان کار و اجتماع کشاندند و جمال و زیبایی او را مانند
بازار بردهفروشان به حراج گزاردند.
زن امروز جمال و زیبایی خود را در اجتماعی عرضه میکند که صرفاً او را بهعنوان یک کالای جنسی میبیند و نه مادری که عاشقانه برای تربیت فرزندش میکوشد و با مهربانی آموزههای
محبت را در گوش او زمزمه میکند. زن دیگر سازنده خانواده و
خانواده پایههای استوار اجتماع نیستند؛ بلکه آنچه که برجسته است، هوسرانیها و مبالغه بیش از متعارف در اطفای
شهوات است که البته در این میدان اولین
قربانی زن و سپس خانواده است.
مقصود از حدیث شریف عقل زن در جمال و زیبایی اوست، این است که توجه زن به زیبایی و جمال میتواند در ایجاد خانواده و جلب مرد به کانونی از
عشق، محبت و
عاطفه مؤثر باشد. این زیبایی، عقل و دیگر تواناییهای زن را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین نباید زیبایی زن در میدان کاروزار اجتماعی قرار گیرد.
جمال و زیبایی زن در پرتو ارتباط انسانی میتواند کانونی گرم برای خانوادهای باشد که هریک از افراد آن با سیراب شدن از محبت مادری که عنصر اصلی گرمایش این خانواده پرمحبت است، نقشی ماندگار در قالب
عالم دین، دانشمند، سربازی
فداکار، عارفی سترگ، کارگری شریف، پزشکی حاذق و نویسندهای خلاق یا هنرمندی توانمند و یا صنعتگری توانگر باشد و این حقیقتی غیرقابل انکار است که در پشت سر هر مرد موفقی، زنی موفق قرار دارد.
بنابراین زن چندان نباید از هنر و وظیفه اصلی خود غافل باشد و به عرصه کاری که خیلی از آنها ضرورتی برای زن ندارد وارد شود و اگر چنانچه وارد شد، بداند که هنر و
خلاقیت او در حقیقت ایجاد
مودت و
رحمت است و
آرامش خانواده مدیون
خلقت اوست. پس آنچه که از این حدیث میتوان فهمید، این است که عقل ابزاری زن تحت تأثیر زیبایی او قرار میگیرد. این بدان معناست که اگر زنی
شغل هنری مانند
مدیر یک شرکت بزرگ، جراح زبردست، سخنرانی توانمند و استادی خردمند و ... هست، قبل از آن همسری دلسوز،
مادری مهربان و کدبانویی
هنرمند است.
اما مرد خلقش بهگونهای است که در تلاطم زندگی و اجتماع سنگ زیرین آسیاب است. زیبایی مرد در تلاش برای کسب معاش است و عقلانیت او در نحوه اداره زندگی است. مردی با جمال است که آراسته به
علم باشد و با استفاده از
تدبیر عاقلانه عنصری مفید برای خانواده و جامعهاش باشد و هرچه
عقل و
تدبیر او افزون شود،
جمال او پرفروغتر خواهد بود.
پایگاه اسلام کوئست.