• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عصمت امام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: عصمت، معصوم، امام، امامت، اولی‌الأمر.
پرسش: عصمت امام به چه معناست؟
پاسخ: تمام اندیشمندان شیعه، اتفاق نظر دارند که یکی از شرایط احراز منصب امامت، عصمت بوده و امام شخصی است که هم از انجام خطا و هم از ارتکاب گناه و معصیت منزّه باشد.





۱.۱ - تسلسل

سبب نیاز امّت به امام آن است که مردم معصوم نبوده، جایز الخطا می‌باشند. حال اگر فرض کنیم که امام، هم جایزالخطا باشد، پس فرد دیگری باید فرض شود که معصوم باشد و اگر سلسله نیازها، به معصوم ختم نشود تسلسل لازم می‌آید و از آنجا که تسلسل باطل است وجود امام معصومی که با وجود او نیاز امّت برطرف می‌گردد لازم می‌شود.

۱.۲ - حفظ اسلام

موفقیت امام در مهمترین مسئولیت خویش که همان حفظ اسلام از تغییرات و تحریفات است، بدون عصمت امکان‌پذیر نیست زیرا در صورت معصوم نبودن امام، احتمال تغییر عمدی یا سهوی توسط او در دین داده می‌شود.

۱.۳ - الگو بودن برای مردم

هدف از نصب امام از ناحیۀ خداوند این است که مردم از اوامر او اطاعت کنند و کارهای او را به عنوان الگو برای خویش برگزینند، در حالی که اگر انجام گناه از امام ممکن باشد، اعتماد و اطمینان مردم نسبت به او کمتر خواهد شد و در نتیجه اثر پذیری و اطاعت مردم از گفتار و رفتار او کمتر تحقّق خواهد یافت.




۲.۱ - آیۀ عهد

وقتی حضرت ابراهیم (ع) تداوم امامت را در نسل خود از خدای بزرگ تقاضا نمود خداوند فرمود: امامت، عهد من است و این عهد به ظالم و ستمگر نمی‌رسد.
« قَالَ وَ مِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّلِمِینَ» (بقره/۱۲۴)
«ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمی‌رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند».
در این آیه شریفه که کبرای کلّی مبنی بر این‌که ستمگران لایق مقام امامت نیستند بیان شده است. با مراجعه به قرآن کریم، مصادیق این کبری معلوم می‌شود یعنی ظلم و ستم در بینش الهی در سه معنا به کار رفته است. و در هیچ یک از آن‌ها امامت ممکن نیست:

۲.۱.۱ - شرک

که ظلم انسان نسبت به خداوند است:
«وَ إِذْ قَالَ لُقْمَنُ لِابْنِهِ‌ وَ هُوَ یَعِظُهُ یَبُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ» (لقمان/۱۳)
«همان شرک به خداوند ظلم بزرگ است».
پس مشرک، شایستۀ مقام امامت نیست.

۲.۱.۲ - ظلم به دیگران

کسی که به حقوق بندگان خدا تجاوز کند ظالم است و حق امامت ندارد.
« إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ »(شوری/۴۲)
«مجازات بر کسانی است که به مردم ستم می‌کنند»

۲.۱.۳ - ظلم به خویشتن

معصیت کار و متجاوز به حق خود نیز ظالم است و حق امامت ندارد:
«... فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ‌...» (فاطر/۳۲)
«از میان آن‌ها عدّه‌ای بر خود ستم کردند.»
پس کسی شایسته مقام والای امامت است که نه به حق خدا تجاوز کرده باشد و نه به حق مردم و نه به حق خود، و به تعبیر دیگر نسبت به هرگونه گناهی، معصوم باشد.

۲.۲ - آیۀ اطاعت از اولی‌الامر

«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الْأَمْرِ مِنکُمْ» (نساء/۵۹)
«ای کسانی که ایمان آورده‌اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر (= اوصیای پیامبر) را ».
خداوند در این آیه، مؤمنان را به پیروی از پیامبر (ص) و اولی الامر (صاحبان امر) فرا خوانده است و این پیروی مطلق است و مشروط به هیچ شرطی نیست. از سوی دیگر ممکن نیست خداوند انسان را به پیروی از گناه و معصیت یا خطا و انحراف دعوت کند. با توجه به این مقدمات، روشن می‌شود که آیه مورد بحث بر عصمت اولی الامر دلالت دارد زیرا اگر آنان معصوم نباشند و احتمال گناه یا خطا در مورد آنان برود، امر به پیروی مطلق از آنان صحیح نبوده و لازم بود اطاعت از آنان را به مواردی محدود سازد که در آن گناه یا خطاها از سوی اولی الامر سر نزده باشد. به این ترتیب آیه فوق دلالت روشنی بر عصمت اولوالامر دارد و بر پایه روایات متعدد، مقصود از اولوالامر جانشینان پیامبر (علی و فرزندان او) هستند.

۲.۳ - حدیثی از امام رضا(ع)

در حدیث بلندی از امام رضا (ع) آمده است که:
«همانا چون خدای عزوجل بنده‌ای را برای اصلاح امور بندگانش برگزیند برای این‌کار به او شرح صدر می‌دهد و چشمه‌های حکمت در دلش می‌گذارد و آن‌چنان علم را به او الهام کند که از آن پس از هیچ پاسخی در نماند و از درستی انحراف نیابد، پس او معصوم و تأیید شده و موفق و استوار شده است و از هر گونه خطا و لغزش و افتادنی در امان است. خدا این‌ها را به او داده تا حجّت او بر بندگان و گواه او بر خلقش باشد....».
[۶] سبحانی، جعفر؛ الالهیات، قم، موسسه امام صادق، چاپ ششم، ۱۳۸۴ش، ج۴، ص۱۱۶
[۷] علامه حلّی؛ کشف المراد، قم، جامعه‌المدرسین، چاپ نهم، ۱۴۲۲ق، ص۴۹۲
[۸] علامه حلی؛ الباب الحادی عشر، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ پنجم، ۱۳۷۶ش، ص۴۱
[۹] طاهری، حبیب‌الله؛ درس‌هایی از علم کلام، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ج۲، ص۴۲۲و ۴۲۳
[۱۰] سعیدی مهر، محمد؛ آموزش کلام اسلامی، قم، کتاب طه، چاپ سوم، ۱۳۸۳ش، ج۲،ص۱۴۷و ۱۴۸



۱. بقره/سوره۲، آیه۱۲۴.    
۲. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۳.    
۳. شوری/سوره۴۲، آیه۴۲.    
۴. فاطر/سوره۳۵، آیه۳۲.    
۵. نساء/سوره۴، آیه۵۹.    
۶. سبحانی، جعفر؛ الالهیات، قم، موسسه امام صادق، چاپ ششم، ۱۳۸۴ش، ج۴، ص۱۱۶
۷. علامه حلّی؛ کشف المراد، قم، جامعه‌المدرسین، چاپ نهم، ۱۴۲۲ق، ص۴۹۲
۸. علامه حلی؛ الباب الحادی عشر، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ پنجم، ۱۳۷۶ش، ص۴۱
۹. طاهری، حبیب‌الله؛ درس‌هایی از علم کلام، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ج۲، ص۴۲۲و ۴۲۳
۱۰. سعیدی مهر، محمد؛ آموزش کلام اسلامی، قم، کتاب طه، چاپ سوم، ۱۳۸۳ش، ج۲،ص۱۴۷و ۱۴۸
۱۱. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، چاپ دوم ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۱۲۷    



سایت پژوهه.    


رده‌های این صفحه : امام شناسی | عصمت | کلام | ویژگی های امام




جعبه ابزار