لقمان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: لقمان حکیم،
نبوت،
حکمت،
حضرت داوود (علیهالسلام).
پرسش: از نگاه روایات، لقمان حکیم دارای چه شخصیتی است؟ آیا او یک برده بوده و به جایی رسید که سمت استادی نسبت به برخی پیامبران پیدا کرد؟
پاسخ: لقمان، انسانی درستاندیش، صاحب فکر و نظر، پرهیزکار و دارای
اراده قوی در راه خدا بود. وی در
حبشه متولد شد؛ اما به عنوان برده به میان
بنیاسرائیل آورده شد. مالک او وقتی حکمت را در گفتار و
اعمال او دید، او را آزاد کرد و اینگونه لقمان از بردگی آزاد شده و به
زندگی در میان بنیاسرائیل میپردازد.این
غلام سیاهپوست از بردگی به درجهای در اجتماع آن زمان میرسد که با داوود پیامبر همنشین گشته، او را
نصیحت میکند و استاد پیامبر خدا میگردد. براساس
روایات ، لقمانْ پیامبر نبود؛ بلکه
خداوند به او حکمت داد و در روایات، این حکمت به فهم و
عقل معنا شده است.
لقمان حکیمی بزرگ بود که در
آیات قرآن و
روایات، نصایح و گفتارهای نغز بسیاری از او نقل شده است؛ اما در نقطه مقابل نصایح او که بسیار زیاد است، از زندگی او مطالباندکی به ما رسیده و در هماناندک نیز
اختلاف وجود دارد.
در مورد پدر و جد او نقلهای مختلفی وجود دارد؛ برخی منابع او را
لقمان بن
عنقاء بن
سدونمعرفی کردهاند و برخی او را پسر
ناحور میدانند.
عدهای نیز نسب او را چنین برشمردهاند: لقمان بن عنقاء بن
مربد بن
صارون.
و... .
محل تولد او را برخی منابع «
ایله» ذکر کردهاند،
اما نظر مشهور این است که او
حبشی بود.
امام علی (علیهالسلام) در این باره میفرماید: «لقمَانُ الْحَکِیمُ وَ کَانَ عَبْداً حَبَشِیّاً»؛ «...لقمان حکیم، بندهای از حبشه بود».
با توجه به محل تولد (اتیوپی ـ آفریقا) لقمان، بدیهی است که وی از نظر
چهره سیاهپوست باشد.
لقمان با اینکه متولد حبشه بود، اما به عنوان
برده به میان بنیاسرائیل آورده شد. مالک او (نام
قَین بن جسر)
وقتی حکمت را در گفتار و
اعمال او میبیند، او را آزاد میکند
و اینگونه لقمان از
بردگی آزاد شده و به
زندگی در میان
بنیاسرائیل میپردازد. او همعصر با
داوود پیامبر بود و با او رفت و آمد داشت.
نکته قابل توجه در زندگی لقمان اینجاست که این غلام سیاهپوست از بردگی و غلام بودن به درجهای در اجتماع آن زمان میرسد که با داوود پیامبر همنشین گشته و حتی به او
نصیحت میکند و استاد بر پیامبر خدا میگردد.
در مورد
شغل او نیز گفتارهای بسیاری نقل شده است:
البته قول مشهور آن است که وی
نجار بود.
تعدادی نیز
خیاط بودن را به او استناد دادهاند.
برخی نیز معتقدند لقمان شغل
قضاوت را در میان بنیاسرائیل بر عهده داشت.
درباره محل دفن لقمان به روایتی توجه کنید:
در مورد محل دفن لقمان،
شهرزوری (متوفای ۵۱۱ ق) در کتاب «
نزهة الارواح» به نقل از
ابراهیم ادهم میگوید: «به من رسید که
قبر لقمان میان
مسجد رمله و میان جایی که آن
روز بازار بوده است
[
بود
]
و در آن موضع، قبر هفتاد پیغمبر بود که بعد از لقمان رحلت نموده بودند که بنیاسرائیل ایشان را اخراج کرده بودند به طرف
رمله و در آنجا همه از
گرسنگی فوت شدند و قبرهای ایشان میان مسجد رمله و میان بازار است».
شاید بهترین معرفی برای لقمان، توضیحی باشد که
امام صادق (علیهالسلام) پیرامون شخصیت لقمان فرموده است. که میتوان به صورت خلاصه آن را اینگونه برشمرد:
حکمتی که به لقمان داده شده بود، درباره حسب و نسب،
مال،
خانواده، قدرت بدنی و
جمال و
زیبایی نبود؛ بلکه او مردی قوی در راه خدا،
متقی در محارم خدا، درستاندیش و صاحب
فکر و نظر بود. همواره
قلب خود را با
تفکر مداوا میکرد و نفس خود را با عبرتها و مواعظ،
تربیت و تعدیل مینمود.
علاوه بر این، در رفتار روزانه خود نیز دقت بسیار داشت؛ به نحوی که هیچیک از مردم او را در حال
قضای حاجت یا
غسل ندید و هرگز با فردی درگیر نشد.
او در طول زندگی خود چند ازدواج داشت و از این ازدواجها، فرزندان زیادی داشت که بیشتر آنها در
کودکی مردند؛ اما او برای هیچیک از آنها
گریه و زاری نکرد.
هرگز از کنار دو نفر که در حال
نزاع و کشمکش بودند، عبور نمیکرد؛ مگر اینکه میانشان
صلح و
آشتی برقرار مینمود.
هرگز هیچ سخن نیکو و پسندیدهای را از کسی نمیشنید، جز اینکه او را
تحسین میکرد و از او میپرسید که این سخن را از که شنیده و چه تفسیری دارد؟
بسیار در مجالس
حکما و
فقها شرکت میکرد. با قضات و پادشاهان
معاشرت میکرد و به آنها پند و اندرز میداد که مواظب
امتحان الهی باشند و به
خدا تکیه کنند.
همواره در طلب علمی بود که به وسیله آن بر نفس خود تسلط یابد و با
هوای نفس مبارزه کند.
هرگز درباره چیزی که ندیده بود، اظهار نظر نمیکرد و...».
در
قرآن سورهای به نام این مرد بزرگ وجود دارد و خداوند در مورد او میفرماید: «وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ اَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ یَشْکُرْ فَاِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَاِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمیدٌ»؛ «و بهراستی ما به لقمان
حکمت عطا کردیم که: برای خدا سپاسگزار و هرکه سپاس گزارد، تنها به سود خود سپاس میگزارد، و هرکه ناسپاسی کند
[
به خدا
زیان نمیزند، زیرا
]
، خدا بینیاز و ستوده است».
براساس صریح این
آیه خداوند به لقمان حکمت داد که در برخی
روایات این حکمت به فهم و
عقل معنا شد و طبیعتاً داشته باارزشی است.
امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) فرمود: «وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ؛ این حکمت، فهم و عقل است».
در
قرآن و
روایات، عموماً آموزهها و نصیحتهای لقمان را اینگونه نقل کردهاند که ایشان به
فرزند خود گفته است: «وَ اِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَی»؛ «و هنگامی که لقمان به پسرش، در حالی که او را
موعظه میکرد، گفت: پسرم...»
«قَالَ لُقْمَانُ یَا بُنَیَّ»
و موارد دیگری که همه از قول لقمان به فرزندش میباشد که
اسم او نیز ناتان بوده است.
روایاتی وجود دارد که در آن تصریح شده لقمان پیامبر نبوده؛ بلکه حکمت به او داده شده است:
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: «واقعیت این است که بگویم لقمان پیامبر نبود؛ اما بندهای بود بسیار اندیشمند، یقینش نیکو بود و خدا را دوست میداشت؛ پس خدا هم او را دوست داشته و حکمت به او عنایت فرمود ... . ندایی به گوش او رسید: ای لقمان! آیا میل داری خداوند تو را
خلیفه و نماینده خود در
زمین قرار دهد تا بین مردم به
عدالت حکم کنی؟ پاسخ داد: اگر خداوند مرا در این کار آزاد قرار داده، من هرگز این
آزمایش و این مسئولیت را قبول نمیکنم، و اگر امر میفرماید، پس مطیع دستور او خواهم بود؛ زیرا
یقین دارم که در اجرای مسئولیت به من کمک نموده و موفق به وظایف خویش میفرماید.
ملائکه از لقمان پرسیدند، در حالیکه ایشان را نمیدید و صدایشان را میشنید، دلیل
کلام تو چیست؟
لقمان پاسخ داد: زیرا دادرسی و
قضاوت مهمترین و مشکلترین شغلی است که
تاریکی و
ظلمت (اشتباه) از هر طرف آن را فرا گرفته، اگر
قاضی خود را
حفظ کند، راه نجات داشته و اگر خطا کرد، از راه
بهشت دور خواهد شد. (من خواهان چنین مقام سنگینی نیستم) کسی که در دنیا ذلیل و در آخرت صاحب مقام و ارجمند باشد، بهتر از آن است که در دنیا ارجمند، ولی در آخرت ذلیل باشد، آنکه
دنیا را بر
آخرت ترجیح دهد، هرگز به آرزوهای خود نرسیده و آخرت هم از دست او بیرون خواهد رفت. ملائکه از پاسخ و طرز
استدلال لقمان
تعجب کرده و او را
تحسین نمودند. آنگاه لقمان به خواب رفت و خداوند حکمت را به او داد و لقمان از حکمت خویش بهرهمند میشد و با
داوود پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) همکاری و معاونت مینمود».
این
روایت، به گونههای مختلف در منابع سنی
و
شیعه نقل شده است.
از این روایت به دست میآید که لقمان، حکیم بوده و مقام نبوت نداشته؛ با این حال برخی لقمان را نبی میدانستند.
علاوه بر این، از روایت مذکور به دست میآید که لقمان در میان
حکومت و حکمت مخیر گشته و
حکمت را انتخاب کرده است.
در برخی روایات نیز پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)،
سلمان فارسی را مانند لقمان معرفی میکند.
در این مورد روایتی وجود دارد:
«و کان لقمان یکثر زیارة داود و یعظه بمواعظه و حکمته و فضل علمه و کان داود یقول له: طوبی لک یا لقمان اوتیت الحکمة و صرفت عنک البلیة و اعطی داوود الخلافة و ابتلی بالحکم و الفتنة»؛ «و لقمان از آنجا که همعصر حضرت داوود (علیهالسلام) بود، بسیار با داوود ملاقات میکرد و او را
موعظه مینمود و داوود به او گفت: خوشا به حالت! ای لقمان که دارای حکمت شدهای و در عین حال
بلا و
امتحان از تو منصرف شده، در حالی که داوود به مقام
خلافت رسیده و به خطا و
آزمایش مبتلا گشته است».
مسئله بالا، ضعف نبوت داوود و مقام پیامبری نخواهد بود؛ زیرا:
این احتمال وجود دارد که لقمان از
داوود و دیگر انبیای زمان خود پایینتر نبوده و از ظواهر برخی
روایات نیز همین مطلب
استنباط میشود.
اگر مقام لقمان را از مقام انبیای دیگر پایینتر بدانیم نیز، هیچ اشکالی پیش نمیآید؛ زیرا
انسان از افراد کوچکتر و یا پایینتر مطالبی را یاد میگیرد، بدون اینکه از ارزش یا مقامش کم شود و همچنین گاهی مطالبی را میشنود که آن را میدانسته، اما به حسب شرایط در او اثر میگذارد؛ لذا داود از لقمان نصیحت میشنید و از او استفاده میکرد.
علاوه بر این، در
قرآن داستان
موسی و خضر نیز بیان شده است که بسیار از این مسئله پیچیدهتر است و
موسی (علیهالسلام) که از
پیامبران اولواالعزم است، حتی اجازه همراهی
خضر نبی را از دست میدهد.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «لقمان حکیم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۵/۲۱.