زهد در اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: زهد،
تقوی،
پارسایی.
پرسش: زهد و پارسایی در تعلیمات
دینی به چه معنا است؟ و اگر
خداوند این همه
نعمات را برای
انسان خلق کرده، چرا باید
بشر همه آنها را ترک کند و از آنها استفاده ننماید؟
پاسخ: زهد
اسلامی در عین این که مستلزم انتخاب
زندگی ساده و بیتکلف است و به معنای پرهیز از
تنعم و
تجمل و
لذتگرایی است، در متن زندگی و بطن
روابط اجتماعی قرار دارد و درعین جامعهگرایی است.
در
فرهنگ تربیتی اسلام و در نظم و نثر آن، مسأله زهد زیاد مطرح شده است. زهد و دوری از
دنیا، از اصول مسلم
اخلاق و
تعلیم و تربیت اسلامی است. متأسفانه در قرون گذشته این تعلیم حیات بخش تدریجاً تغییر یافته و به
گوشه گیری و رکود در
زندگی تبدیل گشته است. منشأ این تغییر نفوذ برخی از
افکار و
فلسفههای مبتنی بر
بدبینی به هستی و ترک همه ظواهر آن بوده که پیش از اسلام وجود داشته و در اثر اختلاط
ملتهای اسلامی با فرهنگهای دیگر در میان
مسلمین شایع شده است.
رگههایی از فلسفههای
بودایی و
مسیحی در این انحراف دیده میشود و انحرافی است که در زمینه تعلیمات زهدگرایانه
انبیا ایجاد شده است. حال با توجه به معارف دینی، معنای صحیح زهد از معنای نادرست آن را توضیح میدهیم.
زهد در اصل معنی لغوی یعنی
بیمیلی و
بیرغبتی. زهد یعنی این که انسان از امور مورد طبع خودش برای مدتی دست بردارد. بعضی
خیال میکنند که زهد یعنی رو آوردن از کار دنیا به کار
آخرت با
عزلت و
انزوا و
رهبانیت و
غارنشینی (همانند همان رهبانیتی که در دنیای
مسحیت رایج بود).
اما کار دنیا و آخرت از یکدیگر جداست؛ یا باید متوجه زندگی و
معاش بود تا در این
جهان به کار آید، یا به
عبادت پرداخت تا در آن جهان سبب نجات گردد.
این است که رهبانیت بر ضد زندگی و ضد
جامعهگرایی است و مستلزم کنارهگیری از خلق و بریدن از
مردم و سلب هر گونه
مسئولیت و
تعهد از خود است.
اما زهد اسلامی در عین این که مستلزم انتخاب زندگی ساده و بیتکلف است و به معنای پرهیز از
تنعم و
تجمل و
لذتگرایی است، در متن زندگی و بطن
روابط اجتماعی قرار دارد و درعین جامعهگرایی است.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) صریحاً فرمود: "لا رهبانیة فی الاسلام"؛ رهبانیت در اسلام وجود ندارد.
و حتی فرمود: "رهبانیت و
سیاحت امت من
جهاد است".
از نظر
اسلام، کار
دنیا و
آخرت وجود این دو از یکدیگر ارتباط ظاهر و باطن یک چیز است، از قبیل پیوند
روح و بدن است که چیزی است حد وسطِ میان یگانگی و دوگانگی. پس دنیا و آخرت تضادی با هم ندارند.
زهد اسلامی برای کیفیت بخشیدن به زندگی است و در اسلام نمیتوانیم دو قلمرو در نظر بگیریم: یکی برای دنیا و دیگری برای آخرت؛
بلکه اسلام رسیدگی به امور دنیایی را چه در مسایل فردی مانند رسیدگی به
اقتصاد خانواده و چه در مسایل
جامعه، مثل به عهده گرفتن
مسئولیتهای اجتماعی و در بطن جامعه بودن، تنها با یک شرط، جزء آخرت میداند و آن این است که آن برای کار
خدا صورت گرفته باشد.
برداشت غلط دیگر از زهد این است که نمیگوییم قلمرو دنیا و آخرت ازهم جداست بلکه همه کارهای دنیا را چون
وظیفه است باید انجام دهیم ولی حساب
لذت دنیا از آخرت جداست. ما یا باید در دنیا لذت ببریم واز لذت آخرت محروم باشیم یا لذت آخرت را به دست آوریم و خودمان را از لذات دنیا محروم کنیم. هر چه بیشتر از دنیا لذت ببریم ازلذت آخرت ما کاسته میشود
در پاسخ میگوییم: این
تفکر نیز با معارف اسلامی سازشی ندارد.
خداوند میفرماید: "و یحلّ لهم الطیبات و یحرّم علیهم الخبائث"؛ اشیاء پاکیزه را برای آنها
حلال میشمرد و ناپاکیها را
تحریم میکند.
در همین
سوره در
آیه دیگری میفرماید: "قل من حرّم زینة ا... التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق"؛ ای
پیامبر، چه کسی زینتهای خدا را که برای
بندگان خود آفریده است
حرام کرده و از صرف
رزق حلال و پاکیزه منع کرده است؟
و همچنین آیات دیگر می فرماید: "کلوا من طیبات ما رزقناکم"
پس، این
منطق به عنوان زهد در فرهنگ تربیتی اسلام وجود ندارد که کسی خیال کند من از لذت حلال دنیا چشم میپوشم، برای این که در عوض لذتی در آخرت به من بدهند و معاوضه کنند؛ چنین معاوضهای وجود ندارد و اگر هم بتوان آن را جزء زهد شمرد، در مرتبه پایین آن قرار دارد و
کمال نیست.
این معنای از زهد و معنای پیشین دو تصور مرده است، دو تصوری که نشان دهنده هیچ نمونهای از
حیات در بشر نیست. حال آن که تعلیمات اسلامی در تمامی
شئون زندگی، تعلیماتی حیات بخش و زنده کنندهاند.
حال باید دید زهد اسلامی به چه معناست؟
زهد بر سه پایه اصلی که از ارکان
جهانبینی اسلامی هستند قرار دارد:
۱ ـ بهره گیریهای مادی از جهان و لذتهای طبیعی و جسمانی تنها عامل تأمین کننده خوشی و
سعادت انسان نیست، بلکه بدون یک سلسله ارزشهای معنوی سعادت واقعی محقق نمیگردد.
۲ ـ سعادت فرد از سعادت جامعه جدا نیست و
انسان به خاطر
وابستگیهای عاطفی و
احساس مسئولیتهای انسانی که درباره جامعه دارد، نمیتواند فارغ از
آسایش دیگران آسایش و
آرامشی داشته باشد.
۳ ـ
روح در عین داشتن نوعی اتحاد و یگانگی با بدن، در مقابل بدن
اصالت دارد.
بدون شک غرق شدن در تنعمات مادی و روی آوردن به لذتگرایی جسمانی، مجال و فراغتی برای بهره گیری از کانون روح و منبع بیپایان ضمیر باقی نمیگذارد. با توجه به این سه اصل، روشن میشود که اسلام با دنیا و با برخورداری از نعمات آن مخالف نیست، بلکه برای رسیدن به
هدف بالاتر، با
دلبستگی و هدف قرار دادن دنیا مخالف است. هدف تعالیم تربیتی اسلام فارغ ساختن انسان از بندهای
اسارت مادی و توجه به امور معنوی است.
در جهانبینی زاهد، دنیا و آخرت به یکدیگر پیوسته و دنیا
مزرعه آخرت است. از نظر زاهد آن چه به زندگی این جهان سامان میبخشد و موجب
رونق و صفا و
امنیت و آسایش آن میگردد این است که ملاکهای اخروی آن جهان وارد زندگی این جهان شود. آن چه مایه سعادت آن جهان است این است که تعهدات و مسئولیتهای این جهان خوب انجام شود و با
ایمان و پاکی و
طهارت و
تقوا توأم باشد.
اسلام میگوید: باید آن قدر قوی و
نیرومند باشید که به دنیا و آن چه در اوست اعتنا نداشته باشید.
حضرت علی (علیهالسلام) میفرماید: "الزهد بین کلمتین من القرآن قال الله سبحانه "لکیلا تأسوا علی مافاتکم ولاتفرحوا بما اتاکم" و من لم یأس علی الماضی و لم یفرح بالآتی فقد اخذ الزهد بطرفی"؛ تمام معنای زهد را خداوند در دو جمله از
قرآن بیان کرده: برای این که متأسف نشوید بر آن چه از مادیات دنیا از شما جدا میشود و
شاد نگردید بر آن چه به شما میرسد هر کس بر گذشته
اندوه نخود وبرای آینده شادمان نشود بر هر دو جانب زهد دست یافته است.
پس زاهد کسی است که توجهش از مادیات دنیا به عنوان کمال مطلوب و بالاترین خواسته عبور کرده و متوجه چیز دیگری شده. بیرغبتی زاهد، بیرغبتی در ناحیه
اندیشه و
آمال و
ایده و اندوه است، نه بیرغبتی در ناحیه طبیعت.
حضرت علی (علیهالسلام) به همین معنی اشاره میفرماید: "ایها الناس الزهادة قصر الامل و الشکر عند النعم و الورع عند المحارم"، ای مردم، زهد عبارت است از کوتاهی
آرزو و
سپاسگزاری هنگام نعمت و پارسایی نسبت به
محرمات.
احادیث بسیاری که در
فضیلت زهد و مراتب آن ذکر شده ناظر به این معنا است، که از باب
تبرک، در پایان حدیثی را ذکر میکنیم.
امام صادق میفرماید: "الزهد مفتاح باب الاخرة و البراءة من النار وهو ترک کل شی یشغلک عن الله تعالی من غیر تأسف علی فوقها و لا اعجاب فی ترکها و لا انتظار فرج منها و لا طلب محمدة علیها... الزاهد یختار الآخرة علی الدنیا و الذل علی العزّ و الجهد علی الراحة"؛ زهد کلید درِ جهان آخرت و کلید خلاص شدن از
آتش است. زهد آن است که چون به چیزی مشغول شوی یاد
پروردگار متعال را ترک نکنی و برای ترک کردن آن
تأسف بخوری و در این عمل
عجب و
خودبینی پیدا نشود (به خاطر
گشایش کار و رونق بازار و جلب اعتبار نباشد و به منظور
ستایش و تعریف و
ثناگویی مردم انجام نشود. زاهد کسی است که زندگی معنوی را بر
عیش دنیوی مقدم بدارد... و
مجاهده و
کوشش و مخالفت
نفس را به راحتی و عیش
اختیار کند.
•
شهید مرتضی مطهری، حق و باطل، چ چهارم، ص ۱۲۴ تا ۱۷۵، صدرا، ۱۳۶۴، قم.
• شهید مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۴ تا ۲۵۵، صدرا، قم.
• منسوب به امام صادق، مصباح الشریعة، ج۱، ص۱۳۵، قلم، ۱۳۶۴.
•
محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۲، چ ششم، ص ۵۷ تا ۷۷، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۸ هـ، بیروت.
•
ملا محسن فیض کاشانی، محجة البیضاء، ج۷، ص ۳۴۵ تا ۳۷۶، نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم.
اندیشه قم.