راه های مبارزه با نفس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلید واژه: نفس،
نفس اماره.
پرسش: راه های مبارزه با نفس را شرح دهید؟
پاسخ: مهمترین اصل در مبارزه با نفس این که
انسان باید متوجه باشد که قادر بر هر کاری میباشد و انسان با این قدرتی که
خداوند به او داده میتواند بر مشکلات
پیروز گردد.
انسان در یک نگاه کلی موجودی است دو بعدی؛ بعد
عقلانیت و بعد
حیوانیت؛ شاید تعریف منطقی از انسان که گفته: الانسانَ
حیوان ناطق گویای این مطلب باشد. که انسان ترکیبی از خواستهها امیال و
غرایز حیوانی و برخی از امور معنوی میباشد. هر چند از نحوه ترکیب این دو بعد در انسان چندان نمیتوان قلم فرسائی کرد ولی آثار و جلوههای آن را به وضوح میتوان مشاهده کرد.
به طور مثال:
لذت بردن انسان از یک سری امور مانند:
عبادت کردن،
کمک کردن به
همنوع و..... یک لذت معنوی میباشد و این لذت مربوط به بعد انسانی و عقلانی انسان میشود امّا در همین انسان در بعد حیوانی، به عبادت کردن چندان میلی ندارد.
باید توجه داشت که وجود این امیال و غرائز را نمیتوان امور
شرّ و پلیدی تلقی کرد، چرا که
خداوند متعال در نهاد انسان دو نوع گرایش قرار داده است. ۱. گرایش به
خیر و
نیکی. ۲. گرایش به شر و
بدی.
البته این بدین معنا نیست که خیر و شر در نفس ما جای داشته باشد. بلکه مصادیقی که در بیرون بعنوان خیر و شر وجود دارند ریشه در نفس ما دارند
؛ و این خود انسان است که با
اختیار خود گرایش به خیر یا شر را تقویت میکند. با این مقدمه کوتاه به بیان راههای مبارزه با نفس میپردازیم. قبل از ورود به بحث اصلی که راههای مبارزه با نفس میباشد، ابتدا مطالبی کوتاه درباره خود نفس آورده میشود.
نفس یک حقیقت است و دارای مراتب مختلفی میباشد
، گاهی اوقات این نفس سرکش میشود و از تبعیت
عقل خارج میگردد که اطلاق
نفس اماره میشود و در برخی اوقات همین نفس:
لوامه میگردد بطوری که انسانها را در برابر انجام کارهای زشت «دلالت» میکند؛«وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ»
و همین نفس است که به خواستههای معنوی پاسخ مثبت میدهد و راه
حق را پذیرفته و به
کمال و
آرامش میرسد و مورد خطاب این
آیه شریفیه وضع میشود:«یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ»
«پس نفس یک نیروی خاص نیست که فقط بعضیها داشته باشند؛ بلکه، همه انسانها تا آخر
عمر واجد آن هستند تا انسان هست میلها و غرائز دارد و تا کششهای
غریزی هست اماره با سوء هم هست، نه آنکه به روشنی او را به بدی از آن جهت که بدی هست امر کند. بلکه نفس که ما را وادار به
خوردن غذا میکند همان است که میل به غذا را در ما زنده میکند. این میل غریزی سوء
نیت و باید اشباع شود؛ ولی، گاهی از راه صحیح اشباع میشود و گاه از راه غلط، و هنگامی که از راه غلط اشباع شد گفته میشود نفس به بدی فرمان داده است».
به طور کلی عواملی را که موجب ضعف
ایمان،
سلب ایمان و یا عدم تحقق ایمان میشود؛ میتوان تحت عنوان «
هوای نفس» مطرح کرد. هوای نفس دل آرامی را میرباید و نمیگذارد ولی برای او باقی بماند تا محلی برای ورود ایمان باشد.
نفس اماره همان بعد حیوانی انسان است که بر بعد عقلانی غلبه پیدا کرده است و تمام وجود انسان را، به سوی امور زودگذر مادی و لذات ناپایدار دنیوی سوق میدهد.
وقتی نفس اماره در انسان همه کاره شد، اینجا انسان پستترین موجودات میشود خداوند در این زمینه میفرماید:
« إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ»؛
« بدترین جنبندگان نزد خداوند،
کران و
لالانی هستند که
تعقل نمی کنند».
اسلام همواره
مسلمانان را توصیه به
تعادل میکند بدین معنا که هم به امور
دنیوی بپردازد و هم به امور
اُخروی و نباید در پرداختن به آنها دچار افراط و تفریط شود. همانطور که خداوند فرمود:
نماز بخوانید و مرا یاد کنید و نیز فرموده: بخورید و بیاشامید ولی
اسراف نکنید. این دو دسته آیات حاکی از آن است که انسان همواره در حالت اعتدال باشد و مبارزه با نفس بدین معنا نیست که انسان کلیه غرائز و امیال خود را از بیخ
سرکوب کند. مثلاً
ازدواج نکند، فعالیت اجتماعی نداشته باشد و.... بلکه مبارزه با نفس بدین معناست که انسان این امیال و غرائز را از طریق مشروع آن ارضاء کند نه طرق دیگر.
این که انسان باید متوجه باشد که قادر بر هر کاری میباشد و انسان با این قدرتی که
خداوند به او داده میتواند بر مشکلات
پیروز گردد. از این رو اگر در بدترین موقعیت محیطی قرار گیرد میتواند لجام نفس خود را بدست بگیرد. از این رو در روز
قیامت وقتی که از انسان سوال شود، چرا عمل نکردی؟ نمیتواند بگوید که من نمیتوانستم، محیط آماده نبود و از این قبیل بهانهها، چرا که، خداوند نمونههای زیادی میآورد که توانستهاند در موقعیتهای گوناگون خودشان را از چنگال نفس اماره برهانند و شاید بزرگترین نمونه،
حضرت یوسف ـ علیهالسّلام ـ میباشد که در بحبوبه
جوانی و اوج
شهوت توانست با
یاد خداوند خود را از محکمه نفس اماره نجات بدهد؛ و یا زن
فرعون آسیه و نیز
آرایشگر زن فرعون، که او نیز به واسطه تعلیمات آسیه زن فرعون
موحد شده بود.
این زن آرایشگر روزی گیسوان
دختر فرعون را شانه میزد که در آغاز کار گفت:
بسم الله الرحمن الرحیم؛ دختر فرعون که تا به حال چنین کلمات نشنیده بود از معنای آن پرسید:
زن گفت: حقیقت این است که
پدر تو شخص
متقلبی میباشد و به
دروغ ادعای خدایی میکند، خدای واقعی همان خدای
موسی میباشد. این سخنان به گوش فرعون رسید و از آن زن خواست که در جمع از گفتههای خود ابراز ندامت کند تا نجات پیدا کند؛ امّا زن امتناع کرد و فریادی زد، احداً، احداً..... دستور داد بر پائی آتش دادند، و یک یک
فرزندان این زن را در داخل
آتش میانداختند و این زن از گفته خویش ابراز
ندامت نمیکرد تا اینکه نوبت
فرزند شیرخواره او شد با وجود
مهر و
عاطفه مادری از گفته خویش برنگشت تا اینکه هر دوی آنها را در داخل آتش انداختند.
در این زمینه نقل شده که حضرت
پیامبر فرموده:
شب معراج در
آسمان چهارم بوی
عطر استشمام کردم که تمام آسمان را فرا گرفته بود؛ از این موضوع از
جبرئیل پرسیدم: جبرئیل گفت: این بوی عطر زن فرعون و فرزندان آرایشگر زن فرعون میباشد.
اگر عقل فرد قوی بشود و بتواند خوب و بد را تشخیص دهد می تواند در کنترل غرائز دخیل باشد.
علم به
صفات رذلیه و
صفات حسنه عاملی برای کنترل غرائز محسوب میگردد.
مسلماً
تربیت خانوادگی فرد نقش بسزایی در شکلگیری
شخصیت فرد دارد؛ و اگر فرد در یک خانواده
اصول گرا و ایده آل تربیت پیدا کند مسلماً این شخص بهتر میتواند غرائز خود را کنترل کند.
که در
قرآن تفسیر به(نفس لوامه) شده، این
وجدان اخلاقی انسان را به کارهای نیک و شایسته رهنمون میکند و از کارهای بد و پلید برخورد میکند.
جامعه قانون داشته باشد تا افراد جامعه نتواند کارهای زشت را مرتکب بشوند.
امر به معروف و
نهی از منکر نیز یکی از عوامل کنترل غرایز است.
علم به وجود خداوند،
علم به
نبوت،
معاد و نبوت که از طریق
برهان و استدلال بدست میآید.
نکته: هفت عاملی که بیان شد در حالتهای عادی تا حدودی میتوانید غرائز را کنترل کنند امّا، اگر غرائز طوفانی شود و اسیر خواستههای عقل،
ایمان علمی،
وجدان اخلاقی قانون نشود، در این صورت از هیچ کدام از عوامل فوق کاری برای خاموش کردن این طوفان نیست.
ایمانی که در دل و جان انسان رسوخ کرده باشد، این نوع ایمان دیگر نیاز به برهان و استدلال ندارد، و تا زمانی که ایمان انسان قلبی نشده خودش را از مهالک نفس اماره برهاند.
عبدالملک مروان ملقب به «
کبوتر سجده» بود، در آن هنگام که خبر ریاستش را آوردند در
مسجد مشغول
تلاوت قرآن بود، در هماندم
قرآن را بر زمین انداخت گفت تا به حال با من بودی و دیگر نیستی. هیچ چیز جزء
ایمان قلبی نمیتواند انسان را کنترل کند و این ایمان از سه چیز حاصل میشود.
۱.
تقلید به ظواهر
شرعی.
۲.
صبر در بحرانها.
۳. رفع
صفات رذلیه.
وقتی
انگیزههای شیطانی در انسان فعال شدند باید با یک عامل مؤثر درونی و نیرومند با آن انگیزههای شیطان مقابله کرد و این کار با ایجاد و به عبارت بهتر با بیدار کردن انگیزههای رحمانی و الهی امکان دارد. بنابراین راه مبارزه با هواهای نفسانی این است که کششهای دیگر در مقابل آنها باشد و تقویت شود، و باید توجه داشت که این انگیزههای رحمانی نیز در
فطرت ما وجود دارد ولی بیدار نیستند.
چگونه این امیال خفته رحمانی بیدار و هوشیار میشوند:
این امیال خفته بوسیله
تفکر و
ادراک آنها بیدار میشوند؛ به عبارت دیگر وقتی انسان شناخت و نگرش خود را به یک موضوع تغییر داد، خود بخود زمینههای
تغییر رفتار نیز در او مشاهده میشود.
شاید یکی از بهترین روشهای در اختیار گرفتن، عنان نفس، روش
محاسبه نفس باشد، بدین صورت که انسان اعمال و رفتار خود را در هر شبانه روز مورد ارزیابی قرار دهد. و مشاهده کند که در
شبانه روز چند درصد وقتش صرف امور و غریزی گردید و چند درصد صرف امور اخروی(باید توجه داشت که صرف پرداختن به امور غریزی نمیتواند مذموم باشد. بلکه اگر قبل از ارضاء غرایز فکر میکنیم و سپس تصمیم میگیرم و تأثیر این رفتار در
روح و
سرنوشت خویش و رابطه با خدایمان مورد توجه قرار دادیم، چنین تصمیمی، پیروی از نفس نیست، ولی اگر هدف از ارضاء غریزه صرفاً
لذت آنی باشد و هیچ تفکری در آن نباشد میشود پیروی از
هوی)
در
روایات زیادی نیز انسان توصیه به محاسبه نفس شده است.
امام صادق ـ علیهالسّلام ـ در این زمینه میفرماید: «یا بن جندب حق علی کل مسلم یعرفنا أن یَعْرِضَ عَمَلَه فی کل یومٍ ولیلةِ علی نفسه فیکونُ محاسبَ نفسه فان رای حَسَنَةً استزارُ منها و إن رأی سینةَ استغفَرَ منها لئلاَّ یُجزی یومَ القیامه»
بر هر مسلمانی که ما را میشناسد لازم است که هر شبانه روز اعمال خود را به نفس خود عرضه کند و آنرا
محاسبه کند اگر
حسنه بود آنرا زیاد کند و اگر
گناهی بود
استغفار کند. تا روز
قیامت رسوا نگردد.
۱.
مشارطه: از اوّل
صبح با خود شرط کند که آن روز وظایفش را به خوبی انجام دهد.
۲.
مراقبه: مراقب اعمال خود باشد.
۳.
محاسبه: در آخر شب به حساب کارهای خود برسد که تا چه اندازه به وظایف خود عمل کرده.
۴.
معاتبه: اگر دچار
لغزش و اشتباه بود. به نحوی آن را
جبران کند. با
صدقه دادن،
روزه گرفتن.
نکاتی مهمی که در محاسبه نفس باید به آنها توجه داشت:
۱. اجتناب از جمیع گناهان.
۲. توجه به کمیت گناهان. (چقدر از وقت ما صرف گناه شد)
۳. توجه به کیفیت گناهان. (برخی از گناهان به قدر هفتاد سال ارتکاب نوع دیگر گناه عظمت دارد)
۴. انجام همه
واجبات.
۵. توجه به شروط صحت اعمال.
• مظاهری، حسین، عوامل کنترل غرایز در زندگی انسان، تهران انتشارات: نشر و تحقیقات ذکر، سال۱۳۷۴، چاپ هشتم.
•
محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، قم، انتشارات: مؤسسه امام خمینی ـ رحمة الله علیه ـ، سال۱۳۸۰، چاپ پنجم.
• محمد تقی مصباح یزدی، پندهای امام صادق به ره جویان صادق، قم انتشارات: مؤسسه امام خمینی ـ رحمة الله علیه ـ، سال۸۱، چاپ اول.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «راههای مبارزه با نفس».