رابطه نارسایی مغزی و شرارت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نارسایی مغزی، خلافکاری.
پرسش: میگویند افراد نابکار مغزشان معیوب است آیا به همین دلیل است که به اعمال ناروا دست میزنند؟
پاسخ: گرچه ممکن است درصد کمی از افراد شرور و نابکار به خاطر مشکلات و نارسائیهای مغزی باشد اما بسیاری از آنها به خاطر عدم
علم و آگاهی صحیح و یا تاثیر پذیری و
الگوپذیری غلط و
فقر فرهنگی و یا عدم
تزکیه نفس و
تربیت صحیح
اسلامی باشد، البته هیچ کدام از اینها اختیار و
اراده را از انسان سلب نمیکند، بلکه
انسان ملکف است عوامل شرارت را برطرف و آنچه که
خداوند فرموده اطاعت کند و در راه
تهذیب و تزکیه نفس تلاش نماید.
انسان موجودی است دارای دو بعد جسمانی و روحانی و با استعداد و انگیزههای مختلف، کارهایی که از انسان سر میزند میتواند علتهای مختلف داشته باشد که ما در ذیل به برخی از آنها اشاره مینمائیم:
اختلالات روانی که ممکن است منشاء جسمانی داشته باشند. برخی از افراد دارای
مشکلات روحی ، روانی هستند مثل افراد «
جامعه ستیز » که در برخی از موارد منشاء جسمانی چون ترشح ناقص برخی از غدد داشته باشند. اینگونه افراد ممکن است از لحاظ شناختی مشکلی نداشته باشند، ولی بر رفتار خود کنترل کافی را ندارند. این اشخاص میتوانند با مراجعه به روانپزشک و روانشناس مشکل خودشان را حل کنند.
همچنین برخی از مشکلات رفتاری ممکن است ناشی از
عقدههای دوران کودکی باشد که با مراجعه به روانشناس قابل درمان است.
کسانی هستند که مغزشان هیچگونه مشکلی ندارند و از لحاظ جسمانی سالم هستند و مسائل را خوب تشخیص میدهند، اما چون
علم و آگاهیشان کم است و
جهل علمی دارند و ندانسته دست به اعمال ناشایسته میزنند و یا به خاطر اینکه
تربیت صحیح در
خانواده نبوده و یا به خاطر تاثیر محیطهای ناسالم و الگوهای ناشایست و
تاثیرپذیری از جامعه مانند بعضی از جوانان مشکل معرفتی دارند. این افراد مکلف هستند که
احکام و مسائل دینی و اجتماعی خودشان را بیاموزند و بر دیگران هم
واجب است که به آنها احکام و مسائل را یاد بدهند و با برخورد صحیح قبح
گناه و کارهای ناشایست را برایشان بیان کنند و الگوهای صحیح معرفی نمایند.
افرادی که مسائل خوب و بد و
معروف و
منکر را میدانند و آگاهی دارند اما غافل هستند و به آنها توجه ندارند. باید به آنها مسائل را
تذکر داد و با
تشویق به
مطالعه کتابهای مفید و شرکت در جلسات مذهبی و معرفی دوستان خوب آنها را از
خواب غفلت بیدار کرد.
افرادی که قوای ذهنی آنها خوب کار میکند و علم و آگاهیهای لازم را دارند اما به خاطر ضعف
ایمان و پیروی از
هوای نفس دست به کارهای ناشایسته میزنند؛ اینها اگر غرق در گناه و
معاصی نشده باشند و ابتدای کارشان باشد با
ارشاد و
امر به معروف و
نهی از منکر و.. ممکن است هدایت شده و دست از کارهای منکر بردارند اما اگر به پیروی از هوای نفس ادامه دهند و اگر در منجلاب گناهان و
فسادها غوطهور شوند هر چه بیشتر سقوط کنند برگشتشان مشکلتر خواهد بود که بسیاری از افراد نابکار ممکن است از این گروه باشند.
انسان عاقل هم در مواردی که یک یا چند غرائز و امیال درونیش طغیان کرده یا عینک
محبت به چشم
عقل خود زنده، یا عینک
خشم یا
ترس بیش از حد، یا
امید بیجا، یا
حرص ، یا
بُخل یا
تکبر ، در عین اینکه هم انسان است و هم عاقل نمیتواند به
حق حکم کند، بلکه هر حکمی که میکند باطل است ولو این که( مانند
معاویه ) حکم خود را از روی عقل بداند، اما اطلاق عقل به چنین عقلی اطلاق مسامحه است و عقل واقعی نیست، برای اینکه انسان در چنین حالتی از سلامت
فطرت و راههای صحیح بیرون است، و
خدای عزوجل هم، کلام خود بر همین اساس ادا نموده و عقل را به نیرویی تعریف نموده که انسان در
دینش از آن بهرهمند شود، و به وسیله آن راه را به سوی حقائق و معارف و اعمال صالحه پیدا نموده و پیش بگیرد، پس اگر عقل انسان در چنین مجرایی قرار نگیرد و قلمرو علمش به چهار دیوار
خیر و
شرهای دنیوی محدود نگردد، دیگر عقل نامیده نمیشود، چنانکه
قرآن کریم، از چنین انسان هاییحکایت میکند که در
قیامت میگویند:« لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر»
؛ اگر ما میشنیدیم یا
تعقل میکردیم دیگر از
دوزخیان نمیبودیم.
» پس مراد از عقل در کلام خدای متعال ادارکی است که با سلامت فطرت برای انسان دست میدهد».
و
خداوند می فرماید: «کذالک یبین الله لکم آیاته لعلکم تعقلون»
؛این چنین خداوند آیات خود را برای شما شرح می دهد، شاید
اندیشه کنید.
زیرا با بیان و روشنگری است که علم حاصل میشود و علم نیز مقدمه عقل و وسیلهای برای رسیدن به آن است. شخصی از
امام ششم پرسید: عقل چیست؟ فرمود: چیزی که به وسیله آن خدا را بپرستند و
بهشت را به دست آرند.
و
امام هفتم علیهالسّلام فرمودند: ای
هشام به راستی خداوند بر مردم دو
حجت دارد: حجت عیان و حجت نهان، حجت عیان رسولان و
پیغمبران و
امامانند و حجت درونی و نهان عقل است.
و خداوند به ما عقل داده است تا به وسیله آن راه خوب را از بد تشخیص دهیم و
انبیاء را بشناسیم و راه آنها را ادامه دهیم و کسی که از عقل و فطرت سالم خدادادیاش را به هر گناهی و معاصی آلوده کند، درحقیقت از قوای عقلانی خودش بهره نبرده است و چنین شخصی را نمیتوان از عاقلان حساب کرد.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: یا علی لا فقر اشد من الجهل و لا مال اعود من العقل ای علی فقری؛ سختتر از
نادانی و مالی سودمندتر از عقل نیست.
(۱) چهل حدیث، امام خمینی (رحمة الله علیه)، حدیث۲، ص۳۷ و ۳۸، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ سوم، سال ۷۲.
(۲) میزان الحکمه، محمدی ری شهری، انتشارات دارالحدیث، بحث عقل.
(۳) تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی، ج۱، ص۱۳۴ - ۱۶۸، مرکز نشر اسراء، سال ۸۱.
سایت اندیشه قم.