• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خلقت روح

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: خلقت روح، رؤیت خدا، ذات خدا، ملاقت خدا.

پرسش: با توجه به آیه‌ی «و نفخت فیه من روحی» و این‌که علت ندیدن خداوند مادی بودن ماست، پس زمانی که روح از بدن جدا می‌شود آیا خدا را می‌بینم؟

پاسخ: آیه‌ «و نفخت فیه من روحی» به این معنی است که خداوند در انسان ایجاد و خلقت روح می‌کند. نه این‌که بخشی از روح خود را در انسان دمیده باشد، و نسبت روح به خداوند «من روحی...» نسبت تشریفی است و رؤیت و دیدن اگر مراد دیدن با چشم باشد، نه در دنیا ممکن است و نه در عالم برزخ و آخرت و اگر مراد رؤیت قلبی است که در هر دو جا ممکن است؛ هرچند معرفت کامل به‌صورت تجلی اسما و صفات الهی که با دیدن رحمت خدا که در قرآن تعبیر به ملاقات و لقا شده و در آخرت میسر است؛ چنان‌که علم ضروری به وجود خداوند اختصاص به آخرت دارد.



معنای «نفخت فیه من روحی» این نیست که بخشی از روح خود را جدا نموده و در بدن انسان قرار داده؛ بلکه مراد اکرام و شرافت این موجود است.


روح از نظر لغت به معنی «نفس» و «دو بدن» است.


در اصطلاح قرآنی گوهر مستقل مجردی از عالم امر است؛ یعنی خلقتی اسرارآمیز دارد، همان چیزی که باعث شرف انسان و منشأ تمام قدرت‌ها و فعالیت‌های اوست.


دیدن که در عربی به معنای «رؤیت» است، مشاهده و درک چیزی است که دیده می‌شود، منتهی دیدن گاهی با حواس ظاهری و چشم است، و گاهی با قدرتی که نتیجه دیدن در آن است (مانند دیدن خداوند) یا با وهم و خیال و یا با عقل و اندیشه و قلب است.

۴.۱ - دیدن عقلی، فکری و قلبی

اگر مراد از دیدن، دیدن عقلی و فکری و قلبی باشد، بلی درک و دیدن خداوند با علم حضوری (فطری) و یا با علم حصولی، که از راه استدلال به دست آمده، ممکن است. منتهی درک و فهم اصل وجود خداوند با کمالات او ممکن است، نه کُنه و ذات خداوند؛ چون بشر و هر موجود غیر از خداوند، محدود می‌باشند، نمی‌توانند موجود بی‌نهایت را آن‌چنان که هست دریابند و در این درک فرق نمی‌کند، روح با بدن، جسمانی باشد و یا مثالی.

۴.۲ - ملاقات خداوند

آیات عدیده‌ای در قرآن هست که دلالت دارند روزی انسان، خداوند را ملاقات خواهد نمود که علمای ما این آیات را این‌گونه توجیه کرده‌اند:

۴.۲.۱ - دیدگاه اول

مراد از ملاقات خداوند، ملاقات ثواب و عقاب خداوند باشد.

۴.۲.۲ - دیدگاه دوم

با توجه به اخباری که در آن‌ها رؤیت خداوند نفی شده، بنابراین می‌توان گفت رؤیت و دیدن از طریق چشم، و معرفت کُنه و ذات خداوند برای مردم در دنیا و آخرت میسر نیست و مراد از ملاقات خداوند، شناخت اجمالی اسما و صفات الهی است و تجلی مراتب ذات و اسما و صفات خداوند بر قلب و عقل انسان در آن حدی که برای یک موجود ممکن و مخلوق امکان دارد و هرچه این معرفت بیش‌تر شود، نسبت به ذات و (کُنه ذات) عجز بیش‌تری حاصل می‌شود و بهتر می‌فهمد که بشر و غیر بشر را بر شناخت و درک ذات خداوند راهی نیست؛ چنان‌که علم ضروری به خداوند طبق گفته مرحوم علامه طباطبایی فقط در آخرت به دست می‌آید.

۴.۳ - ناممکن بودن دیدن خدا با چشم

اگر مراد دیدن با چشم باشد، خداوند قابل رؤیت با چشم و قابل ادراک با هیچ حس دیگری نیست؛ زیرا محسوس بودن از خواص اجسام و جسمانیات است و خداود جسم نیست؛ پس نه در دنیا دیده می‌شود و نه بعد از مرگ؛ یعنی در عالم برزخ؛ چون:
اولاً، خداوند محسوس نیست و ثانیاً روح در عالم برزخ با جسم مثالی است، جسم مثالی از ماده مجرد است، ولی آثار ماده را همچون مقدار، (کم) و کیفیت (کیف) و حالت (وضع) و شکل و صورت دارد؛
[۱۳] طباطبایی، سید محمدحسین، نهایه الحکمه، ص ۳۲۲، قم، مؤسسه النشر الاسلامی.
در نتیجه روح به بعد از مرگ هم با ابزار جسم مثالی کار می‌کند و خداوند با آن ابزار قابل رؤیت نیست؛ چون محسوس نیست و اگر فرض کنیم که روج مجرد از بدن مثالی است، باز هم دیدن امکان ندارد؛ اولاً به این جهت که روح دارای چشم ظاهری نیست که ببیند؛ و ثانیاً خداوند قابل دیدن و محسوس نیست؛ گرچه با عقل و اندیشه می‌تواند خدا را دریافت.

۴.۳.۱ - استناد به آیات

نیز از نظر آیات قرآنی هم خداوند هیچ‌گاه قابل رؤیت نیست؛ نه در دنیا و نه در آخرت، آنجا که می‌فرماید: «هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببینم». گفت: «هرگز مرا نخواهی دید». چون جمله «لَن‌ْ تَرانی» ‌نفی رؤیت و دیدن ابدی می‌کند؛ یعنی نه در دنیا قابل رؤیت است و نه در آخرت، و از روایات هم این مطلب استفاده می‌شود.

۴.۳.۲ - استناد به روایات

«ذغب یمانی پرسید: ای امیرمؤمنان آیا پروردگار خود را دیده‌ای؟» پاسخ فرمود:
«آیا چیزی را که نبینم می‌پرستم» گفت: چه‌گونه او را می‌بینی؟» فرمود: دیده‌ها هرگز او را آشکار نمی‌بیند، اما دل‌ها با ایمان درست او را می‌یابند، خدا به همه چیز نزدیک است نه آن که به اشیا چسبیده باشد، و از همه چیز دور است، نه آن که از آنها بیگانه باشد، گوینده است نه با اندیشه...».
از حدیث یادشده هم استفاده می‌شود که دیدن با چشم امکان ندارد، فرق نمی‌کند در دنیا باشد و یا عالم آخرت.


در نتیجه آیه‌ «و نفخت فیه من روحی» به این معنی است که خداوند در انسان ایجاد و خلقت روح می‌کند. نه این‌که بخشی از روح خود را در انسان دمیده باشد، و نسبت روح به خداوند «من روحی...» نسبت تشریفی است و رؤیت و دیدن اگر مراد دیدن با چشم باشد، نه در دنیا ممکن است و نه در عالم برزخ و آخرت و اگر مراد رؤیت قلبی است که در هر دو جا ممکن است؛ هرچند معرفت کامل به‌صورت تجلی اسما و صفات الهی که با دیدن رحمت خدا که در قرآن تعبیر به ملاقات و لقا شده و در آخرت میسر است؛ چنان‌که علم ضروری به وجود خداوند اختصاص به آخرت دارد.



۱. آموزش عقاید، استاد مصباح ص ۶۶ ـ ۶۷.
۲. ترجمه نهایه الحکمه، علامه طباطبایی، فصل ۳، ۴ و ۱۱.
۳. رسالة لقاء الله، حاج میراز جواد ملکی تبریزی ص ۱ ـ ۱۴.


۱. حجر (۱۵)، آیه ۲۹.    
۲. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج ۱۴، ص ۱۶۲، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ ۴، ۱۳۶۱.    
۳. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج ۱۷، ص ۲۳۸، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ ۴، ۱۳۶۱.    
۴. اسراء (۱۷)، آیه ۸۵.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۲۵۰، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چ ۹، ۱۳۷۰.    
۶. راغب اصفهانی، حسین‌بن محمد، المفردات الالفاظ القرآن، ص ۳۷۳، بیروت، دفتر نشر الکتاب، چ ۲، ۱۴۰۴ ه.    
۷. فصلت (۴۱)، آیه ۴۵.    
۸. انعام (۶)، آیه ۳۲.    
۹. رعد (۱۳)، آیه ۳.    
۱۰. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ص ۶۷، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چ ۳، ۱۳۷۸.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ ۴، ۱۳۶۱، ج ۸، ص ۲۵۳.    
۱۲. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ص ۶۷، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چ ۳، ۱۳۷۸.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، نهایه الحکمه، ص ۳۲۲، قم، مؤسسه النشر الاسلامی.



سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «خلقت روح»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۱۶.    



جعبه ابزار