حکم نجاست کفار
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نجاست کافران، کافر کتابی، کافر غیر کتابی.
پرسش: آیا حکم نجاست کفار از اصول ثابت اسلام است که تغییرناپذیر است یا اینکه تغییرپذیر است و از اصول محسوب نمیشود؟
پاسخ:
قبل از پرداختن به پاسخ سؤال مزبور، ابتدا کافر را تعریف میکنیم:
کافر یعنی کسی که منکر خداست یا برای
خدا شریک قرار میدهد یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیا
محمد بن عبدالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را قبول ندارد و یا در این موارد
شک دارد که چنین کسی نجس است. نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که
مسلمانان جزء دین اسلام میدانند (مانند
نماز و
روزه) منکر شود؛ چنانچه بداند آن چیز ضروری
دین است و انکار آن چیز برگردد به انکار خدا یا
توحید یا
نبوت، نجس است و اگر ضروری دین بودن آن را نداند، به طوری که انکار آن به انکار خدا یا توحید یا نبوت برنگردد، بهتر آن است که از او اجتناب کند.
تمام بدن کافر، حتی مو و ناخن و رطوبتهای او
نجس است.
بحث تفصیلی نجاست کفار نیازمند تحقیق و بررسی جداگانه است؛ اما آنچه که در اینجا میتوان به عنوان پاسخ به سؤال مذکور ارائه داد، چنین است:
کافر به دو دسته تقسیم میشود: کافر کتابی که معروف به
اهل کتاب است و کافر غیر کتابی.
درباره کافر غیر کتابی ظاهراً همه
علما،
حکم به
نجاست کردهاند و احدی در نجاست آن تشکیک نکرده است؛
اما درباره نجاست کافر کتابی که عبارت است از
یهود،
نصارا و
مجوس، علما
اختلاف دارند، که آن هم ناشی از اختلاف در
روایات است. روایات دو دستهاند، دستهای از روایات بر نجاست کافر کتابی دلالت دارد و در مقابل عدهای از روایات، ناظر بر
طهارت آنان است. به تبع روایات، علما هم به دو دسته تقسیم شدهاند، به تعبیر دیگر: درباره نجاست کافر کتابی عمدتاً دو دیدگاه وجود دارد:
طرفداران نجاست کافر کتابی میگویند روایات دال بر نجاست ناظر بر نجاست ذاتی آنان است؛ یعنی کافر کتابی ذاتاً نجس است.
قائلین به طهارت کافر کتابی معتقدند که روایات دال بر نجاست ناظر بر نجاست عرضی است. به این معنا که کافر کتابی ذاتاً نجس نیست و نجاستش عرضی است؛ چون در خوراک، پوشاک و نوشیدنیها به طور معمول با چیزهایی سروکار دارند که
اسلام آنها را نجس میداند؛ مانند
مشروبات الکلی،
شراب،
گوشت خوک و پوست
حیوانات ذبح نشده و... که تماس آنها سبب نجاست کفار کتابی میشود؛ بنابراین اگر بدن آنها به این چیزهای نجس آلوده نباشد، پاک است.
تعدادی از
فقها ـ قدما و معاصرین ـ اهل کتاب را پاک میدانند؛ از جمله
شیخ مفید،
شیخ طوسی، عاملی ـ صاحب «
مدارک الاحکام» ـ
محقق سبزواری،
مقدس اردبیلی و ...
از فقهای معاصر،
شهید صدر (رحمةاللهعلیه)
و
آیتاللّه خویی و محمدرضا آلیاسین،
سیدصدرالدین،
سیدمحسن امینی، کافر کتابی را پاک دانستهاند.
از فقیهان حاضر بعضی گفتهاند اقوی طهارت است؛ هر چند احوط اجتناب است. (بزرگانی که قائل به طهارت کافر کتابیاند، عبارتاند از:
آیتاللّه سیدعلی سیستانی،
وحید خراسانی،
موسوی اردبیلی،
حاج شیخ میرزا جواد آقای تبریزی (رحمةاللهعلیه)).
در مقابل، اکثریت
فتوا بر نجاست کافر دادهاند مطلقاً، اعم از کتابی و غیر کتابی؛ یعنی اهل کتاب چون پیغمبری
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را قبول ندارند، نجساند و گفتهاند:
کافر کسی است که
خدا یا پیامبر اسلام را قبول ندارد
و منکر پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در ردیف منکر خدا قرار گرفته است و
حکم یکسان دارد؛ همانگونه که منکر خدا نجس است، منکر رسالت حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نیز نجس است.
اهل کتاب، خدا را قبول دارند، اما رسالت حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را قبول ندارند.
قائلین به طهارت کفار کتابی، با استناد به روایات متعددی
گفتهاند، اینکه
راویان حدیث معمولاً سؤال از آلودگیها و نجاسات عرضی کفار کتابی کردهاند، کاشف از این است که طهارت ذاتی آنان امری مسلم بوده است.
طرفداران نجاست کافران کتابی به آیه مبارکه زیر و روایاتی چند استدلال کردهاند: «
یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ»؛
«ای کسانی که
ایمان آوردهاید!
مشرکان نجساند».
اما: «وقتی خداوند ممنوع بودن ورود مشرکان به
مسجدالحرام را تحلیل میکند به اینکه آنان نجساند، دانسته میشود که برای مشرکان گونهای پلیدی و برای
مسجد گونهای پاکی و پاکیزگی اعتبار کرده است و بههرحال آنگونه پلیدی، هر چه باشد، چیزی غیر از نجس بودن فقهی است که با خیسی سرایتکننده نباید به ایشان نزدیک شد».
بااینحال روایاتی که با آنها به نجس بودن
کافران استدلال شده است، چند دستهاند:
در بعضی از آنها از نیمخورده کافران منع شده است.
برخی دیگر، مسلمانان را از همغذا شدن با کافران در یک ظرف باز داشته است.
دستهای از خوردن و آشامیدن در ظرفهای کافران منع میکنند؛
و بر اجتناب از حمام کردن در حمام آنان در روایاتی تأکید شده است.
در بعضی
روایت از
امام (علیهالسلام) چنین نقل شده که: هرگاه با غیر مسلمانان دست دادی، دستت را بشوی.
در یک بررسی دقیق، روشن میگردد که همه این روایات ناظر به نجاسات عرضیای است که کافران از آنها اجتناب نمیکنند؛ یعنی ملاک ممنوعیت از معاشرت آنان، نجاست عرضی و خارجی است.
آیتاللّه خویی (رحمةاللهعلیه) در مقام بررسی این دو دسته از روایات چنین اظهارنظر میکنند: روایاتی که بر طهارت کافران اهل کتاب دلالت دارند، از حیث سند معتبر بوده و از لحاظ دلالت نیز صراحت دارند ... مقتضای جمع عرفی بین دو طایفه از روایات این است که نهی در روایات نجس بودن کافران، حمل بر
کراهت شود؛ زیرا روایات دال بر
طهارت کافران،
نص است و صراحت دارد؛ اما طایفه اول ظهور در
نجاست کفار دارد. طبق قاعده نص بر ظاهر مقدم است».
این در حالی است که ایشان در رساله توضیحالمسائلش میفرماید: نجاست کافر کتابی مطابق احتیاط و موافق مشهور است؛ بنابراین اجتناب لازم است.
یکی دیگر از بزرگان در یک زمینه، چنین مینویسد: «در برابر اخباری که بر نجس بودن
کافران، به آنها استدلال شده است،
روایت دال بر طهارت و پاکی کافران کتابی، از حیث تعداد بیشتر و از لحاظ دلالت قویتر و از نظر
سند نیز کمتر از آنها نیست. گزینش اخبار دال بر نجس بودن کفار، مستلزم تقدم ضعیف بر قوی و کمتر بر بیشتر است و در صورت تساوی، یا قائل به تساقط میشویم و باید به اصل پاکی
انسان مراجعه شود و یا قائل به تخییر که روایات پاک بودن کافران را برمیگزینیم.
افزون بر اینها در
قرآن کریم بر جواز
ازدواج با کافران اهل کتاب و حلیت
طعام آنها تصریح شده است:
«
الْیَوْمَ اُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِینَ اُوتُوا الْکِتَابَ حِلٌّ لَّکُمْ وَطَعَامُکُمْ حِلٌّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ اُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ اِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ اُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَلَا مُتَّخِذِی اَخْدَانٍ وَمَن یَکْفُرْ بِالْاِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ»؛ (به این منبع رجوع شود:
) «امروز چیزهای پاکیزه بر شما
حلال شده است، طعام اهل کتاب بر شما حلال است و طعام شما نیز بر آنها حلال است؛ و نیز
زنان پارسای
مؤمن و زنان پارسای اهل کتاب، هرگاه مهرشان را بپردازند، به طور
زناشویی، نه
زناکاری، بر شما حلالاند؛ و هر کس که به اسلام کافر شود،
اعمال او تباه میگردد و در آخرت از زیانکاران است».
با توجه به این نکته که حلیت طعام آنها و جواز ازدواج با آنان، فرع بر پاکی خود آنهاست.
مرحوم صاحب جواهر (رحمةاللهعلیه) پس از بحث و بررسی ادله در این زمینه و نقد اقوال، چنین میفرماید: «از این پس، هیچ اشکالی در جواز
ازدواج اهل کتاب ـ چه به صورت
دائم و چه به صورت
موقت ـ وجود ندارد»؛ و در پایان از اینکه توانسته این مشکل فقهی را برای همیشه حل نماید، خدای را سپاس میگوید.
(برای اطلاع بیشتر به این منبع رجوع شود:
)
اما سایر احکام کفار کتابی، (مانند مساوی نبودنشان با مسلمانان و وجوب قتل
مرتد) نهتنها مربوط به دوران تأسیس که در عصر استقرار نیز همان است و اسلام در برخورد با کافران، اصول بنیادین و خدشهناپذیری را مورد تأکید قرار داده است؛ از قبیل «اصل نفی سبیل کفار بر مسلمانان و اصل عدم رکون به آنان و... که
مسلمانان موظف به رعایت این اصول هستند».
در
قرآن حدومرز معاشرت با کافران به طور مشخص بیان شده است:
آیاتی به صراحت از
دوستی با آنان منع میکنند:
ــ «
لَا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ اَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ»؛
«مؤمنان، کافران را به جای
مؤمنان دوست نگیرند». (به این منبع رجوع شود:
)
ــ «
یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَی اَوْلِیَاءَ»؛
(شبیه این:
) «ای کسانی که
ایمان آوردهاید!
یهودیان و
مسیحیان را اولیای خویش قرار ندهید». (به این منبع رجوع شود:
)
پس دوستی با کافران زمانی مذموم است که موجب خودباختگی روحی و پذیرش سیادت کافران گردد و این دوستی مورد نهی اکید قرآن است؛ اما معاشرت با حفظ عزت اسلامی، نهتنها ممنوع نیست که قرآن به آن توصیه کرده است.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حکم نجاست کفار»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۳/۱۶.