حق و باطل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حق و باطل،
قرآن مجید.
پرسش: حق و باطل در قرآن کریم چگونه معرفی شده است؟
پاسخ: حق به معنای مطابقت با واقعیت، هماهنگی و درستی است؛ و باطل چیزی است که حقیقت و ثباتی ندارد. باطل در برابر حق قرار دارد و نقیض آن محسوب میشود. در
قرآن کریم ویژگیهای متعددی از حق و باطل بیان شده است که مجموع آن تصویر روشنی از حق و باطل را ترسیم مینماید. برخی از این ویژگیها، عبارتاند از: حق تنها متعلق به خداست، ثبات و
استقلال حق و متزلزل بودن
باطل، حق باقی و باطل زائلشدنی است، بصیرتزایی حق، میزان بودن حق.
حق و باطل از واژههای پر کاربرد در
زندگی بشر است که از دیرباز و از زمانی که تقابل میان
هابیل و قابیل (فرزندان
حضرت آدم) رخ داد، بهگونهای جدی در حوزه
زندگی بشر ظهور داشته است. انسان بهطور فطری و براساس کمالجوییاش گرایش به
حق داشته و از باطل گریزان بوده و همواره با آن در ستیز است؛ زیرا حق با خود
کمال و پایداری را همراه دارد و مبتنی بر هدف
خلقت اوست و باطل نقص و عدم ثبوت را دربر دارد و اساساً در مقابل کمالخواهی فطری بشر قرار گرفته است.
مفهوم حق و باطل از جمله مفاهیم بسیار مهم در
قرآن کریم بوده که در آیات مختلف بدان اشاره شده است. قرآن با توجه به اینکه متنی وحیانی است و از سوی خداوند و توسط پیامبرش بهعنوان دستورالعمل زیستن برای انسانها نازل شده است، تصویری مشخص از دو مفهوم حق و باطل ارائه نموده که میتواند با توجه به آنها راهبرد متفاوتی را در
کمال انسانی اتخاذ نمود. بنابراین شایسته است پیش از ارائه تصویر و ویژگیهای حق و باطل از منظر قرآن کریم نخست به تعریف لغوی و اصطلاحی این دو واژه بپردازیم.
اصل «حق» مطابقت و یکسانی و هماهنگی و درستی است؛ مثل مطابقت پایه درب درحالیکه در پاشنه خود با استواری و درستی میچرخد و میگردد.
بنابراین وقتی از حق
سخن گفته میشود، به معنای بیان واقعیتی است که با وجود و عین آن نیز انطباق کامل دارد و این درست در برابر چیزی است که امری غیر واقعی میباشد. به عبارت دیگر، حق به معنای ثبوت و واقعیت داشتن است و در کلام
خداوند متعال در مقابل باطل و ضلال استعمال میشود؛ زیرا باطل آن چیزی است که برای آن ثبوت و واقعیت نباشد و ضلال، عبارت است از
انحراف و خروج از برنامه حق و راه صحیح.
بر این اساس مفهوم «حق» بر ثبوت پایداری و صحت استوار است.
باطل در برابر حق قرار دارد و نقیض آن محسوب میشود و به معنای چیزی است که حقیقت و واقعیت ندارد. در واژهنامه مفردات آمده است باطل نقیض و مقابل حق است؛ یعنی چیزی که به هنگام بحث و تحقیق حقیقتی و ثباتی ندارد.
برای اینکه بتوانیم تصویری روشن از حق و باطل را از منظر قرآن کریم به دست آوریم، بدیهی است که باید ویژگیهای این دو مفهوم را در
آیات الهی ملاحظه نماییم. در بررسی و
مطالعه در آیات
قرآن به چند ویژگی قابل توجه پی میبریم که به شرح زیر است.
أحق تنها متعلق به خداوند است: از منظر قرآن کریم حق مطلق تنها اوست و غیر او محدود و نیازمند است، پس آن حقیقتی که قرآن بدان شهادت میدهد، فقط خداوند است و هر آنچه غیر اوست، زائل است. مفهوم این جمله بهخوبی در این
آیه شریفه پیداست: «
ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ یُحْیِ الْمَوْتَی وَأَنَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»؛
(آری،) این بدان سبب است که
خدا خود حق است و آنچه به جای او میخوانند آن باطل است، و این خداست که والا و بزرگ است.
براین اساس هر آنچه با خداوند ارتباط دارد به اندازهای که از خشنودی خداوند برخوردار است، حق است و به اندازه دوری و بیگانگی از خدا و تهی بودن از خشنودی خدا باطل است. پس آنچه ریشهاش خدایی باشد، حق است و آنچه ریشهای غیر خدایی داشته باشد، باطل است.
حق ثبوت و استقرار دارد و به استواری خود متکی است؛ اما باطل اصالتی از خود ندارد. باطل به تبع و طفیل حق ظهور میکند و با نیروی حق حرکت میکند. به عبارت دیگر، نیروی باطل متعلق خودش نیست؛ بلکه آن نیرو اصالتاً برای حق است. کفی که روی
آب است، با نیروی آب حرکت میکند:
کفی که روی آب است، با نیروی آب حرکت میکند:
«خداوند از
آسمان آبی فرستاد و از هر دره و رودخانهای به اندازه آنها سیلابی جاری شد؛ سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد و از آنچه (در کورهها) برای به دست آوردن زینت آلات یا وسایل
زندگی،
آتش روی آن روشن میکنند نیز کفهایی مانند آن به وجود میآید ـ خداوند، حق و باطل را چنین مثل میزند ـ اما کفها به بیرون پرتاب میشوند؛ ولی آنچه به مردم سود میرساند (آب یا فلز خالص) در
زمین میماند، خداوند اینچنین مثال میزند».
پس چون باطل بر خود متکی نیست، بنابراین زائل شدنی است و توانی ندارد. براین اساس میتوان گفت باطل همیشه از نیروی حق استفاده میکند. اگر در
عالم راستی وجود نداشته باشد،
دروغ نمیتواند وجود داشته باشد.
به بیانی دیگر، حق همیشه متکی به خود است؛ اما باطل از آبروی حق مدد میگیرد و سعی میکند خود را به لباس او درآورد و از حیثیت او استفاده کند. همانگونه که هر دروغ از راست فروغ میگیرد، که اگر سخن راستی در
جهان نبود، کسی هرگز دروغی را باور نمیکرد و اگر جنس خالصی در جهان نبود، کسی فریب جنس تقلبی را نمیخورد، بنابراین حتی فروغ زودگذر باطل و آبرو و حیثیت موقت او به
برکت حق است، اما حق همه جا متکی به خویش است.
حق باقی و باطل زائلشدنی است: در برخورد حق و باطل، همواره حق پیروز است؛ زیرا حق اصیل و باطل غیر اصیل است. همیشه بین امر اصیل و غیر اصیل اختلاف و جنگ بوده است؛ ولی اینطور نیست که
حق همیشه مغلوب باشد و باطل همیشه غالب. آن چیزی که استمرار داشته و زندگی و
تمدن را ادامه داده، حق بوده است و باطل نمایشی بوده که جرقهای زده، بعد خاموش شده و از بین رفته است.
جنگ میان حق و باطل همیشه وجود داشته است. باطل بهطور موقت روی حق را میپوشاند؛ ولی آن نیرو را ندارد که بتواند بهصورت دائم باقی بماند و عاقبت کنار میرود. هر وقت جامعهای در مجموع به باطل گرایید، محکوم به
فنا شده است.
حق، بصیرتزایی دارد: یکی دیگر از ویژگیهای حق، بصیرتزایی و بصیرت افزایی است. حق، راه را برای انسان معین میکند. حقگرایان راهشان براساس معارف الهی است و بدین سبب مسیر ایشان روشن است. درحالیکه باطل و باطلگرایان در تاریکی و نابینایی به سر میبرند؛ زیرا باطل آدمی را دچار جهل و نادانی میکند و پرده بر دیدگان
انسان میافکند تا حقایق را نبیند. این تاریکی باعث میشود تا کسانی که در مسیر باطل هستند نتوانند حق را تشخیص دهند و در
جهل خود فرو روند.
از نظر قرآن دلهای کافران که در باطل گرفتار شدهاند، به سبب بدرفتاری و بدذاتی ایشان، مهر شده و دیگر نمیتوانند حق را از باطل تشخیص دهند؛ بلکه حتی اگر تشخیص دادند، بهسوی باطل گرایش مییابند: «ما برای مردم در این
قرآن از هرگونه مثال و مطلبی بیان کردیم و اگر آیهای برای آنان بیاوری، کافران میگویند: «شما اهل باطلید (و اینها سحر و جادو است)»؛
یعنی آنچه که خداوند متعال توسط پیامبرانش شاهد و دلیل میآورد،
کافران آن را نمیپذیرند؛ چون در مسیر درستی قرار ندارند و عدم توجه به حق، دل ایشان را روشن نکرده و بصیرتشان را افزایش نداده است و تنها حقگرایی است که باعث
بصیرت و ارتقای آن میشود.
از دیگر ویژگیهای حق که تصویر آن را از منظر قرآن روشنتر میکند، میزان قرار گرفتن حق در قضاوتها و رفتارهای انسان میباشد. به عبارت دیگر، حق همواره باید در مرکز همه امور بشر قرار گیرد تا او را به
کمال برساند. قرآن کریم میزان و سنجش
اعمال را حق میداند و بر این اساس حقانیت انسانها در روز محاسبه مشخص میشود.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «
وَالْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَئِکَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ»؛ «و وزن کردن (اعمال و سنجش ارزش آنها) در آن
روز حق است، کسانی که میزانهای (
عمل) آنها سنگین است رستگاراناند».
مراد از جمله «و الوزن یومئذٍ الحق» این است که آن وزنی که در
قیامت اعمال با آن سنجیده میشود «حق» است؛ به این معنا که هرقدر
عمل مشتمل بر حق باشد، به همان اندازه اعتبار و
ارزش دارد؛ چون اعمال نیک مشتمل بر حق است؛ ازاینرو دارای
ثقل است. برعکس عمل بد از آنجا که مشتمل بر چیزی از حق نیست و باطل صرف است؛ لذا دارای وزنی نیست، پس
خدای سبحان در
قیامت اعمال را با «حق» میسنجد و وزن هر عملی به مقدار حقی است که در آن است.
موارد فوقالذکر تنها بخشی از ویژگیهای حق و باطل است که در قرآن ذکر شده که تصویر این دو واژه را ترسیم مینماید. حق تنها از آن خداوند است و به خود اتکا دارد؛ ولی باطل همواره در تزلزل و امحاست. در قرآن همواره صف حقگرایان از باطلاندیشان جداست و
باطل مانند کف روی
آب توصیف میشود. واضح است که کف رفتنی، ولی آب زلال ماندنی است؛ هرچند که گاهی از اوقات کف، چهره آب گوارا را بپوشاند، اما ثبات و استواری حق هرگز پنهان نخواهد ماند. تصویر حق در قرآن مسیری برای رسیدن به
توحید است. مسیری که
پیامبران الهی و اولیای حق در این راه همواره گام برداشتهاند.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «حق و باطل»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۲۲.