هابیل و قابیل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: هابیل ،
قابیل ،
حضرت آدم ، آزمایش.
پرسش: آیا هابیل برادر بزرگتر قابیل بود؟ در بین فرزندان حضرت آدم، آیا تنها همان دو نفر
آزمایش شدند؟ و آیا وقتی قابیل خواست هابیل را بکشد، او از خودش
دفاع نکرد؟
پاسخ: قرآن کریم کتاب آسمانی و الاهی است که جهت هدایت و راهنمایی بشر، از سوی خداوند بلندمرتبه بر
قلب نازنین
پیامبر گرامی اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نازل شد و توسط آن حضرت به ما اعلام گردید. این کتاب سراسر، پند و اندرز و بیانگر راه
سعادت و
کمال انسانهاست. قرآن کتاب قصه و
تاریخ نیست؛ اگر در جایی به داستان و قصه تاریخی پرداخته، فقط به نکات
عبرت و پندآموز آن اشاره کرده و از ذکر جزئیات آن خودداری نموده است که تکمیل قصه یا تاریخ را باید از زبان اهل تاریخ و
مفسران ، به استناد گفتار امامان
معصوم ـ علیهمالسلام ـ یا کتابهای تاریخی و... شنید.
از جمله قصههایی که خداوند برای پند و اندرز بشر ذکر نموده، داستان دو فرزند
حضرت آدم ـ علیهالسلام ـ است که میفرماید:«
وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قالَ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین ».
در این آیه میفرماید که دو فرزند آدم علیهالسلام، برای
تقرب و نزدیک شدن به پروردگار خویش
قربانی عرضه نمودند که از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، اما نه اسم آن دو فرزند را ذکر میکند و نه جهت این قربانی نمودن را.
همچنین در ادامه میفرماید: «قربانی یکی از آنها که اهل
تقوا و خداترس بود، قبول شد و قربانی دیگری قبول نشد و کسی که قربانیش قبول نشد، برادرش را تهدید به مرگ کرد؛ ولی برادرش گفت: من تو را نمیکشم و بار
گناه تو را به دوش نمیکشم و از پروردگارم میترسم؛ اما سرانجام آن برادر دیگر، برادرش را کشت؛ ولی نمیدانست جسد او را چکار کند تا اینکه خداوند دفن کردن جسد را توسط کلاغی به او فهماند و یاد داد».
در اینکه چه چیزی سبب شد تا حضرت
آدم ـ علیهالسلام ـ به هابیل و قابیل دستور قربانی کردن دهد، میان مفسران دو دیدگاه وجود دارد.
گروهی از مفسران معتقدند: از سوی خداوند حکیم، به حضرت آدم ـ علیهالسلام ـ دستور داده شد تا
هابیل را برای جانشینی خود معین کند و اسم اعظم را به او بدهد. حضرت آدم این دستور خداوند را اعلام کرد، وقتی این خبر به
قابیل رسید، مخالفت نمود و گفت: این دستور خداوند نیست؛ بلکه اختیار خود تو است و من چون بزرگترم شایستهتر به این مقام هستم. حضرت آدم ـ علیهالسلام ـ برای اینکه به قابیل ثابت کند این دستور از جانب خداست، به آنها دستور داد برای نزدیک شدن به خدا و تشخیص لایقترین فرد به خلافت و جانشینی قربانی نمایند، قربانی هرکدام قبول شد او جانشین و برگزیده از جانب خداست که قربانی قابیل، پذیرفته نشد؛ اما قربانی هابیل، پذیرفته شد و معلوم شد هابیل لایق به جانشینی پدر و پیامبری است. بنابراین قابیل
حسادت ورزید و او را تهدید به قتل نمود و همیشه او را تحت تعقیب و مراقبت قرار میداد تا اینکه سر انجام او را در جای خلوتی دید و سنگی را بر سرش کوبید و او را به
قتل رساند.
طبق این دیدگاه، حضرت حوا، همسر حضرت آدم علیهالسلام، در اولین حاملگی و فرزنددار شدن خویش، دو فرزند به
دنیا آورد؛ یکی پسر که نامش «قابیل» و دیگری دختر و نامش «اقلیما» بود. در بار دوم نیز دو فرزند به دنیا آورد، یکی پسر نامش «هابیل» و دیگری دختر نامش «لوزا» یا «لبوزا» بوده است.
خداوند حکیم برای تداوم
نسل بشر به حضرت آدم دستور دادند خواهر قابیل را به هابیل و خواهر هابیل را به قابیل تزویج کنند و حضرت آدم ـ علیهالسلام ـ این دستور را به دو فرزندش اعلام فرمودند؛ هابیل قبول نمود؛ ولی قابیل به جهت زیبا بودن خواهرش که دلش میخواست خودش با او
ازدواج کند، سرکشی کرد و به پدرش گفت: این دستور از جانب خداوند نیست؛ بلکه خودت چنین تصمیمی گرفتی.
حضرت آدم ـ علیهالسلام ـ برای اینکه ثابت کند این دستور خداوند است نه نظر شخصی خودش، گفت: شما برای خداوند قربانی ببرید، قربانی هرکدام که قبول شد، او با اقلیما ازدواج نماید.
هابیل که گلهدار بود، یکی از بهترین گوسفندان را برای قربانی انتخاب کرد؛ ولی قابیل که کشاورز بود، بدترین خوشههای گندم را برای قربانی انتخاب کرد و با هم بر سر کوهی رفتند، قربانیان خود را در آنجا قرار دادند که
آتش و نوری آمد، قربانی هابیل را برد و قربانی قابیل مورد قبول واقع نشد. قابیل خشمگین شد و به هابیل گفت: تو را زنده نخواهم گذاشت، تو میخواهی با خواهر زیباتر من ازدواج کنی و من با خواهر زشت تو؟ هابیل گفت: من ابتدا به قتل تو نمیکنم و بهسوی تو دستدرازی نخواهم کرد؛ اما قابیل با سنگی بر سر هابیل کوبید و او را کشت.
ممکن است کسی خیال کند که هابیل خود را در اختیار برادرش قرار داد و از خود دفاعی نکرد تا قابیل او را کشت و این خودکشی است.
اگر در آیات مربوط به قصه هابیل و قابیل و سرانجام، کشته شدن هابیل به دست قابیل، دقت نماییم، هرگز چنین پرسشی به
ذهن خطور نمیکند که هابیل تن به کشتن داد؛ پس شاید کارش خودکشی بهحساب آید؛ زیرا هابیل نگفت: اگر بخواهی مرا به قتل برسانی از خودم دفاع نمیکنم؛ بلکه گفت: اگر تو برای کشتن من، دست دراز کنی، من هرگز به قتل تو دست نمیگشایم؛ چون از پروردگار جهانیان میترسم!
با این گفتار خواست خود را از کشتن برادر و آغاز نمودن به قتل که کار قبیح و زشت است، تبرئه نماید؛ اما دفاع کردن از خویش را بر وجهی که موجب کشتن برادرش نباشد و
عقل هم آن را قبیح نداند، هرگز منکر نشد و در آیه هیچ دلالتی بر
انکار و ترک دفاع معقول از سوی هابیل وجود ندارد تا کسی فکر کند کشته شدن هابیل
خودکشی بوده است؛
بلکه میتوانیم بگوییم به
حکم عقل و خرد، در صورت وجود شرایط دفاع کردن و یا نجات خود از
مرگ ، از خود دفاع نموده و در نجات خویش تلاش و کوشش کرده است؛ ولی موفق به نجات خود نشد یا برادرش او را در حال
غفلت و بهطور ناگهانی به قتل رسانده است.
در خاتمه یادآور میشویم: چون جانشینی و
خلافت ، بین دو فرزند
آدم علیهالسلام، مورد نزاع و اختلاف واقع شده بود، خداوند در آن برهۀ از زمان آن دو را امتحان نمود؛ ولی دلالتی بر
امتحان نکردن بقیۀ اولاد آدم ـ علیهالسلام ـ ندارد؛ بلکه هرکس چه فرزندان اولین و چه فرزندان آخرین آن حضرت، در زمان معین و بر مقتضای شرایط و موقعیت خویش امتحان خواهند شد؛ چنانکه
قرآن کریم میفرماید:«قطعاً همه شما را با چیزی از
ترس ، گرسنگی و کاهش در مالها و جانها و میوهها،
آزمایش میکنیم و بشارت ده به استقامتکنندگان».
پایگاه اسلام کوئیست.