حرام کردن حلال
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: سوره تحریم، حلال،
حرام، همسران
پیامبر صلیاللهعلیهوآله،
شیعه، سنی.
پرسش: آیا این جریان که روزی حفصه
همسر پیامبر
اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ خود از روی رضایت تصمیم میگیرد که از خانه پیامبر به خانه پدرش برود و در این زمان پیامبر با یکی دیگر از کنیزانش به بستر میرود که در همین وقت
عایشه با
زن دیگری آمده و او را گواه میگیرد که در شبی که نوبت او بوده پیامبر با زن دیگری در بستر است که پیامبر میفرماید که این زن بر من حرام باشد که اگر شما به میل خود نرفته باشید و در همین زمان از جانب خداوند
وحی میرسد که چون عایشه قصد فتنه دارد به قول عوام شما در برابرش کوتاه نیا، آیا این جریان درست است و سندیت دارد و یا روایتی معتبر است.
پاسخ: یکی از مسائل اختلافی در
تاریخ اسلام، مسئله مطرح شده در آیات ابتدایی سوره مبارکه تحریم است که در آن از پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در مورد چرایی حرام کردن حلالی از حلالهای خداوند سؤال میشود.
با تأمل و جستوجویی که در دیدگاههای مفسران شیعه و سنی صورت گرفت؛ چنین به دست میآید که بیشتر شأن نزولهای این آیات، از منابع کهن
اهل سنت نقل شده و شیعه بهصورت مستقل ـ غیر از روایتی که از
امام باقر ـ علیهالسلام ـ نقل شده ـ نظری در این باره نداشته و بیشتر آنچه در منابع تفسیری شیعه ملاحظه میشود، گردآوری و نقل قول محدثان و
مفسران اهل سنت است. یکی از این روایات نقل شده، همان است که در پرسش آمده است که برخی از روایان آن، از دیدگاه
علما ی رجال اهل سنت ضعیف هستند. اما بههرحال محمد بن جریر طبری صاحب
تفسیر «جامع البیان» به این راویان اعتنا کرده و آنها را در تفسیر خود، در طریق نقل روایت از
ابن عباس قرار داده است.
یکی از مسائل اختلافی در تاریخ اسلام، مسئله مطرح شده در آیات ابتدایی
سوره مبارکه تحریم است که در آن از پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در مورد چرایی حرام کردن حلالی از حلالهای خداوند سؤال میشود که چند آیه از آیات
قرآن کریم بدان اختصاص یافته است:
«ای پیامبر! چرا چیزی را که خدا بر تو حلال کرده، بهخاطر جلب رضایت همسرانت بر خود حرام میکنی؟! و
خداوند آمرزنده و رحیم است. خداوند راه گشودن سوگندهایتان را (در اینگونه موارد) روشن ساخته و خداوند مولای شماست و او دانا و حکیم است. (به خاطر بیاورید) هنگامی را که پیامبر یکی از رازهای خود را به بعضی از همسرانش گفت؛ ولی هنگامی که وی آنرا افشا کرد و خداوند پیامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتی از آنرا برای او بازگو کرد و از قسمت دیگر خودداری نمود، هنگامی که پیامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: چه کسی تو را از این راز آگاه ساخت؟ فرمود: خداوند عالِم و آگاه مرا با خبر ساخت! اگر شما (همسران پیامبر) از کار خود
توبه کنید (به نفع شماست؛ زیرا) دلهایتان از
حق منحرف گشته و اگر ضد او دستبهدست هم دهید، (کاری از پیش نخواهید برد)؛ زیرا خداوند یاور اوست و همچنین
جبرئیل و مؤمنان
صالح و
فرشتگان پس از آنان پشتیبان اویند».
قرآن کریم درباره موضوع حلالِ حرام شده و علت آن
سکوت میکند، تا جایی که مفسران شیعه و سنی با توجه به روایاتی مختلف که درباره
شأن نزول آن نقل شده، دیدگاههایی متفاوت را ارائه کردهاند.
با تأمّل و جستوجویی که در دیدگاههای مفسران شیعه و سنی صورت گرفت؛ چنین به دست میآید که بیشتر شأن نزولهای این آیات، از منابع کهن اهل سنت نقل شده
و شیعه بهصورت مستقل ـ غیر از روایتی که از
امام باقر ـ علیهالسلام ـ نقل شده
ـ نظری در اینباره نداشته و هرچه در منابع تفسیری شیعه ملاحظه میشود، گردآوری و نقل قول محدثان و
مفسران اهل سنت است.
در بیشتر منابع
اهل سنت روایاتی که بهعنوان شأن نزول این آیات شریفه نقل شدهاند، بدون سلسله سند از
ابن عباس و
عمر نقل میکنند؛ اما برخی از منابع اهل سنت دارای سلسله
سند میباشند.
در این نوشته، به بررسی سندی و دلالی یکی از روایاتی که در پرسش آمده، میپردازیم که طبری در «جامع البیان فی تفسیر القرآن» سند این
روایت را به شرح زیر نقل میکند:
«حدثنی محمد بن سعد، قال:حدثنی أبی، قال:حدثنی عمّی، قال:حدثنی أبی، عن أبیه أب جد سعد، عن ابن عباس، قوله:یا أَیهَا النَّبِی لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ إلی قوله وَ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ قال:کانت حفصة و عائشة متحابتین و کانتا زوجتی النبی صلیاللهعلیهوسلم، فذهبت حفصة إلی أبیها أبوحفصة، فتحدثت عنده، فأرسل النبی ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ إلی جاریته رسول الله صلیاللهعلیهوسلم، فظلت معه فی بیت حفصة، و کان الیوم الذی یأتی فیه عائشة، فرجعت حفصة، فوجدتهما فی بیتها، فجعلت تنتظر خروجها، و غارت غیرة شدیدة، فأخرج رسول الله ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ جاریته رسول الله صلیاللهعلیهوسلم، و دخلت حفصة فقالت:قد رأیت من کان عندک، و الله لقد سوتنی، فقال النبی صلیاللهعلیهوسلم: و الله لأرضینک فإنک مسر إلیک سرا فاحفظیه قالت:ما هو؟ قال:إنی أشهدک أن سریتی هذه علی حرام رضا لک، و کانت حفصة و عائشة تظاهران علی نساء النبی صلیاللهعلیهوسلم، فانطلقت حفصة إلی عائشة، فأسرت إلیها أن أبشری إن النبی ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ قد حرم علیه فتاته، فلما أخبرت بسر النبی ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ أظهر الله عز وجل النبی صلیاللهعلیهوسلم، فأنزل الله علی رسوله لما تظاهرتا علیه یا أَیهَا النَّبِی لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغِی مَرْضاتَ أَزْواجِکَ إلی قوله وَ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ».
عایشه و حفصه خیلی به هم علاقهمند بودند، روزی حفصه به خانه پدرش عمر رفت و با پدر گرم گفتوگو شد. رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ وقتی خانه را از حفصه خالی دید، فرستاد کنیزش بیاید و با کنیزش در خانه حفصه بود و اتفاقاً آن روز روزی بود که باید رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به خانه
عایشه میرفت. حفصه برگشت و آن جناب را با
کنیز ش در خانه خود یافت و منتظر شد تا بیرون بیاید و سخت دچار
غیرت شده بود. رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ کنیزش را بیرون کرد و حفصه وارد خانه شد و گفت: من فهمیدم که چه کسی با تو بود. به خدا
سوگند! تو با من بدی میکنی. رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمود: به خدا سوگند! راضیت میکنم و من نزد تو سِرّی میسپارم آن را حفظ کن. پرسید آن سِرّ چیست؟ فرمود:آن، این است که به خاطر رضایت تو این کنیزم بر من حرام باشد و تو شاهد آن باش. حفصه چون این را شنید نزد عایشه رفت و سِرّ رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را نزد او فاش ساخت و مژدهاش داد که رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ کنیز خود را بر خود حرام کرد. همین که حفصه این عمل خلاف را انجام داد، خدای تعالی پیامبر گرامیاش را بر آن واقف ساخت و در آخر فرمود: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ...».
اکنون به بررسی افرادی که در سلسله
سند قرار دارند، میپردازیم.
محمدبن سعدبن محمدبن الحسنبن عطیةبن سعدبن جنادة، أبوجعفر العوفی:
از شیوخ طبری بوده
و طبری در
تفسیر خود بسیاری از روایات را از طریق محمد بن سعد نقل میکند.
علما ی اهل سنت او را از خانواده
حدیث و
علم دانستهاند و در حق او گفتهاند:«لا بأس به»؛
که از الفاظی است که دلالت بر
مدح راوی میکند و برخی از علما این واژه را بسان ثقه دانسته و میگویند دلالت بر
وثاقت راوی دارد.
حدثنی أبی؛ یعنی سعدبن محمدبن عطیه عوفی:
ذهبی درباره او میگوید: «وثّقه بعضهم. و أمّا أحمد بن حنبل فقال: کان جهیمیاً»؛
بعضی از علما او را
توثیق کردهاند؛ اما احمد بن حنبل گفته است که او شخصی ترشرو و عبوس بود. همچنین خطیب بغدادی درباره او نقل کرده است: «...لم یکن ممن یستأهل أن یکتب عنه، و لا کان موضعا لذاک»؛
یعنی او اهلیت نقل و نوشتن روایت را ندارد.
از او در منابع رجالی
شیعه نامی برده نشده است.
حدثنی عمّی؛ یعنی حسینبن حسنبن عطیه عوفی (قاضی ابوعبدالله کوفی):
او از
فقها ی شیعه و از مشهورترین تابعین در زمان
حجاج است.
او
قاضی در زمان
هارون الرشید بود.
اهل سنت او را در نقل حدیث ضعیف میدانند.
او از پدر خود روایت نقل میکند.
حدثنی أبی؛ یعنی حسنبن عطیةبن سعدبن جُنادة عوفی: بیشتر علمای
اهل سنت او را ضعیف دانستهاند.
اما برخی درباره او گفتهاند:«لم یکُن به بأس».
حسنبن عطیه کوفی، یکی از راویان
حدیث ثقلین است.
عن أبیه؛ یعنی عطیةبن سعد بن جُنادة (بعد از ۳۵ ـ ۱۱۱ق):
او در زمان
خلافت حضرت علی ـ علیهالسلام ـ متولد شد.
کنیهاش «ابوالحسن» بود. او از شیعیان است.
او از افرادی همچون ابوسعید خدری، زیدبن ارقم، عبداللهبن عباس
روایت نقل میکند.
همچنین او را از اصحاب امام باقر ـ علیهالسلام ـ شمردهاند
و ابانبن تغلب از او نقل روایت میکند.
بیشتر علمای سنی عطیةبن سعدبن جنادة را ضعیف دانستهاند
که آن هم به جهت شیعه بودنش است.
اما برخی دیگر مانند محمدبن جریر طبری او را
ثقه دانستهاند.
لذا در این روایت، از او نقل
حدیث میکند.
پدرش نزد
امام علی ـ علیهالسلام ـ رفت و عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین! صاحب نوزاد پسری شدهام. نامی برای او برگزین!»
آن حضرت فرمود: «این عطیه خداوند است»؛ ازاینرو نام او را عطیه نهادند؛
یعنی
هدیه و هر چیزی که بزرگان میبخشند.
از عطیه عوفی، در رجال برقی
و رجال شیخ طوسی
نیز یاد شده است. از دیدگاه برخی از علمای
رجال، عطیه بکالی، همان عطیه عوفی است.
همانطور که در بررسی سندی روایت دیدیم، برخی از راویان آن از دیدگاه علمای رجال اهل سنت ضعیف هستند؛ اما بههرحال طبری به این راویان اعتنا کرده و در تفسیر خود، در طریق نقل روایت از
ابن عباس قرار داده است.
علامه طباطبایی (قدّس سرّه) در
تفسیر شریف «المیزان فی تفسیر القرآن»، ذیل آیات ابتدایی
سوره مبارکه
تحریم و پس از ذکر شأن نزولهای مختلف نقل شده برای این آیات، تمام آنها را نقد و بررسی میکند. مهمترین دلیل ایشان در نقد برخی شأن نزولها، ناسازگاری و تطبیق نداشتن با
آیه شریفه «عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْض»
است.
خلاصه آنچه مشخص است این است که هیچکس از مفسران شیعه و سنی ماجرای
آزار و اذیتهای همسران
پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را در اینجا انکار نکردهاند.
پایگاه اسلام کوئست.