تربیت کودک
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تربیت کودک در اسلام.
پرسش: روش صحیح برخورد با کودک را توضیح دهید.
پاسخ: تربیت صحیح کودک اگرچه یک بحث مفصلی است که در این مقال نمیگنجد، اما بهصورت کلی میتوان به نکاتی توجه کرد: خودسازی قبل از تربیت، رعایت حد اعتدال در محبت و دوری کردن از افراط و تفریط، دادن
شخصیت به کودک، فراهم آوردن میدان تجربه برای آنان و رعایت تکامل تدریجی کودک.
تربیت صحیح کودک اگرچه یک بحث مفصلی است که در این مقال نمیگنجد، اما در مورد آن نکاتی را باید در نظر داشت:
بسیاری از افراد غافل در محیط خانه به محض پیش آمدن کوچکترین ناراحتی و اختلاف، رکیکترین الفاظ و فحشها را بر زبان جاری میسازند. غافل از اینکه اینگونه کلمات برای کودک تازگی داشته و او را وادار به جستوجوی معانی آنها میسازد و بهتدریج
کودک نیز آنها را یاد میگیرد و ممکن است در آینده اسباب انحرافات فکری و
فساد اخلاقی او را فراهم کند، روانشناسان عقیده دارند یک نمونه و الگوی شایسته از هزار نصیحت نیکوتر است و الگوی نیکو بهتر از پند و ارشاد است و هیچچیز برای کودک مثل این نیست که مشاهده نماید گفتار و کردار
مربی و پنددهنده، با یکدیگر تضاد دارد که این باعث سبک شمردن نمونههای عالی و خوب و پندهای اخلاقی میگردد.
پدر و مادر در خانه مواظب برخورد خود با یکدیگر بوده و در حضور فرزند احترام یکدیگر را نگه داشته و هیچگونه بیاحترامی نسبت به یکدیگر نکنند.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در روایتی میفرماید: از جمله حقوقی که فرزند بر پدر خود دارد این است که مادرش را احترام کند، برای کودک نام خوب انتخاب نماید، به کودک
قرآن بیاموزد و او را به پاکی و
پاکدامنی پرورش دهد.
رعایت حد اعتدال در
محبت و دوری کردن از افراط و تفریط در آن تنها نقطه
امید و مایه
شادی و نشاط کودک، مهر و
محبت پدر و مادر است، هیچ نیرویی به اندازه محبت والدین، خاطر طفل را مطمئن و آرام نمیکند و هیچ مصیبتی مانند از دست دادن تمام یا قسمتی از مهر پدر و مادر، روان او را مضطرب و آزرده نمیسازد، چنانچه والدین بتوانند در این زمینه موفق باشند، فرزندان آنها نهتنها در دوران طفولیت، بلکه در بزرگسالی نیز سعی میکنند خاطر
والدین را آزرده نساخته و از اموری که والدین را میرنجاند، دوری کنند؛ پس محبت و مهربانی به
کودکان علاوه بر ارضای نیاز آنها وسیله جذب و زمینه اطاعت آنها را فراهم میسازد.
بر همین اساس است که
خداوند متعال نیز خطاب به پیامبرش میفرماید: به (برکت)
رحمت الهی، در برابر آنان (مردم) نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند؛ پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان
مشورت کن!..
البته باید توجه داشت این محبت به حد افراط یا تفریط نرسد؛ زیرا هم سختگیری و بیمهری، و هم محبت شدید و افراطی هر دو مخرب هستند.
محبت بیجا از همان روزهای نخست اطفال را لوس، ضعیف، بیاراده و خودرأی بار میآورد. این قبیل اطفال در ایام کودکی، پدران و مادران خود را با
اعمال نادرست خویش به زحمت میاندازند و آنها را با مشکلاتی مواجه میکنند، شخص لوس بار آمده، به دو مصیبت گرفتار است، از طرفی توقع دارد
زن و مرد اجتماع، مانند پدر و مادرش او را نوازش کنند و بیحساب احترامش نمایند و اوامر او را بیچون و چرا به کار بندند، وقتی مشاهده میکند که مردم نهتنها احترامش نمیکنند، بلکه در مقابل این توقع بیجا مسخرهاش مینمایند، سخت ناراحت میشود و در خود احساس حقارت و پستی مینماید، از طرف دیگر شکستهای درونی و ناکامیهای روانی که منشأ عقده حقارت شده است، او را به انسانی تندخو و عصبی، بیحوصله، بداخلاق، زبون و فرومایه مبدل میکند، به مردم بدبین میشود و با کلمات زشت و رفتار ناپسند خویش آنان را خشمگین و ناراحت مینماید.
آلفرد آدلی روانشناس، زنی را شاهد میآورد که به علت آنکه همسایه وی، صدای رادیو را بلند میکرد، نسبت به تذکرات مکرر وی بیاهمیت بود و جواب رد به او میداد،
خودکشی میکند، تحقیقات آدلی نشان میدهد که این زن از کودکی نازپرورده و عزیزدردانه بارآمده بود، هر چه میخواسته در منزل بیچون و چرا برای او فراهم میشده، ازاینرو در دنیایی که به او جواب منفی بدهند دیگر تاب
زندگی نداشته است.
(مک براید) میگوید: عزیز دردانگی هم نشانه دیگری از عقده حقارت است، ریشه آن را در طرز تربیت غلط دوران کودکی باید جستوجو کرد، کودکی که خود را چشم و چراغ والدین خود میدانسته است وقتی هم که بزرگ میشود و بهصورت زن یا مرد کامل درمیآید، در تمام جهات زندگی دلش میخواهد عزیز و شمع محفل همگان باشد، وقتی چنین آدمی میبیند که مورد توجه قرار نگرفته است وضع روحیش آشفته شده و
آرامش فکرش مختل میگردد، یا دست به خودکشی میزند یا دیگران را بدنام میکند، عقده حقارتی که بدین صورت در مردم ظهور میکند، از
مصائب بزرگ اجتماع است.
همانگونه که باید از افراط در محبت دوری کرد، همچنین باید از تفریط در آن و برخورد تند و خشن پرهیز نمود؛ از نظر روانشناسی برخورد خشن با کودک بسیار اشتباه بوده و مضرات فراوانی را به دنبال دارد که به برخی از ان اشاره میکنیم:
باعث جرأت بر پدر و مادر میشود. آنجایی که پدر و مادر،
زبان به ملامت طفل میگشایند و در این کار اصرار میورزند و در نتیجه با سرزنشهای مداوم خود، به فرزند خویش توهین میکنند و او را تحقیر مینماید، اینگونه والدین نهتنها به اصلاح کودک خود موافق نشدهاند، بلکه با این
عمل خام و ناصواب، طفل را به لجاجت و جرأت بر خود وادار کردهاند.
از
حضرت علی علیهالسلام روایت شده است که فرمودهاند: زیادهروی در ملامت و سرزنش،
آتش لجاجت را شعلهور میکند.
برخورد خشن و تند با کودک باعث میشود که کودک اعتماد به نفس خود را از دست بدهد.
هیچچیز به قدر تحقیری که کودک در قبال قدرت و زورنمایی بزرگترها در خود احساس میکند،
اعتماد به نفس را در او خاموش نمیکند.
باعث ایجاد روحیه انتقامگیری و عقدهای شدن کودک میشود. روانشناسان پس از بررسی های علمی به این حقیقت رسیدهاند که بسیاری از جنایتکاران و تبهکاران بزرگ اجتماع کسانی بودهاند که در دوران کودکی از آنها نفی شخصیت شده است؛ یعنی جامعه چنین افرادی را بهکلی طرد نموده و هیچ نوع شخصیتی برای آنها قائل نبوده است، این عده وقتی احساس کردند که جامعه آنها را طرد نموده، یکباره همه پردهها را کنار زده به رفتارهای زننده غیر اجتماعی دست زدهاند تا عقدههای خود را خالی کرده، از جامعه انتقام بگیرند، بهطور مسلم اگر شخصیت این افراد تا حدودی تثبیت میگشت، ممکن بود این نیرو و استعدادها بهجای اینکه در مسیر غلط و ناروا به مصرف برسد، در مجرای صحیح و اصولی به کار افتاده، منشأ آثاری میگشتند.
به فرزندان خود
شخصیت بدهید؛ همانگونه که در
روایات میخوانیم گاهی پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به احترام کودک خود
سجده نماز را طولانی مینماید تا از دوش آن حضرت پایین بیاید و گاهی به احترام کودک دیگران که صدای شیونشان بلند بود،
نماز جماعت را با سرعت خاتمه میدهد و بدین وسیله عملاً به مردم درس و روش حفظ شخصیت اطفال را میآموزد.
اگر جلوی
تجربه کردن کودک توسط شما گرفته شود، اولاً جلوی شکوفایی یک قسم از استعدادهای کودک را گرفتهاید؛ ثانیاً فرزند شما در آینده اعتماد به نفس خود را از دست داده و صرفاً میخواهد از نظرات دیگران استفاده نماید و حاضر نیست تجربه کند؛ ثالثاً قدرت انجام کاری را نداشته و دائماً از تجربه کردن میترسد.
حضرت علی ـ علیهالسلام ـ از فرزندان خود در حضور مردم و گاهی حواله دادن جواب سؤالات مردم بر ایشان، به آنها شخصیت میدادند.
تربیت فرزند باید بهصورت مرحلهای و متناسب با
سن او باشد.
پایگاه اسلام کوئست.