ایجاد خانههای عفاف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: خانههای عفاف، سیره اهل بیت (علیهمالسلام)، ازدواج موقت، فلسفه متعه، مشروعیت متعه.
پرسش: آیا ایجاد خانههای عفاف موافق با سیره اهل بیت (علیهمالسلام) که حلیت نکاح موقت است، نیست؟ چرا نظام ما به مخالفت با آن پرداخت؟
پاسخ: فسلفه جواز متعه، جلوگیری از انحرافات اخلاقی و پاکسازی جامعه از
فساد و فحشاست و فلسفه مشروعیت متعه، رفع فساد و
فحشا و نشانه
رحمت خداوند نسبت به امت اسلامی است؛ تا مسلمانان در سایه این حکم دینی، به
سعادت دنیا و آخرت نایل آیند و نکاح متعه از ازدواجهایی است که در شرع
مقدس به رسمیت شناخته شده است و با ایجاب و قبول و نیز حفظ شرایط آن، زن و مرد بر یکدیگر حلال خواهند شد و اولاد این
ازدواج (مانند
نکاح دائم) حلالزاده بوده و به پدر خویش ملحق خواهند شد و از تمام مزایای حقوقی برخوردار بوده و پدر
حق ندارد آنها را از خود نفی کند.البته این نکاح تفاوتهایی نیز با نکاح دائم دارد؛ مانند عدم توراث،
نفقه و عده.
از کلام
معصومان (علیهمالسلام) چنین برداشت نمیشود که مکانهایی
احداث شود تا افراد بتوانند به چنین عملی مبادرت ورزند. اگرچه رعایت موازین اسلامی، ثبت و ضبط عقد موقت در دفاتر رسمی، رعایت اموری چون عده، شهادت بر نکاح گرفتن .... کاری مطلوب و پسندیده است و از بروز برخی مشکلات حقوقی جلوگیری میکند، اما باید از این نکته
غفلت نکرد که همه این امور باید در راستای حفظ
شخصیت طرفین باشد و مخالفت نظام با آن هم به خاطر آن بوده است که اولاً: شخصیت
زن و مرد حفظ شود و ثانیاً: جواز متعه راهی به سوی هوسرانی، عیاشی و شهوتپرستی نباشد.
همانطور که میدانیم
اسلام همواره به
ازدواج «بهنگام» توصیه کرده و با وضع سازوکارهای مناسب علمی و عملی، به ترغیب انسانها پرداخته است؛ اما طبیعی است که عواملی گوناگون، میتوانند موانعی بر سر راه این امر مهم باشند و برخی افراد را در رسیدن به آن، با مشکل و ناکامی مواجه نمایند. در چنین مواردی باید اندیشمندان و بزرگان جامعه به راهحلهایی بیندیشند تا جلوی عوامل خطرسازی که عفت عمومی را خدشهدار میسازند، گرفته و زمینه انواع انحرافات فردی و اجتماعی را از بین ببرند؛ ازاینرو برخورد متعصبانه با بعضی واقعیات اجتماعی، هوچیگری، جَوسازی و سختگیریهای بیمورد، نهتنها چاره راه نیستند، بلکه به انحطاط اخلاقی افراد و جامعه کمک میکنند.
گاهی عواملی چون
فقر، تحصیل و خدمت نظاموظیفه مانع
ازدواج جوانان میشوند یا عواملی از قبیل
مرگ و
طلاق میتوانند کانون
خانواده را متلاشی کرده و جمعی را بیسرپرست کنند. وجود خانوادههای بیسرپرست ممکن است در برخی موارد فضای سالم جامعه را آلوده ساخته و پیآمدهای ناگواری را به همراه داشته باشند.
در اینجا، تنها به یکی از آن پیآمدهای خانوادههای بیسرپرست که مرتبط با بحث ماست، اشاره میشود و آن اینکه بخشی از این خانوادهها ممکن است مشکل مالی و اقتصادی نداشته باشند، اما زنان جوانی هستند که هنوز چندصباحی از زندگی مشترکشان نگذشته است که بیسرپرست شدهاند؛ از سویی طبیعی است که آنان نیز مانند همه انسانها دارای
غریزه جنسی بوده و قادر به سرکوب آن نیستند. از طرفی عرف جامعه ما هنوز پذیرای آن نیست که مردی که هنوز
ازدواج نکرده و در عنفوان جوانی است با چنین زنانی ازدواج نماید (گرچه اگر کسی چنین کار با ارزشی را انجام بدهد، کار او ارزشمند و در خور تقدیر است).
افزون بر اینکه اگر بیهمسر ماندن چنین زنانی ادامه یابد، میتواند عامل تخریبکنندهای برای جامعه باشد.
در چنین شرایطی به نظر میرسد بهترین راهحل، همان پیشنهاد اسلام مبنی بر
ازدواج موقت است که میتواند این معضل اجتماعی را مهار کرده و از وقوع
فساد و
فحشا جلوگیری کند و اینکه در
روایات هم در برخی موارد تشویق به انجام این نوع
نکاح شده است. برای تأمین همین هدف والا و ارزشمند است که مردی که به هر دلیلی قادر به ازدواج دائم نیست یا زنی که بدون شوهر مانده، تن به فساد و فحشا نداده و با ازدواج موقت غرایز خویش را ارضا نمایند. بدیهی است که اسلام برای حفظ
شخصیت زن، چنین پیشنهادی داده است، نه برای تحقیر زن؛ ولی اگر قرار باشد در پرتو این
حکم اسلامی، لطمهای به شخصیت زن وارد شود، هرگز پذیرفته نیست.
«عبدالرحمن ابیلیلی قال: سالتُ علیّاً: هل نسخ آیه المتعة شیءٌ؟ فقال: لا، و لولا ما نهی عنها عمر ما زنی الّا شقّی (شفّی)» (البته در بعضی از نسخهها «شفّی» آمده که به معنای عده کمی از مردم است).
عبدالرحمن ابیلیلی گفت: از
علی (علیهالسلام) پرسیدم: آیا آیه مربوط به متعه نسخ شد؟ فرمود: خیر؛ اگر عمر از آن (متعه) نهی نمیکرد،
زنا نمیکرد مگر انسان شقاوتمند.
پس
فسلفه جواز متعه، جلوگیری از
انحرافات اخلاقی و پاکسازی جامعه از فساد و فحشاست.
پس فلسفه مشروعیت متعه، رفع فساد و فحشا و نشانه
رحمت خداوند («و قال ابن عباس: ما کانت المتعه الّا رحمه رحم الله بها هذه الامه. ما زنی الّا شقّی (شفّی)» ابن عباس گفت: نیست متعه مگر رحمتی که خداوند به وسیله آن بر این امت رحم کرده است.
زنا نمیکند مگر انسان شقاوتمند (عده کمی)). نسبت به امت اسلامی است؛ تا
مسلمانان در سایه این حکم دینی، به سعادت
دنیا و آخرت نایل آیند و نکاح متعه از ازدواجهایی است که در
شرع مقدس به رسمیت شناخته شده است و با ایجاب و قبول و نیز حفظ شرایط آن، زن و مرد بر یکدیگر
حلال خواهند شد و اولاد این ازدواج (مانند نکاح دائم) حلالزاده بوده و به پدر خویش ملحق خواهند شد و از تمام مزایای حقوقی برخوردار بوده و پدر
حق ندارد آنها را از خود نفی کند. البته این نکاح تفاوتهایی نیز با نکاح دائم دارد؛ مانند عدم توراث،
نفقه و عده.
نکاح موقت، قبل از
اسلام نیز مرسوم بوده و اسلام نهتنها آن را
نسخ نکرده، بلکه با وضع قوانین خاص آن را قانونمند کرده است. نکاح متعه در زمان
حیات پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) رواج داشته است.که در این زمینه روایاتی وجود دارد:
«قال ابنعباس: کانت المتعه تفعل علی عهد امام المتّقین رسولالله»؛
ابنعباس میگوید: متعه انجام میگرفت در زمان امام
پرهیزکاران رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم).
«عن شعبه بن مسلم قال: دخلت علی اسماء بنت ابی بکر فسالناها عن المتعه؟ فقالت: فعلناها علی عهد رسول الله»؛
شعبه بن مسلم میگوید: بر
اسما، دختر
ابوبکر وارد شدم و از او درباره متعه پرسیدم، وی پاسخ داد: ما در زمان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) این کار را انجام دادیم.
«عن محمد بن مسلم عن ابیعبدالله قال: قال لی: تمتعت؟ قلت: لا، قال: لاتخرج من الدنیا حتّی تحی السُّنه»؛
محمد بن مسلم از
امام صادق (علیهالسلام) نقل میکند که
امام به من فرمود: آیا متعه کردی؟ عرض کردم خیر؛ فرمود: از
دنیا خارج مشو، مگر آنکه این
سنت را احیا کنی.
بنابراین
ائمه (علیهمالسلام) در راه احیای این سنت نبوی جدیت داشتند؛ اما با وجود این، به اصحاب خود اجازه هوسرانی نمیدادند و بهرغم ترغیبها و تشویقهایی که در مورد نکاح متعه انجام میدادند، در پارهای مواقع، عدهای را از این کار منع میکردند.
«
علی بن یقطین (یکی از وزیران
هارون و از بزرگان
امامیه) وقتی از
امام موسی کاظم (علیهالسلام) اجازه متعه خواست،
امام (علیهالسلام) به او فرمود: تو را با متعه چه کار و حال آنکه
خداوند از آن بینیازت کرده است».
نیز تشریع متعه علاوه بر آثار فقهی (مانند ایجاد محرمیت با
زن یا مادر و ...) و آثار تربیتی، برای رفع نابسامانیهای اجتماعی است، نه برای حرمسراسازی، هوسرانی، عیاشی مرفهان و شهوتپرستان.
البته توجه به این نکته ضروری است که در سالهای اخیر عدهای پیشنهاداتی دادهاند که چندان عملی نیست؛ بلکه سبب تحقیر
مردان و
زنان نیز میشود؛ از جمله آنها، احداث مکانها و مراکزی است برای انجام نکاح متعه که امروزه به نام «خانه عفاف» معروف است. باید توجه داشت که احداث چنین مکانهایی موجب وهن حیثیت زن و خانوادهاش در جامعه شده و زن و مردی را که به چنین کاری مبادرت میورزند، انگشتنمای خاص و عام کرده و آنان به این امر، معروف و مشهور خواهند شد و بدیهی است در چنین حالتی، لطمه جبرانناپذیری به
شخصیت طرفین وارد شده و جامعه از پذیرش آنان ابا خواهد داشت.
بنابراین از کلام
معصومان (علیهمالسلام) چنین برداشت نمیشود که مکانهایی احداث شود تا افراد بتوانند به چنین عملی مبادرت ورزند. اگرچه رعایت موازین اسلامی، ثبت و ضبط
عقد موقت در دفاتر رسمی، رعایت اموری چون عده، شهادت بر نکاح گرفتن .... (... و اما الاشهاد و الاعلان، فلیسا من شرائط المتعه علی حال، اللهم الّا ان یخاف الرجل التهمّه بالزّنا فیستحب له حینئذٍ ان یشهد علی العقد شاهدین.)
کاری مطلوب و پسندیده است و از بروز برخی مشکلات حقوقی جلوگیری میکند، اما باید از این نکته
غفلت نکرد که همه این امور باید در راستای حفظ شخصیت طرفین باشد و مخالفت نظام با آن هم به خاطر آن بوده است که اولاً: شخصیت
زن و مرد حفظ شود و ثانیاً: جواز متعه راهی به سوی هوسرانی، عیاشی و شهوتپرستی نباشد.
امید است دولتمردان جامعه اسلامی با پیاده کردن صحیح قوانین درخشان
اسلام که به منظور شکل بخشیدن به روابط زن و مرد و جلوگیری از روابط نامشروع و حفظ و صیانت جامعه از
فحشا جعل شدهاند و نیز ایجاد بسترها و زمینههای مناسب بتوانند جامعهای پاک و عاری از هر گونه بیبندوباری،
فساد و انحرافات را پایهگذاری کنند.
۱. کریمی، حسین، خیمه عفاف.
۲. فلاح، محمد، مقاله فلسفه ازدواج موقت، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمةاللهعلیه).
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ایجاد خانههای عفاف»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۱/۱۲.