امامت امام باقر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام باقر علیهالسلام،
امامت،
مکتب جعفری،
فرهنگ مذهبی،
اسرائیلیات،
غالیان.
پرسش: دوران امامت
امام باقر ـ علیهالسلام ـ چگونه بود؟ اوضاع
سیاسی تحت چه شرایطی بود؟
پاسخ: پنجمین امام
شیعه،
محمد بن علی بن الحسین ـ علیهالسلام ـ است، که به
باقر شهرت یافته است. مادر آن حضرت،
فاطمه دختر امام
حسن بن علی ـ علیهالسلام ـ است؛ فلذا امام باقر از دو طرف نسبش به
هاشم و
امام علی ـ علیهالسلام ـ میرسد.
امام در سال ۵۷
هجرت در
مدینه متولد شد، و در سال ۱۱۴ در سن ۵۷ سالگی در مدینه به
شهادت رسید.
شرایط سیاسی و اجتماعی که برای
امام محمد باقر ـ علیهالسلام ـ و
امام صادق ـ علیهالسلام ـ بهوجود آمد، برای هیچیک از ائمه بهوجود نیامد؛ زیرا سالهای امامت امام محمد باقر ـ علیهالسلام ـ با نشانههایی از
خشم و
نفرت همگانی علیه
سیاست امویها و حرکتهای رهایی از ایشان در نقاط مختلف همزمان شده بود و رفتار
زشت و ناپسند امویان نسبت به علویها، از جمله قویترین سلاحی بود که
دشمنان و رقیبان آنها از آن استفاده میکردند، که این مسئله آنان را واداشته بود تا رفتار معتدلانهتری نسبت به گذشته با ائمه شیعه ـ علیهمالسلام ـ و خود
شیعیان، در پیش گیرند، و در هنگامی که زمان امامت امام
صادق ـ علیهالسلام ـ رسید،
حکومت اموی نفسهای آخر حیات خود را میکشید و شاهد پیروزیهای عباسیها در نقاط مختلف بود و در چنین شرایط ویژهای بود که امام
محمد باقر ـ علیهالسلام ـ و امام صادق ـ علیهالسلام ـ به ایفای
رسالت خود پرداختند. این شرایط میان دو دورهای پدید آمد که سرشار از بدبختی و شکستها (برای امویان) و نویدبخش
پیروزی و دستیابی به قدرت برای (عباسیها) بود؛
دانشگاه اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ به هنگامی تأسیس شد، که
حکومت اموی از همهسو، دچار خطر شده بود؛ این دانشگاه چهار هزار تن دانشجو را دربر میگرفت که در مدتی محدود، در امن و امان به کار خود مشغول شد.
اقدامات علمی امام باقر ـ علیهالسلام ـ و امام صادق ـ علیهالسلام ـ سبب پیدایش مکتبی با فرهنگی غنی گردید که بعدها به
مکتب جعفری شهرت یافت؛ چون عملاً در زمان امام صادق ـ علیهالسلام ـ به بار نشست. این مکتب فکری که در تمام زمینهها، علوم اهلبیت را بهطور منظم ارائه میدهد، نتیجه بیش از نیم قرن (از سال ۹۴ ـ ۱۴۸) تلاشهای پیگیرانه این دو امام شیعه میباشد.
انتخاب چنین موضعی در
جامعه سیاسی آن روز، که امویها بعد از آن عباسیها برای بقای حکومت خویش هر مخالف و مخالفتی را بهشدت سرکوب میکردند، طبعاً نمیتوانست همراه با شرکت در اقدامات سیاسی مهم باشد، موضع اصلی امام در این برهه بیان
معارف اسلام و تدوین
فرهنگ مذهبی بود، و درعینحال امام
خلافت را
حق خود و پدرانش میدانست که قریش آن را به زور غصب کرده بودند، و مخالفت با حکام جور و
دعوت به عدم همکاری و مبارزه منفی با آنها از مواضع، روشن و مشخص امام بود.
و امام در این برهه از زمان از
تقیه بهعنوان سپری برای حفاظت
تشیع استفاده مینمودند؛ چنانکه از پدر بزرگوارشان نقل فرمودهاند: «تقیه دین من و دین پدران من است، کسی که تقیه ندارد،
دین ندارد.»
در دوران امام باقر ـ علیهالسلام ـ حکام اموی نسبت به اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ سختگیری میکردند و این سختگیری به جهت ادعای امامت و
زعامت دینی آنها بود که در دوران
اموی بیشترین فشارها از ناحیه
هشام بن عبدالملک به اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ وارد میشد، و بنا به گزارش تاریخ که صحت و سقم آن روشن نیست، از خلفای اموی تنها
عمر بن عبدالعزیز رفتار نسبتاً ملایمی با اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ داشت.
در دوران امامت خود حضرت مجبور به رعایت تقیه بود، و بسیاری از شیعیان
عراق در اثر فشار و اختناق موجود، انتظار داشتند که امام به عراق آمده و بر علیه
حاکم جور دست به شمشیر ببرد، امام نسبت به استواری و
ایمان آنها چندان اعتمادی نداشت. اگرچه آنان در برخی موارد بهشدت اظهار علاقه میکردند، اما این اظهار وفاداری نمیتوانست قطعی تلقی شود؛ به دلایلی که پارهای از آنها مسبوق به سوابق تاریخی مردم
کوفه و عراق بود.
گروهی از شیعیان که اطلاعات کافی به آنها نمیرسید، در میان امام و برادرش
زید مردد شدند و این امر موجب پیدایش انشعاباتی در شیعه شد و در زمان امام ریشههای گرایش به زید بهوجود آمد.
در این دوره شیعیان تحت فشار بودند و امام آنها را به خویشتنداری فرامیخواند. روایت مفصلی از امام باقر ـ علیهالسلام ـ درباره تحلیل اوضاع سیاسی شیعه و فشار خلفا از آغاز تا زمان آن حضرت نقل شده که دیدگاههای امام در این زمینه را تبیین میکند آن حضرت میفرمایند: «ما اهلبیت، از سقم
قریش و صفبندی آنان در مقابلمان چهها کشیدیم و شیعیان و دوستان ما از مردم چهها کشیدند... و پس از آن، ما بهطور مداوم مورد تحقیر و قهر و
ستم قرار گرفتیم و از شهر و خانهمان رانده و از حقوقمان محروم شدیم و مورد
قتل و تهدید قرار گرفتیم،... عرصه بر
پیروان ما چنان تنگ شد و کار به جایی رسید که اگر کسی را با صفت زندیق یا
کافر وصف میکردند، برایش بهتر از آن بود که او را
شیعه «
امیرالمؤمنین» ـ علیهالسلام ـ بخوانند....»
در زمان امام محمد باقر ـ علیهالسلام ـ از جمله گروههای خطرناکی که در جامعه آن روز حضور داشتند،
یهودیان بودند که شماری از احبار یهود بهظاهر
مسلمان شده بودند، و گروهی از آنها مرجعیت علمی قشری از سادهلوحان را به عهده داشتند. تأثیری که آنها برجای گذاشتند، بهصورت احادیث جعلی به نام
اسرائیلیات پدیدار گشت، و یکی از افرادی که بیشترین روایات را از یهود در تألیفات خود وارد کرده است،
طبری است. مبارزه با
یهود القائات سوء آنها در فرهنگ اسلامی، بخش مهمی از برنامه ائمه طاهرین ـ علیهمالسلام ـ بود.
زراره نقل میکند: در خدمت امام باقر ـ علیهالسلام ـ نشسته بودم و امام درحالیکه در مقابل
کعبه نشسته بود فرمود: نگاه کردن به خانه خدا
عبادت است. در همان حال عاصم بن عمر از
قبیله بجیله نزد امام آمد و گفت:
کعب الاحبار میگوید: کعبه هر صبحگاهان برابر
بیتالمقدس سجده میکند، امام فرمود: نظر تو در مورد گفته کعب الاحبار چیست؟ آن مرد گفت: گفته کعب صحیح است؛ امام فرمودند: تو و کعب الاحبار هر دو
دروغ میگویید. آنگاه درحالیکه بهشدت ناراحت بود، فرمود: خداوند بقعهای محبوبتر از کعبه روی
زمین نیافریده است، میبینیم یهود میکوشیدند بیتالمقدس را با
جعل حدیث بر
مسلمانان بقبولانند و امامان شیعه با تعابیری نظیر لا تشبهوا بالیهود میکوشیدند این رابطه فرهنگی نامطلوب را که میان مسلمانان و یهود بهوجود آمده بود قطع کنند، و این در حالی بود که راویان دیگر
فرق اسلامی از این احادیث استقبال میکردند، و آنها را در کتب خودشان نقل نموده و
فرهنگ خود را با آن آلوده کردند.
مسئلهای كه در اين زمان برای امام و شيعيان وی پيدا شده بود، مشكل
غالیان بود كه شمار آنها در آن روزگار رو به فزونی گذاشته بود، آنها با سوءاستفاده از روايات امام و نسبت دادن
احادیث جعلی به آن حضرت میكوشيدند از حيثيت امامان و شيعيان برخوردار شده و با كشاندن شيعه سادهلوح به دنبال خود، به اهداف خود برسند. زمانی كه امام در
مدینه بود، اين فرصتطلبیها هرچه بيشتر شدت گرفت. وقتی كه امام آنها را از خود طرد كردند، اصحاب آن حضرت نيز
غلات را از جمع خود بيرون راندند، مغيرة بن سعيد و بيان بن سمعان كه از رهبران غاليان بودند، توسط
اصحاب امام باقر ـ عليهالسلام ـ
تکفیر شدند. غلات با
توسل به
اطاعت امام ـ عليهالسلام ـ خود را از عمل به وظايف اسلامی معاف دانسته و شناخت و
معرفت امام را برای فلاح و رسيدن به
اهداف عالیه اسلامی كافی میشمردند و در مقابل، امام باقر ـ عليهالسلام ـ مكرر به لزوم تكيه بر
عمل صالح تأكيد میفرمودند و تأكيد امام بر عملگرايی شيعيان، بهطور غير مستقيم در برابر تمامی فرقههايی بود كه به عمل صالح اعتنايی نداشتند.
بنابراين اينگونه میتوان نتيجه گرفت: كه در دوران امامت امام باقر ـ عليهالسلام ـ شرايط سياسی و
اجتماعی خاصی بهوجود آمد كه اين فرصت در اختيار امام قرار گرفت كه
دانشگاه اهلبیت ـ عليهمالسلام ـ را پايهگذاری و تأسيس كند و با برنامهريزی علمی و فرهنگی با حكام جور و فرقههای انحرافی و غلات به
مبارزه بپردازند.
سایت اندیشه قم