افزایش اعتقاد به معاد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: اعتقاد به معاد، ایمان به معاد، روز حساب.
پرسش: چگونه میتوانیم ایمان و اعتقاد خود را نسبت به معاد و روز حسابرسی اعمال آنقدر محکم و راسخ کنیم که جای هیچگونه شکی باقی نماند؟
پاسخ: برای رسیدن به درک حقیقت
قیامت، و باور روز جزا راههای گوناگونی وجود دارد که عبارتاند از: ۱. تزکیه نفس و تصفیه دل؛ ۲. استدلال عقلی، که در این باره از دو
برهان یاد میشود:
برهان حکمت و
برهان عدالت.
سه اصل اساسی
توحید،
نبوت و
معاد، اصول مسلّمه همه فرقههای مسلماناند و معاد هم به خاطر تأثیر شگرفی که در جهت بخشیدن مطلوب به
زندگی دارد و نوعی رابطه علیت بین فعالیتهای این
جهان و
سعادت و شقاوت آن جهان ایجاد میکند، از موقعیتی ویژه برخوردار است؛ لذا تمام
ادیان آسمانی و به ویژه
دین مقدس اسلام برای راسخ کردن این عقیده در دلهای مردم اهتمام و تلاش فراوان کردهاند.
قرآن این کتاب آسمانی، بیش از یکسوم آن مربوط به زندگی ابدی، و روز حسابرسی است، در یک دسته از
آیات، بر لزوم
ایمان به آخرت تأکید شده است
و در دسته دیگر، پیآمدهای انکار آن گوشزد شده است
و در دسته سوم نعمتهای ابدی
و در دسته چهارم عذابهای جاودانی بیان شده است.
همچنین در آیات فراوانی رابطه بین
اعمال نیک و بد با نتایج اخروی آنها ذکر شده؛ و نیز با شیوههای گوناگونی امکان و ضرورت
رستاخیز مورد تأکید و تبیین قرار گرفته و به شبهات منکران، پاسخ داده شده؛ چنانکه منشأ تبهکاریها و کجرویها، فراموش کردن یا
انکار قیامت و
روز حساب معرفی شده است.
(به این منبع رجوع شود:
)
این نکته را هم اضافه کنیم که برای رسیدن به
یقین در هر چیزی، آنچه در
اختیار ماست، مقدمات و زمینههای باور و یقین است؛ مثل تصور صحیح و
شناخت کامل آن چیز، باور کردن فواید و ثمرات آن، و تلاش کردن برای رسیدن به آن مطلب و ... .
پس از این مقدمه، پاسخ این است که برای رسیدن به درک حقیقت قیامت، و باور
روز جزا راههای مختلفی وجود دارد که به برخی از آنها به طور اختصار و گذرا اشاره میشود:
یکی از راههای ازدیاد
ایمان به مسائل دینی،
عمل به دستورات دینی و اجتناب و دوری از
گناهان است. هرچه انسان باتقواتر و باپرواتر باشد،
قلب او صفا و جلای بیشتری مییابد، صفای قلب هم باعث شهود و درک قلبی حقیقتهای غیبی از جمله قیامت میشود،
برعکس
گناه و آلودگیِ رفتاری باعث سیاهی و آلودگی
روح و قلب انسان میشود، وقتی
روح آلوده شد و دل زنگار گرفت، انکار عقاید و ضعف ایمان را به دنبال خواهد داشت.
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: «اگر
شیطان بر گِرد دلهای آدمیان (از طریق وادار کردن به گناه) نفوذ نمیکرد، به حقیقت انسانها،
ملکوت (و باطن عالم) را میدیدند.
برای روشن شدن مطلب و تأیید آن، به یک نمونه عینی و تاریخی اشاره میشود:
«
رسول خدا بعد از
نماز صبح چشمش به جوانی رنگپریده ... افتاد، پرسید چگونه صبح کردی؟ گفت در حال یقین به سر میبرم. فرمود: علامت یقینت چیست؟ عرض کرد علامتش آن است که مرا ... شبها بیدار و روزها تشنه (و
روزهدار) قرار داده است و مرا از
دنیا و مافیها جدا ساخته تا آنجا که گویی
عرش پروردگار را میبینم که برای حسابرسی مردم نصب شده است و مردم همه محشور شدهاند و من در میان آنها هستم، گویی اکنون
اهل بهشت را متنعم، و
اهل دوزخ را در
جهنم معذب میبینم. گویی اکنون با این گوشها، آواز و حرکت
آتش جهنم را میشنوم. رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: این بندهای است که
خداوند قلب او را به
نور ایمان منور گردانیده، آنگاه به جوان فرمود: حالت خود را حفظ کن که از تو سلب نشود ...
این باور و شهود بر اثر عبادتها و رفتارهای نیک به دست آمده.
از طریق استدلال و برهان عقلی هم میتوان به وجود
قیامت و روز واپسین
یقین پیدا نمود، که در اینجا به دو
برهان اشاره میشود.
از آنجا که در جای خود به اثبات رسیده
که خداوند، حکیم است و مقتضای
حکمت آن است که مخلوقات را به غایت و کمال لایق به خودشان برساند، از سوی دیگر، انسان دارای روح قابل بقاست که میتواند واجد کمالات ابدی و جاودانی گردد، آن هم کمالاتی که از نظر مرتبه و
ارزش وجودی قابل مقایسه با کمالات مادی نیست، اگر حیات او منحصر به همین حیات دنیوی توام با رنجها و سختیها و ناگواریهای فراوان باشد که غالباً تحصیل یک لذت آن بدون تحمل رنج یا رنجها فراهم نمیشود، با
حکمت الهی سازگار نخواهد بود. از سوی دیگر، یکی از غرایز اصیل انسان،
حب به بقا و
جاودانگی است که دست
آفرینش الهی در
فطرت او به ودیعت نهاده است و
حکم نیروی محرک فزایندهای را دارد که او را به سوی ابدیت سوق میدهد، در نتیجه وجود چنین میل فطری، هنگامی با حکمت الهی سازگار است که زندگی دیگری جز این زندگی محکوم به
فنا و
مرگ، در انتظار او باشد (به این منبع رجوع شود:
) ضمناً به دست آمد که زندگی ابدی انسان باید دارای نظام دیگری باشد که مانند
زندگی دنیا مستلزم رنجهای مضاعف نباشد و گرنه، ادامه همین زندگی دنیوی حتی اگر تا ابد هم ممکن بود، با حکمت الهی سازگار نمیبود.
در این
جهان کسانی یافت میشوند که تمام عمر خود را صرف
عبادت خدا و خدمت به
بندگان او کردهاند و از سوی دیگر، تبهکارانی دیده میشوند که برای رسیدن به هوسهای شیطانی خودشان بدترین ستمها و زشتترین
گناهان را مرتکب میشوند، اما میبینیم که در این جهان نیکوکاران و تبهکاران به
پاداش و کیفری که در خور اعمالشان باشد نمیرسند و چهبسا تبهکارانی که از نعمتهای بیشتری برخوردار بوده و هستند و اساساً زندگی دنیا ظرفیت پاداش و کیفر بسیاری از کارها را ندارد؛ مثلاً کسی که هزاران شخص بیگناه را به قتل رسانیده است، نمیتوان او را جز یک بار
قصاص کرد و قطعاً سایر جنایاتش بیکیفر میماند. در صورتی که مقتضای عدل الهی این است که هر کس کوچکترین کار خوب یا بدی انجام دهد، به نتیجه آن برسد؛ در نتیجه همچنانکه این دنیا سرای اعمال و رفتار است، باید جهان دیگری باشد که سرای پاداش و کیفر و ظهور نتایج اعمال باشد و هر فردی به آنچه شایسته آن است نایل گردد تا
عدالت الهی تحقق عینی یابد.
۱. معاد، محسن قرائتی، تمام کتاب.
۲. وجود بقای روح زندگی پس از مرگ، پروفسور سزار لومبروز، ترجمه حسن سعید، فصل دوم، فصل هفتم.
۳. زندگی جاوید یا حیات اخروی، استاد مرتضی مطهری، تمام کتاب.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «افزایش اعتقاد به معاد»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۶/۱۷.