اخلاق حسنه امام حسن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: اخلاق حسنه، فضایل اخلاقی، انفاق، امام حسن علیهالسلام.
پرسش: در مورد
اخلاق حسنه و رفتار بزرگوارانه
امام حسن ـ علیهالسلام ـ و داستان مرد شامی را توضیح دهید.
پاسخ: امام حسن ـ علیهالسلام ـ پیشوای دوم
شیعیان و نخستین میوه پیوند فرخنده
علی ـ علیهالسلام ـ با دختر گرامی پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بود که همچون
جد و پدر گرامیش دارای اخلاق حسنه و
رفتار کریمانه بود.
او دادرس
محرومان و
مستضعفان بود. امام حسن ـ علیهالسلام ـ نهتنها از نظر
علم،
تقوی،
زهد و
عبادت مقامی برگزیده و ممتاز داشت، بلکه از لحاظ
سخاوت،
کرامت،
بخشندگی و
دستگیری از بیچارگان و درماندگان نیز در
عصر خود بیمانند بود. وجود گرامی آن حضرت آرامشبخش دلهای دردمند، پناهگاه
مستمندان و تهیدستان و نقطه
امید درماندگان بود. هیچ فقیری از در خانه آن بزرگوار دست خالی برنمیگشت.
درباره
فضایل اخلاقی و امتیازات امام حسن ـ علیهالسلام ـ
سیوطی در تاریخ خود مینویسد: حسن بن علی ـ علیهالسلام ـ دارای امتیازات اخلاقی و فضایل انسانی فراوان بود. او شخصیتی بزرگوار، باوقار،
متین، سخی و بخشنده و مورد
ستایش مردم بود.
آن حضرت در طول حیات خود دوبار تمام
اموال و دارایی خود را در راه خدا
انفاق کرد و سهبار
ثروت خود را به دو نیم تقسیم کرده و نصف آن را برای خود نگه داشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید.
دورهای که
امام مجتبی ـ علیهالسلام ـ در آن دوره میزیست، و فعالیتهای دشمنان اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ در جهت تخریب علی ـ علیهالسلام ـ و اولاد آن حضرت تشدید شده بود و برخی از مردم ناآگاه و سادهلوح که
امام علی ـ علیهالسلام ـ و فرزندان آن حضرت را نمیشناختند، بر اثر
تبلیغات مسموم نسبت به آنها بدگمان شده و
کینه و
عداوت میورزیدند. در این میان مردم
شام به علت اینکه مدتها تحت حکومت
معاویه بودند و معاویه هم بعد از کشته شدن
عثمان و به
خلافت رسیدن
حضرت علی ـ علیهالسلام ـ به شدت بر دشمنی و
تبلیغ علیه آن حضرت افزوده بود، بدترین و خشنترین دشمنان امام حسن ـ علیهالسلام ـ شده بودند.
از سوی دیگر با توجه به اینکه برخی از مردم حتی امام حسن ـ علیهالسلام ـ را ندیده بودند و فقط نام آن حضرت و نام پدرش را شنیده بودند ولی در اثر تبلیغات ناسالم نسبت به آن حضرات
عداوت داشتند. داستان مرد شامی که به
مدینه سفر کرده بود و برخوردش با امام حسن ـ علیهالسلام ـ و عکسالعمل امام مجتبی ـ علیهالسلام ـ گواه این است که چگونه امام حسن ـ علیهالسلام ـ مظلومی
مهربان و
دادرس بود و چون میدانست اکثر آنها از روی
نادانی و عدم
شناخت دشمنی میکنند با آنها مدارا میکرد و تا حد ممکن کریمانه از آنها پذیرایی میکرد. داستان چنین است:
مردی از اهالی شام میگوید: روزی در مدینه شخصی را دیدم، با چهرهای آرام و بسیار نیکو و دارای
حسن جمال که تا به حال چنین مردی ندیده بودم و به طرز زیبایی هم لباس پوشیده و سوار بر مرکبی بود، دل من به طرف او مایل شد و درباره او پرسیدم؛ گفتند: او حسن بن علی بن ابیطالب ـ علیهالسلام ـ است. با شنیدن نام او خشمی سوزان سرتا پای وجودم را فراگرفت و بر علی بن ابیطالب
حسد بردم که چگونه او چنین پسری دارد. پیش او رفته و پرسیدم آیا واقعاً تو فرزند علی ـ علیهالسلام ـ هستی؟ (گویا مرد شامی همانطور که گفته شد، علی ـ علیهالسلام ـ را سزاوار داشتن چنین فرزندی نمیدید و این هم در اثر تبلیغات سوء معاویه در شام بوده است.) وقتی تأیید کرد، من او و پدرش را ناسزا گفتم؛ پس از آنکه به ناسزاگویی پایان دادم، به من
سلام کرده و خندید و پرسید: آیا غریب هستی؟ گفتم: آری. فرمود: با من بیا! گویا امر بر تو
مشتبه شده است، اگر چیزی بخواهی به تو
عطا میکنم؛ اگر
طلب ارشاد کنی، تو را هدایت میکنم و اگر در حملِ بار کمک بخواهی، کمکت میکنم و اگر
گرسنه باشی، تو را سیر میکنم و اگر برهنه باشی، تو را میپوشانم و اگر محتاج باشی، بینیازت میکنم و اگر رانده شدهای، تو را
پناه میدهم و اگر مهمان ما باشی تا وقت رفتن از تو
پذیرایی میکنم؛ زیرا که در خانه ما به روی هر نیازمند و درماندهای باز است. مرد شامی چون این سخنان را که از روی
حلم و
بردباری امام بیان میشد شنید، شروع به گریستن کرد و گفت:
شهادت میدهم که تویی
خلیفه خدا در روی زمین و خدا بهتر میداند که
رسالت و خلافت را در کجا قرار دهد. پیش از آنکه تو را
ملاقات کنم، تو و پدرت دشمنترین
خلق در نزد من بودید و حالا که تو و پدرت را شناختم، محبوبترین خلق خدایید نزد من؛ گویا پس از این برخورد، امام مرد شامی را به خانه خود میبرند و تا مدتی که در مدینه بود، میهمان حضرت بود و از
محبان و مریدان امام مجتبی ـ علیهالسلام ـ شد و دیدگاهش نسبت به
خاندان پیامبر دگرگون و در زمره
شیعیان اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ داخل گردید.
سایت اندیشه قم