گناه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پرسش :چرا بعضی از افراد گناه میکنند؟نمایه ها: گناه
پاسخ :
در جامعه اسلامی به جهت داشتن ارزشها و الگوی خاص فرهنگی، حدود معینی را برای رفتار فردی و اجتماعی تعیین میکند تمرّد و تخلف فرد از ارزشها و هنجارهای شرعی (فردی و اجتماعی) در مفهوم «نابهنجاری» ارزشی یا گناه بحث میشود.
گناه به معنای «خلاف» است. و در اسلام هر گونه کاری که بر خلاف فرمان
خداوند باشد، گناه است، گناه هر چند کوچک باشد، چون نافرمانی خداست، بزرگ است.
در زبان
قرآن و
روایات، با واژههای مختلفی از گناه یاد شده است که هر کدام از بخشی از آثار شوم گناه پرده برمیدارد و بیانگر گوناگون بودن گناه است. از جمله واژهها عبارتند از:
ذنبْ،
معصیت،
إثم،
سیئة،
جرم،
فسق،
فساد،
فجور،
فاحشه، و...
زمینهها و عوامل پیدایش گناه یکی از موضوعات بسیار مهم، در بحث
گناهشناسی،
شناخت «زمینههای گناه» است.
کسی که میخواهد گناه نکند، حتماً باید به زمینههای گناه توجه کند. وقتی آنها را شناخت به پیشگیری و درمان آن بپردازد.
کمبود ویتامینهای مختلف در بدن
انسان را آمادة پذیرش میکروبها میکند به استقبال بیماریها میبرد. و بیماریها را در وجود خود، پرورش و گسترش میدهد، قطعاً برای پیشگیری یا درمان بیماریها، باید کمبود ویتامینها جبران گردد، تا زمینه پذیرش بیماریها و همچنین زمینه پرورش بیماریها از بین برود.
بنابراین، در این راستا، باید «زمینهشناس و زمینهزدا» باشیم. فی المثل اگر در منزل چاه فاضلابی باشد که، زمینهساز انواع پشهها است و سمپاشی نیز بیهوده است، باید چاه را پر کرد.
در بررسی
زمینههای گناه، میتوان به زمینههای فرهنگی و تربیتی، خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی روانی و سیاسی اشاره کرد که هر کدام با کمیت و کیفیت خاصی، زمینهساز گناه هستند.
جهل و
حماقت زمینه گناه را در
انسان بوجود آورده و او را به سوی گناه میکشاند، جهل به خدا، جهل به هدف از
آفرینش، جهل به نوامیس خلقت، جهل به
آثار گناه و جهل به مصرف کردن انرژی در راه صحیح آن. مثلاً در برنامه
دانش پزشکی، یک فرد
جاهل و بیسواد، غذای آلوده به میکروب را بر اثر جهل به آن، به آسانی میخورد ولی یک دکتر میکروبشناس هرگز آن را نمیخورد، در دوران جاهلیت که
گناهان گوناگون سراسر زندگی مردم را گرفته بود، بیشتر بر اثر جهل و حماقت بود. همین جهل و ناآگاهی است که متأسفانه امروزه، سبب شده تا دشمن با شبیخون فرهنگی بیرحمانهای که به
عقاید و افکار ما زده، بیشتر از همه، افکار
جوانان ما را مورد هدف قرار دهد. و آنان را از هویت دینی و ملی خویش تهی سازد.
یکی دیگر از عوامل مهم در وقوع
جرم و گناه،
لقمه حرام میباشد، وقتی به
بزهکاران اطراف خود مینگریم، میبینیم که بعضی از آنها تحصیل کردهاند، و دارای شناختهای علمی و دینی هم هستند، اما با وجود این،
گناهان عجیب و غریبی از آنان سر میزند، حتی از یک جاهل نیز گناهکارترند. اینان که با چراغ علم به سراغ کردارهای خلاف
عقل و
شرع میآیند کالاهای خود را گزینشتر میبرند:
چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا
از نظر
علم و
دین، مسلم است که همانگونه که غذا در
جسم انسان، اثر دارد و موجب حفظ جسم و تقویت آن میگردد، در روح انسان نیز اثر دارد.
یکی از پایگاههای قوی در تربیت انسان و تحویل دادن مردان بزرگ، همچنین یکی از عوامل فساد و تباهی فرزندان و یکی از عمدهترین عوامل ناهنجاری در جامعه، خانواده است. خانواده، کانون هنجار و ناهنجاریهای فردی و اجتماعی است. از همین مرکز حیاتی و سرنوشتساز است که بدی یا نیکی در سطح جامعه منتشر میشود. بنابراین زمینههای بد خانوادگی، نقش بسزائی برای سوق دادن انسان به سوی گناه دارد. چنانکه زمینههای نیک خانوادگی، اثر بسیار خوبی در اجتناب از گناه خواهد داشت.
یکی از عوامل ناهنجاری انسان در جامعه، رشد مادی و فیزیکی به دور از رشد تربیتی است. توسعه نامتوازن در هر مجموعهای،
زشت و ملال انگیز است. مثلاً اگر در بدن
انسان دستها، بیش از پا یا انگشتان یک دست، بیش از انگشتان دست دیگر رشد کند، توازن و هماهنگی بدن را به هم میریزد. و چهرهای نازیبا به نمایش میگذارد. فقدان
تربیت در آدمی نیز چنین وضعیتی را جلوهگر میکند. یعنی رشد بدنی او کامل شده، اما عناصر تربیتی را در خود نگرفته است. چنین موجودی وقتی وارد اجتماع میشود، ناهمگون با جامعه است. لذا دست به اقداماتی میزند که از نظر اجتماعی بزهکار و نابهنجار و از لحاظ دینی
معصیت و گناه محسوب میشود.
۵. آلودگی محیط زندگی تمام عوامل خارجی که در اطراف موجود زنده، از آغاز انعقاد نطفه وجود دارد و بر رشد بدنی و روحی او تأثیر میگذارند
محیط نامیده میشود. بدون تردید یکی از زمینههای گناه، محیط فاسد و ناپاک است. محیط از نظر کیفی و کمی دارای اقسامی است. مانند محیط مدرسه، خانه، اداره، روستا، شهر، دانشگاه، و... که هر کدام به نحوی بر انسان تأثیر میگذارند. بنابراین محیط زندگی در انسان و فرزندان او اثر شگرفی دارد. لذا مسئولیتی بزرگ بر دوش پدران و مادران و حتی مربیان است تا با انتخاب محیطی خوب و سالم، با ناهنجاریها مبارزه کنند.
دوستی از مسایل ضروری زندگی انسان است که بر
سرنوشت دنیا و
آخرت او تأثیر میگذارد و
نیک و
بد کردارهای آدمی را رقم زده و جهت میدهد. گاهی دیده میشود که همه عوامل تربیتی برای یک فرد فراهم بوده اما دوستان ناباب، او را منحرف کرده و از
هدایت و
رشد بازداشتهاند.
از طرف دیگر نیز به
تجربه ثابت شده که به دوستان عاقل و کاردان، بزهکارانی را از ورطههای سقوط و هلاکت نجات داده و به ساحل نجات رساندهاند.
اساساً استعدادها و تواناییهای آدمی در ارتباط صمیمی، صادقانه و دوستانه با دیگر افراد شکوفا میشود.
پس ضرورت دوست داشتن و
معاشرت از یک سوء و پرهیز از دوستان ناباب ما را بر آن میدارد تا در «
آیین دوست یابی» دقت کنیم.
منظوز از فقدان بینش سیاسی ـ اجتماعی، آن است که
انسان زمان خود و افراد آن را نشناسد و با چشم و گوش بسته به حیات طبیعی خویش ادامه دهد. این چنین شخصی احتمال فریب خوردنش توسط افراد حیلهباز و شیّاد، بسیار زیاد است. چه بسا از همین راه خسارتهای جبران ناپذیری بر وی و نیز اجتماع وارد آید.
تقلید؛ یعنی پیروی از افکار و اندیشهها و یا کردارهای شخصی و اجتماعی فرد یا گروهی. این
تقلید، گاه آگاهانه و از سر بینش است و گاه هم کورکورانه آنچه باعث ناهنجاری میشود، دنباله روی و پیروی کورکورانه و بیقید و شرط است. ما در جامعه افرادی را میبینیم که پوشش و گفتار و رفتارشان، متناسب با یک
جامعه و فرهنگ اسلامی نیست بلکه الگوبرداری از فرهنگ غربی است.
این چنین افرادی به این صورت تمردّهایی را علیه ارزشهای حاکم بر روابط اجتماعی در جامعه اسلامی روا میدارند.
بنابراین
تقلید به معنای عدم استقلال، وابستگی ذلت بار به دیگران، و به دنبال آن،
مُد پرستی و
هرزهگرایی و
زندگی پوچ و طفیلی، یکی از موضوعات زمینهساز گناه میباشد.
یکی از عوامل ناهنجاری و سرانجام،
بزهکاری از دیدگاه
قرآن و
روایات اهل بیت ـ علیهالسلام ـ
غفلت است.
این بیماری یکی از امراض مهم
قلب و
روان انسان است که سبب بیماریهای دیگر میشود چون هر نوع
نابهنجاری و
بزهکاری که از انسان سر میزند از اعضا و جوارح اوست.
مثلاً گناه و
نابهنجاری گاهی به وسیله دست بروز میکند و گاهی به سبب پا و یا زبان و یا چشم و گوش، در هر صورت همة این
اعضا و
جوارح به فرمان
قلب اقدام به انجام کار خلاف میکنند که در دیدگاه
دین،
معصیت و
نافرمانی خدا و از نظر
جامعهشناسی ناهنجاری و
بزهکاری است.
آری، قلبی که از
خدا بریده و به
معاد نرسیده و از راهنمایی و روشنایی نور
وحی استفاده نکرده باشدچنین قلبی،
قلب غافل نام دارد، چون چنین قلبی در مقام فرماندهی اعضا و جوارح قرار دارد و منشأ انواع و اقسام علیه ارزشها میگردد که از دیدگاه
دین معصیت و نافرمانی خدا و در جامعه به عنوان ناهنجاری و بزهکاری شناخته میشود.
در درون
انسان امیال و کششهایی وجود دارد که آدمی را به تحریک وا میدارد و مبنای حرکتهای فردی و اجتماعی را رقم میزند.
برخی از این امیال، الهیاند و ریشه کردارهای نیکاند و بعضی هم شیطانی و از سر هوا و هوس و ریشه کردارهای زشت آن چه که به عنوان عامل ناهنجاری گناه شمرده میشود همین «
نفس اماره» است.
هر گاه که از هوا پرستی، سخنی به میان میآید منظور همین
نفس است.
هوا پرستی در واقع ثمره تلخ
غفلتزدگی و درست در مقابل
خداپرستی است. به عبارت دیگر هواپرستی پذیرش نابخردانه حکومت
نفس اماره و
شیطان درون است.
پس یکی از عوامل گناه و
ناهنجاری در جامعه،
هوس مداری بعضی از انسانهاست که امید است این دسته از انسانها با بهرهگیری از کلام نورانی
وحی و مکتب حیات بخش
اسلام، به بازسازی خویش بپردازند تا از این طریق چهره واقعی جامعه اسلامی نمایان شده و به جامعه آرمانی خود که حاصل
اعتقادات دینی ماست، برسیم.
منابع برای مطالعه بیشتر:
۱. زمینههای فساد در جامعه، علی اکبر بابازاده، انتشارات قدس، چاپ اول.
۲. معرفت نفس، دفتر اول، چاپ سوم، انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۷۲.
۳. فلسفه تعلیم و تربیت، دفتر همکاری موزه و دانشگاه، چاپ دوم، انتشارات سمت، بهار ۱۳۷۴.
سایت اندیشه قم